مرتضی عبدالحسینی، روزنامه نگار: حسین درودیان، اقتصاددان و استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال که چه چالشهای (درونزا و برونزایی) اقتصادی برای دولت آینده به ارث میماند، میگوید: «یکی از چالشهای مهم، شکاف بزرگ در بودجه دولت خواهد بود و مورد بعدی کانالهای واردات کالاهای اساسی است که بسیار تحریمپذیر و آسیبپذیر است. مجموعا گردشی که در حوزه وصول ارز و سپس واردات کالا وجود دارد بسیار آسیبپذیر است که به بازتعریف نیاز دارد تا اشراف آمریکا و تحریمپذیری آن را کم کند. بنابراین بهصورت فوری و عاجل این دو چالش (بودجه و ارز) التفات بیشتری را لازم دارند.»
درودیان درمورد اینکه درمان را باید از کدام بخش و با چه سیاستهایی آغاز کرد و از چه سیاستهایی باید حذر داشت، ادامه میدهد: «باید بدانیم که در ثبات اقتصادی بهصورت بلندمدت مسائل نظام بانکی و کوتاهتر آن حل چالشهای بودجه را طلب میکند اما ثبات اقتصادی بهصورت فوری در وهله اول مساله تسهیل چرخه وصول ارز و تجارت است. مهمترین کاری که در این مورد میتوان انجام داد تثبیت بازار ارز و ارائه افقی مثبت از مهار ارز و تسهیل واردات کالاهای اساسی است که کمک شایانی را به ایجاد ثبات اقتصادی در کوتاهمدت خواهد کرد. درمقابل در اجرای سیاستهای تعدیلی و آزادسازی (مانند آزادسازی در حوزه حاملهای انرژی) باید به عقل رجوع کرد و نباید به آنها از جانب زمینههای ایدئولوژیک و پارادایمی نگاه کرد. با اتکا به عقل سلیم سیاستگذار متوجه خواهد شد سیاستهای آزادسازی نیازمند چه پیششرطهایی است و میتواند بررسی کند آیا پیششرطهای لازم فراهم است یا خیر.»
آشنایی با علم و میدان شرط تعیین تیم اقتصادی
این کارشناس اقتصادی درمورد اینکه عقاید اقتصادی تیم اقتصادی دولت آینده باید چه سمتوسویی داشته باشد، توضیح میدهد: «در کشور ما نزدیکی به نحله فکری خاص یا جریانات متفاوت اقتصادی عمدتا جنبه تیپلوژیک دارد و درواقع انتصابات گفتمانی عمدتا به جنبه هویتی برمیگردد. کم پیدا میشود فردی که خود را به گفتمانی وصل میکند، آدم قابلی باشد، برای همین نباید به این بحثها اهمیت داد. من فکر میکنم تجربه خوب خیلی مهمتر از این مساله است که بگوییم فلانی به چه پارادایم اقتصادی منصوب است و مشی او چیست.» حسین درودیان ویژگیهای یک تیم اقتصادی مطلوب و توانمند برای دولت آینده را نیز اینگونه تحلیل میکند : «طبیعتا تیم اقتصادی که شامل سمتهایی مانند وزیر اقتصاد، رئیس بانک مرکزی و... است یا از دانشگاه میآیند و کاراکترهای علمی دارند یا اینکه ارتباطی با دانشگاه ندارند و بزرگ شده دستگاههای سیاسی و بروکراتند. این دو دسته از افراد هرکدام نقاط ضعف و قوت متفاوتی دارند. دانشگاهیها عموم دارای بینش جامع و کلنگری به اقتصاد دارند و اما درعینحال به واقعیتهای روز کمتر آشنا هستند. برعکس اینها، بروکراتهایی هستند که با واقعیتهای روز و درواقع کف میدان آشناتر هستند اما در نگاه و بینش لنگ میزنند. بنابراین بهترین انتخاب این است که سراغ افرادی برویم که در عینحال اینکه از نظر دانشگاهی و علمی موجه هستند، دارای تجارب عملی خوبی باشند. این مهمترین شرطی است که میتوان برای تیم اقتصادی دولت آینده قرار داد.»