عاطفه جعفری، روزنامه نگار: بخواهیم یا نخواهیم نوجوانان دهههای 80 و 90 متفاوت از دهههای دیگرند و نمیتوان برای آنها هم از همان تولیدات و محتوایی استفاده کرد که برای دهههای قبل استفاده میشد. نوجوان دهه 60 با توجه به شرایطی که در آن زمان وجود داشت با آن محتوایی که در تلویزیون برایش تولید میشد، خودش را وفق میداد و بهراحتی از آن محتوا استفاده میکرد و راضی بود و حتی الان برایش آن برنامه یک خاطره ماندگار شده است، اما در شرایط فعلی و برای نوجوانانی که الان در این رده سنی قرار دارند، آن محتوا اصلا قابلپذیرش نیست و هیچجذابیتی برایشان ندارد. در این گزارش سراغ این رفتیم که بدانیم تا بهحال چه محتوایی برای نوجوانان منتشر شده و آنها چه استقبالی از این محتوای منتشرشده داشتهاند.
کتاب و جای خالی هیجان
حوزه کتاب نوجوان از آن دست حوزههایی است که شاید برای ادبیات ما به فراموشی سپرده شده است، درحالیکه در تمامی دنیا برای این مخاطب سنی موضوعات مختلف برای خواندن وجود دارد و سعی میکنند با تنوع ژانر این را برای مخاطب نوجوان بهوجود بیاورند که هر آنچه دوست دارد در قالب رمان و داستان ببیند. این نسل همیشه بهدنبال هیجان است؛ هیجانی که بتواند او را ارضا کند. برای همین درحوزه رمان و داستان باید ژانری برایشان تولید شود که هیجان داشته باشد. ژانرهای علمی و تخیلی از این نمونه ژانرها هستند که این رده سنی بسیار با آن ارتباط برقرار میکند و صفهای طولانی در نمایشگاه کتاب که برای گرفتن کتابهای ترجمه این حوزه وجود دارد، نشان از همین علاقه است. اما در تولیدات ادبی خودمان حدودا دوسال است که ناشران به این فکر افتادهاند که برای این رده سنی تولید داشته باشند و بهسمت کتابهایی که در ژانر تخیلی هستند برود، اما نکته مهم اینجاست که کتابها آن هیجان لازم را که باید داشته باشند، ندارند. مهرداد محمدی، کارشناس رسانه و فعال حوزه کتاب درمورد این موضوع گفت: «ما خیلی نتوانستیم برای حوزه نوجوانان کاری انجام بدهیم. البته در چندسال اخیر بسیاری از ناشران به این سمت رفتهاند اما هنوز فاصله زیادی با آن نقطه مطلوب داریم، مثلا آثار هری پاتر را نگاه کنید تا چند جلد این کتابها منتشر شد و در تمامی دنیا مخاطب داشت و دارد. بعد از این اثر و هیجانی که در مخاطب نوجوان ایجاد میکرد، همه دنیا بهسمت این مدل ژانرها رفتند، ما خیلی دیر به نتیجه رسیدیم و بازار کتابمان را بهسمت ترجمه بردیم و واگذار کردیم به آثاری که از آن طرف میآمد. درحالیکه این نسل با نسلهای قبل خودش متفاوت است و نمیتوان با آن کتابهایی که برای دهههای 60 و 70 منتشر میکردیم، سراغ این نسل هم برویم. قانع کردن این نسل بسیار سخت است و نمیتوان با همان مدل کتابها قانعشان کرد، برای همین باید وارد ژانرهایی شویم که هیجان لازم را برای اقناع این نسل داشته باشند.» محمد میرکیانی، نویسنده حوزه نوجوان در گفتوگویی که با او داشتیم، درمورد نوشتن برای نسل جدید گفت: «نوشتن برای نوجوانان ویژگیهایی دارد که از عهده خیلی از نویسندگان خارج است. اینکه نویسنده بتواند مرز بین کودکی و جوانی را تشخیص دهد، باعث بهتر نوشتنش برای نوجوانان میشود. تجربههای گرانقدری است که نویسنده از دوران کودکی و نوجوانی خودش دارد. متاسفانه نویسندههای جوان الان، خیلی دوره نوجوانی پرماجرایی نداشتهاند، چون زندگیها محدود در یک آپارتمان شده است و اوج و فرودهایی در زندگیها دیده نمیشود. برای همین ما آثار زیادی در گروه سنی کودک داریم، در گروه سنی جوان و بزرگسال هم همین مساله را شاهد هستیم؛ اما در گروه سنی نوجوان آثار کمی داریم. برای همین این قشر بهسمت کتابهای خارجی و ترجمه میروند. البته این را هم باید درنظر بگیریم که ناشران برای این قشر کمتر سرمایهگذاری میکنند. تصمیم میگیرند اثر خارجی را ترجمه کنند که برایشان هزینه کمتری دارد. شما همین مساله را تعمیم بدهید به بقیه جاهایی که باید برای این قشر تولید محتوا داشته باشند.»
برنامههای تلویزیونی نوجوانانه
دهههای 60 و 70 برنامه برای حوزه نوجوان کم نداشتیم. برنامههایی که الان به خاطره و نوستالژی برای این نسل تبدیل شده است و از خاطرشان نمیرود، اما برای نسلهای بعدی یعنی دهههای 80 و 90 دیگر نمیتوان سراغ همین موضوع رفت و اینکه یک مجری بنشیند و برای ببیننده که یک مخاطب از افراد این دههها است صحبت کند، نمیتواند برایشان برنامه جذابی باشد. تلویزیون در این سالها سعی کرده است تا برنامههای مختلف برای نوجوانان بسازد و آنها را همراه کند، اما نوع ساخت این برنامهها جوری است که مخاطب همراهی کمتری دارد. در این بخش سراغ برنامههایی رفتیم که در این سالها توانستند مخاطب را با خودشان همراه کنند. چندسالی است شبکه امید در تلویزیون بهعنوان شبکه نوجوانان انتخاب شده است و برنامهسازی برای این نسل به صورت یکپارچه انجام میگیرد. مهدی سالم، مدیر شبکه امید در گفتوگویی که با او داشتیم درمورد ساخت این برنامهها و تفاوت آن با برنامههای دیگر گفت: «برنامهسازی برای نوجوانان یک تخصص متفاوتی نسبت به برنامهسازی کودک یا بزرگسال است. تقریبا سهسال پیش که کار را شروع کردیم دچار خلأ جدی درحوزه تولیدکنندگان محتوای ویژه نوجوانان بودیم. اگر بخواهم این را مرور کنم شاید بهخاطر داشته باشید که سالهای گذشته فیلم سینمایی مناسب برای نوجوان در سینما تولید نمیشد. بهلطف خدا بعد از سهسالی که نهفقط شبکه امید که کل ساختار فرهنگی نظام دقتنظری روی حوزه نوجوان داشته است، شاهد هستیم که فقط در سال گذشته هفتفیلم سینمایی در این عرصه تولید شده است، البته هنوز درحوزه موسیقی دچار کمبود و ضعف جدی هستیم.»
صندلی داغ نوجوانان
سال گذشته برنامهای در تلویزیون ساخته شد که سعی میکرد به نوجوانان بپردازد و دغدغههای آنها را مطرح کند و درکنارش با تحلیل اوضاع، زندگی را برای این نسل بهتر و جذابتر کند. حسین شکیبزاد، تهیهکننده این برنامه درمورد ساخت آن گفت: «همیشه از شکاف نسلی حرف زدهایم و اینکه اصولا والدین برای برقراری ارتباط با فرزندانشان دچار مشکلاتیاند و برعکس. بهعبارتی همیشه اینطور بوده که نسلهای قدیم و جدید درک متقابلی از هم نداشتهاند و این مساله گاهی مشکلساز شده است. این درحالی است که در ادوار گذشته مثلا بین دهههای 50 و 60 اختلاف فکری و سلیقهای چندانی وجود نداشت. اما امروز رشد و تغییر در عرض کمتر از یکدهه هم بهچشم میآید. الان در شرایطی قرار داریم که همه دهه هشتادیها دوران کودکیشان را پشت سر گذاشتهاند و اولین گروه از آنها وارد دانشگاه شدند. آینده کشور بهدست همین نوجوانها رقم خواهد خورد، اما ما بزرگترها بهخوبی آنها را نمیشناسیم. اتفاقات زیادی که در این سالها با محوریت همین نسل افتاده برایمان عجیب است. البته ویژگیهایی که درمورد دهه هشتادیها میگوییم در کل جهان و بهاصطلاح در نسل z وجود دارد. در این برنامه قرار است با این ویژگیها بیشتر آشنا شویم. البته این نکته را نباید از نظر دور کنیم که این مدل برنامهها ساختنشان خوب است، اما اینکه فقط و فقط به این فکر کنیم با برنامههایی که فقط دو نفر مینشینند و صحبت میکنند میشود این نسل را با خود همراه کرد، فکر درستی نیست. وجود این برنامهها لازم است، اما کافی نیست و باید به موارد دیگر هم توجه کرد.»
بازی ویزیون
بازی ویزیون هم عنوان برنامه دیگری است که از شبکه امید برای نوجوانان پخش میشود، این برنامه تلویزیونی که سری جدید آن بهتازگی از شبکه امید پخش میشود، براساس علاقه نوجوانان به بازیهای رایانهای و با هدف آموزش بازیسازی و همچنین سواد رسانهای در استفاده بهینه از این بازیها و معرفی بازیهای ایرانی رایانهای ساخته شده است. یک نکته مهم درمورد این برنامه این است که دقیقا در راهی قدم گذاشته است که نوجوان امروز به آن علاقه دارد و مطمئنا ساخت این برنامه میتواند مخاطب نوجوان را با خودش همراه کند.
کاملا دخترونه
برنامه کاملا دخترونه، ازجمله برنامههایی است که مخاطبش فقط نوجوانان نبود و برای همه دختران ایرانی در ردههای سنی مختلف ساخته شد اما توانست مخاطب زیادی را جذب کند. مژده لواسانی، مجری این برنامه گفت: «در این برنامه خواستیم از دخترانی بگوییم و به دخترانی اعتمادبهنفس دهیم که حدودا ١٠، ١٥ سال است که تلویزیون برایشان برنامه نساخته است. من حتما همه تلاشم را میکنم که از دختران سرزمینم- مثل دختری که در یکی از شهرستانهای کشور برنامه را میبیند و بعد به من پیام میدهد که برنامهات باعث شد اعتمادبهنفس بگیرم- حمایت کنم.» او در ادامه صحبتهایش درمورد فصل اول این برنامه گفت: «ما در فصل نخست یعنی ١٠٠ قسمت نخست برنامه، تلاشمان بر این بود که با نگاه به آسیبهای اجتماعی دختران جامعه و پیگیری آنها، خبرهایی را که مربوط به زنان و دختران جامعه است، اطلاعرسانی کنیم. از این مهمتر روند برنامه است که قرار نیست ما الگو بدهیم، قرار است دخترانی از دل جامعه بیایند و زندگیشان را تعریف کنند و میهمانهایمان هم آدمهای خیلی عجیبی نیستند؛ همه دخترانی هستند که با شرایط سخت کنار آمدهاند و از دغدغهها و پستی و بلندیهای کار و زندگیشان حرف میزنند.»
مسابقه فاز
یکسال پیش مسابقهای در تلویزیون پخش شد که برای نوجوانان ساخته شده بود؛ مسابقهای که آنها را وارد چالشهای مختلف میکرد تا بتوانند با حل چالشها به نتیجه دلخواه برسند. مسابقه «فاز» (فرزند ایران زمین) یک برنامه تلویزیونی ویژه نوجوانان در قالب مستند- مسابقه (رئالیتیشو) بود، در جریان این مسابقه تلویزیونی ۲۸نوجوان دختر و پسر در گروههای مجزا طی هفت فاز در مراحل جذاب و دیدنی برای حل مسائل اجتماعی پیرامون خود بهرقابت میپرداختند. آنها در این مسیر باید از استعداد، خلاقیت و مهارت کارگروهی خود کمک میگرفتند و حمایت مادی و معنوی دیگران را نیز بهسمت ایده و فعالیت خود جلب میکردند. در این مسابقه تلاش میشد به نوجوانان نشان داده شود که تنها شاگرد اول بودن و اطلاعات عمومی بالا ملاک نوجوان برگزیده نیست و توانایی انجام یک فعالیت اجتماعی در قالب کارگروهی در رشد و ارتقای شخصیت نوجوان موثرتر و مهمتر است. میلاد دخانچی که ایده اصلی برنامه فاز را طراحی کرده است، در مورد این برنامه گفت: «اینکه میگویند این برنامه مناسب سن نوجوان نیست، بهنظرم اشتباه است. ما در مسابقه فاز دقیقا همین پیشفرض را که نخواسته در این سالها به نوجوانها اعتماد کند، شکستیم. فصل اول فاز باعث ترغیب این نوجوانان میشود تا خودشان برای حل مشکلات اجتماعی و فرهنگی فکر کنند. بزرگترین مشکل درحوزه برنامهسازی برای این نسل این است که باید انقطاع از نسل قدیم برنامهسازان تلویزیونی اتفاق بیفتد، چون ما نسل جدید محسوب میشویم و این امکان را پیدا نکردهایم که از نسل قدیم و تجربیات آنها در این حوزه باخبر شویم. دوم اینکه نوجوانی در نسل جدید با نسل قدیم تفاوت زیادی کرده و اقتضائات پیچیدهتری دارد که باید در تولید برنامه لحاظ میشد، سوم هم استفاده از ژانر رئالیتیشو است که لحن خاصی را میطلبد.»
عصر جدید و شناسایی استعدادها
عصر جدید برای نوجوانان ساخته نشده بود اما در شناسایی استعدادهای این نسل بسیار موفق عمل کرد و بسیاری از کارشناسان معتقد بودند وجود این برنامه برای نسلی مثل دهه 80 که دنبال هیجان است، جذاب بوده و نکتهاش را میتوان در نوجوانانی دید که در این برنامه حاضر شدند و توانستند به مراحل بالاتر برسند. برنامههایی از این دست که در همه جای دنیا ساخته میشود میتواند به این نسل کمک کنند که خودشان و استعدادشان را بیشتر بشناسند و با این استعداد برای آیندهشان برنامهریزی کنند. محمدی که کارشناس حوزه رسانه است، درمورد این موضوع گفت: «همانطور که میدانیم این نسل علاقهمندیهایش با نسلهای دیگر متفاوت است و باید براساس این علاقهمندی برایش برنامه تولید کنیم. مشکل اصلی ما این است که سعی نکردهایم این نسل را بشناسیم و با همین نشناختن، سراغ برنامهسازی میرویم، این موضوع خیلی مهم است که کسی در این حوزه میخواهد شروع به تولید محتوا کند باید شناخت کامل از این نسل داشته باشد و بعد برنامهسازی را آغاز کند، کاری که درحوزه برنامهسازی ما کمتر انجام میشود.» حسین حقپناه، پژوهشگر حوزه کودک و نوجوان و رسانه نیز در گفتوگویی درمورد دنیای نوجوانان و نیاز آنان گفت: «کودک و نوجوان را نباید یکی دانست. در کشور ما مسالهای بهنام نوجوان نادیده انگاشته شده است و خیلیها اصلا توجهی به این نسل ندارند. از ضرورت برنامهسازی تا مسائل دیگر، ما بسیار در این حوزه ضعیف عمل کردیم. نتوانستیم مسائلی را که مورد نظر این نسل است شناسایی کنیم. اگر بخواهیم در این حوزه موفق باشیم، باید با این نسل صحبت کنیم، مثلا با مقایسه نسل قبل و با این نسل، باید با استدلال با دهه هشتادیها صحبت کرد، اینکه فقط بخواهیم حرف بزنیم و پشت این حرفها استدلال نباشد، هیچوقت نمیتوان اینها را با خود همراه کرد.»
نوجوانها و سرزمین عجایب بازیهای کامپیوتری
هرکدامشان را که میبینی، موبایل بهجانشان بسته شده است و با همان سعی میکنند همه علاقهمندیهایشان را ثبت کنند یا اگر در فضای مجازی بچرخیم بسیاری از ویدئوهایی که در شبکههای اجتماعی وجود دارد، برای همین نسل است و میبینیم که سعی میکنند در موارد مختلف سراغ ساخت ویدئو بروند. اکثر متولدان این دهه معتقدند از طریق وب میتوانند اطلاعات زیادی بهدست آورند و مهارتهای جدیدی بیاموزند، بنابراین ویدئو یکی از ابزارهای خوب برای تولید محتوا در بین دهه هشتادیها محسوب میشود. شاید برای همه ما کمی عجیب باشد ولی آنها ترجیح میدهند مهارتهای لازم را از طریق ویدئو بیاموزند. طبق یک نظرسنجی که در سال 2019 انجام شده است، حدود 80درصد این نسل برای کسب اطلاعات از یوتیوپ استفاده میکنند.
سهیلا (فاطمه) اسدپور، روانشناس حوزه نوجوان درمورد علاقهمندیهای این نسل حرفهای جالبی دارد، او معتقد است این نسل خیلی راحتتر با مسائل برخورد و احساساتشان را بسیار کنترل میکنند و همین کنترل احساسات باعث میشود در انتخابهایشان با توجه به نسلهای قبل موفقتر عمل کنند.
این روانشناس درمورد برنامهسازی و توجه به علاقهمندیهایشان گفت: «باید به علاقهمندیشان توجه کنیم. من نوجوانان بسیاری را دیدهام که در همین سن کم توانستهاند کارهای بزرگی انجام بدهند، وقتی با آنها صحبت میکنم میبینم، چون در جهت علاقهمندیاش حرکت کرده، پس موفق بوده است. الان این نسل بسیار ویدئو و ساخت آن را دوست دارد، برای همین وقتی میخواهیم حرفی را بزنیم که قبول کنند باید با همین مدیومی باشد که علاقه دارند تا حرفمان را متوجه شوند. همه کسانی که نوجوان دارند یا اینکه در این حوزه فعالیت میکنند، باید به این نکات توجه کنند، اگر همه اینها را نادیده بگیریم و بخواهیم فقط با همان روشهایی که برای نسلهای قبلی داشتیم جلو برویم دچار مشکلات زیاد در این حوزه خواهیم شد. دهه هشتادیها با منطق و دلیل حرفهای ما را میپذیرند.» او ساخت و تولید فرهنگی برای این نسل را مستلزم شناخت درست از آنها دانست و گفت: «در نسلهای قبلی ما با همان کلیشههایی که در ذهن داشتیم، سراغ برنامهسازی برای آنها میرفتیم ولی این نسل متفاوت است. نمیشود با ساختن یک برنامه گفتوگو محور او را جذب کرد یا اینکه در حوزه کتاب هم باید با ژانرهای متنوع و جذاب سراغ نوشتن رمان و داستان برویم. بهنظرم اگر در کشور یک سازمانی متمرکز برای این نسل وجود داشته باشد که برنامهسازی را برای آنها جدی بگیرد با ارتباط با سازمانهای مختلف بتواند فقط بر حوزه نوجوان تمرکز کند، خیلی از مشکلات این حوزه حل خواهد شد.»