سیدمهدی موسویتبار، روزنامهنگار: سری اولش رمضان سال 92 و توسط محمدحسین لطیفی ساخته و فصل دوم آن یعنی پادری در ماه مبارک رمضان سال ۱۳۹۵ بهعنوان اسپینآف مجموعه دودکش از همین شبکه به نمایش گذاشته شد. البته همان زمان هم صحبتهایی درباره این مجموعه و مشکلات پیرامونش گفته میشد که به هرحال به تهیهکنندگی محمود رضوی، این مجموعه روی آنتن رفت. از سال گذشته که خبر ساخته شدن دودکش2 در رسانهها منتشر شد، مخاطبان منتظر بودند ببینند تفاوت دودکش2 با دودکش 1 و پادری در چه چیزهایی است. حالا که این سریال حدودا به اواسطش رسیده، میتوان ارزیابی بهتر و دقیقتری از آن داشت و در مقام مقایسه هم احتمالا خروجیهایی خواهد داشت. برزو نیکنژاد که در سری اول دودکش بهعنوان یکی از نویسندگان حضور داشت و در سالهای اخیر آثار قابلقبول و پرمخاطبی مانند «دردسرهای عظیم 1و2» و «باخانمان» را ساخته و در سینما هم «دوزیست» و «زاپاس» از او روی پرده رفته، کارگردانی سری دوم دودکش را با تجربههای بیشتر قبول کرده است. سریال دودکش در سری اول و دوم نشان داده که شخصیتمحور است. شخصیتها قصهها را میسازند و مربع هومن برقنورد، بهنام تشکر، امیرحسین رستمی و سیما تیرانداز یک ترکیب دلچسب و هماهنگ را بهوجود آورده است. زوج تشکر و برقنورد پیش از این در سریالهای مختلف و حتی سینما هم حضور داشتند و امتحان خود را بهخوبی پس دادهاند؛ زوجی که هماهنگی کاملی با هم دارند و از شکل و جزئیات بازیهای هم خبر دارند. تکیه بر «تکیهکلامها» در سری اول دودکش بهوضوح دیده میشد و همان کلمات اینبار هم با فراوانی کمتری مورد استفاده قرار گرفته است. دایره کاربرد این واژهها به فرزندان خانواده هم رسیده و شاید به همین دلیل استفاده کمتر از آنها در دستورکار قرار گرفته است. استفاده از این کلمات چون بدون لهجه هستند جذابیت کمتری برای مخاطب دارند و تکرار آنها میتوانست دیالوگها را بیمعنی و تکراری کند.
نکته بعدی درباره این سریال، محوریت خانواده است. نگاهی به سریالهای موفق یک دهه اخیر تلویزیون نشان میدهد هرگاه قصه بر پایه طنز و خانواده ایرانی قرار بگیرد، موفق شده است. مجموعه فصلهای «پایتخت»، مجموعه فصلهای «ن.خ»، دو سری «دردسرهای عظیم» و همینطور مجموعه «لیسانسهها» نشان داد که طنز و خانواده ایرانی میتوانند بار یک سریال را به دوش بکشند. البته بهشرطی که هم بهمعنای واقعی طنز باشند و هم خانواده ایرانی در آن حاضر باشند، نه اینکه فقط فارسی حرف بزنند. بارها گفتهایم که مردم دوست دارند خودشان را در سریالها ببینند و دودکش2 از این نظر موفق عمل کرده است. مشکلات خانواده مشتاق، اشتراکات زیادی با مشکلات خانوادههای ایرانی دارد و آدمهایش مانند بعضی سریالهای دیگر تلویزیون یا شبکه نمایش خانگی، از کره مریخ نیامدهاند. فقر، کلاهبرداری، نداشتن عقل معاش و چشموهمچشمی ازجمله مواردی است که در این سریال بهخوبی نمایش داده میشود.
حالا «دودکش2» با استفاده از همین فرمول، به بررسی مشکلات روز جامعه میپردازد و از سیل گلستان شروع میکند و به بحث فضای مجازی و روابط عاشقانه و مشکلات ازدواج و گرانیهای سرسامآور میپردازد. دودکش2 البته مشکلاتی هم دارد که قصه یکی از آنها است. پراکندگی قصهها در هر قسمت، مخاطبی که پیگیر نیست را دچار مشکل میکند و مساله دیگر اتکای بیش از حد به شخصیتها است. انگار قرار است کاراکترها و تواناییهای آنها داستان را جلو ببرند و قصه هم در حاشیه حضور دارد. استفاده مکرر از طعنههای سیاسی البته در زمان فعلی نه شجاعت میخواهد و نه کاربردی دارد. شاید تکرار آنها اصل مسائل را بیمعنی کند و خروجی دیگری بهنظر میرسد، ندارد.
یکی دیگر از نقدهایی که به این سریال وارد میکنند استفاده بیش از حد از کلماتی است که در کوچه و خیابان میشنویم. البته کلکلهای بین نصرت و فیروز این فضا را میطلبد، اما باتوجه به سابقهای که از تلویزیون و نوع مواجههاش با برخی از برنامهها سراغ داریم، این تسامح و تساهل را به فال نیک میگیریم و توصیه میکنیم همه برنامهها و سریالها با سعهصدر بیشتری مورد ارزیابی و نظارت قرار بگیرند و همزمان هم شأنیت خانواده توجه شود و هم به الزامات زمان توجه کنند.
در همین رابطه مطالب زیر را بخوانید:
مهدی محمدزاده، روزنامهنگار: