محمد عسگری، روزنامهنگار: با نزدیک شدن به پایان ترم تحصیلی و امتحانات پایان ترم دانشگاهها، طبق معمول نشریات دانشجویی نیز رفتهرفته و آرامآرام فعالیتشان کمتر میشود اما با پیش رو بودن انتخابات ریاستجمهوری، همچنان نشریاتی با دغدغههایی مرتبط با این مساله سر برمیآورند؛ نشریاتی که این بار ایستگاه وعدهها و برنامههای کاندیداهای ریاستجمهوری را شلوغتر کردهاند و ضمن نگاه به وعدهها و برنامههای آنها، از دغدغهها و انتظارات خود هم سخن بهمیان آوردهاند. از مساله انتخابات که بگذریم، باید به جشنواره نشریات دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی (قلم) هم اشاره داشته باشیم که آثار آن مرحله داوری را میگذرانند. دعوت میکنیم در گزیدهخوانی این هفته «فرهیختگان»، نگاهی به نشریات دانشجویی منتشرشده در هفته اخیر داشته باشید و آن را در ادامه بخوانید. فعالان حوزه نشریات دانشگاه آزاد اسلامی میتوانند آثار منتشرشده خود را جهت استفاده در بخش گزیدهخوانی هفتگی نشریات روزنامه «فرهیختگان»، به ادمین کانال نیمکت خبر (nimkat_khabar@) ارسال کنند.
زنان و کاندیداهای بی برنامه
نشریه «گیلدخت» بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی رشت در شماره 21 خود که فضایی انتخاباتی دارد، یادداشتهای تحتعنوان «عاشقانههایی برای کدخدا... !»ی خود را ادامه داده و شماره سوم آن به نگارش درآمده است. همچنین یادداشت «بومرنگ یک انتخاب» به موضوع انتخابات و تاثیرات آن میپردازد. در یادداشت دیگری باعنوان «زنان، گوشت قربانی کاندیداهای بیبرنامه» که هم انتخاباتی است و هم مربوط به حوزه زنان و به وعدهها و برنامههای انتخاباتی در این زمینه میپردازد، آمده است: «این روزها که ایام انتخابات است و شعارهای انتخاباتی داغ را شاهدیم، شعارهایی پیرامون حوزه زنان و حمایت از زنان از بعضی کاندیداها بلند است که در وهله اول مساله حجاب را مساله اصلی زنان ایرانی معرفی میکنند. اما کاش این آقایان یکبار برای همیشه برنامههای خود درمورد حوزه زنان را ارائه کنند تا ببینیم تا چه حد از مسائل حوزه زنان شناخت دارند و برای آنها چه برنامهای دارند؟! اصلا ببینیم چقدر در بین مردم بودهاند و از دغدغههای زنان کرد، لر، بلوچ، گیلک، مازنی، بختیاری، ترک، لک و جنوبی و سایر اقوام مطلع هستند و برایشان برنامه دارند؟ آیا چیزی درمورد دغدغههای زنان سرپرست خانوادهای که سرپرستشان را از دست دادهاند یا از کار افتاده شدهاند میدانند؟! آیا برنامهای برای رفع دغدغه معیشت زنان سرپرست خانواده و داشتن شغل آبرومندانه با پشتوانه مالی برای داشتن یک زندگی شرافتمندانه در چنته دارند؟! بگویند آیا طرحی برای زنانی که دغدغهشان چشیدن طعم مادری است و بهدلیل بالا بودن هزینههای درمان ناباروری و عدم پوشش بیمه برای تمام مراحل درمان ناباروری نمیتوانند درمان خود را پیگیری کنند و در حسرت مادر شدن هستند دارند؟! بگویند نسبت به حق همسری و حق مادری زنان چه برنامهای دارند با وجود اینکه به لطف بیتدبیریها در این هشتسال بالای ۱۱میلیون جوان مجرد در کشور وجود دارد؟! بگویند چه برنامهای برای ارائه فرهنگ اسلامی به جوانان کشور درنظر گرفتهاند تا در کوران تبلیغات ضددینی جوانان با مکتب و مرام اسلامی آشنا شوند و خط صحیح زندگی بانشاط و مورد رضای خدا را بچشند؟! میگویند چرا پیامک بدحجابی برای دختران کارشناسیارشد ارسال میشود اما نمیگویند چه برنامهای برای آشنایی بیشتر با دین و قوانین اسلامی و معرفت حضور فعال اجتماعی در جامعه برای دختران کارشناسیارشد و اصلا هر مقطع تحصیلی دارند تا جامعهای با دختران و زنان آگاه و بانشاط داشته باشیم! آیا دیگر وقت آن نرسیده که به جای دوقطبیسازیهای کاذب و غیرحقیقی پیرامون حجاب به مسائل اصلی پرداخته بشود؟! تجربه اثبات کرده که شعارها منتهای اثرگذاریشان تا ساعات پایانی انتخابات است و عملا اثری روی زندگی مردم ندارند اگر برنامهای بهدنبال نداشته باشند. کاندیدایی که مساله اصلی زنان جامعه ایرانی را در سال ۱۴۰۰ حجاب و پیامک تذکر حجاب تلقی میکند رسما متذکر میشود که بهدلیل فاصله از متن اصلی جامعه که مردماند اطلاع ندارد که حل معضلات بیکاری، تجرد، تهیه مسکن، اقتصاد نابسامان و ورشکستگی تولیدیها از مطالبات اصلی مردم است و زنان هم قشری از همین مردمند و دنبال حل این مشکلات و بهبود زندگی خود؛ پس دست از دوقطبیسازیهای کاذب باید برداشت و به اصل مسائل و مطالبات مردم پرداخت.»
دانشجو غلط کرده کار می کنه!
نگاهی بهعنوان مطالب شماره 17 نشریه «افق تحلیل» بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوموتحقیقات میاندازیم: «اخلاق انتخابات»، «مشارکت در انتخابات و انتخاب اصلح، تکالیف شرعی»، «پشتوانه مردمی»، «سخنی با شورای نگهبان»، «نقش زنان در انتخابات»، «دانشجو غلط کرده کار میکنه!» و... که بین یادداشتهای متعدد انتخاباتی، یادداشت «دانشجو غلط کرده کار میکنه!» شاید خصوصا با توجه به نزدیکی به انتهای ترم تحصیلی و امتحانات دانشگاهها، و بیان دغدغهای از دغدغههای متعدد خاص دانشجویان، خواندنیتر باشد؛ جایی که میخوانیم: «ترم اول خیلی اتفاقی در یک آموزشگاه زبان مشغول به تدریس شدم. اول راه بود. حقوق ناچیزی که میگرفتم و سختیهایی که میکشیدم، در مقابل لذتی که از این کار میبردم تقریبا بهچشم نمیآمد، ولی نمیدانم چرا دیگران اصرار داشتند به چشمم بیاید! خانواده همیشه نگرانم میخواستند بهقول خودشان چشم مرا بهروی اندک تومانی که بهعنوان حقوق کف دستم میگذاشتند، باز کنند، اما حقیقت را نمیخواستند بپذیرند که به دانشجوی تازهکار، هر قدر هم مهارت و دانش کافی داشته و کاربلد باشد، اعتماد نمیکنند و حقوق درست نمیدهند! استادان دروس تخصصی هم اتفاقا این حرکت را بسیار پسندیده میدانستند که همزمان با تحصیل، حتی بدون دستمزد در مراکز آموزشی شروع به تدریس کنیم که برای آیندهمان تجربه شود. این عالی بود، آنها درک میکردند دانشجوی شاغل را! ولی امان از استادانی که تا متوجه میشدند دانشجو کار میکند بهشان برمیخورد! در نظر آن بزرگواران، دانشجو ماشین درس خواندن است. اوایل دوران کرونا که آموزشها مجازی شد و آموزشگاهها هم بهحالت تعلیق درآمدند، من ماندم و حوضم. تصمیم گرفتم کار تماموقتی دستوپا کنم که حداقل هم بتوانم مایحتاج زندگیام را با دستان خودم تهیه کرده و هم از وقتم بهخوبی بهره برده باشم. نمیدانم چرا ولی دقیقا همان ترم، همه استادان تا بو میبردند که دانشجو شاغل است و به همین دلیل در ارسال پروژههایش تاخیر دارد و گاهی هم در کلاس غیبش میزند، عصبانی میشدند و تا میشد نمره کسر میکردند. نهتنها من، که خیلیهای دیگر هم به خاطر همین فرصت مناسب که میتوانستند هم نان در بیاورند و هم درس بخوانند، به مشاغل تماموقت رو آورده بودند. قبلترها رسم بر این بود که دانشجویی را که هم درس میخواند و هم کار میکند، تشویق و تحسین کرده و چهبسا با او مدارا کنند. ولی درحالحاضر من و امثال من، شاهد طرد شدن از جامعه اساتید دانشگاهی هستیم و بهعنوان فردی خطاکار شناخته میشویم که وظیفه خود را بهخوبی نمیداند. کاش استادان گرانقدر دانشگاه میدانستند درد ما چیست که برای حقوق کمتر از حداقل تصویبی وزارت کار، از صبح تا غروب حاضریم در این اوضاع کرونا، خطر کنیم و بزنیم به دل شهر و مردم، برای معیشت خودمان و سر سوزنی تجربه برای آمادگی کار بعد از فارغالتحصیلی. کاش میدانستند درد ما درد استقلال است و تامین هزینههای دانشگاهی از جیب خودمان. مخصوصا هزینههای گزاف دانشگاه آزاد اسلامی که نمیدانم حالا که همهچیز غیرحضوری شده، افزایش ترم به ترم شهریهها برای چیست؟ علیایحال، پا پس نمیکشیم و برای کار کردن درکنار درس خواندن، فداکاری میکنیم. این تازه اول راه است و برای جنگیدن راه درازی داریم. خلاصه اینکه نمیدانید چقدر خوشحالکننده و انگیزهبخش است وقتی در این مسیر از آب و گل درآمدن از آنهایی که باید، حمایت و پشتیبانی میبینیم.»
وعده سر خرمن ندهید!
نشریه «فتح» بسیج دانشجویی دانشگاه امامصادق (ع)، در سرمقاله شماره 198 خود با عنوان «وعده سر خرمن ندهید!» و عکس هفت نامزد انتخاباتی نوشته است: «راهحل مقابله با وعدههای غیرکارشناسی نامزدها ایجاد ضمانت اجرایی برای این وعدههاست. برای وعدههای انتخاباتی دو نوع ضمانت اجرا میتوان در نظر گرفت: 1. ضمانت اجرای عمومی (بیداری افکار و اذهان جامعه)؛ شاید بتوان مهمترین ابزار مقابله با وعدههای دروغین را افکار عمومی دانست. حضور فعالانه شهروندان در انتخابات و تاثیرناپذیری درمقابل وعدههایی که از سوی نامزدهای انتخاباتی مطرح میشود که این وعدهها کاملا غیرقانونی و حتی غیرممکن است، میتواند در یک بازه زمانی مناسب، فضای تبلیغات انتخاباتی را به معرکه ارزیابی برنامهها -و نه وعدهها- تبدیل کند و باید امید داشت که بالارفتن سواد سیاسی شهروندان، مانع از برگزیده شدن نامزدهایی شود که با فریب و دروغ به جلب آرای شهروندان اقدام میکنند. 2. ضمانت اجرای حقوقی (تنظیم قانون کارآمد و موثر)؛ باید دانست وجود افکار عمومی در زمینه مقابله با وعدههای دروغین انتخاباتی اگرچه شرط لازم است لکن شرط کافی نیست! در کنار افکار عمومی باید ضمانت اجرای حقوقی و قانونی مناسب و بازدارنده برای تخلف از وعدههای انتخاباتی در نظر گرفته شود. وعدههای دروغین انتخاباتی در ابتدا با مبانی و اصول قانون اساسی در تضاد قرار دارد. بهعنوان مثال طبق اصل 121 قانون اساسی رئیسجمهور سوگند میخورد که خود را وقف خدمت به مردم و اعتلای کشور، ترویج دین و اخلاق، پشتیبانی از حق و گسترش عدالت سازد. بدون شک دادن وعدههای دروغین در انتخابات نهتنها با ترویج دین و اخلاق مغایرت دارد، بلکه آنها را دچار ضعف و تزلزل میکند. از طرفی دادن وعدههای ناممکن یا بعیدالوقوع یا خارج از حیطه اختیارات ریاستجمهوری از مصادیق فریب دادن مردم برای جذب آرای ایشان است و بند پنج سیاستهای کلی انتخابات ابلاغی مقاممعظمرهبری در سال 1395 نیز ممنوعیت هرگونه تخریب، تهدید، تطمیع، فریب و وعدههای خارج از اختیارات قانونی و هرگونه اقدام مغایر امنیت ملی نظیر تفرقه قومی و مذهبی در تبلیغات انتخاباتی را مقرر میکند. متاسفانه در نظام انتخاباتی جمهوری اسلامی ایران تاکنون سازوکار مناسبی برای تحقق و پیگیری وعدههای انتخاباتی در نظر گرفته نشده است و ضروری است مجلس شورای اسلامی ضمن مشورت با صاحبنظران عرصه علوم انسانی، یا با اضافه کردن موادی به قانون انتخابات یا تحت یک قانون جدید و جداگانه، در این زمینه ضمانت اجرای قانونی لازم را وضع نماید تا بعضی از افراد خیال نکنند که میتوانند مسئولیتهای مهم کشوری بهعهده گیرند و پس از آن با اقدامات ناسنجیده خود، هم سرمایه اجتماعی حکومت را کاهش دهند و هم وضع معیشت مردم را دچار کمبود و مشکل کنند.»