معین رضیئی، روزنامهنگار: دو روز دیگر انتخابات ریاستجمهوری دوره سیزدهم برگزار خواهد شد. نظرسنجیهای معتبر و صدالبته شرایط عینی جامعه حکایت از احتمال کاهش مشارکت دارد. عوامل مختلفی میتواند در این زمینه اثرگذار باشد. در گفتوگو با سیدحسین شهرستانی، جامعهشناس و پژوهشگر سیاسی به بررسی این مساله پرداختیم. متن این گفتوگو را در ادامه از نظر میگذرانید.
نظرسنجیها نشان میدهد که میزان مشارکت انتخابات ریاستجمهوری نسبت به دوره قبل ریزش محسوسی دارد. دلیل اینکه این بار برای افزایش مشارکت کار سختتری را داریم، چه می دانید؟
دولت ناکارآمد آقای روحانی بهخصوص در دو سال اخیر مردم را نسبت به گشایشهای آتی ناامید کرده است. مساله موثر دیگر نیز بر کاهش مشارکت نسبتا غیررقابتی شدن فضای انتخابات است. با احراز صلاحیت برخی افراد دیگر، میشد فضای انتخابات گرمتر باشد. به هرحال مجموع این اتفاقات شرایط را بهگونهای رقم زده است که ما حداقلی از مشارکت مشروع یعنی به احتمال خیلی زیاد ۵۰درصد را خواهیم داشت.
به هرحال درمجموع خود فرآیند برگزاری انتخابات، فرآیند تأیید صلاحیتها، و البته عامل سومی به نام کرونا، که باعث برگزار نشدن تجمعات انتخاباتی شده است، در ایجاد این فضا بیتاثیر نبوده است.
آیا میتوانیم این فرآیند را اصلاح کنیم؟ بهطور مشخص بگویید در برگزاری انتخابات چه اتفاقاتی باید رخ بدهد؟
بازه زمانی برگزاری انتخابات باید یک مقدار طولانی بشود و مدت زمان تبلیغات نامزدها نیز افزایش یابد. در این بازه زمانی کوتاهمدت تبلیغات خیلی اتفاق خاصی نمیافتد و عمده حرفها و بحثها نیز هیجانی است. از آنطرف فرآیند احراز صلاحیتها در شورای نگهبان قطعا باید اصلاح شود، اتفاقات این انتخابات همه کاستیهای موجود در شورای نگهبان را به ما نشان داد. صحبتهای اخیر آقای مصلحی نیز فارغ از اینکه درست است یا غلط، مزید بر علت شد. شورای نگهبان یک جعبه سیاه است، هیچ شفافیت و پاسخگویی ندارد و عملکردش پرابهام است. ببینید آقای رئیسی در این انتخابات میتوانست چهرهای باشد که با حضور خود به انتخابات رونق ببخشد و مردم را به آینده امیدوار کند اما مجموع شرایط پیشآمده ضربه زد به چهره آقای رئیسی، بهعنوان کسی که میتوانست امید عبور از این شرایط سخت برای مردم باشد که هم سبب مشارکت شود و هم سبب یک تغییر حال و هوای سیاسی. آقای رئیسی میتوانست در یک رقابت بهتری اقبال مردمی را به خود جلب کند اما شرایط بهوجودآمده، سرمایه معنوی، فرهنگی و سیاسی ایشان را با حرف سیاسی خرج کرد و هدر داد. در این انتخابات دیدید که مناظرات تلویزیونی نیز بهشدت مورد انتقاد بود، از این جهت که بهشدت سرد و خشک و یکدست و درواقع خیلی بیروح برگزار شد. خب فرآیند انتخابات باید طولانیتر و ساختار اصلاح شود. این بخش تبلیغات نامزدها در رسانه ملی هم اصلاح خواهد شد.
فقدان احزاب مسئولیتپذیر
نکته مهم دیگر هم شکلگیری احزاب و جریانهای سیاسی نشاندار و مسئولیتپذیر است که این هم جزء کاستیهای فضای سیاسی ماست. انتخابات خوب روی شانه احزاب سیاسی سابقهدار و مسئولیتپذیر میتواند برگزار شود، نه اینکه هرکسی از هر جایی بیاید و وارد انتخابات شود. در ایران شخصیتهای سیاسی دائما از اینطرف به آنطرف لایی میکشند و احزاب سیاسی دائما رنگ عوض میکنند.
هیچوقت ما با یک ساختار حزبی مشخص و مسئولیتپذر روبهرو نشدهایم. نتیجه این فرآیند میشود انتخابات دمدمی، هیجانی غیرعقلانی پر از ابهام و پر از اتفاقات پیشبینینشده. البته امید است با درس گرفتن از اتفاقاتی که هم در این انتخابات و هم در بعضی انتخابات قبلی اتفاق افتاد، شاهد یک تغییر ساختاری باشیم. در این مدت خیلی از دلسوزان هم انتقاد کردند، این انتقادات را حاکمیت باید بشنود، این ظرفیت نخبگانی کشور آمده و نقد کرده است که اگر لحاظ شود، به نفع کشور است، حالا یکعده میتوانند نقد شورای نگهبان را بهمثابه تهدید قلمداد کنند که به ضرر خودشان است. اگر نقد شورای نگهبان را بهمثابه یک فرصت قلمداد کنیم میتواند به نفع خود این شورا باشد. حالا دیگر شورای نگهبان میتواند انتخاب کند که خود را اصلاح و به این ترتیب قدرتمند کند و یا میتواند مسیر را اصلاح کند.
رای منفی روحانی قابلقیاس با دیگران نیست
به نظر میرسد شیوهای که اصلاحطلبان در این انتخابات درپیش گرفتهاند تلاش برای خروج از حاکمیت است و براساس این، در بهترین شرایط حضور منفعلانه در انتخابات خواهند داشت. تحلیل شما در این رابطه چیست؟
البته خروج از حاکمیت نمیشود گفت، خیلی از اصلاحطلبان نیز در چند روز اخیر مردم را دعوت به مشارکت کردند. اصلاحطلبان بعد از 88 به این نتیجه رسیدند که راهی بیرون از سیستم ندارند و بیرون از بازی رسمی نظام جایی برایشان وجود ندارد که بتوانند در آن تعریف شوند. البته حتی قبل از احراز صلاحیتها پیشبینی میشد یکی از راهبردهای آنها این باشد که در انتخابات خیلی جدی حضور پیدا نکنند و مشارکت را پایین بیاورند، مثل انتخابات مجلس یازدهم، چون اصلاحطلبان میدانستند که واقعا اقبال به آنها در این انتخابات نیست، بهدلیل آنکه درجه نفرت از آقای روحانی در طول روسایجمهور بعد از انقلاب بیسابقه است، همین مساله باعث شده هرکسی که کوچکترین نزدیکی به ایشان داشته، مورد انتخاب مردم قرار نگیرد. میزان رأی منفی آقای روحانی نه با سال 76 و رأی منفی آقای هاشمی و نه با سال 84 و گرایش منفی به خاتمی یا هاشمی قابلقیاس نیست. به هرحال در همه دورههای مختلف انتخابات آن کسی که نماد تغییر وضع موجود بوده، رأی آورده است. بنابراین انتخابات پیشرو صحنه شکست جریان نزدیک به آقای روحانی است، چه اصلاحطلبها و چه اعتدالیون و...
البته کاری که شورای نگهبان در احراز صلاحیتها کرد به نظر من پاس گلی به این حضرات بود، که باعث میشود آنها یک شکست خیلی سخت در این انتخابات نخورند، بهعبارت بهتر اصلاحطلبان با حضور منفعل خود یک پیروزی کمرمق را به حریف میدهند. شورای نگهبان با رد صلاحیتها این هدیه را به آنها داد که بتوانند خودشان را بازسازی کنند و با چهرهای جدید مثل آقای همتی بیایند و با مظلومنمایی از بار سنگین دولت آقای روحانی بیرون بیایند. به هر حال همین الان هر دو سناریو پیشروی اینها هستند که اینها هم دارند از انرژی رد صلاحیتها برای رایآوری گزینههایشان و تخریب رقیبی که تا قبل از این چهره متینتری داشت، استفاده میکنند. الان رقیب اصولگرای آنها شده است نماد سرکوب و انحصار. آنها اگر هم ببازند، میگویند ما رد صلاحیت شدیم و گزینههای اصلی ما نبودند. شورای نگهبان کلا هر دو راه را برای اینها باز کرد و به هر حال وضعیت خوبی را برایشان ایجاد کرده است.
فکر میکنید همتی مثل خرداد 76 توانایی آوردن قشر خاکستری پای صندوقهای رأی و آن اتفاقات را دارد یا خیر؟
الان آن امکان خیلی پایین است، باز بهخاطر همان میزان رأی منفی آقای روحانی، ارزیابی غلطی که شورای نگهبان یا هرکدام از دوستان انقلابی داشتند این بود که لاریجانی گزینه قدرتمندی است، درحالیکه لاریجانی میتوانست درنظر مردم خیلی منفورتر باشد. حالا آقای همتی با وجود این شرایط پیشآمده اصلاحطلبان میتواند بین حضور منفعل و یک شکست البته با افتخار، و ایستادن تا آخر در مسیر و یک پیروزی کمارزش یک گزینه را انتخاب کند و این که بایستد و محکم و بتواند در یک ماراتن خیلی سخت بازی را ببرد، خب به جمعبندی نرسیدند. اگر آنها به این جمعبندی برسند که از آقای همتی حمایت کنند، امکان تکرار خرداد ۷۶ خیلی کم است ولی احتمال اتفاقات سال 84 بهویژه با وجود اختلافات جریان انقلاب وجود دارد. سال 84 آقای هاشمی نفر اول بود ولی رفت دور دوم و در دور دوم شکست خورد. اگر فاصله رئیسی و همتی هم زیاد شود، فقط کافی است بروند دور دوم انتخابات، آنوقت در این دور یک بازی جدیدی شروع میشود و نیرویی تازه به آنطرف تزریق میشود و آنوقت واقعا صحنه خطیر میشود و دیگر نمیتوان تضمین داد که آقای رئیسی از آن معرکه پیروز بیرون بیاید.
نظرسنجیها میگوید بخشی از کسانی که دوره قبل رای دادند، اینسری با صندوقهای رای قهر کردهاند، این قهر را دائمی میدانید یا موقت و معلول شرایط؟
تجربه نشان داده که هیچوقت قهر مردم از صندوق رای دائمی نبوده است، ما با افول رأی خیلی بیشتر از این، در دوره دوم آقای هاشمی روبهرو بودیم ولی این شرایط اصلا دائمی نیست و کاملا بسته به حال و هوای سیاسی کشور دارد، بنابراین این مساله کاملا قابل بازگشت است.