تاریخ : Tue 27 Jul 2021 - 02:30
کد خبر : 57917
سرویس خبری : نقد روز

حمله داعش به ایران!

مهدی عسگری:

حمله داعش به ایران!

پنجم مرداد، همزمان با شکست سازمان مجاهدین خلق در عملیات مرصاد، فرصت خوبی برای مرور کارنامه گروه تروریستی مجاهدین خلق است. سازمانی که سال‌ها قبل از تولد داعش، در شهرهای مختلف کشور دست به جنایاتی زد که برخی از آنها در کارنامه داعش نیز دیده می‌شود و برخی اقدامات دیگر را حتی داعش هم انجام نداده است!

مهدی عسگری، پژوهشگر تاریخ: در تاریخ چندصد ساله جهان، کمتر گروهی در قساوت قلب و عمق جنایات به گروه تروریستی داعش می‌رسد. گروهکی که با مرور کارنامه 22 ساله‌اش (از 1999 تاکنون) انواع و اقسام جنایت با شیوه‌های مختلف به چشم می‌خورد. تصاویر این جنایات که توسط رسانه‌های رسمی داعش و رسانه‌های بین‌المللی منتشر می‌شد، چنان رعب و وحشتی در دل مردم افکند که در برخی مناطق تنها با آوردن اسم داعش، شهر خالی از سکنه می‌شد. باوجود این حد از جنایت و بی‌رحمی اما، اعمال داعش برای بزرگترهایمان چندان هم غریبه نیست!

پنجم مرداد، همزمان با شکست سازمان مجاهدین خلق در عملیات مرصاد، فرصت خوبی برای مرور کارنامه گروه تروریستی مجاهدین خلق است. سازمانی که سال‌ها قبل از تولد داعش، در شهرهای مختلف کشور دست به جنایاتی زد که برخی از آنها در کارنامه داعش نیز دیده می‌شود و برخی اقدامات دیگر را حتی داعش هم انجام نداده است! در ادامه به چند نمونه از این جنایات می‌پردازیم.

افطار خونین

در گرمای شدید تیرماه سال‌های 1360 و 1361 که با ماه مبارک رمضان مصادف شده بود، سازمان مجاهدین خلق برای ترور مردمی که 16 ساعت روزه می‌گرفتند، دست به ابتکاری جدید زد! تا قبل از این، سازمان در کوچه‌ها، خیابان‌ها، مکان‌های عمومی و خلاصه هر جایی که می‌شد، دست به ترور می‌زد که اکثر این ترورها، ترور کور، بدون سوژه و صرفا برای ایجاد رعب و وحشت در میان مردم بود. اما در این سال‌ها مکانی جدید برای ترور یافت؛ ترور سر سفره افطار! کاری که گروه تروریستی داعش تنها یک بار انجام داد و آن‌هم علیه جبهه النصره نه علیه مردم عادی!

انیس نوری، مادر 25 ساله خانواده استیلاف ازجمله قربانیان «افطار خونین» است که در شامگاه 16 تیر 1361، همزمان با افطار، به‌دست اعضای سازمان منافقین به شهادت رسید. اعضای سازمان که به بهانه دادن آش نذری به در خانه‌اش می‌روند، زمانی که او در را باز می‌کند، به داخل خانه حمله می‌کنند. وی جلوی در تلاش می‌کند تا مانع ورود این دو نفر به داخل خانه شود، اما اعضای سازمان منافقین با شلیک گلوله‌ای این مانع را برداشته و وارد خانه شدند. منافقین پس از چند دقیقه گشت‌زنی، وقتی سوژه ترور (علی استیلاف، همسر انیس) را داخل خانه پیدا نکردند، با عصبانیت خانه را آتش زدند و در آخر هنگام خروج از خانه به دختر 5 ساله انیس، زهرا نیز شلیک کردند. درنتیجه این شلیک، زهرا تا آخر عمر از ناحیه دست راست معلول شد! ابوالفضل چهارساله که از دیدن صحنه تیرخوردن خواهرش ترسیده بود، بی‌خبر از همه‌جا در حیاط خانه پیکر غرق در خون مادرش را تکان می‌داد: «مامان! پاشو زهرا داره گریه می‌کنه!» انیس نوری، سعید نوری تاجر، محمدرضا ثابت‌قدم و کریم اسلام‌پرست تنها چند نمونه از قربانیان افطارهای خونینی بودند که سازمان منافقین در این سال‌ها راه انداخت.

  زنده‌سوزی

اوایل بهمن‌ماه 1393 گروه تروریستی داعش فیلمی از «معاذ الکساسبه»، خلبان اردنی منتشر کرد که توسط داعش در قفسی قرار داده و زنده‌زنده سوزانده شد. این ویدئوی وحشتناک تا مدتی تیتر اول همه خبرگزاری‌های بین‌المللی بود. اما در عین تعجب مردم جهان، ایرانیان با این پدیده نیز غریبه نبودند.

20 مهرماه 1360 همزمان با سالروز عید غدیر، مردم شیراز طبق رسم هرساله خود به‌سمت حرم شاهچراغ(ع) می‌رفتند. خانواده نوربخش نیز عزم زیارت کرده بودند. پدر خانواده در قسمت مردانه اتوبوس واحد و ماه‌بس‌خانم با زهرای 3 ساله و لیلای 2 ساله و ابراهیم 1 ساله در قسمت زنانه بودند. ناگهان صدای انفجار مهیبی هیاهوی شادی مردم را قطع کرد. اتوبوس درحال سوختن بود. مسافرانی که تلاش می‌کردند جان خود را نجات دهند به‌سمت در هجوم ‌بردند، اما با انفجار بمب، درهای عقب و جلو بسته شد. فضای داخل اتوبوس را دود گرفته بود و جایی مشخص نبود. مادر که در همهمه و دود غلیظ لیلا و زهرا را گم کرده بود، تنها توانست با ابراهیم از اتوبوس خارج شود. پس از چند دقیقه، هنگامی که ماموران آتش‌نشانی، آتش را خاموش کردند، لیلا جانش را از دست داده و جسمش کاملا سوخته بود؛ اما پیکر نیمه‌جان زهرا به بیمارستان منتقل شد. زهرا به‌علت سوختگی شدید 9ماه در بیمارستان بستری بود و چندبار عمل جراحی شد. با این‌حال او هیچ‌وقت به بهبودی کامل دست نیافت و با گذشت سال‌ها از آن زمان، هنوز آثار جنایت منافقین را به‌همراه دارد.
در جنایت آن عید شیراز، لیلای دوساله شهید شد و تعداد زیادی از مسافران دچار سوختگی شدند. البته این تنها مورد «زنده‌سوزی» سازمان منافقین نبود. چندماه قبل از لیلا، در 9 تیرماه 1360، فاطمه طالقانی درحالی‌که سه‌سال بیشتر نداشت در آتشی که اعضای سازمان به خانه‌شان انداختند سوخت و طبق گزارش پزشکی قانونی، از این کودک سه‌ساله تنها جنازه‌ای جزغاله شده به‌طول 80 سانتی‌متر باقی ماند. فاطمه و لیلا تنها قربانیان زنده‌سوزی داعشی‌های دهه60 ایران نبودند؛ محسن میرجلیلی، شاهرخ طهماسبی و محمد هوسی را هم باید به این لیست اضافه کرد.

  زنده‌زنده پوست کندن

آذرماه 1395، گروهک تروریستی داعش از جنایت جدید خود در عراق رونمایی کرد. این گروه تروریستی در اقدامی وحشیانه، به جرم جاسوسی، پوست چند جوان عراقی را زنده‌زنده کند! نسل جدید ما صحنه‌های اینچنینی را فقط در فیلم‌های ترسناک هالیوودی دیده است، اما پدربزرگ‌ها که شاید علاقه‌ای به دیدن این فیلم‌ها نداشته باشند، با این پدیده غریبه نیستند!

مردادماه 1361، سازمان منافقین در عملیاتی موسوم به عملیات مهندسی، چند نفر ازجمله طالب طاهری 17 ساله را می‌رباید. اعضای سازمان، طالب را که به جرم جاسوسی علیه سازمان دستگیر شده بود، به خانه‌ای در خیابان بهار می‌برند. طالب و یکی از دوستانش چندروزی در این خانه شکنجه می‌شوند تا شاید اطلاعاتی را که مطلوب سازمان بود، لو بدهند، اما ایستادگی آنها سبب خشم و وحشی‌تر شدن اعضای سازمان شد.

سازمان منافقین در این چندروز از تمام امکانات شکنجه خود استفاده کرد؛ کابل، شلاق، میله سربی، اتوی داغ، آب‌جوش، انبر (برای کشیدن دندان)، چاقو و...

مهران اصدقی، از فرماندهان نظامی سازمان منافقین که از نزدیک شاهد این شکنجه‌ها بوده، ماجرای فجیع شکنجه را چنین روایت می‌کند: «من آمدم پیش طاهر و رحمان (از شکنجه‌گران) که با طالب تنها بودند. طاهر خیلی وحشیانه‌تر عمل می‌کرد. چندبار دیدم که طالب را تهدید می‌کرد «تا به‌حال دیده‌ای که پوست یک نفر را بکنند؟ حتماً ندیده‌ای.» طاهر سپس به رحمان اشاره کرد چاقو را بیاور تا فقط نشانش بدهم که چطوری پوست می‌کنند... مصطفی چاقو را آورد و به جواد (یکی دیگر از شکنجه‌گران) داد. جواد دوبار چاقو را روی بازوی طالب کشید که خون نیامد. بار سوم چاقو را محکم کشید که بازوی طالب را برید. ناگهان طالب بر اثر درد شدید تکان خورد و خون از بازویش جاری شد. می‌خواست حرف بزند که جواد گفت خفه‌شو. دوباره خواست حرفی بزند، جواد گفت خفه‌شو و با مشت توی دهان طالب کوبید؛ طوری‌که دندانش شکست و دهانش خونی شد. باز که خواست حرفی بزند جواد گفت الان حالیت می‌کنم و سپس میله‌ای سربی را برداشت و به دهان و فک و چانه و دندان‌های او زد که وقتی طالب دهانش را باز کرد، دندان‌های شکسته‌اش به‌همراه خون و آب دهان روی شلوارش ریخت.»

مهران اصدقی از شدت جنایت، برای دقایقی اتاق را ترک می‌کند و سپس بازمی‌گردد: «با ورود به اتاق صحنه دلخراشی را دیدم. پوست سمت راست سر طالب به‌همراه موهایش کنده شده بود و مصطفی حالت رنگ‌پریده و ترسیده‌ای داشت. جواد محمدی هم درحالی‌که چاقوی خونی در دستش بود، بالای سر طالب که بیهوش شده بود ایستاده بود.»

بعد از ساعت‌ها شکنجه فجیع، طالب طاهری به شهادت رسید. شدت جراحات به طالب طاهری درحدی بود که شناسایی وی حتی توسط اعضای خانواده‌اش نیز سخت بود!

کاری که داعش در سال 1395 با جوانان عراقی کرده بود را سازمان منافقین 34 سال قبل از آن، نه با جوانان، که با نوجوان 17 ساله کرد.

  سربریدن

گروهک تروریستی داعش بارها فیلم‌هایی از سربریدن گروگان‌های خود منتشر کرد که وسعت این جنایت و نوع قربانیان، سبب واکنش رسانه‌های بین‌المللی می‌شد؛ که البته بعدها مشخص شد خیلی از این ویدئو‌ها ساختگی بوده است. اما همین جنایت و بدتر از آن در کرمانشاه ایران رخ داد؛ بدون هیچ جلوه ویژه‌ای!

مردادماه 1367، همزمان با عملیات فروغ جاویدان، سازمان منافقین با کمک صدام به خاک ایران حمله کرد. باتوجه به پذیرش قطعنامه 598 و تخلیه جبهه‌ها، نیروهای ایرانی با این حمله غافلگیر شدند. نیروهای سازمان از این غافلگیری استفاده کرده و وارد مرز ایران شده و تا کرمانشاه نیز پیشروی کردند، اما پس از سه‌روز با تدبیر شهید صیاد شیرازی منافقین در تنگه چهارزبر زمین‌گیر شده و شکست خوردند. در این سه‌روز منافقین در داخل ایران جنایات بزرگی را رقم زدند که ازجمله آنها می‌توان به قتل‌عام در بیمارستان امام‌خمینی اسلام‌آباد اشاره کرد.  با ورود نیروهای سازمان منافقین به اسلام آباد، آنها به بیمارستان شهر حمله می‌کنند. طبق روایت شاهدان عینی، نیروهای سازمان منافقین جنایات بسیاری در این بیمارستان انجام دادند؛ پرستاران و کادر درمان را به گلوله بستند، برخی بیمارهای بیمارستان را کشتند، برخی را سوزاندند و برخی دیگر را با شقاوت تمام سر بریدند تا باعث ایجاد رعب و وحشت در دل مردم شوند.

تیر خلاص در آغوش مادر

در برخی موارد، گروهک‌های تروریستی برای تحت‌تاثیر قراردادن خانواده قربانیان، فیلم لحظه قتل را برای آنان می‌فرستند. اما کمتر گروه تروریستی به‌صورت زنده دربرابر مادر به فرزند تیر خلاص می‌زند! کاری که در کارنامه منافقین نیز دیده می‌شود.

شب قدر سال 61، مادر، دختر یک‌ساله‌اش را در آغوش گرفته و به‌سختی مشغول چیدن سفره افطار بود. اعضای خانواده دور سفره منتظر صدای اذان بودند. چند دقیقه بعد، طنین الله‌اکبر اذان از مسجد محله بلند شد، اما هنوز خبری از پدر خانه نبود. سعید و مادرش تصمیم گرفتند بدون پدر افطار کنند. سعید هنوز لقمه اول را کامل در دهان نبرده بود که صدای در آهنی خانه به‌صدا درآمد. سعید به حیاط رفت و در را باز کرد. به‌محض باز شدن در، سعید دو مرد مسلح را دید. او که تازه از ماجرا بو برده بود، سریع در را بست؛ اما یکی از مهاجمان با پا مانع بسته شدن در شد. صحنه به زورآزمایی سعید و مرد مسلح تبدیل شد. پس از چندثانیه کشمکش عضو سازمان اسلحه خود را از بین در عبور داده و به دست سعید شلیک کرد. همین شلیک باعث شد سعید در این جدال تسلیم شود و دو عضو سازمان منافقین به داخل خانه وارد شوند. در همان بدو ورود با چند شلیک، سعید را از پا درآوردند و سعید نیمه‌جان روی سنگفرش حیاط افتاد. مادر که از سر سفره شاهد این اتفاق بود به‌سمت سعید دوید و پس از اطمینان از زنده بودن سعید تلاش کرد از خانه بیرون برود و همسایه‌ها را برای کمک فرابخواند، اما عضو سازمان (بهرام برناس) جلوی در ورودی را گرفته و مانع خروج او از خانه شد. مادر که از همسایه‌ها مایوس شد، به بالای سر فرزند غرق در خونش رفت تا به او دلداری بدهد. اعضای سازمان در داخل خانه مشغول پیدا کردن سوژه شدند. پس از مدتی گشت‌زدن، اعضای سازمان متوجه شدند اصلا سوژه ترور در خانه نیست و آن که ترور شده بود، فرد دیگری است؛ از این‌رو آنها تصمیم به ترک خانه گرفتند. سعید هنوز زنده بود و اشک‌های مادر را که روی گونه‌اش می‌چکید، حس می‌کرد. اعضای سازمان منافقین که از نبود سوژه در منزل عصبانی بودند درحال خروج از خانه، آخرین زهر خود را ریختند! درحالی‌که سعید روی دامان مادرش بود و مادر مشغول دلداری و قربان صدقه رفتن برای پسر 19 ساله بود، عضو سازمان به سر «سعید نوری» در بغل مادر تیر خلاص می‌زند تا آخرین نفس سعید در دامان مادرش باشد؛ جنایتی که از کمتر گروه تروریستی برمی‌آید.

هدف از نگارش این متن و مقایسه منافقین با گروه تروریستی داعش، تطهیر و قبح‌زدایی از جنایات «داعش» نبود؛ بلکه پاسخی به پرسش چرایی برخورد نظام جمهوری اسلامی و اعدام اعضای این سازمان در دهه60 بود؛ به‌راستی جمهوری‌اسلامی با این داعشی‌های دهه60 چگونه باید برخورد می‌کرد؟!