کاهش مشارکت بدنه ایدئولوژیک جریان اصلاحطلب در انتخابات۱۴۰۰ سبب شد تحلیلهای مختلفی پیرامون این موضوع شکل بگیرد. برای بررسی علل و آثار کاهش مشارکت بدنه ایدئولوژیک و سیاسی جریان اصلاحات و به تبع آن بدنه اجتماعی این جناح سیاسی بهسراغ محمد هاشمی از فعالان سیاسی و عضو موسس حزب کارگزاران رفتیم که مشروح این گفتوگو در ادامه آمده است.
با توجه به اینکه همواره بدنه ایدئولوژیک جریان اصلاحطلب بهعنوان محرک بدنه اجتماعی این جریان در هر انتخاباتی ورود داشته است، بهنظر شما چرا در انتخابات۱۴۰۰ ما شاهد ریزش بدنه ایدئولوژیک اصلاحطلبان در انتخابات بودیم؟
در انتخابات اخیر اصلاحطلبان، اعتدال و کارگزاران آنطور که باید وارد صحنه نشده و دیر آمدند، یکی از دلایل اصلی این بود که وقتی شورای نگهبان احراز صلاحیتشدگان را اعلام کرد، در جامعه این باور به وجود آمد که با چینش و آرایش فعلی شورای نگهبان، رئیسجمهور بهنوعی از پیش تعیینشده و رئیسجمهور دیگر انتخابی نیست بلکه انتصابی است و دیگر نباید به خود زحمت بدهیم. حتی برخی رسانهها و روحانیون ازجمله حجتیکرمانی به رهبر انقلاب نامه نوشتند و خواستند که ایشان حکم حکومتی بدهند.
بنابراین این باور در جامعه و بهویژه بین گروههای سیاسی پیش آمد که هر تلاشی در زمینه انتخابات بیفایده خواهد بود؛ چراکه این دوره رئیسجمهور انتصابی است بنابراین این قضیه دو اثر سوء داشت، مهمترین عامل آن بود که این اتفاق درصد مشارکت را پایین میآورد، طبق نظرسنجیهای آن زمان درصد مشارکت حدود ۲۸درصد بود و این خطر بزرگی برای نظام بود.
برای افزایش مشارکت رقیب ایجاد کردیم
بنابراین پس از این مساله برخی دوستان جریان اصلاحطلب و اعتدال ازجمله بنده به این فکر افتادیم که چگونه ضریب مشارکت را افزایش دهیم تا این موضوع به حیثیت نظام لطمه نزند چراکه رهبر انقلاب در سخنان خود تاکید کردند کاهش مشارکت باعث بیاعتباری نظام خواهد شد و این موضوع منجر به سلب اعتماد مردم میشود و ایشان بر مشارکت بالا تاکید داشتند.
درحالیکه مشارکت بدون رقابت بالا نمیرفت، در جبهه اصولگرایی ۵نفر حضور داشتند که چهارنفر از آنها پوششی بودند اما دونفر از آنها برای ماندن مقاومت کردند و محور گفتار آنها نیز تخریب نظام بود و بهنظر من آنها نه فقط به دولت روحانی بلکه به نظام نیز حمله میکردند و حتی تا ۸۰سال قبل را نیز به حساب روحانی میگذاشتند؛ البته رئیسی معقولتر رفتار میکرد.
بهنظر شما عملکرد دولت روحانی چقدر در این کاهش مشارکت نقش داشت؟
این موضوع بحث جداگانهای دارد اما اصولگرایان حاضر در انتخابات فقط به بحث دولت روحانی نمیپرداختند بلکه کل ۴۲سال گذشته را به چالش کشیدند. بنابراین مردم پس از این مناظرهها معتقد بودند اگر همه مسئولان نظام جمهوری اسلامی تا این حد فاسد و ناکارآمد هستند ما برای چه باید رای بدهیم. چنین شرایطی سبب شد ما برای زدودن چنین تفکری بین مردم تلاش کرده تا یک رقیب در این انتخابات ایجاد کنیم؛ با توجه به اینکه همتی از فیلتر شورای نگهبان عبور کرد و از تحصیلات اقتصادی و اطلاعات خوبی برخوردار بود وارد انتخابات شد و ما نیز از او حمایت کردیم و توانستیم تا حدودی به ایجاد رقابت بپردازیم؛ البته حد این رقابت زیاد نبود اما بههرحال همتی از دیگران متفاوت بود و بهنوعی عالم اقتصادی با برنامه و راهکارهای مناسب بود؛ بنابراین قشر فهیم جامعه از ایشان استقبال کرد و این رویه ضریب مشارکت را در نظرسنجیها افزایش داد و درصد مشارکت از ۲۸درصد به ۵۰درصد رسید؛ درواقع همتی توانست حدود ۲۰درصد با کمک حامیان خود مشارکت را افزایش دهد.
یعنی به اعتقاد شما رای بدنه ایدئولوژیک جریان اصلاحات برای حمایت از همتی به میدان آمد؟
خیر، ولی بخشی از رای بدنه ایدئولوژیک از همتی حمایت کرد اما بخش دیگر این جریان رأی ندادند.
آن بخش از بدنه ایدئولوژیک جریان اصلاحات را که حاضر به حضور در انتخابات نشدند چگونه میتوان احیا و در انتخابات بعد بازسازی کرد تا دوباره به مشارکت حداکثری روی آورند؟
این موضوع بستگی به عملکرد شورای نگهبان خواهد داشت؛ در آن بحبوحه مصلحی، وزیر اطلاعات دولت احمدینژاد اعلام کرد در شورای نگهبان گفته مرحوم هاشمی ۳۰میلیون رای داشته و به همین دلیل باید ردصلاحیت شود؛ بنابراین این موضوع به جامعه القا کرد آنها رای بالا نمیخواهند و اگر کسی رای داشته باشد، ملاک نیست.
مجموعه رفتار شورای نگهبان و افشاگری مصلحی در کاهش مشارکت موثر بود
شورای نگهبان حتی صلاحیت افرادی همچون علی لاریجانی را نیز احراز نکرد و رهبری به این موضوع و گزارشها درباره خانواده آنها اعتراض کردند، لذا مجموعه رفتار شورای نگهبان و افشاگری مصلحی در کاهش مشارکت موثر بود. برای بازسازی مشارکت حداکثری مسیر روشن است لذا وقتی انتخابات انجام میشود همه طیفها و جریانات سیاسی باید از نامزد قابلقبول در انتخابات برخوردار باشند تا برای رایدادن انگیزه پیدا کنند.
برای افزایش مشارکت باید همه جناحهای سیاسی در انتخابات نامزد داشته باشند
خاتمی در انتخابات ریاستجمهوری بهصورت تلویحی از همتی حمایت کرد اما در انتخابات شورای شهر بهصراحت از مردم خواست به لیست جمهور رای بدهند ولی سرلیست آنها در تهران نفر سیوهفتم شد. بهنظر شما این گریز از مرکزیت تصمیمگیری جبهه اصلاحات چه تبعاتی برای این جناح خواهد داشت؟
وقتی در جریان اصلاحطلبی این باور به وجود آمد که برخی میخواهند نهادهای حاکمیتی را یکدست کنند و به همین دلیل رای دادن دیگر فایدهای ندارد، بنابراین نسبت به شورای شهر نیز همین حس به وجود آمد و درواقع مردم را ناامید کردند. اگر میخواهیم ضریب مشارکت افزایش یابد همه جناحهای سیاسی باید در انتخابات نامزد داشته باشند اما برخی اصولگرایان رسما اعلام کردند ما بهدنبال ضریب مشارکت بالا نیستیم و حتی گفتند اگر مشارکت افزایش یابد بهنفع ما نیست، بنابراین وقتی این تفکر حاکم است که مشارکت کم باشد تا جناح ما پیروز شود، وضعیت بهتر نخواهد بود.