تاریخ : Wed 23 Jun 2021 - 01:31
کد خبر : 56248
سرویس خبری : فرهنگ و هنر

فضای مجازی در انتخابات ۱۴۰۰ چه نقشی داشت

«فرهیختگان» تاثیر فضای مجازی در انتخابات 1400 را بررسی می‌کند

فضای مجازی در انتخابات ۱۴۰۰ چه نقشی داشت

سیزدهمین اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت ریاست‌جمهوری ایران در خرداد ﺳﺎل 1400 برگزار ﺷﺪ و از ﺟﻬﺎت ﻣﺨﺘﻠﻒ اﻫﻤﻴﺖ داﺷﺖ. اوﻻ، پس از گذشت بیش از 4 سال برای مردم فرصتی برای تغییر مسیر کشور به وجود آمد؛ ﺛﺎﻧﻴﺎ، آن‌طرف دنیا یعنی در آمریکا فردی روی کار آمده است که در شعار اعلام می‌کند که کاملا مخالف سیاست‌های ترامپ عمل خواهد کرد و این موضوع بسیاری از سیاستمداران و بسیاری از مردم را چشم‌انتظار توافقات جدید با غرب کرده است. ﺛﺎﻟﺜﺎ، رسانه‌های بیگانه با توجه به ناراحتی عمومی از وضعیت معیشت، تعداد مرگ‌ومیر ناشی از کرونا در تلاش بودند تا مردم را از رای دادن منصرف و ناامید از آینده سیاسی کشور کنند.

مهراد کوکبی: جمعه هفته گذشته انتخابات 1400 به خط پایان خود رسید و این‌بار بیشتر از گذشته تاثیرات فضای مجازی در شناخت عمومی از نامزدهای انتخاباتی موثر واقع شد. فضای مجازی ﻧﻪ‌ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺠﺮایی ﺑﺮای ﺑﺎزﻧﻤﺎیی رﻗﺎﺑﺖ ﮔﻔﺘﻤﺎنﻫﺎی ﺟﺎری در دﻧﻴﺎی ﺳﻴﺎسی شده بود ﺑﻠﻜﻪ ﺑﻪﻃﻮر ﻓﺰاﻳﻨﺪه ﺑﺨﺶ ﻋﻤﺪه‌ای از رﻗﺎﺑﺖﻫﺎ و ﻣﻨﺎﻇﺮهﻫﺎی اﻧﺘﺨﺎﺑﺎتی ﻣﻴﺎن ﻧﻴﺮوﻫﺎی ﺳﻴﺎسی، ﻫﻮاداران آنها و ﻧﺎﻣﺰدﻫﺎ و ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﮔﺎن‌شان در ﺑﺴﺘﺮ رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی ﻣﺠﺎزی ﺻﻮرت می‌گرفت. اﻟﺒﺘﻪ همچنان نمی‌ﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﺳﻴﺎﺳﺖ در ﻓﻀﺎی ﻣﺠﺎزی ﻋﻴﻨﺎ ﻣﺘﻨﺎﻇﺮ واﻗﻌﻴﺖ ﻛﺸﺎﻛﺶ ﮔﻔﺘﻤﺎنﻫﺎ و ﻧﻴﺮوﻫﺎی ﺳﻴﺎسی ﻳﺎ ﻋﻴﻨﺎ ﻣﻄﺎﺑﻖ ﻧﺘﺎﻳﺞ رﻗﺎﺑﺖ اﻧﺘﺨﺎﺑﺎتی اﺳﺖ و به همین دلیل است که نمی‌ﺗﻮان وﺿﻌﻴﺖ رﻗﺎﺑﺖ ﺳﻴﺎسی ﻣﺠﺎزی را ﺑﻪ ﻧﺘﺎﻳﺞ رﻗﺎﺑﺖ واقعی اﻧﺘﺨﺎﺑﺎتی ﺗﻌﻤﻴﻢ داد. اﻣﺎ می‌ﺗﻮان ﺑﺎ ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻧﻘﺶ ﻓﻀﺎی ﻣﺠﺎزی در ﺷﻜﻞ‌دهی ﺑﻪ ﭼﺎرﭼﻮبﻫﺎی ذهنی- رﻓﺘﺎری ﻛﻨﺸﮕﺮان، ﻧﻜﺎت ﺑﻴﺸﺘﺮی را در راﺑﻄﻪ ﺑﺎ واﻗﻌﻴﺎت ﻣﺘﺤﻮل ﺟﻬﺎن ﺳﻴﺎسی درﻳﺎﻓﺖ. ﺗﻌﺎملی ﺑﻮدن رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی ﻧﻮﻳﻦ مبتنی‌ﺑﺮ اﻳﻨﺘﺮﻧﺖ، اﻣﻜﺎن ﻣﺪاﺧﻠﻪ ﻛﺎرﺑﺮان در ﺳﺎﺧﺖ و اﻧﺘﺸﺎر ﭘﻴﺎم را ﻓﺮاﻫﻢ آورده اﺳﺖ. ﭘﺲ ﻋﻼوه‌ﺑﺮ ﻧﺎﻣﺰدﻫﺎ ﻳﺎ ﺗﺒﻠﻴﻎﮔﺮان ﺣﺮﻓﻪای، ﻣﺮدم ﻋﺎدی ﻧﻴﺰ می‌ﺗﻮاﻧﻨﺪ در ﻓﺮآﻳﻨﺪ رﻗﺎﺑﺖ ﺣﻀﻮر ﺟﺪیﺗﺮی داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺑﻪاﻳﻦﺗﺮﺗﻴﺐ، ارﺗﺒﺎﻃﺎت ﺳﻴﺎسی از ﺣﺎﻟﺖ یک‌ﺳﻮﻳﻪ ﺧﺎرج ﺷﺪه و ﺻﻮرت ﭘﻴﭽﻴﺪهﺗﺮی ﻳﺎﻓﺘﻪ ﻛﻪ اﺑﻌﺎد و ﻛﻴﻔﻴﺖ آن درﺧﻮر ﭘﮋوﻫﺶ اﺳﺖ.

در اﻳﻦ گزارش قصد داریم ﺑﻪ یکی از ﻣﻬﻢﺗﺮﻳﻦ ﻣﺆﻟﻔﻪﻫﺎی رﻓﺘﺎر رأی‌دهی ﺷﻬﺮوﻧﺪان بپردازیم ﻛﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻋﻨﺎﺻﺮ و ﻧﺤﻮه ﺷﻜﻞﮔﻴﺮی ﭼﺎرﭼﻮبﻫﺎی ذهنی آﻧﺎن در ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮیﻫﺎی اﻧﺘﺨﺎﺑﺎتی اﺳﺖ. به نظر می‌رسد که ﻓﻀﺎی ﻣﺠﺎزی، ﺗﺄﺛﻴﺮ بسزایی در ﭼﺎرﭼﻮبﻫﺎی ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮی رای‌دﻫﻨﺪﮔﺎن در ادوار اﻧﺘﺨﺎﺑﺎتی اﺧﻴﺮ داﺷﺘﻪ اﺳﺖ. برای فهم دقیق‌تر و مقایسه در این گزارش ﺑﻪ اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت سیزدﻫﻤﻴﻦ دوره ریاست‌جمهوری در کشور اشاره می‌کنیم ﺗﺎ زﻣﻴﻨﻪ واﻛﺎوی ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﻮﺿﻮع ﻓﺮاﻫﻢ شود.

فضای مجازی آوردگاه کاندیداهای انتخابات ریاست‌جمهوری

سیزدهمین اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت ریاست‌جمهوری ایران در خرداد ﺳﺎل 1400 برگزار ﺷﺪ و از ﺟﻬﺎت ﻣﺨﺘﻠﻒ اﻫﻤﻴﺖ داﺷﺖ. اوﻻ، پس از گذشت بیش از 4 سال برای مردم فرصتی برای تغییر مسیر کشور به وجود آمد؛ مردمی که درحال‌حاضر بیش از دوره‌های پیشین، از مشکلات بسیاری خصوصا در معیشت خود رنج می‌بردند؛ ﺛﺎﻧﻴﺎ، آن‌طرف دنیا یعنی در آمریکا فردی روی کار آمده است که در شعار اعلام می‌کند که کاملا مخالف سیاست‌های ترامپ عمل خواهد کرد و این موضوع بسیاری از سیاستمداران و بسیاری از مردم را چشم‌انتظار توافقات جدید با غرب کرده است. ﺛﺎﻟﺜﺎ، رسانه‌های بیگانه با توجه به ناراحتی عمومی از وضعیت معیشت، تعداد مرگ‌ومیر ناشی از کرونا در تلاش بودند تا مردم را از رای دادن منصرف و ناامید از آینده سیاسی کشور کنند.

البته این رسانه‌ها از هیچ فرصتی برای ناامید کردن از صندوق رای گذر نمی‌کنند حتی وقتی شورای نگهبان بنا به دلایل مختلف صلاحیت برخی رجال سیاسی را احراز نکرد رسانه‌های معاند فارسی‌زبان هدف پروژه خود را از بی‌اثر بودن رای مردم به کلیدواژه مهندسی انتخابات تغییر دادند، بی‌آنکه از تناقضات برنامه‌هایشان نگرانی داشته باشند و طبیعتا همه این تغییرات، ایجاد موج در فضای مجازی را آسان کرده بود؛ موید این موضوع نیز کمرنگ شدن هشتگ #تحریم_انتخابات و پررنگ‌تر شدن هشتگ #لاریجانی در داده‌کاوی‌های موسسه تحلیل دیتا لایف‌وب در تاریخ 10 خرداد است.

درواقع بعد از انتشار لیست اسامی کاندیداهای تایید صلاحیت‌شده؛ ستادها و برخی سیاسیون تلاش کردند با ایجاد واکنش‌هایی در فضای سیاسی و ایجاد موج در فضای مجازی در تایید صلاحیت‌های شورای نگهبان اثر بگذارند؛ بنابراین با تولید محتواهای مختلف و حتی استفاده از اپلیکیشن‌هایی نظیر کلاب‌هاوس برای ایجاد گفتمان و موج در جامعه توانستند پرتکرارترین کلمات در فضای مجازی پیرامون انتخابات را به نفع خود تغییر دهند.

اپلیکیشن کلاب‌هاوس به عقیده برخی کارشناسان پدیده این دوره از انتخابات بود و کاربران آن توانستند، از این اپلیکیشن به‌عنوان بهترین جایگزین تجمعات ستادهای انتخاباتی بهره ببرند. براساس آمار، ستادهای انتخاباتی برخی چهره‌های حذف‌شده از لیست نهایی شورای نگهبان توانستند با ایجاد اتاق‌هایی خاص خودشان که اعتراض به شورای نگهبان بود را جزء لیست پرتکرارترین کلمات فضای مجازی آن روزها یعنی 10 خرداد 1400 قرار دهند. در این انتخابات برخی چهره‌های سیاسی که از منظر کارشناسان این حوزه بدنه اجتماعی و حزبی مناسبی برای شرکت در انتخابات را ندارند با استفاده از موج اخبار توانستند کاربران زیادی را در راستای اهداف خود حداقل برای یک توئیت یا انتشار یک ویدئو همراه کنند. در ادامه این گزارش بررسی می‌کنیم که همراهی کاربران فضای مجازی لزوما به رای تبدیل نمی‌شود.

 چارچوب‌سازی و تاثیر فضای مجازی بر تصمیم‌گیری

سوال این است که چرا اهل سیاست برای کسب رای در انتخابات این دوره ریاست‌جمهوری، سراغ شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی رفتند. در پاسخ به چرایی این مساله، ضمن تشریح وضعیت این دوره از انتخابات، به نظریات و منابع علمی رجوع کردیم.

همان‌طور که در ابتدای این گزارش خواندید، ناکارآمدی مدیران دولتی از نگاه مردم یکی از موضوعاتی بود که بر انتخابات ریاست‌جمهوری این دوره سایه افکنده بود. به هرحال برخی چهره‌های احراز صلاحیت‌شده در انتخابات از نظر مردم در چارچوب همین مدیران دولتی بودند و قطعا این موضوع بر پایگاه رای‌شان تاثیر گذاشته بود. درواقع نگاه مردم به چهره‌های سیاسی تا این حد تاثیرگذار بود که رئیس بانک مرکزی را مجبور به کناره‌گیری از دولت کرد و حتی اعضای تیم ستادش را به این فکر انداخت تا با ایجاد یک چارچوب خبری مبنی‌بر اختلاف رئیس‌جمهور با رئیس بانک مرکزی، تا حدی رنگ دولتی بودن را از چهره آقای همتی بزدایند.
ﻗﺎبﺑﻨﺪی ﻳﺎ ﭼﺎرﭼﻮبﺳﺎزی ﻛﻪ در واژهﻧﺎﻣﻪ‌های ارﺗﺒﺎﻃﺎت «اﻧﺘﺨﺎب زاوﻳﻪ ﺑﺮای ﺛﺒﺖ و ﻧﻤﺎﻳﺶ ﺳﻮژه ﻳﺎ اراﺋﻪ ﻣﻮﺿﻮع ﻛﻪ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﺑﻪ ﻧوعی دﺧﻞ و ﺗﺼﺮف در ﺳﻮژه ﺑﻴﻨﺠﺎﻣﺪ» ﺗﻌﺮﻳﻒ ﺷﺪه، رﻳﺸﻪﻫﺎی روانﺷﻨﺎختی ـ ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎختی دارد. اﻳﻦ ﭼﺎرﭼﻮبﻫﺎی ﺷﻨﺎختی ﺑﻨﻴﺎدﻳﻦ ﺑﺮ ﻓﻬﻢ ﻣﺎ از واﻗﻌﻴﺎت ﭘﻴﺮاﻣﻮنﻣﺎن و ﺗﺼﻤﻴﻤﺎتی ﻛﻪ می‌ﮔﻴﺮﻳﻢ ﻣﺆﺛﺮﻧﺪ؛ زﻳﺮا ﭼﺎرﭼﻮبﻫﺎ ﻗﺎدرﻧﺪ ﺗﺎ ﻋﻨﺎﺻﺮ ﻣﻌﻨﺎدار ﻳﺎ بی‌ﻣﻌﻨﺎ را ﻣﻌﺮفی ﻛﻨﻨﺪ و زﻣﻴﻨﻪﻫﺎی درک ﺣﻮادث را ﻓﺮاﻫﻢ ﺳﺎزﻧﺪ. ﭘﺲ ﭼﺎرﭼﻮبﺳﺎزی یک ﻓﺮآﻳﻨﺪ ﻣﻌﻨﺎﺳﺎزی ﻳﺎ ﻣﻌﻨﺎبخشی اﺳﺖ.

اما در کنار چارچوب‌سازی، عامل دیگری که کاندیداها را مجبور به فعالیت در فضای مجازی کرد، جایگاه احزاب و کانون‌ها در نگاه مردم بود. درواقع امروزه احزاب و ﺟﻨﺒﺶﻫﺎی ﻧﻮﻳﻦ اﺟﺘﻤﺎعی ﺑﻪﻋﻨﻮان یکی از ﻣﻬﻢﺗﺮﻳﻦ ﻣﻘﻮﻻت در ﻛﺎﻧﻮن ﻣﺒﺎﺣﺚ ﺟﺎﻣﻌﻪشناسی ﺳﻴﺎسی هستند و از آﻧﺠﺎ ﻛﻪ مساله سیاسی اﻳﻦ ﺟﻨﺒﺶﻫﺎ اﻏﻠﺐ ﻫﻮیتی اﺳﺖ، ﺗﺤﻠﻴﻞﻫﺎی ﺑﺴﻴﺎری در زﻣﻴﻨﻪ ﭼﮕﻮنگی ﻫﻮﻳﺖ‌ﺳﺎزی اﻳﻦ ﺟﻨﺒﺶﻫﺎ اراﺋﻪ ﺷﺪه؛ از دﻳﺪ بسیاری از کارشناسان، ﭼﺎرﭼﻮبﺳﺎزی ﺗﺼﻮﻳﺮی ﻓﺸﺮده از ﻛﻞ ﻣﺤﻴﻂ ﭘﻴﺮاﻣﻮن ﻛﻨﺸﮕﺮان اراﺋﻪ می‌دهد و ﺑﻪ آن ﻣﻌﻨﺎ می‌ﺑﺨﺸﺪ و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ درﺑﺮﮔﻴﺮﻧﺪه ﺗﻮﺻﻴﻪﻫﺎیی ﺑﺮای رﺳﻴﺪن ﺑﻪ وﺿﻌﻴﺖ ﻣﻄﻠﻮب اﺳﺖ.

تاثیر رسانه‌ها بر افکار عمومی

در ﺑﺴﻴﺎری از ﻣﺘﻮن ارﺗﺒﺎﻃﺎتی، ﭼﺎرﭼﻮبﺳﺎزی ذﻳﻞ ﻣﺒﺎﺣﺚ روانﺷﻨﺎسی ﺗﺄﺛﻴﺮات رﺳﺎﻧﻪ ﺑﺮرسی ﺷﺪه و اﻣﺮوزه در ﺣﻮزه ارﺗﺒﺎﻃﺎت ﺳﻴﺎسی ﻛﺎرﺑﺮد ﻳﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ، زﻳﺮا ﺑﺮای ﺟﻬﺖدهی ﺑﻪ اﻓﻜﺎر ﻋﻤﻮمی ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻪوﻳﮋه در ﺣﻮزه ﺑﺎورﻫﺎ و ﮔﺮاﻳﺶﻫﺎی ﺳﻴﺎسی یک اﺑﺰار ﭘﺮﻗﺪرت ﺑﺸﻤﺎر می‌رود و رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ در ﺗﻌﺮﻳﻒ واﻗﻌﻴﺖ ﺳﻴﺎسی دﺧﻴﻞاﻧﺪ. درواﻗﻊ روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران «ﻣﻔﻬﻮم و ﻣﻀﻤﻮن» ﺳﻴﺎﺳﺖ و اﻣﻮر و ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺳﻴﺎسی را اﻧﺘﻘﺎل می‌دهند و ﭘﺪﻳﺪهﻫﺎ و روﻳﺪادﻫﺎی ﺟﺎری در زﻧﺪگی ﺳﻴﺎسی را درون «ﭼﺎرﭼﻮب‌هایی روایی» ﻗﺮار می‌دﻫﻨﺪ. اﻟﺒﺘﻪ اﻳﻦ ﭼﺎرﭼﻮبﻫﺎ در ﻃﻮل زﻣﺎن و در ﻛﻨﺶ ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ و رﻗﺎﺑﺖ ﻣﻴﺎن رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی ﺧﺒﺮی ﻣﺨﺘﻠﻒ و ﺑﺎزﻳﮕﺮان ﻣﺘﻨﻮع ﺷﻜﻞ می‌ﮔﻴﺮﻧﺪ. ﺑﻪﺗﺪرﻳﺞ «ﭼﺎرﭼﻮبﻫﺎی رﻗﻴﺐ» آنﻗﺪر ﻣﺤﺪود و ﻣﺤﺬوف می‌ﺷﻮﻧﺪ ﺗﺎ درﻧﻬﺎﻳﺖ یک «ﭼﺎرﭼﻮب ﻣﺴﻠﻂ» ﺑﺎقی ﺑﻤﺎﻧﺪ. اﮔﺮﭼﻪ اﻳﻦ ﭼﺎرﭼﻮبﻫﺎی ﻣﺴﻠﻂ ﺧﻮد ﻣﻮﺿﻮعی ﺑﺮای ﭼﺎﻟﺶ‌ﻫﺎی ﺑﻌﺪی ﻫﺴﺘﻨﺪ، اﻣﺎ ﺳﺎﺧﺘﺎرﻫﺎیی را ﻓﺮاﻫﻢ می‌ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ روﻳﺪادﻫﺎی ﺑﻌﺪی ارزش ﺧﺒﺮی ﺧﻮد را از آن می‌ﮔﻴﺮﻧﺪ و ﺑﻪواﺳﻄﻪ آن ﮔﺰارش و درﻳﺎﻓﺖ می‌ﺷﻮﻧﺪ. نمونه این موضوع را در ابتدای گزارش خواندیم؛ درواقع بعد از عدم احراز صلاحیت برخی کاندیداها بسیاری از حامیان چهره‌های محذوف سیاسی تلاش کردند مسیر کلمات پرکاربرد فضای مجازی را به‌سمت شورای نگهبان بچرخانند حتی این مسیر تا روز آخر انتخابات نیز ادامه یافت.

البته در فضای سیاسی ایران ﺑﺎ وﺟﻮد اﻫﻤﻴﺖ ﺑﺤﺚ ﭼﺎرﭼﻮبﺳﺎزی در ارﺗﺒﺎﻃﺎت ﺳﻴﺎسی، ﻛﻤﺘﺮ ﺑﺮ راﻫﺒﺮدﻫﺎ و روشﻫﺎیی ﻛﻪ ﻋﻤﻼ در اﻳﻦ زﻣﻴﻨﻪ ﺑﻪﻛﺎر ﮔﺮﻓﺘﻪ می‌ﺷﻮد، ﺗﻤﺮﻛﺰ ﺷﺪه اﺳﺖ. در ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﻮارد، ﭼﻨﺪ ﻣﻔﻬﻮم ﺑﻪﺻﻮرت ﻣﻮازی و ﺗﺎ ﺣﺪی ﻣﺸﺎﺑﻪ ﺑﺎ ﭼﺎرﭼﻮب‌ﺳﺎزی ﻣﻄﺮح می‌ﺷﻮد. ﺑﺮای ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺑﺮﺟﺴﺘﻪﺳﺎزی ﻫﻤﺴﻮیی زﻳﺎدی ﺑﺎ ﭼﺎرﭼﻮبﺳﺎزی دارد و حتی می‌ﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﺑﻴﺶ از ﭼﺎرﭼﻮبﺳﺎزی ﻣﻮردﺗﻮﺟﻪ ﻧﻈﺮﻳﺎت ارﺗﺒﺎطی و رﺳﺎﻧﻪای ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. ﺑﺮخی ﺻﺎﺣﺐﻧﻈﺮان ﺑﺎ اﻏﻤﺎض از ﺑﺮخی ﺟﺰﺋﻴﺎت، اﻳﻦ دو ﻣﻔﻬﻮم را ﻣﺘﺮادف می‌داﻧﻨﺪ اﻣﺎ ﺑﺮخی دﻳﮕﺮ ﭼﺎرﭼﻮبﺳﺎزی را ﻣﺮﺣﻠﻪ ﻳﺎ ﺳﻄﺢ دوم ﺑﺮﺟﺴﺘﻪﺳﺎزی ﺗﻌﺮﻳﻒ می‌ﻛﻨﻨﺪ. یعنی اﺑﺘﺪا ﻣﻮﺿﻮع ﻳﺎ ﻣﻮﺿﻮﻋﺎتی ﺑﺮای ﺟﻠﺐﺗﻮﺟﻪ اﻓﻜﺎر ﻋﻤﻮمی اﻧﺘﺨﺎب و ﺑﺮ آن ﺗﺄﻛﻴﺪ می‌ﺷﻮد و ﺳﭙﺲ ﭼﺎرﭼﻮبی ﺑﺮای اﻧﺪﻳﺸﻴﺪن درﺑﺎره آن ﻓﺮاﻫﻢ می‌آﻳﺪ.

راهبردهای چارچوب‌سازی

اﮔﺮ از ﭼﺸﻢاﻧﺪاز ﺳﻴﺎسی ـ ﻣﺜﻼ ﺣﻮزه ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﺟﻨﺒﺶﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎعی ﻳﺎ رﻓﺘﺎر رأی‌دهی ﺑﻪ ﻣﻮﺿﻮع ﻧﮕﺎه ﻛﻨﻴﻢ، تمام ﻣﺒﺎحثی ﻛﻪ ﺑﻪﻣﻮازات ﺑﺤﺚ ﭼﺎرﭼﻮبﺳﺎزی در ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت رﺳﺎﻧﻪ ﻣﻄﺮح ﺷﺪه‌اﻧﺪ، اﻳﻦ ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ را دارﻧﺪ ﻛﻪ ذﻳﻞ ﻣﻔﻬﻮم کلی ﭼﺎرﭼﻮبﺳﺎزی، ﺗﻌﺮﻳﻒ ﺷﻮﻧﺪ. ﺑﻪاﻳﻦﺗﺮﺗﻴﺐ، ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻇﺮﻓﻴﺖﻫﺎی ﻣﻔﻬﻮمی و ﻋﻤﻠﻴﺎتی ﭼﺎرﭼﻮبﺳﺎزی، ﻣﺎ در ادامه اﻳﻦ گزارش 4 مورد ﻣﻮازی را ﺑﻪﻣﺜﺎﺑﻪ راﻫﺒﺮدﻫﺎیی ﺑﺮای ﭼﺎرﭼﻮبﺳﺎزی ﻣﻄﺮح می‌ﻛﻨﻴﻢ.

1 ﺑﺮﺟﺴﺘﻪﺳﺎزی: ﺑﺮﺟﺴﺘﻪﺳﺎزی ﺑﻪﻃﻮر ﺳﺎده ﺑﻪ اﻳﻦ واﻗﻌﻴﺖ اﺷﺎره دارد ﻛﻪ اﮔﺮ مساله‌ای ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﻮردﺗﻮﺟﻪ و ﺗﺄﻛﻴﺪ رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ ﻗﺮار ﺑﮕﻴﺮد، از اﻫﻤﻴﺖ ﺑﻴﺸﺘﺮی در ذﻫﻦ ﻣﺨﺎﻃﺒﺎن ﺑﺮﺧﻮردار ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ. اﻳﻦ ﻛﺎر اﻏﻠﺐ ﺷﺎﻣﻞ ﻧﻮعی «ﮔﺰﻳﻨﺸ‌ﮕﺮی» اﺳﺖ؛ ﭼﻮن ﻫﺮ رﺧﺪادی در ﻫﺮ ﭼﺎرﭼﻮبی ﻗﺮار نمی‌ﮔﻴﺮد. ازاﻳﻦرو، ﺑﺮﺟﺴﺘﻪﺳﺎزی ﻣﺘﻀﻤﻦ اﻧﺘﺨﺎب، ﺗﺄﻛﻴﺪ، اﺳﺘﺜﻨﺎء و ﺗﺸﺮﻳﺢ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑرخی ﻣﻀﺎﻣﻴﻦ اﺳﺖ. ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ دﻟﻴﻞ، ﺷﺎﻳﺪ رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻧﮕﻮﻳﻨﺪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﻴﻨﺪﻳﺸﻴﻢ، اﻣﺎ در اﻳﻦﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﮕﻮﻳﻨﺪ ﺑﻪ ﭼﻪ ﭼﻴﺰی ﺑﻴﻨﺪﻳﺸﻴﻢ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻛﺎﻣﻴﺎب ﻫﺴﺘﻨﺪ. به‌طور مثال در همین انتخابات اخیر وقتی موضوع کاندیدای نظامی مطرح شد عده‌ای تلاش کردند توجهات را به سمت سعید محمد، رستم قاسمی و سردار دهقان معطوف کنند بدون آنکه برای حضور آقای محسن رضایی توجیهی دست و پا کنند.

2 ﭘﻴﺶزﻣﻴﻨﻪﺳﺎزی: ﺑﺨﺶ ﻣﻬﻢ دﻳﮕﺮی از ﻓﺮآﻳﻨﺪ ﭼﺎرﭼﻮبﺳﺎزی ﺑﻪوﺳﻴﻠﻪ ﭘﻴﺶزﻣﻴﻨﻪﺳﺎزی رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ ﺻﻮرت میﮔﻴﺮد؛ یعنی آﻣﺎدهﺳﺎزی ذﻫﻦ ﻣﺨﺎﻃﺒﺎن ﺑﺮای ﻣﻬﻢ داﻧﺴﺘﻦ ﻣﻮﺿﻮﻋﺎتی در آﻳﻨﺪه و ﭼﮕﻮنگی اﻧﺪﻳﺸﻴﺪن ﺑﻪ آن. ﻓﺮض اﻳﻦ ﺣﺎﻟﺖ یک ﻧﻮع ﺗﺪاعیﮔﺮی اﺳﺖ. در اﻳﻦ ﻧﮕﺎه، ﻋﻨﺎﺻﺮ ﻓﻜﺮ ﻳﺎ اﺣﺴﺎس آدمی اﺟﺰای ﺷﺒﻜﻪای ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ در ﻣﺴﻴﺮﻫﺎی ﺗﺪاعیﻛﻨﻨﺪه ﺑﻪﻫﻢﭘﻴﻮﺳﺘﻪاﻧﺪ. ﻓﻌﺎلﺳﺎزی یک ﻋﻨﺼﺮ در ﻃﻮل ﻣﺴﻴﺮﻫﺎ ﺑﻪ ﻧﻘﺎط دﻳﮕﺮ ﺷﺒﻜﻪ ﮔﺴﺘﺮش می‌ﻳﺎﺑﺪ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ، ﺗﺎ ﻣﺪتی ﭘﺲ از ﻓﻌﺎل ﺷﺪن آن، اﺣﺘﻤﺎل زﻳﺎدﺗﺮی ﺧﻮاﻫﺪ داﺷﺖ ﻛﻪ دﻳﮕﺮ اﺟﺰای ﻫﻤﺎنند ﺷﺒﻜﻪ دوﺑﺎره ﺑﻪ ﻳﺎد آﻣﺪه و ﺗﺄﺛﻴﺮ آﻣﺎدهﺳﺎزی اﻳﺠﺎد ﻛﻨﻨﺪ. برای مثال می‌توان به موضوع افشای فایل صوتی محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه اشاره کرد که از نگاه برخی صاحب‌نظران پیش‌زمینه‌سازی برای اولویت قرار دادن سیاست خارجه در مناظرات انتخابات ریاست‌جمهوری قلمداد می‌‌شد.


3 ﺳﺎدهﺳﺎزی و ﺳﺮﻧﺦدهی: در ﺑﺴﻴﺎری از ﻣﻮارد، ﻓﺮآﻳﻨﺪ ﭼﺎرﭼﻮبﺳﺎزی ﺷﺎﻣﻞ «ﺳﺎدهﺳﺎزی» رﺧﺪادﻫﺎ ﺑﺮای ﻛﻨﺸﮕﺮان اﺳﺖ؛ ﭼﻮن ﭼﺎرﭼﻮبﻫﺎی ﺳﺎده در دﺳﺘﺮسﺗﺮ ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﭘﺬﻳﺮش ﺑﻴﺸﺘﺮی ﻣﻴﺎن ﻋﺎﻣﻪ ﻛﻨﺸﮕﺮان دارﻧﺪ. اﻳﻦﻛﻪ ﻣﺮدم ﭼﮕﻮﻧﻪ درﺑﺎره یک ﻣﻮﺿﻮع می‌اﻧﺪﻳﺸﻨﺪ ﺗﺤﺖ‌ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻣﻴﺰان دﺳﺘﺮسی ﺑﻪ ﭼﺎرﭼﻮبﻫﺎ و ﺳﺎده ﺑﻮدن آﻧﻬﺎﺳﺖ. ﺑﺮخی ارﺗﺒﺎطﺷﻨﺎﺳﺎن ﮔﻔﺘﻪاﻧﺪ اﻓﺮاد ﺑﺮای ﭘﺮدازش دادهﻫﺎیی ﻛﻪ از رﺳﺎﻧﻪ درﻳﺎﻓﺖ می‌ﻛﻨﻨﺪ از «ﻃﺮح ذهنی» ﺑﻪﻣﺜﺎﺑﻪ یک اﺑﺰار ﺳﺎدهﺳﺎزی ﺟﻬﺖ درﮔﻴﺮ ﺷﺪن ﺑﺎ اﻃﻼﻋﺎت ﭘﻴﭽﻴﺪه و اﻧﺒﻮه اﺳﺘﻔﺎده می‌ﻛﻨﻨﺪ. ﺑﺮخی ﻧﻴﺰ ﺑﺮ اﻳﻦ ﺑﺎورﻧﺪ ﻛﻪ رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی جمعی یک ﻣﻨﺒﻊ اﺻلی «ﺳﺮﻧﺦ دادن» اﻃﻼﻋﺎت ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﻣﺨﺎﻃﺒﺎن رﺳﺎﻧﻪ ﻧﻴﺰ از اﻳﻦ ﺳﺮﻧﺦﻫﺎ ﺑﻪﻋﻨﻮان یک راه ﻣﻮاﺟﻬﻪ ﺑﺎ اﻃﻼﻋﺎت ﺳﻨﮕﻴﻦ و ﭘﻴﭽﻴﺪه و اﻧﺒﻮه اﺳﺘﻔﺎده می‌ﻛﻨﻨﺪ.

4 ﺑﺎﻓﺖزدایی و ﻗﺎﻟﺐدهی: ﺑﺨﺶ مهمی از ﻓﺮآﻳﻨﺪ ﭼﺎرﭼﻮبﺳﺎزی ﺑﻪ «ﺑﺎﻓﺖزدایی» از روﻳﺪاد ﻳﺎ ﭘﺪﻳﺪه ﺑﺮمی‌ﮔﺮدد ﺗﺎ رﺳﺎﻧﻪ ﺑﺘﻮاﻧﺪ آن روﻳﺪاد را «ﻗﺎﻟﺐدهی» ﻛﻨﺪ. از ﻃﺮﻳﻖ اﻳﻦ ﻓﺮآﻳﻨﺪ وﻳﮋگی ﻣﺸﺎﻫﺪات ﻛﻨﺸﮕﺮان ﺗﻐﻴﻴﺮ می‌ﻳﺎﺑﺪ. روﻳﺪادی آﺷﻨﺎ ﻛﻪ در رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ اراﺋﻪ ﺷﺪه و ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ارزش ﺧﺒﺮی ﭼﻨﺪانی ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، وقتی در ﺑﺎﻓﺖ ﺗﺎزه‌ای ادراک می‌ﺷﻮد، ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻣﺎﻫﻴﺖ می‌دﻫﺪ و آﻧﭽﻪ ﻣﻌﻤﻮﻻ آﺷﻨﺎ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ می‌رﺳﻴﺪ، ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﺷﮕﻔﺖآور و ﻧﺎآﺷﻨﺎ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ آﻳﺪ.

نقش فضای مجازی در چارچوب‌سازی برای شهروندان

 تشابه الگوی کاربری رسانه‌ای فضای مجازی از سوی رأی‌دهندگانی که در شهرهای گوناگون در انتخابات مشارکت داشته‌اند، به معنای اثرگذاری یکدست و همسان آن بر چارچوب‌سازی در این شهرها نبوده است. این امر از طریق بررسی وضعیت ضریب نفوذ اینترنت در استان تهران قابل فهم است. براساس آمار ارائه‌شده در سال ١٣99، ضریب نفوذ اﻳﻨﺘﺮﻧﺖ در کشور به 94درصد رسیده است؛ این یعنی در کل کشور به ازای هر 100 نفر حتما 94 نفر به اینترنت دسترسی دارند (ﺧﺒﺮﮔﺰاری ﻣﻬﺮ، 14مرداد 1399). البته، ﻧﺤﻮه اﺳﺘﻔﺎده از اﻳﻨﺘﺮﻧﺖ ﺑﺮای ﻣﻘﺎﺻﺪ ﺳﻴﺎسی و اﻧﺘﺨﺎﺑﺎتی ﻧﻴﺰ در ﺷﻬﺮﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن، ﻳﻜﺴﺎن و ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﻧﻴﺴﺖ. باوجود این، بسیاری از کارشناسان علوم ارتباطات معتقدند ﻓﻀﺎی ﻣﺠﺎزی در ﺟﺮﻳﺎن رﻗﺎﺑﺖﻫﺎی اﻧﺘﺨﺎﺑﺎتی سیزدهمین دوره ریاست‌جمهوری تاثیر چندانی روی پایگاه رای کاندیداها نداشته، موید این موضوع نیز نظرسنجی مرکز داده‌کاوی لایف‌وب در تاریخ 31 اردیبهشت 1400 است که حتی بیش از اعلام اسامی افرادی که احراز صلاحیت شده‌اند، نشان می‌دهد که آقای رئیسی نزدیک به 60درصد از آرا را به خود اختصاص خواهد داد. درواقع شواهد نشان می‌دهند ﻛﻪ ﻓﻀﺎی ﻣﺠﺎزی ﻣﺴﺘﻘﻴﻤﺎ ﻳﺎ نقشی در اﻳﻦ زﻣﻴﻨﻪ ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﻳﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﻫﻮﻳﺖﻫﺎی ﺳﻴﺎسی از ﭘﻴﺶ ﻣﻮﺟﻮد در ﺟﺎﻣﻌﻪ را ﻛﻪ در ﻗﺎﻟﺐ دو ﺟﻨﺎح ﺳﻴﺎسی ﻛﻪ ﻛﻢوﺑﻴﺶ از ﺳﺎلﻫﺎی ﭘﺲ از ﺟﻨﮓ تحمیلی و رﺣﻠﺖ اﻣﺎم خمینی(ره) ﺷﻜﻞﮔﺮﻓﺘﻪ ﺗﻘﻮﻳﺖ کرده اﺳﺖ. ﺑﻪ ﻧﻈﺮ می‌رﺳﺪ ﻓﻀﺎی ﻣﺠﺎزی ﺗﺎ اﻧﺪازه‌ای در ﺑﺮﺳﺎﺧﺘﻦ ﻫﻮﻳﺖ اﻋﺘﺪالی ﻳﺎ ﺑﻴﻨﺎبینی در اﻳﻦ زﻣﻴﻨﻪ ﻣﺆﺛﺮ ﺑﻮده ﻳﺎ در ﺗﻌﺪﻳﻞ ﮔﺮاﻳﺶ ﺳﻴﺎسی ﺑﻪ یکی از ﺟﻨﺎﺣﻴﻦ ﻧﻘﺶ داﺷﺘﻪ اﺳﺖ.

طبق بررسی‌های میدانی بسیاری از مردم ﮔﻔﺘﻪاﻧﺪ در ﻛﻨﺎر ﻣﻨﺎﺑﻊ رﺳﺎﻧﻪای ﻣﺘﺼﻞ ﺑﻪ ﺟﻨﺎح ﻣﺘﺒﻮع ﺧﻮد از ﻣﻨﺎﺑﻊ رﺳﺎﻧﻪای ﻣﺠﺎزی ﺟﻨﺎح دﻳﮕﺮ ﻧﻴﺰ ﺑﻬﺮه می‌ﺑﺮﻧﺪ. علاوه‌بر این لزوما بالا بودن درصد تولید محتوا بر رای‌دهی مردم تاثیر نمی‌گذارد؛ نشان‌گر این موضوع علیرضا زاکانی است که به‌دلیل نوع حضورش در مناظرات بسیار موردتوجه قرار گرفت تا حدی که در تاریخ 20 خرداد 10درصد از تمام تولیدات فضای مجازی را به خود اختصاص داده بود و در جایگاه سوم به لحاظ تولید محتوا قرار داشت اما طبق برآوردهای 25 خرداد تنها 3درصد از آرا را به خود اختصاص داده بود. ﭘﺲ می‌ﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﻓﻀﺎی مجازی «نقش تأسیسی» کمرنگی درمورد هویت سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری داشته و باید «نقش تقویتی» آن را بیشتر مدنظر قرار داد؛ اگرچه با توجه به هیجانی و زودگذر بودن فرصت رقابت‌های انتخاباتی ممکن است همین حد از هویت‌سازی نیز قابل‌توجه باشد.

در جامعه سیاسی ایران، که قواعد و اخلاق رقابت کمتر نهادینه شده و بازی سیاسی با حاصل جمع صفر پنداشته می‌شود، رشد این گرایش می‌تواند منشأ اثرات مفیدی در زمینه عقلانیت رأی‌دهی باشد؛ بنابراین با توجه به تفسیر مضامین داده‌ها و کشف روابط و ترکیب مضامین مربوط به چارچوب‌سازی فضای مجازی در انتخابات‌های گذشته، اکنون می‌توان به این دو پرسش بنیادین پاسخ داد که چه چارچوب‌‌هایی در تصمیم‌گیری رأی‌دهندگان در این انتخابات نقش داشته‌اند و این چارچوب‌ها چگونه چنین نقشی را ایفا کرده‌اند.

در مقام عمل از هر چهار راهبرد چارچوب‌سازی بهره‌برداری شده اما سهم عمده در این میان به برجسته‌سازی تعلق دارد. پویش تبلیغاتی اصلاح‌‌طلبان در هر سه حوزه «اصل مشارکت در انتخابات»، گرایش انتخاباتی به یک جناح و «نوع رأی‌دهی» (فهرستی، انفرادی و ترکیبی)، ناموفق‌تر از رقیب بوده است. البته چارچوب‌سازی فضای مجازی صرفا یک فرآیند شناختی و نگرشی نبوده بلکه چاشنی انگیزشی به ثمربخشی آن کمک کرده است.

فارغ از خوش‌بینی یا بدبینی، آنچه در عمل دیده می‌شود شکل‌گیری نوعی حوزه عمومی، ولو ضعیف یا رقیق و افزایش خودمختاری کاربران فضای مجازی است که در قالب تقویت فرآیندهای مقاومت تفسیری و رویکرد بازتر درمورد درمعرض‌گذاری شناسایی شده است. پدیده شهروندی مجازی نیز بیشتر درمورد شهروندان اصلاح‌طلب دیده می‌شود؛ اگرچه میزان اعتماد و نوع استفاده آنها در این مورد همسان نیست و آنها خود تفسیر دیگری از معنای این مقوله دارند.

بخشی از اثرات چارچوب‌سازانه فضای مجازی در انتخابات ناشی از نقش‌آفرینی رهبران عقاید و گروه‌های مرجع است. اگرچه بهره‌گیری رأی‌دهندگان از سرمشق‌های رهبران عقاید یکسان و یکدست نیست اما به‌واسطه فضای مجازی، تقویت شده و توسعه‌ یافته است. درمورد الگوی مصرف رسانه‌های مجازی با وجود مشابهت‌های شکلی که میان هواداران دو جناح سیاسی دیده می‌شود، تمایل غالب کاربران به استفاده از فضای مجازی به‌مثابه یک مجرای رسانه‌ای «در کنار» و یا «به جای» رسانه‌های رسمی و مکتوب چشمگیرتر است. پویش‌های رقیب دو جناح اصلاح‌طلب و اصولگرا با نشان دادن یک (صورت‌مساله همراهی / مهار دولت؛ دو) راه‌حل آن یعنی رأی‌دهی فهرستی و سوم ترغیب به اقدام بر پایه ساخت دوقطبی‌های تندرو ـ میانه‌رو یا انقلابی ـ غیرانقلابی برای کاربران فضای مجازی چارچوب‌سازی کردند.