تاریخ : Sat 07 Aug 2021 - 00:08
کد خبر : 58418
سرویس خبری : نقد روز

نتیجه ۱۸ ماه ایمنی توده‌ای

کادر درمان به تعطیلی واقعی نیاز دارد

نتیجه ۱۸ ماه ایمنی توده‌ای

باید به سرعت برای کمبود‌های دارویی و تجهیزات پزشکی تصمیم گرفته شود، باید داروهایی نظیر فاویپیراویر و رمدسیویر که از قضا تولید داخلی هم هستند با سرعت و حجم بیشتری تولید شوند و دراختیار داروخانه‌ها قرار گیرند، سرم باید به اندازه کافی تولید شود، خصوصا وقتی با این مدل مدیریت ورود به پیک‌های بعدی هم محتمل به نظر می‌رسد، بیمارستان‌های صحرایی باید در تمام شهرها برپا شوند تا این‌طور بیماران دنبال یک تخت خالی در بیمارستان‌ها نگردند.

ابوالقاسم رحمانی، دبیرگروه جامعه: ما به‌عنوان نماینده و البته جزئی از افکار عمومی، کجای تصمیمات مسئولان و سیاستمداران قرار داریم؟ ما نه، متخصصان و دلسوزان و اعضای کادر درمان کشور کجا هستند؟ ما قرار بود صرفا روایتگران این منجلاب کرونایی باشیم و کادر درمان هم بلاجویان و قربانیان این بستر آلوده و وضعیت سیاه؟ واقعا چه اتفاقی باید بیفتد، چند نفر مبتلا شوند، چند نفر بمیرند تا آن کسانی که تصمیم می‌گیرند، کشور را به ساحل امنی برساند؟ بس نیست؟ این تعداد مبتلا و جان‌باخته بر اثر بی‌تدبیری و ساده‌انگاری مسئولان و عدم‌اجرای سیاست‌های کارآمد و دقیق و عدم‌انجام واکسیناسیون عمومی و... بس نیست که بازهم در این ناقوس مرگ می‌دمیم و خبری از یک اقدام عاجل و کارگشا نیست؟ چه مصلحتی بالاتر از جان مردم وجود دارد که این‌طور از ابتدای کرونا به دل‌مان مانده و جار می‌زنیم که برای دوهفته کل مملکت را لاک‌داون و تعطیل کنیم تا این ویروس لعنتی از چرخه بیفتد و کاری صورت نمی‌گیرد؟ اگر تعطیل شد، نظارت و قطعیتی وجود نداشت که از آن بهره ببرد، اگر هشداری داده شد و شیوه‌نامه‌ای تدوین شد، قدرتی وجود نداشت که بر اجرای آن نظارت کند و آن را پیش ببرد، فقط اگر اندک گشایشی رخ داد مسئولان به پای خود سند زدند و اگر وضعیت سیاه شد، توپ را به زمین مردم و تحریم‌ها و عدم‌همراهی همه دستگاه‌ها و... انداختند و شانه خالی کردند. واقعا باور کنیم دنیا متقاضی اطلاع از این کارنامه و به کار بستن آن است؟ مردم چقدر نادان فرض شده‌اند که این‌طور با جان و روان‌شان بازی می‌کنیم؟ روحانی و تمام نشیب‌های مدیریتی‌اش به پایان رسیدند، دولت جدید باید بعد از نزدیک به دوسال، بالاخره یک تصمیم درست در حوزه مدیریت کرونا بگیرد.

 چالش‌های کرونا را همه می‌دانیم، راهکار هم روشن شده، می‌دانیم که دارو و تجهیزات پزشکی نیست، تخت خالی در بیمارستان‌ها نداریم، روند واکسیناسیون کند پیش می‌رود و ویروس جهش‌یافته هم کل کشور را گرفته و بی‌رحمانه جان می‌ستاند، راهکار چیست؟ تعطیلی و لاک‌داون تمام شهرها حداقل برای دوهفته با سختگیری و نظارت شدید و افزایش سرعت و روند واکسیناسیون، والسلام!

رشد 2برابری قیمت کپسول اکسیژن طی یک هفته!

ساعت حوالی 9 شب، چند ساعت بعد از مراسم تحلیف رئیس‌جمهور جدید، حوالی منیریه و ولیعصر، بازار فروش تجهیزات پزشکی، مغازه‌ها یکی درمیان باز و بسته‌اند، گویا محدودیت‌های مربوط به مراسم تحلیف از حوالی بهارستان و جمهوری به اینجا هم کشیده شده، خیلی از مغازه‌ها بسته‌اند ولی تعداد مراجعان بالاست. آنقدر وضعیت سیاه هست که من توان اضافه کردن به این سیاهی را نداشته باشم، پس این روایت را به پای سیاه‌نمایی ننویسید.با این حال بالاخره بعد از کلی نداریم و نمی‌فروشیم و نیست، رسیدیم به یک فروشنده‌ای که داشت و حداقل در حد اعلام این داشتن و رضایت به فروختن منصف بود. کرونا و نوشتن‌های هر روزه از آن هم باعث شده از قیمت تجهیزات پزشکی تا حدی مطلع باشم. قیمت حدودی کپسول 10کیلویی اکسیژن را داشتم. قیمت اکسیژن‌ساز را هم همین‌طور، منتها مثل همیشه، به‌خاطر ثبات نداشتن بازار و تغییرات لحظه‌ای، شخصا تلورانس زیادی را هم در ذهن داشتم و خودم را برای شنیدن هزینه‌ای چندصد تومان بالاتر از چیزی که در ذهن داشتم، آماده کرده بودم. منتها بازهم مثل همیشه غافلگیر شدم و فروشنده هم قبل از اینکه من سوال کنم و گلایه‌ای از قیمت داشته باشم، شروع کرد به ناله کردن از وضعیت بازار و قیمت‌هایی که لحظه‌ای درحال افزایش است. جالب بود، طی یک هفته، کپسول اکسیژن و تمام متعلقاتش در بازار، حدود دوبرابر رشد قیمت داشت و حسابی هم تولیدکننده، هم واردکننده و هم فروشنده، از جان مردم جیب خودشان را پر می‌کردند. گویا هفته گذشته قیمت‌ها حدود یک‌میلیون تا یک‌میلیون و 200 هزار تومان بود، امشب که ما و خیلی دیگر از مردم در تقلای پیدا کردن اکسیژن برای نفس‌های به شماره افتاده بیماران‌شان به خاطر کرونا بودند، به دومیلیون و 400هزار تومان و دومیلیون و 600 هزار تومان رسیده بود. طبق معمول هم جایی برای شکایت نبود، مثل خیلی چیزهای دیگر، مثل تخت‌های شبی 20 و چند میلیون تومانی بیمارستان‌های خصوصی برای بستری بیماران کرونایی، مثل سرم بسته‌ای 200هزار تومان، مثل واکسن چندده‌ میلیون تومانی و قرص‌ها و داروهای میلیونی فاویپیراویر و رمدسیویر در بازار آزاد. چند دقیقه‌ای گلایه‌های فروشنده را گوش کردم برای اینکه شاید چیز به‌دردبخوری داشته باشد و من برای شما روایت کنم، اما خب او هم جوش درآمد و سود خودش را می‌زد. قیمت اکسیژن‌ساز را هم که از 30 و چند میلیون تومان تا 70 و چند میلیون تومان متغیر می‌گفتند. چیزی که حداقل تا ساکنان ونک به پایین کسی سراغش را نمی‌گرفت و نمی‌توانست که بگیرد. فروشنده می‌گفت خود بیمارستان‌ها هم به مشکل خورده‌اند و کمبود تجهیزات و اکسیژن و... دارند. این کپسول را بگیر و ببر که خوش‌شانس باشی تا فردا صبح، اگر نه تا چند ساعت دیگر شاید خود من هم قید فروشش را بزنم. شب عجیبی بود. نگاه خسته و مستاصل مردم، تلاش برای حفظ خودشان یا یکی از اعضای خانواده و دوستان، بدوبدو کردن‌ها و امیدی که به چراغ روشن بعضی مغازه‌ها در این ساعت شب بود، حسابی ذهنم را درگیر کرده بود. ساعت تندتر از همیشه جلو می‌رفت و بیماران هم تندتر از اوایل، به‌خاطر جهش‌های خطرناک کرونا به ته خط می‌رسیدند. چیزی که بیش از همه عصبانی‌ام می‌کرد، وعده‌های تلخ و پیش‌بینی‌های فروشنده‌ها بود. من که تمام تلاشم را کرده بودم تا از دوست و آشنا، کسانی که قبل‌تر کرونا داشتند و کپسول گرفته بودند این نیاز را تامین کنم، اما خب آنقدر مبتلا در اطرافیان‌شان بود که قبل‌تر از من آن کپسول‌ها را پیش‌خور کرده بودند و دست من به جایی بند نبود، دوست نداشتم بشنوم شاید چند ساعت دیگر و چند روز دیگر همین چند کپسول باقی‌مانده در بازار هم وجود داشته باشد و قیمت‌شان نجومی‌تر از چیزی شود که بود. به هر شکل و طریقی بود نیاز ما برطرف شد، اما هنوز خیلی‌ها بودند که از این مغازه به آن یکی و از آن یکی به دیگری سر می‌زدند و با سری پایین و چهره‌ای عصبانی و عبوس خارج می‌شدند و در جست‌وجوی چراغ روشن و در باز مغازه‌ای دیگر بودند. تحمل این حجم از ناامیدی و نارضایتی سخت بود و سخت‌تر شد وقتی که یک روز قبل مجبور به چرخی در بازار دارو بودم و آنجا هم همین وضع را مشاهده کردم. آنجا هم دارو نبود و مردم بعد از ساعت‌ها صف و انتظار با پاسخ منفی فروشندگان و مسئولان داروخانه‌ها مواجه می‌شدند و باز همان سوال تکراری که چرا بعد از نزدیک به دوسال از شیوع کرونا در کشور، هنوز در تامین بدیهی‌ترین نیازها این‌طور وامانده‌ایم و درجا می‌زنیم؟ همه اینها را کمی آن طرف‌تر از مغازه فروش تجهیزات پزشکی مرور می‌کردم و می‌نوشتم، فروشنده بیرون آمده بود و خرت‌و‌پرت‌های جلوی مغازه را داخل می‌گذاشت تا او هم کرکره را پایین بکشد، چشمش به من افتاد و گفت: «تا نمرده حداقل برو بالا سرش باش! ایشالا این دولت یک کاری برای مردم بکنه، هرچند امیدی نیست!»

کشور را واقعی تعطیل کنید

بنابر اعلام روابط‌عمومی وزارت بهداشت «از 14 تا ۱۵ مردادماه و براساس معیارهای قطعی-تشخیصی، ۳۴هزار و ۹۱۳ بیمار جدید مبتلا به کووید-۱۹ در کشور شناسایی شد که چهارهزارو۳۸۱ نفر از آنها بستری شدند. مجموع بیماران کووید-۱۹ در کشور به چهارمیلیون و ۹۲ هزار و ۶۷۱ نفر رسید. متاسفانه در طول این ۲۴ ساعت، ۴۵۸ بیمار کووید-۱۹ جان خود را از دست دادند و مجموع جان‌باختگان این بیماری به ۹۳ هزار و ۸۶ نفر رسید. خوشبختانه تاکنون سه‌میلیون و ۴۹۲ هزار و ۴۶۸ نفر از بیماران، بهبود یافته یا از بیمارستان‌ها ترخیص شده‌اند. شش‌هزار و۲۷۹ نفر از بیماران مبتلا به کووید-۱۹ در بخش‌های مراقبت‌های ویژه بیمارستان‌ها تحت مراقبت قرار دارند. تاکنون ۲۶ میلیون و ۳۰۵ هزار و ۵۲۸ آزمایش تشخیص کووید-۱۹ در کشور انجام شده است. در حال حاضر ۲۸۵ شهر در وضعیت قرمز، ۱۱۰ شهر در وضعیت نارنجی و ۵۳ شهر در وضعیت زرد قرار دارند. تاکنون ۱۱میلیون و ۷۶۵ هزار و ۵۲۸ نفر دز اول واکسن کرونا و دومیلیون و ۹۷۰ هزار و ۶۶۹ نفر نیز دز دوم را تزریق کرده‌اند و مجموع واکسن‌های تزریق‌شده در کشور به ۱۴میلیون و ۷۳۶ هزار و ۱۹۷ دز رسید.» این وضعیت ایران ماست. نقشه کشور قرمز است و برخی شهرها هم به اذعان متخصصان از وضعیت قرمز هم رد شده‌اند. تعداد موارد مرگ‌ومیر طبق آمارهای رسمی درحال رکوردشکنی و براساس واقعیت‌های دیگر، بسیار بالاست! وضعیت دارو و تجهیزات را هم که نوشتیم و روایت کردیم. کشور و خصوصا سیستم بهداشتی و درمانی درحال فروپاشی است. وزیر بهداشت بعد از حدود دوسال تجربه ناموفق در مدیریت کرونا در کشور، هفته گذشته و در روزهای پایانی مسئولیت، تازه به رهبر انقلاب نامه نوشت و درخواست تعطیلی دوهفته‌ای را ارائه کرد، رهبری هم تصمیم‌گیری در این‌باره را به ستاد ملی مقابله با کرونا سپردند و گویا ستاد هم مخالفت کرده است. اما در تمام این بروکراسی تصمیم‌گیری، تغییری در وضعیت موجود ایجاد نشد و ما همچنان در سرازیری وخامت اوضاع هستیم. علیرضا زالی، فرمانده ستاد مقابله با کرونا تهران در ارتباط با این شرایط و این تصمیم می‌گوید: «تعطیلی موثر از نظر ما یعنی لاک‌داون و هرنوع تعطیلی غیر از این عملا اثربخشی ندارد. در واقع تعطیلی موقتی یا ناقص اصلا اثربخشی نخواهد داشت. لاک‌داون به معنای واقعی مدنظر ماست. لاک‌داون به معنای تعطیلی کامل است و باید همه‌ شهر تعطیل شده و فعالیت‌های اجتماعی به حداقل برسد و جز مشاغل بسیار ضروری مانند تامین غذا، دارو و امدادی سایر مشاغل باید تعطیل شوند. حتی حمل‌ونقل عمومی هم در لاک‌داونی که مدنظر ماست باید تعطیل شود. لاک‌داون تصمیم تلخی است که مانند مُسکن عمل می‌کند و تنها جنبه تسکینی دارد و همانگونه که در اصطلاح جهانی از لاک‌داون یاد می‌شود، این اصطلاح یعنی سرعت‌گیر و یک تصمیم مقطعی و گذرا خواهد بود که وقتی اثربخشی کافی دارد که درکنار آن کارهای بنیادی‌تری انجام شود. ردیابی بیماران، بیماریابی سریع، افزایش تست غربالگری، بالابردن پوشش واکسیناسیون، حمایت از گروه‌های پرخطر، تامین بسته‌های معیشتی برای گروه‌های آسیب‌پذیر، ایجاد حمایت اقتصادی و مدنی برای گروه‌هایی از مشاغل که در تعطیلی آسیب می‌بینند و... ملاحظاتی است که باید برای لاک‌داون موثر عملی شود. اگر تعطیلی اعمال شود اما هیچ‌ بسته حمایتی از مردم نداشته باشیم، همراهی آنها را نخواهیم داشت. لاک‌داون نیاز به اقناع افکار عمومی دارد تا همراهی کنند. دادن بسته‌های کمک معیشتی به اقشار فرودست در لاک‌داون بسیار ضروری است. به نظر می‌رسد با توجه به اینکه در جلسه قرارگاه کرونا در روز سه‌شنبه ۱۲ مرداد ماه که با درخواست تعطیلی موافقت نشد، اهمیت این موضوع هنوز خیلی درک نشده است، درحالی‌که فشار زیادی بر کادر درمان وارد است و تاب‌آوری آنها را تحت‌تاثیر قرار داده است. بیماری کرونا مزمن است و شرایط فرسایشی را رقم می‌زند و مهم‌ترین کار اقناع‌سازی مردم و بالا بردن میزان اعتماد عمومی است که اگر این کار درست انجام نشود، اثربخشی تعطیلی عمومی هم کافی نخواهد بود. برای تحقق مضامین بهداشتی نیازمند همکاری مردم هستیم که این موضوع با تحلیل درست واقعیت‌ها رخ می‌دهد.»

مسعود مردانی، فوق‌تخصص بیماری‌های عفونی هم در ارتباط با وضع موجود می‌گوید: «درحال حاضر در پیک پنجم کووید-19 هستیم و وضعیت بیمارستان‌ها اسفناک است. یعنی تخت خالی گیر نمی‌آید و با سختی پیدا می‌شود. آی‌سی‌یوها و ظرفیت پذیرش پر است. میزان مراجعه‌کنندگان در این پیک بسیار زیاد است. بر همین اساس هم متاسفانه میزان مرگ‌ومیر هم همان‌طور که در آمارها می‌بینید رو به افزایش است. باید توجه کرد تا زمانی‌که ورودی بیمارستان‌ها درحال افزایش است، مرگ‌ومیر هم متاسفانه افزایش می‌یابد. اگر قرار باشد تعطیلی مانند 6 روزی باشد که اخیرا تعطیل بود، حتی یک ریال هم ارزش ندارد و نه‌تنها سرعت انتقال بیماری را کاهش نمی‌دهد بلکه میزان انتقال بیماری را افزایش هم می‌دهد؛ چراکه همه‌جا باز است و جاده‌ها نیز باز هستند و مسافرت‌ها انجام می‌شود. لاک‌داون به این معناست که همه‌چیز در جامعه باید به صورت واقعی تعطیل باشد. در صورت تعطیلی باید قوانین جدی و سخت، اعمال شود.»

همچنان در مسیر ایمنی توده‌ای؟

«سرعت ورود بیمار به بیمارستان به طرز وحشتناکی بالاست. این مختص و محدود به بیمارستان ما نیست، دوستان دیگرم که در بیمارستان‌های دیگر مشغول کار هستند هم همین را می‌گویند. وضعیت در بسیاری از بیمارستان‌ها و شاید بتوانم بگویم در همه بیمارستان‌ها این‌طور شده است. من از ابتدای شیوع کرونا در کشور در بیمارستان بودم و با بیماران کرونایی مواجه می‌شدم. همه پیک‌ها را هم تجربه کردم و در تمام آنها علی‌رغم ابتلای خودم به کرونا تجربه کردم و دیدم. منتها این‌بار همه‌چیز فرق کرده است. دوره نهفتگی بیماری کاهش پیدا کرده و سرعت انتقال به طرز وحشتناکی بالاست. امروز یک بیمار مراجعه می‌کند و بستری می‌شود، برای اطلاع شخصی می‌پرسم در این یکی، دو روزه با کسی در ارتباط بوده است؟ نام هرکسی را که می‌برد یکی، دو روز بعد او هم به بیمارستان مراجعه می‌کند و بستری می‌شود. هر لحظه همکارانم را می‌بینم که با ناراحتی به اتاق استراحت می‌آیند و چند دقیقه‌ای در لاک خودشان فرو می‌روند، دیگر سوال هم نمی‌پرسیم، مشخص است بیماری که تحت‌نظر او بوده جانش را از دست داده و او ناراحت و نگران است. فشار روی کادر درمان آنقدر بالاست که تمام شیفت‌ها یکسره شده، اصلا زمانی برای استراحت نمی‌ماند. از بیرون از بیمارستان به اینجا مراجعه می‌کنند و درخواست سرم و دارو دارند. انگار قحطی آمده است. آنقدر تعداد بیماران و مبتلایان بالاست که اصلا چند وقتی است بیماری غیر از کرونایی ندیده‌ایم و پذیرش هم نمی‌کنیم. هرچند روز یک‌بار هم مدام از بیماران غیرکرونایی که در بخش کوچکی از بیمارستان جانمایی شده‌اند تست می‌گیریم و متاسفانه آنها هم گاهی مبتلا می‌شوند. به‌هرحال محیط بیمارستان‌ها آلوده شده و کرونا هم در جهش‌های جدید وحشی‌تر و مسری‌تر شده است. واقعا کار از دست‌مان خارج شده است. یک لحظه امکان استراحت و حتی نشستن هم نیست. آنقدر این ماسک‌ها روی صورت ما مانده که گاهی یادمان می‌رود و با همین‌ها چرتی می‌زنیم و هنگام خوردن غذا تا قاشق به ماسک نخورد، نمی‌فهمیم. بخشی از وجود ما شده است! از مردم خواهش می‌کنیم به فکر ما هم باشند و به ما رحم کنند. مسئولان که انگار نه انگار، خبر از تعطیلی هم نیست و احتمالا به این زودی‌ها هم از شر این پیک عجیب و وحشتناک خلاص نخواهیم شد. بنویسید و التماس کنید که رعایت کنند، ما اگر حقی بر گردن مردم داریم و به فکر ما هستند، از کسانی که این روزها در جشن و عروسی و عزا حاضر می‌شوند و قید مسافرت و تجمع و دورهمی‌هایشان را نمی‌زنند، نمی‌گذریم. مدت‌هاست جرات نکرده‌ایم همسر و فرزندان‌مان را ببینیم، ایمنی واکسن‌ها هم روزبه‌روز در حال افت کردن و پایین آمدن است و اصلا نمی‌توانیم به آنها اطمینان کنیم. خواهش می‌کنم از مردم که کوتاه بیایند و برای مدتی هم که شده پروتکل‌ها و هشدارها را جدی بگیرند. با متخصصان خودمان که صحبت می‌کنیم، می‌گویند همچنان کشور در مسیر ایمنی جمعی و توده‌ای حرکت می‌کند، امیدوارم این صحت نداشته باشد چون تمام بار این تصمیم بر دوش کادر درمان و مردم است. واقعا این میزان کشته در شرایطی که برخی کشورها درحال تزریق دز سوم واکسن کرونا به مردم‌شان هستند، یک جنایت است.» این روایت و خواهش یکی از پرستاران در یکی از بیمارستان‌های تهران است که در تمام مکالمه نیم‌ساعته‌مان، هرچند دقیقه درمیان صدایش می‌کردند و مجبور بود که برود و کاری انجام دهد و به داد بیماری برسد. تجربه‌ای که اصلا در پیک‌های قبلی کرونا نداشتیم. با تمام سنگینی پیک‌های قبلی، این پیک پنجم چیز عجیب و دیگری است. نظاره‌گر قیامتیم. پرستار خواهش می‌کند، متخصص هشدار می‌دهد، رسانه می‌نویسد ولی مسئول هیچ تصمیمی نمی‌گیرد و فقط پشت گوش می‌اندازد!

مردم جز رنج بیمارداری رنج دیگری نداشته باشند

و اما در پایان، دوباره تکرار همان خواسته‌ای که مدت‌هاست هم فریاد می‌زنیم و هم آرزویش در دل‌مان مانده؛ تعطیلی حداقل دوهفته‌ای کشور، یک تعطیلی واقعی! باید به سرعت برای کمبود‌های دارویی و تجهیزات پزشکی تصمیم گرفته شود، باید داروهایی نظیر فاویپیراویر و رمدسیویر که از قضا تولید داخلی هم هستند با سرعت و حجم بیشتری تولید شوند و دراختیار داروخانه‌ها قرار گیرند، سرم باید به اندازه کافی تولید شود، خصوصا وقتی با این مدل مدیریت ورود به پیک‌های بعدی هم محتمل به نظر می‌رسد، بیمارستان‌های صحرایی باید در تمام شهرها برپا شوند تا این‌طور بیماران دنبال یک تخت خالی در بیمارستان‌ها نگردند، بیمارستان‌های خصوصی ولو به قیمت نارضایتی پزشکان میلیاردرشان باید بیماران کرونایی را با هزینه‌های پایین پذیرش کنند و در روند عبور از این پیک وحشتناک کمک‌حال بخش عمومی دولتی باشند و... . دولت جدید خصوصا حالا که از مراحل تشریفات و تنفیذ و تحلیف خود عبور کرده است، تمام هم و غمش را باید برای سلامتی مردم به‌کار گیرد تا به قول رهبر انقلاب، مردم جز رنج بیمارداری متحمل هیچ درد و رنج دیگری نباشند. مساله‌ای که این روزها کاملا به حاشیه رفته و اتفاقا مردم بیش از آن که رنج بیماری داشته باشند، رنج تامین اقلام موردنیاز خود را دارند.