تاریخ : Sun 13 Jun 2021 - 00:29
کد خبر : 55705
سرویس خبری : دانشگاه

وزارت علوم در 8 سال گذشته سیاست کارشکنی را دنبال کرده است

عضو هیات‌علمی گروه فقه سیاسی دانشگاه شهید بهشتی در گفت‌وگوی تفصیلی با «فرهیختگان»:

وزارت علوم در 8 سال گذشته سیاست کارشکنی را دنبال کرده است

علوم انسانی نمی‌تواند با صنعت ارتباط داشته باشد و این مقوله تنها شامل علوم فنی می‌شود. تغییر همین یک عنوان زمان زیادی برد و علاوه‌بر آن آیین‌نامه ارتقا هم با نگاه به رشته‌های فنی و بدون درنظر گرفتن علوم انسانی نگاشته شده، به‌طوری که استادان غیرعلوم انسانی می‌توانند به‌سرعت ارتقا گرفته اما برای استادان علوم انسانی به‌سختی این اتفاق محقق می‌شود.

زهرا رمضانی، روزنامه‌نگار: علوم انسانی از مهم‌ترین حوزه‌هایی است که می‌تواند نقشی تعیین‌کننده‌ در اصلاح بسیاری از ناهنجاری‌های اجتماعی داشته باشد؛ حوزه‌ای که در عمل نه‌تنها چندان مورد توجه وزارت علومی‌ها قرار نگرفته، بلکه به اذعان استادان این حوزه با چالش‌های زیادی همراه بوده است. وزارت علوم فعلی که دیگر چند صباحی از عمرش باقی نمانده، کارهای بر زمین مانده زیادی درعرصه علوم انسانی داشته و همین کار وزیر علوم آینده را برای سروسامان دادن به این حوزه سخت‌تر کرده است. در این گزارش سراغ سیدمحمدرضا مرندی، عضو هیات‌علمی گروه فقه سیاسی دانشگاه شهید بهشتی رفتیم تا برایمان از عملکرد مسئولان این وزارتخانه درطول هشت‌سال گذشته بگوید و آنچه در آینده باید مدنظر مسئولان دولت سیزدهم قرار بگیرد. متن کامل این مصاحبه را در ادامه می‌خوانید.

موانع ارتقای استادان در 8 سال اخیر حل نشد

عملکرد وزارت علوم دولت‌های یازدهم و دوازدهم را در فضای کلی دانشگاه‌ها و به‌طور خاص حوزه علوم انسان چطور ارزیابی می‌کنید؟

برداشتم این است که در وزارت علوم در دولت فعلی و گذشته فضای کارشکنی حاکم است، به این معنی که برای پیشرفت علمی و ارتقای استادان موانع بسیار زیادی از طرف این وزارتخانه طراحی شده تا استادان نتوانند در جایگاه خود ارتقا پیدا کنند. به‌طور مثال یکی از راه‌هایی که آنان می‌توانند ارتقا پیدا کنند، این است که مجلات علمی تاسیس شود و براساس آن بتوانند مقالات‌شان را منتشر کنند، اما درمقابل آیین‌نامه تاسیس مقالات را به‌حدی سختگیرانه کرده‌اند که عملا درحوزه علوم انسانی چنین امکانی وجود ندارد. یعنی شرط سردبیری مجله را استادی تعیین کرده و هر استادی هم دو مجله را نمی‌تواند سردبیری کند، تا جایی که خودمان می‌خواهیم مجله‌ای را تاسیس کنیم، هرچه گشتیم فردی را پیدا نکردیم که اولا درجه استادی داشته باشد و هم کمتر از دو مجله را سردبیری کرده باشد. آیین‌نامه ارتقا را هم به‌گونه‌ای تغییر دادند که به‌سختی می‌توان ارتقا پیدا کرد، البته مشکلات مربوط به ارتقا در دانشگاه شهید بهشتی مضاعف شده است؛ چراکه در این دانشگاه نه‌تنها شرایط وزارت علوم وجود دارد، بلکه چندشرط متفاوت و سخت‌تری بیشتری هم اعمال شده است. در اصل تصور می‌کنم هدف مساله‌ای غیر از ارتقای علمی دانشگاه‌ها و استادان است و حتی هدف را کارشکنی در مسیر علمی می‌دانم. همچنین در بحث ارتقا به مقالات ISI و خارجی اهمیت زیادی داده شده که اصلا به مصالح ملی و تولید علمی کشور نیست؛ بالاخص درحوزه علوم انسانی انتشار مقالات ISI کار مشکلی است، به‌طوری که شخصا برای انتشار یک مقاله ISI پنج تا 6 سال زمان صرف کردم تا توانستم تاییدیه بگیرم. با این‌حال اگر ما مقاله ISI علوم انسانی در جهت اندیشه‌ها و نظریه‌های غربی بنویسیم به‌سرعت پذیرفته می‌شود اما بنده که نظریه خاص خودم را داشتم و از آن هم پایین نیامدم، نتوانستم به‌سرعت تاییدیه ISI را بگیرم، با وجود این در علوم انسانی هم حتما باید چنین مقاله‌ای منتشر شود. علاوه‌بر آن نباید فراموش کرد که این حوزه کتاب‌محور است نه مقاله‌محور، با این‌حال در آیین‌نامه ارتقا برای این حوزه حق وتو بیشتر برای مقاله است و این قبیل فعالیت‌ها باعث شده وزارت علوم در حوزه علوم انسانی عملکرد قابل‌قبولی نداشته باشد.

  تا وزیر علومی از علوم انسانی نداشته باشیم تحولی در این حوزه رخ نخواهد داد

با توجه به صحبت‌هایتان وزارت علوم دولت بعد باید چه برنامه‌هایی را برای سروسامان دادن به این حوزه داشته باشد؟

معتقدم وزیر علوم آتی باید حتما دانش‌آموخته علوم انسانی باشد. 40 سال است که در کشورمان وزیر علومی نداشته‌ایم که از این حوزه آمده باشد، تنها برای مدتی کوتاه محمدرضا هاشمی‌گلپایگانی از علوم انسانی به وزارت علوم راه پیدا کرد و بعد از آن وزرای علوم ما یا پزشک، مهندس یا ریاضیدان بوده‌اند و تا زمانی که وزیری از علوم انسانی نداشته باشیم، تحولی در این وزارتخانه رخ نمی‌دهد؛ چراکه همه تحولات در حوزه‌های غیر علوم انسانی رخ داده و حتی شاید در این حوزه‌ها به‌اندازه کافی شاهد تحولات هم بوده‌ایم. قطعا اگر فردی از علوم انسانی به وزارتخانه راه پیدا کند، می‌تواند مشکلات استادان را چه درحوزه آموزش و چه پژوهش برطرف کند.

حوزه علوم انسانی با مشکلات عمده‌ای روبه‌رو است

اعتقاد شما بر این است که مشکلات علوم انسانی چه درحوزه آموزش و چه پژوهش متفاوت از دیگر حوزه‌های دانشگاهی است؟

مسائل این حوزه متفاوت است، به همین دلیل باید وزیری از این حوزه بیاید. 40 سال است که طرح‌های مختلفی برای دیگر حوزه‌ها از سمت وزارت علوم داشته‌ایم، اما باید مشکلات این حوزه توسط شخص وزیر برطرف شود. البته منظورمان این نیست که در دیگر حوزه‌ها مشکلی نداریم، اما نباید فراموش کرد که مشکلات حوزه علوم بسیار عمده است.

استادانی که درحوزه علوم انسانی حرف جدیدی بزنند، مورد پذیرش قرار نمی‌گیرند

درحوزه پژوهش چندسالی است که بحث کاربردی کردن مقالات و ارتباط دانشگاه با صنعت از سوی مسئولان مطرح می‌شود، با توجه به برنامه‌هایی که درطول هشت‌سال گذشته درحوزه پژوهش از سوی وزارت علوم دنبال شده، عملکرد این وزارتخانه را درحوزه علوم انسانی چطور ارزیابی می‌کنید؟

در همین وهله اول باید بگویم که تعبیر ارتباط با صنعت، غیر علوم انسانی است. زمانی که بنده معاون پژوهشی دانشگاه پیام نور بودم، تلاش زیادی کردیم تا این مقوله را نهادینه کنیم که همه مسائل مربوط به صنعت نمی‌شود تا اینکه درنهایت تنها عنوان آن را تغییر داده و مقوله ارتباط دانشگاه با صنعت و جامعه را مطرح کردند. علوم انسانی نمی‌تواند با صنعت ارتباط داشته باشد و این مقوله تنها شامل علوم فنی می‌شود. تغییر همین یک عنوان زمان زیادی برد و علاوه‌بر آن آیین‌نامه ارتقا هم با نگاه به رشته‌های فنی و بدون درنظر گرفتن علوم انسانی نگاشته شده، به‌طوری که استادان غیرعلوم انسانی می‌توانند به‌سرعت ارتقا گرفته اما برای استادان علوم انسانی به‌سختی این اتفاق محقق می‌شود. همچنین درحوزه علوم انسانی استادانی که تفکرشان با اندیشه رایج در این حوزه که غربی و سکولار است همخوانی دارد، می‌توانند با سرعت بیشتری ارتقا بگیرند؛ زیرا مقالاتی را می‌نویسند که قابلیت پذیرش دارند. متاسفانه استادانی که درحوزه علوم انسانی حرف جدیدی می‌زنند، چندان مطالب‌شان حتی در مجلات داخلی هم پذیرش نمی‌شود و معتقدند حرف‌های علمی، همان حرف‌هایی است که توسط غربی‌ها مطرح شده و اگر فردی حرف اجتهادی داشته باشد، به‌سختی می‌تواند آن را به‌عنوان حرف علمی به دیگران بقبولاند.
حدود 10 سال پیش مقالاتی را نوشتم، در ابتدا عنوان کردند که آنها مطالب جدیدی است و تاکنون کسی آن را مطرح کرده و به همین دلیل قبول نکردند، اما وقتی امروز دوباره همان حرف‌ها را تکرار کردم، عنوان می‌کنند که دیگر این حرف‌ها قدیمی شده و باز قبول نمی‌کنند. این نشان می‌دهد که 10 سال پیش حرف‌هایمان نوآورانه بوده اما به‌دلیل کم‌اطلاعی آنها، پذیرفته نشده بود. به عبارت دیگر در زمان امکان تشخیص نوآوری مطالب وجود ندارد و بعد از اینکه مباحث برای چندین سال تکرار می‌شود، عنوان می‌کنند به‌دلیل تکراری بودن امکان‌ پذیرش آن را نداریم. همه اینها به‌دلیل آن است که ما درحوزه علوم انسانی رویکرد اجتهادی را نداریم و تنها کسانی می‌توانند حرف بزنند که همان حرف‌های غربی‌ها را تکرار کنند.

  عملکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی، انقلاب نیست

وضعیت امروز جامعه چه درحوزه‌های فرهنگی و چه دیگر ساحت‌های جامعه ماحاصل پیاده‌سازی همان نظریه‌های غربی درحوزه علوم انسانی است، نقش وزارت علوم در این میان را چطور ارزیابی می‌کنید؟

نباید فراموش کرد که همه دستگاه‌ها اعم از وزارت علوم، بهداشت، آموزش‌وپرورش، وزارت ارشاد، سازمان تبلیغات و در راس آنها شورای عالی انقلاب فرهنگی باید سیاست واحدی را دنبال کنند تا بتوانیم در این زمینه شاهد یک تحول باشیم. قاعدتا این سیاست را هم این شورا باید دنبال کند و اشکال بزرگ نیز در همین شوراست که چندان انقلابی درحوزه فرهنگی عمل نکرده است.

  اعتقادی برای اجرای سند اسلامی شدن دانشگاه‌ها وجود ندارد

برای جامعه دانشگاهی شاهد تدوین سند اسلامی شدن دانشگاه‌ها هستیم، در این مدت وزارت علوم تا چه اندازه این سند را به مرحله اجرا برساند؟

سوال این است که چه کسی می‌تواند این سند را اجرایی کند؟ قطعا کسی که به آن باور داشته باشد. اما وقتی به آن را باور نداریم، طبیعی است که این اتفاق رخ نمی‌دهد. به‌طور مثال یکی از بندهای این سند همان مقوله عفاف و حجاب است اما وقتی خود مسئول به این مقوله اعتقاد ندارد و تصور می‌کند حجاب یک مساله فردی به‌شمار می‌رود، چطور باید انتظار داشت که این مساله در دانشگاه‌های ما رعایت شود؟ حتی نمی‌توانیم بگوییم حداقل حراست دانشگاه‌ها به تذکر دادن اکتفا کنند. از سوی دیگر دانشگاه محلی برای تحصیل علم به‌شمار می‌رود و دانشجو چه دختر و چه پسر نباید به‌گونه‌ای وارد آن شود که گویی آنجا سالن مد است. کتاب «ضوابط پوشش در دانشگاه غرب» نشان می‌دهد که در غرب هم ضوابط سختگیرانه‌ای وجود دارد تا جایی‌که حتی برای نوع ریش و سبیل دانشجوی پسر یا لاک نداشتن ناخن‌های دانشجوی دختر اعمال نظر می‌کنند و حتی آستین کوتاه برای پسران در برخی دانشگاه‌ها جرم محسوب می‌شود، تازه این مسائل در غرب دنبال می‌شود. اما ما در کشور اسلامی خودمان نه‌تنها چنین ضوابطی نداریم، بلکه حتی یک تذکر ساده را هم انجام نمی‌دهیم. به عبارت دقیق‌تر تا زمانی که اعتقادی برای سند اسلامی شدن دانشگاه‌ها وجود نداشته باشد، کاری انجام نمی‌شود و متاسفانه هیچ‌اقدامی هم صورت نگرفته است. قطعا بازوی اجرایی شدن مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی در دانشگاه‌ها نیز همان وزارت علوم است.

یکی از انتقاداتی که به وزارت علوم مطرح بوده و طی سال‌های اخیر قوت گرفته، عدم به‌روزرسانی سرفصل‌های دروس در رشته‌های مختلف است، به‌نظر شما وزیر آینده باید در این زمینه کدام حوزه‌ها را در اولویت قرار دهد؟

در ابتدا باید بگویم که تدوین منابع علمی از وظایف این وزارتخانه نیست اما درحوزه تدوین سرفصل‌ها اصل کار به وزارت علوم و فرع آن هم به دانشگاه‌های جامع برمی‌گردد، تصور می‌کنم با توجه به شورای تحولی که حدودا 10سال پیش در ذیل شورای عالی انقلاب فرهنگی برای تحول علوم انسانی تشکیل شد، کارهای خوبی صورت گرفت، هرچند در برهه‌ای وزارت علوم مصوبات این شورا را قبول نداشت اما درنهایت آن را قبول کرد.

  نه درحوزه فرهنگی و نه آموزش مجازی ضابطه مشخصی وجود ندارد

وزارت علوم آتی با توجه به شرایط کرونایی و تسریع فضای مجازی در بحث آموزش باید چه اولویت‌هایی را مدنظر قرار دهد؟

اولا باید توجه داشت که نه‌تنها وزارت علوم، بلکه هر دستگاه دیگری باید برنامه‌ریزی دقیق و نظارت را توامان داشته باشد، حتی اگر در وزارت کشور هم اجازه داده شد که هرکسی با هر پوششی بیاید و هر کاری می‌خواهد انجام دهد، قطعا این وزارتخانه هم به‌هم می‌ریزد. در وزارت علوم دیگر وضعیت متفاوت است و با توجه به تعداد پرسنل و دانشجویان باید ضابطه‌های مشخصی درحوزه فرهنگی وجود داشته باشد تا رفتار دانشجویان مورد نظارت قرار گرفته و درصورت خلاف به آنها تذکر داده شود. درحوزه علمی هم با توجه به مجازی بودن امتحانات باید بگویم که هیچ‌ضابطه‌ای وجود ندارد و امتحان دیگر معنایی ندارد.
البته در جامعه‌مان بسیاری از مسائل را رها کرده و هرکسی تصور می‌کند هر کاری می‌خواهد باید انجام دهد و این جزء آزادی محسوب می‌شود، درحالی‌که این‌گونه نیست و نباید به اسم آزادی ارزش‌های جامعه را زیرپا گذاشت و ما این مساله را به دانشجویان هم آموزش نداده‌ایم که حتی رفتاری مانند پوشش هم امر شخصی نیست و باید این مباحث برای آنها نهادینه شود که تنها وظیفه وزارت علوم نیست و بیشتر از آن وظیفه صداوسیماست که باید در این زمینه فرهنگ‌سازی کرد تا همه افراد مسائل را شخصی نبینند.

وزیر علوم آینده درحوزه آموزش باید چه اولویت‌هایی را مدنظر قرار دهد؟

انضباط و نظارت را باید در این حوزه دنبال کنیم، یعنی وقتی وزیر علوم خود فردی معتقد به مبانی انقلاب و ارزش‌های اسلامی باشد می‌تواند مدیرانی منصوب کند که به این مباحث پایبند بوده و روسایی در دانشگاه‌ها مسئولیت را برعهده می‌گیرند که به این مبانی اعتقاد داشته باشند و طبیعی است که همین روند باعث می‌شود کارها در فضای دانشگاهی به‌درستی پیش برود، یعنی هم به ارزش‌های علمی و هم فرهنگی توجه بیشتری می‌شود و خودبه‌خود جامعه دانشگاهی اصلاح خواهد شد.

  وزارت علوم آتی علم را نه برای علم، بلکه برای پیشرفت کشور دنبال کند

حضور دانشگاه‌ها در بطن جامعه، مساله دیگری است که توسط مسئولان وزارتخانه در سال‌های گذشته مطرح شده، برای اجرایی‌سازی آن در آینده باید چه برنامه‌هایی مدنظر قرار بگیرد؟

 حضور دانشگاه در متن جامعه باید با پیش‌فرض صورت بگیرد، یعنی نباید جامعه را رها کرده و بدون اینکه هدفی برای آن ترسیم کنیم، نسخه بپیچیم. باید اهدافی را که برای ارتقای معنوی، مادی و صنعتی جامعه مدنظر است با توجه به مبانی ارزشی خودمان تبیین و بعد برای هرکدام از آنها برنامه‌ریزی کنیم و دانشگاه هم درحوزه جامعه و صنعت مرتبط بوده و حرف‌های در خلأ نزنیم. ما امروز نیاز به علم برای علم نداریم، بلکه علم را برای پیشرفت و توسعه کشور می‌خواهیم. درحالی‌که همین امروز یکی از مشکلات ما در فضای دانشگاهی علم برای علم است، یعنی مقالاتی می‌نویسند که صرفا به علم اضافه می‌کند اما هیچ‌مشکلی از کشور حل نمی‌کند. امروز درحوزه نظامی پیشرفت‌های عظیمی به‌دست آورده‌ایم، به‌طوری‌که جزء قدرت‌های برتر دنیا هستیم، اما در خودروسازی به این مرحله نرسیده‌ایم، این درحالی است که در صنایع نظامی تحریم کامل بودیم اما در خودرو حتی می‌دیدیم که گاهی شرکت‌های بزرگ در ایران حضور داشتند، دلیلش این است که درحوزه نظامی از محققان و دانشمندان برای یک پروژه خاص استفاده کردند اما این مهم را در دیگر حوزه‌ها آن‌طور که باید شاهد نیستیم.
متاسفانه حوزه علوم انسانی هم یک حوزه مظلوم است و علی‌رغم اینکه انقلاب اسلامی یک انقلاب فرهنگی بوده، اما در هیچ‌دولتی علوم انسانی که مبنای فرهنگ محسوب می‌شود، اصلا اولویت نظام نبوده است، به‌طوری‌که در مجلس هم کم‌کارترین کمیسیون مربوط به کمیسیون فرهنگی بوده و کمترین بودجه‌ها نیز به حوزه فرهنگ و علوم انسانی اختصاص پیدا می‌کند، درحالی‌که اصل تحول یک کشور عرصه فرهنگی آن است و اگر این مقوله تغییر کند، حوزه‌های دیگر اعم از صنعتی و اقتصادی هم دستخوش تغییر می‌شوند.