سیدمهدی طالبی، روزنامهنگار: دیدار روز گذشته ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه و جو بایدن، همتای آمریکایی وی نشان داد جنگ سرد همچنان ادامه دارد، اما تا حدی گرمتر شده است. این جنگ در سالهای اخیر بهدلیل خیزش مجدد روسیه مجددا درحال بازترسیم است. مشخصا نام بردن از کلمه جنگ سرد بهمعنای شیوه و شکل پیشین آن نیست، بلکه اشارهای دارد به بازگشت برابرتر این دو حریف به میدان نبرد و دستیابی به نفوذ منطقهای در اروپا، آسیا و آفریقا. همچنین برخی از حوزهها به نبرد میان واشنگتن و مسکو کشیده شدهاند که اهمیتشان شاید بیشتر از نفوذ در کشورها باشد. این حوزهها حتی در جنگ سرد پیشین که بین سالهای 1945 تا 1990 جریان داشته اساسا وجود نداشتهاند، که حوزه سایبری یکی از این عرصهها به حساب میآید.
روز چهارشنبه روسایجمهور آمریکا و روسیه در ژنو سوئیس بهمدت پنج ساعت تحت شدیدترین تدابیر امنیتی پشت یک میز نشستند تا درباره چنین موضوعاتی با یکدیگر رایزنی کنند. پیش از این دیدار تحلیلگران سیاسی معتقدند بودند بهدلیل گستردگی اختلافات دو طرف امید چندانی به بهبود سریع روابط نیست. این دو کشور در ماههای گذشته دارای چندین اختلاف بزرگ با یکدیگر در حوزه سایبری، دخالت روسیه در انتخابات آمریکا، تلاش غرب برای انقلاب رنگی در بلاروس، حمایت واشنگتن از براندازان روسی و پیشروی تا مرحله جنگ در قضیه اوکراین بودهاند. در میانه این اختلافات نیز جو بایدن درجریان یکی از نخستین مصاحبههای خود پس از رسیدن به ریاستجمهوری پوتین را قاتل دانسته بود؛ مسالهای که باعث شد مسکو سفیر خود را از واشنگتن فراخوانده و سفیر آمریکا را نیز به کشورش بازگرداند.
چنین فضایی میان دو رقیب قدیمی باعث شد پیش از دیدار سران، دمیتری پسکوف، سخنگوی دفتر ریاستجمهوری روسیه با «بسیار دشوار» توصیف کردن گفتوگوی پوتین و بایدن بگوید نباید از این دیدار انتظار یک تحول چشمگیر را داشت.
یکی از نشانههای التهاب در روابط میان طرفین تصمیم آمریکا برای برگزاری کنفرانس خبری جداگانه بود. بهطور معمول درجریان مذاکرات مشابه روسایجمهور یا وزرای دو کشور اقدم به برگزاری یک کنفرانس خبری مشترک میکنند. با اینحال بایدن پیش از دیدار با پوتین گفت قصد دارد درجریان دیدارش با رئیسجمهور روسیه به صراحت مواضع کشورش را بیان کند و به همین دلیل نمیخواهد به برگزاری یک کنفرانس مشترک فکر کند.
بایدن که این سخنان را یکشنبهشب در پایان نشست سران گروه 7 به خبرنگاران میگفت، دلیل این اقدام خود را تلویحا نگرانی از ضعیف دیده شدن در مقایسه با پوتین اعلام کرد. او در اینباره گفت: «این یک مسابقه نیست که چه کسی در کنفرانس مطبوعاتی بهتر خود را نشان دهد یا چه کسی ممکن است در موقعیت ناراحتکنندهای قرار بگیرد. صحبت بر سر این است که من قصد دارم بهطور واضح اعلام کنم شروط بهبود روابط ایالاتمتحده و روسیه چیست.»
درکنار اخبار منتشرشده پیرامون نشست، رسانههای بینالمللی نیز به تحلیل اهداف و تبعات این دیدار مشغول بودند. نشریه معروف فارینپالیسی در گزارشی به بررسی ابعاد این دیدار پرداخته و معتقد است برگزاری دیدار بایدن با پوتین در چنین شرایطی نشاندهنده این است که روسیه از نگاه آمریکا یک قدرت بزرگ است؛ مسالهای که میتواند در برهه کنونی وجههای عالی به مسکو بدهد. در ادامه این گزارش آمده است که بایدن قصد دارد برای رسیدگی به مشکلات داخلی آمریکا ازجمله پایان دادن به همهگیری کرونا، اطمینان از بهبود اقتصادی، بهبود اختلافات عمیق در جامعه آمریکا و همچنین پیگیری تغییرات آبوهوایی و مقابله با ظهور چین از سطح تنشها با روسیه بکاهد. فارین پالیسی میگوید اگرچه درحال حاضر نمیتوان گسل بین مسکو و غرب را از بین برد، اما در شرایط فعلی حداقل باید ریسکهای آن را مدیریت کرد. باوجود این سیاست بایدن اما گسلها میان دو طرف فعالتر از آن هستند که واشنگتن بتواند بهراحتی آنها را مدیریت کند. در این گزارش به بررسی حوزههای اختلافی و چالشهای میان آمریکا و روسیه پرداختهایم.
نگرانیهای واشنگتن از مسکو
1حملات سایبری
هنگامی که به یک کشور آسیبی وارد میشود نهادهای امنیتی آن کشور به سمت تعقیب سازماندهندگان حمله میپردازند. معمولا حتی بدون دسترسی کامل به اطلاعات حملهکنندگان میتوان از طریق تعیین سطح نفوذ و طریقه انجام عملیات، حدس زد که این اقدام از سوی چه بازیگرانی صورت گرفته است.
آمریکا یکی از کشورهایی است که روزانه تحت حملات سایبری مختلفی قرار دارد اما در سالهای اخیر شاهد حملات پیچیدهای بوده که از قدوقواره گروههای هکری و حتی بسیاری از کشورها خارج بوده است. هنگامی که آمریکاییها میبینند کشورشان مورد یک حمله سایبری گسترده قرار گرفته است که نیازمند زیرساختهای گسترده، تجربه زیاد و نیروهای فراوانی است و از سوی دیگر حمله دارای پیچیدگیهای بالایی بوده ناخودآگاه در ذهنشان روسیه را تصور میکنند.
آمریکا به دلیل رشد فزآینده فناوریهای الکترونیکی و حوزههای فناوری اطلاعات، دارای زیرساختهای بیش از پیش سایبری شده است. به همین دلیل این کشور با وجود تلاش برای ایجاد امنیت سایبری همچنان بیشتر از دیگر کشورها در برابر حملات سایبری آسیبپذیر است.
در دسامبر سال گذشته میلادی یکی از گستردهترین حملات سایبری به آمریکا توسط نهادهای امنیتی این کشور کشف شد. البته حمله تنها در آن زمان کشف شد ولی هیچگاه مشخص نشد از چه زمانی آغاز شده است.
«کوین ماندیا»، مدیرعامل شرکت امنیت سایبری «فایرآی» در همان دوره اعلام کرد که سامانههای رایانهای 18 هزار شرکت آمریکایی در این حمله آلوده شدهاند اما بیشترین آسیبها مربوط به 50 شرکت بوده است. جالب آنجاست که شرکت فایرآی که یکی از بزرگترین شرکتهای امنیت سایبری در جهان است خود نیز یکی از قربانیان حمله سایبری کشف شده در دسامبر 2020 بود. وزارت امنیت داخلی آمریکا که بخشهای امنیت سایبری دولتی این کشور جزئی از این وزارتخانه هستند نیز در این حمله هکری مورد نفوذ قرار گرفته بودند، بهگونهای که هکرها به اطلاعات ایمیلهای داخلی میان کارکنان وزارت امنیت داخلی دسترسی داشتند. هنگامی که اصلیترین نهادها و شرکتهای مسئول در حوزه امنیت سایبری آمریکا برای ماهها یا حتی سالها تحت رصد هکرها قرار داشتهاند چگونه میتوان اطمینان داشت که واشنگتن بتواند در برابر حملات سایبری از خود دفاع کند! باید درنظر داشت که هکرها به جز وزارت داخلی آمریکا وزارتخانههای مهم دیگری مانند وزارت دفاع، خزانهداری و امورخارجه این کشور را نیز هک کرده بودند.
آمریکا در سال جاری اما با یک حمله متفاوت روبهرو شد که حوزههای اجتماعی این کشور را هدف قرار میداد. شرکت نفتی کلونیال آمریکا روز 6 می(18 اردیبهشت) اعلام کرد مورد حمله سایبری قرار گرفته و به همین دلیل فعالیت خطوط لوله انتقال سوخت خود را متوقف میکند. شرکت کلونیال مسئول تامین 45 درصد از سوخت مصرفی ایالتهای پرجمعیت شرق آمریکاست که تعطیلی خطوط لوله آن به دلیل حمله سایبری موجی از نگرانی را در میان دولتمردان آمریکایی برانگیخت.
شرکت «دارک ساید» که یک گروه بزرگ هکری است بهعنوان یکی از متهمین این قضیه شناخته میشود. این شرکت تجهیزات و روشهای پیشرفته نفوذ سایبری را در اختیار گروههای هکری کوچکتر قرار داده و از باجگیریهای این گروهها سهم خود را برمیدارد. در قضیه کلونیال این شرکت انتقال سوخت مجبور شد معادل 5 میلیون دلار ارز مجازی بیتکوین را به هکرها بپردازد که احتمالا بخشی از آن نصیب گروه دارک ساید شده است. نهادهای امنیتی واشنگتن میگویند این گروه احتمالا در روسیه قرار دارد و مورد حمایت کرملین است.
از نگاه واشنگتن، روسها منافع بسیاری در حوزه حملات و جاسوسی سایبری دارند زیرا از این طریق میتوانند در مراکز حساس آمریکا نفوذ کرده و از اطلاعات و تصمیمات نهادها و شرکتهای آمریکایی باخبر شده و همچنین دست به دزدی دادههای صنعتی و علمی این کشور بزنند. هکرهای مورد حمایت روسی میتوانند دست به دلالی اطلاعات زده و دادههای بهدستآمده در حملات سایبری خود به آمریکا را به کشورها و شرکتهای بینالمللی دیگر بفروشند. هکرهای روسی حتی میتوانند در ازای دریافت رمزارزها از شرکتهای آمریکایی اطلاعات دیگر شرکتهای آمریکایی رقیب را به آنها بدهند؛ مسالهای که نشاندهنده گستردگی بازار دلالی اطلاعات در جهان است. چنین راهی یکی از مسیرهای تامین درآمد برنامههای سیاست خارجی کشورهای زیادی ازجمله روسیه و کرهشمالی است. در فوریه سال جاری شورای امنیت سازمان ملل اعلام کرد در سالهای ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ کرهشمالی از راه هک و نفوذ به موسسات مالی بیش از ۳۱۶ میلیون دلار (۲۲۹ میلیون پوند) به دست آوردند که برای پیشبرد برنامههای نظامی و هستهای پیونگیانگ هزینه شدهاند. کرهشمالی از طریق این دستبردها توانسته بدون آنکه به شکل دقیقی رهگیری شود مواد اولیه برنامه موشکی و هستهای خود را تامین کند. روسها نیز در مقیاسی بسیار بزرگتر درحال اجرای سیاستهای مشابه کرهشمالی برای پیشبرد برنامههای سیاست خارجی خود هستند.
آمریکا به دلیل ناتوانی از پاسخدهی سایبری به تهدیدات این حوزه سعی کرده است تلاشهایش برای ایجاد بازدارندگی سایبری را به عرصههای فیزیکی بکشاند. در دوره ترامپ بود که آمریکا قانونی را به تصویب رساند که از آن پس واشنگتن حق دارد درصورت مورد حمله سایبری قرار گرفتن آن را با حملات فیزیکی و نظامی پاسخ دهد. بایدن نیز از مدتها پیش گفته که یکی از مسائل و مشکلات اصلی کشورش با روسیه بحث سایبری است. واشنگتن در این حوزه قادر به ممانعت از نفوذهای سایبری روسیه نیست و به همین خاطر میکوشد از مسیرهای سیاسی و اقتصادی به مسکو فشار بیاورد.
2خطر نظامی روسیه برای اروپا
در میان کشورهای اروپایی به جز ترکیه تنها دو کشور فرانسه و بریتانیا دارای ارتش مناسب هستند که نیروی نظامی این دو کشور نیز بهطور کامل در نیروی هوایی و تواناییهای حملات از راه دور خلاصه میشود. ارتشهای این دو کشور دارای نیروی زمینی به تعداد کافی برای شرکت در یک درگیری شدید و جدی با کشورهای قدرتمند نیستند. این مساله البته به معنای عدم وجود نیروهای نظامی برای خط مقدم در ارتشهای فرانسه و بریتانیا نیست، اما باید دانست صرفا با داشتن تعدادی نیروی خط مقدم شما نمیتوانید ادعا کنید یک ارتش زمینی دارید زیرا حوزه اقدامات ارتش در یک جنگ فراگیر با اقدامات مقطعی و عملیاتهای ویژه متفاوت است. در یک جنگ فراگیر با کشورهایی مثل روسیه شما به صدها هزار نیروی خط مقدم احتیاج دارید چیزی که هماکنون کل اروپا نیز قادر به تامین آن نیست. به همین دلیل است که کشورهای اروپایی بهشدت به آمریکا متکی هستند، زیرا واشنگتن به نسبت کشورهای اروپایی دارای یک ارتش زمینی است که میتوانند در خطوط مقدم نیز به جنگ بپردازند.
روسیه از طریق قدرت نظامی خود، پس از کودتا علیه دولت روسگرای اوکراین در سال 2014 با جداسازی شبهکریمه آن را مجددا به خاک خود الحاق کرد و روستباران ساکن در مناطق شرقی اوکراین مانند لوهانسک و دونتسک را به قدرتهای محلی در درون این کشور مبدل ساخت. روسها همچنین در بالکان نیز نفوذی قابل اتکا دارند، زیرا این منطقه موطن قوم اسلاو است که از نظر نژادی و مذهبی با ساکنان روسیه دارای همسانی هستند. روسها از طریق کریمه، دریای سیاه و بالکان میتوانند به قلب اروپا دسترسی داشته باشند و به دلیل در دست داشتن چتر هستهای، تجهیزات نظامی پیشرفته و توانایی در جنگ زمینی میتوانند برای قاره سبز خطرساز باشند. روسها در طی 300 سال اخیر از زمان ناپلئون تا جنگ جهانی دوم و همچنین در زمان برپایی بلوک شرق که تا سال 1989 در اروپا حضور داشت، بارها به سمت مناطق مرکزی قاره سبز لشکرکشی کردهاند. گرچه امروز به شکل کلاسیک نمیتوان دست به حمله نظامی زد اما روسها همان کاری را که در شرق اوکراین یا بالکان انجام دادهاند را میتوانند به دیگر مناطق اروپا نیز بکشانند.
به دلیل توانایی بالقوه روسیه برای تهدید نظامی و امنیت کشورهای اروپایی یکی از موضوعات مورد مذاکره میان طرفین در مذاکرات پوتین- بایدن پرونده اوکراین است که جزئی از پرونده کلانتر «خطر نظامی روسیه برای اروپا» به حساب میآید.
3نفوذ روسیه در غرب آسیا و شمال آفریقا
روسیه از سال 2015 با حضور در سوریه در مسیر بازیابی جایگاه جهانی خود قرار گرفته است. از مجرای پرونده سوریه است که روسها موفق شدهاند مذاکراتشان را با ترکیه ارتقا داده و به سطوح بالایی برسانند. مسکو از طریق پرونده سوریه روابط جدیدی با کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس ایجاد کرده و با کشورهای شمال آفریقا مانند مصر نیز پیوندهای مستحکمتری برقرار کرده است. این مناطق جایی است که حضور روسیه میتواند از شدت تاثیرات آمریکا در آنها بکاهد. بهعنوان نمونه روسها وارد قراردادهای هستهای و تسلیحاتی با مصریها شدهاند و از سوی دیگر قاهره در امور اقتصادی نیز دارای روابط گستردهتری با پکن شده است. در شرایطی که مصر در هر یک از حوزههای نظامی، اقتصادی و سیاسی شرکای بیشتر و بهتری نسبت به آمریکا پیدا کند از میزان اثرگذاری واشنگتن بر دولت قاهره کاسته میشود. این مساله درباره امارات نیز صادق است بهگونهای که در جریان آخرین سفر سرگئی لاوروف به امارات و درجریان کنفرانس مشترک وزیرخارجه این کشور، بن زیاد در موضعی خلاف جهت آمریکا از تحریمهای واشنگتن علیه دمشق موسوم به «تحریمهای سزار» انتقاد کرد. این مسائل نشان میدهد افزایش حضور روسیه در غرب آسیا و شمال آفریقا و ترکیب چنین حضوری با نفوذ منطقهای ایران و حضور اقتصادی چین تا چه میزان میتواند اثرگذاری آمریکا بر کشورهای منطقه را با چالش روبهرو سازد. به همین دلیل یکی از حوزههای مهم دیدار روسای جمهور آمریکا و روسیه به مسائل سوریه و لیبی مرتبط است.
4 تلاش روسیه در حوزه افکار عمومی
روسها در سالهای اخیر فعالیتهای خود را در حوزه رسانه و اطلاعرسانی افزایش دادهاند که این مساله در شبکه انگلیسیزبان «راشاتودی» و عربزبان «روسیاالیوم» نمایان است. رسانههای روسی تمرکز بسیاری روی پوشش خبری و تحلیلی شکافهای موجود در آمریکا دارند، بهگونهای که این رسانهها یکی از منابع اصلی در اخبار مرتبط با اعتراضات جلیقهزردها در فرانسه بودند. این رسانهها همچنین در پوشش التهابات ضدنژادپرستی 2020 آمریکا که سراسر این کشور را درنوردیده بود نیز سهمی قابل توجه داشتند.
کشورهای غربی و آمریکا معتقدند روسیه میکوشد از طریق رسانههای رسمی و همچنین دهها رسانه غیررسمی خود کمپینهای اطلاعات غلط یا گمراهکننده در میان افکار عمومی کشورهای غربی راهاندازی کرده و به شکافها در این کشورها دامن بزند. واشنگتن معتقد است روسیه با استفاده از شبکههای رسانهای خود تلاش کرده با جامعه آمریکا ارتباط برقرار کرده و در مقاطع مهمی مانند انتخابات ریاستجمهوری 2016 و 2020 در این انتخاباتها دخالت کند. بایدن پیش از انتخاب شدن بهعنوان ریاستجمهوری بارها بهخصوص در مناظرات تاکید کرده بود که دربرابر دخالتهای مسکو در انتخابات آمریکا سکوت نکرده و روسیه را نسبت به چنین اقداماتی پاسخگو خواهد کرد.
نگرانیهای روسیه از آمریکا
1نفوذ به منطقه حائل روسیه
روسیه میان خود و سازمان نظامی ناتو یک منطقه حائل متصور است اما این سازمان کوشیده با جذب کشورهای هممرز با روسیه مانند گرجستان و اوکراین این منطقه حائل را از بین ببرد. این کشورها پیشتر و در زمان شوروی جزئی از جمهوریهای داخلی این اتحاد بودند. کشوری مانند اوکراین در ساختار شوروی به دلایل کشاورزی و صنعتی اهمیت داشت به شکلی که به انبار غلات شوروی مشهور بود و بسیاری از سلاحهای این کشور مانند تانک T-80، ناو هواپیمابر واریاگ و موشکهای هوابههوای R-27 و R-73 در این کشور ساخته میشدند. اوکراین به دلیل قرار داشتن در مجاورت مناطق اصلی روسیه و اهمیتش برای مسکو خط قرمز روسها در برابر غرب است. تلاشهای غرب برای حضور در مناطق حائل با روسیه از زمان فروپاشی شوروی یک نقطه اختلافی بزرگ میان دو طرف بوده است. در ماه آوریل سال جاری (اسفند 99 و فروردین 1400) و به دنبال تلاش اوکراین برای تحریک روسیه مسکو دهها هزار نیروی خود را در مرز با این کشور مستقر کرد که میرفت به جنگ منجر شود. از این رو پرونده اوکراین یکی از حساسترین موارد مطرحشده در دیدار پوتین و بایدن است.
2 یکجانبهگرایی در عرصه بینالمللی
شورای امنیت سازمان ملل متحد دارای پنج عضو دائم است که این کشورها تقریبا قدرتهای جهانی به حساب میآیند و تصمیمگیری درباره مسائل کلان جهان نیازمند نظر آنهاست. این تعریف گرچه درحال حاضر تا حد زیادی از نظر واقعی تغییر کرده اما از لحاظ ساختاری همچنان باقی مانده است، بهگونهای که تاکنون کشور دیگری از حق حضور دائم در شورای امنیت برخوردار نشده است.
آمریکا از زمان فروپاشی شوروی و شکلگیری نظام تکقطبی اینگونه عادت کرده تا کشورهای شرقی مانند چین و روسیه را در بسیاری از امور نادیده بگیرد. واشنگتن این مدل از نگاه خود را به متحدان اروپایی خود نیز تعمیم داده و در سالهای اخیر کوشیده در تصمیمات خود به آنها نیز بیتوجهی کند. خروج از پیمان آبوهوایی پاریس و برجام دو نمونه از این اقدامات بودهاند. با تمام این اقدامات اما صحنه جهانی تغییر کرده و کشوری مانند روسیه یا چین از نقش بزرگتری در جهان نسبت به دهه 90 و 2000 میلادی برخوردار شدهاند. به همین دلیل روسیه دیگر نگاه پیشین آمریکا به خود را برنمیتابد و خواهان درنظر گرفته شدن افزایش وزن خود در تحولات جهانی است. تلاش برای حذف روسیه در شمال آفریقا از طریق محدودسازی لیبی یا قطع دسترسی روسیه به آمریکای لاتین از طریق فشار به ونزوئلا و نیز درنظر نگرفتن نظر مسکو درباره پروندههای مهم بینالمللی مانند توافق هستهای با ایران یا تحولات اروپا از حوزههای مهمی است که روسها در آن با آمریکا به جهت یکجانبهگرایی در اعمال نظراتش، اختلاف دارند.
3 تحریم روسیه
آمریکا برای مهار روسیه به شکل قابل ملاحظهای از ابزارهای تحریمی استفاده میکند؛ نکته آنجاست که این تحریمها، تنها شامل روسیه نمیشوند و طرفهای تجاری این کشور را نیز مجازات میکنند. خط لوله انتقال انرژی نورد استریم-2 که برای انتقال گاز میان روسیه و آلمان درحال کشیده شدن است یکی از مواردی است که مورد تحریم آمریکا قرار گرفته و بسیاری از شرکتهای اروپایی حاضر در پروژه به دلیل ترس از مجازاتهای اقتصادی و حقوقی واشنگتن از حضور در آن منصرف شدهاند. مورد دیگر فروشهای تسلیحاتی روسیه بهخصوص در زمینه سلاحهای پیشرفته است که تحت فشار آمریکا قرار دارند. بهعنوان نمونه واشنگتن بارها هند را تهدید کرده که به دلیل خرید سامانه پدافند هوایی دوربرد S-400 از روسیه، تحت تحریم قرار خواهد گرفت.
4 دخالتهای آمریکا و غرب در امور داخلی روسیه
غرب میکوشد با بزرگنمایی بینالمللی از مخالفان روسیه این کشور را درگیر یک بحران داخلی نشان دهد. تحریم نهادهای داخلی روسیه به اتهام سرکوب مخالفان، پناه دادن به براندازان روسی در کشورهای غربی و تامین مالی آنها و ایجاد چتر حفاظتی حقوقی- تحریمی برای این افراد بخشی از اقدامات واشنگتن برای ملتهبسازی وضعیت داخلی روسیه و راهاندازی موج روسهراسی در میان افکار عمومی بینالمللی است.
بحران ایجادشده بر سر مسمومیت الکسی ناوالنی شخصیت برانداز روسی در سال گذشته میلادی یکی از بزرگترین پروندههای مخرب روابط غرب و روسیه در این حوزه بود. ناوالنی در سراسر روسیه با سازماندهی دفاتری از میان مخالفان به دنبال یافتن فساد در این کشور بود و در سال 2020 با انتشار تصاویری از چند ساختمان لوکس در روسیه بدون ارائه شواهدی قابل اتکا ادعا کرد این ساختمانها کاخهای مخفی پوتین هستند. پس از مدتی نیز ناوالنی مدعی شد در جریان پرواز به سیبری توسط ماموران امنیتی روسیه مسموم شده است. این موضوع نقطه آغازین تنش میان غرب و روسیه بود بهگونهای که ناوالنی برای درمان به آلمان برده شد و سعی شد از حضور وی در برلین برای انجام تبلیغات وسیع جهانی علیه مسکو استفاده شود.