تاریخ : Mon 07 Jun 2021 - 08:51
کد خبر : 55501
سرویس خبری : جهان شهر

توبه نصوح کشورهای عربی در سوریه؟

کشورهای عربی پس از پیروزی بشار اسد در انتخابات سوریه دور جدیدی از نزدیکی به دولت دمشق را آغاز کرده‌اند

توبه نصوح کشورهای عربی در سوریه؟

فارین پالیسی می‌گوید کشورهای عربی به دنبال لابی در واشنگتن هستند تا راه‌هایی برای کاهش تحریم‌ها علیه دمشق بیابند. این نشریه آمریکایی ادعا کرده که هدف اصلی کشورهای عربی از اقدامات‌شان برای نزدیکی به دمشق دور ساختن آن از تهران است.

سید مهدی طالبی، روزنامه‌نگار: سوریه یک دهه پس از آغاز بحران گام‌به‌گام درحال بازگشت به شرایط پیشین خود است. کشورهایی که خواهان نابودی نظام سوریه بودند و در کنفرانس‌های بین‌المللی برای انزوای سیاسی دمشق تلاش می‌کردند براساس گزارش رسانه‌ها می‌کوشند با لابی‌گری تحریم علیه سوریه را تضعیف کنند. به تازگی نشریه آمریکایی فارین پالیسی در گزارشی به بررسی تلاش‌های جدید دولت‌های عربی برای نزدیک شدن به دمشق پرداخته است. این تلاش‌های عربی پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری سوریه و پیروزی قاطع بشار اسد در آن از سوی کشورهای عربی آغاز شده است. فارین پالیسی می‌گوید کشورهای عربی به دنبال لابی در واشنگتن هستند تا راه‌هایی برای کاهش تحریم‌ها علیه دمشق بیابند. این نشریه آمریکایی ادعا کرده که هدف اصلی کشورهای عربی از اقدامات‌شان برای نزدیکی به دمشق دور ساختن آن از تهران است. فارین پالیسی مدعی است که کشورهای عربی به سوریه پیشنهاد کرده‌اند در مقابل قطع نفوذ تهران این کشور را بازسازی خواهند کرد.  «فرهیختگان» در این گزارش به بررسی ادعای فارین پالیسی پرداخته و ضمن تشریح دلایل اصلی نزدیک شدن کشورهای عربی به سوریه، فواید این ارتباط برای بازسازی سوریه را نیز بیان کرده است.

۲ دلیل عمده گرایش کشورهای عربی به سوریه

1 جلوگیری از تبدیل شدن سوریه به یک قطب داخلی

سوریه درصورتی‌که توسط کشورهای عربی مورد پذیرش قرار نگیرد، احتمال دارد ازنظر سیاسی به یک‌قطبی در جهان عرب تبدیل شده و به‌مرور با جذب برخی دیگر از کشورهای عربی خود عملا یک بلوک سیاسی کوچک را در جهان عرب تشکیل دهد. در اینجا کوچک بودن بلوک سیاسی موردنظر نمی‌تواند از اهمیت آن بکاهد، زیرا موضوع مهم ایجاد شکاف عربی است. تمام کشورهای عربی درطول بیش از هفت‌دهه از تشکیل اتحادیه عرب به‌رغم تمامی مشکلات‌شان همواره با یکدیگر در این اتحادیه حاضر بوده‌اند و جدایی از آن رخ نداده، این درحالی بوده که در برخی مواقع اختلافات میان آنها در اوج قرار داشته است. تنها یک بار مصر در سال 1979 به‌دلیل امضای قرارداد صلح کمپ دیوید با رژیم صهیونیستی از اتحادیه عرب اخراج شد که مجددا پس از چندسال به‌دلیل اهمیت بالایش در جهان عرب به این اتحادیه بازگشت. عدم بازگشت مصر به اتحادیه عرب همچنان که برای قاهره مشکل‌ساز بود، برای پرستیژ اتحادیه عرب نیز دردسرساز بود، زیرا درصورت جمع شدن تعدادی از کشورهای عربی زیر پرچم مصر روند اعتبارزدایی از اتحادیه عرب آغاز می‌شد. در شرایط کنونی که بشار اسد با مقاومت دربرابر تروریست‌های داعش و دخالت بین‌المللی، محبوبیتش در سوریه افزایش یافته و در غیاب رهبران اثرگذار در کشورهای عربی به قهرمان جهان عرب تبدیل شده است، دورماندن دمشق از اتحادیه عرب و جمع اعراب می‌تواند اثرات وخیمی در بلندمدت ایجاد کند. به همین دلیل است که تلاش‌ها برای بازگشت سوریه آغاز شده است. در این میان درحالی‌که امارات و عربستان خواهان بازگشت سوریه به اتحادیه عرب و شروع بازسازی آن هستند، قطر با حمایت ترکیه مخالف این بازگشت است. از نگاه محور قطر-ترکیه اتحاد عربی تنها به سود کشورهایی مانند امارات و عربستان است. به همین دلیل آنها می‌کوشند تا اتحاد عربی را تضعیف کنند. در همین راستا وزیر خارجه قطر در مصاحبه با شبکه العربی که روز جمعه هفته گذشته از این شبکه مستقر در لندن پخش شد، تاکید کرد که بازگشت سوریه به اتحادیه عرب در آینده نزدیک مردود است.

2 ترس از ترکیه و اخوانی‌ها

ترکیه برای نفوذ خود در محیط پیرامونش چند راهبرد درنظر گرفته است. آنکارا برای نفوذ در میان کشورهای ترک‌زبان، عنصر نژادی را مطرح می‌سازد تا از این طریق در قفقاز، آسیای میانه و حتی شبه‌جزیره کریمه نفوذی به‌دست آورد. در بالکان و اروپا نیز ترکیه ازطریق حمایت از مسلمانان دوره عثمانی و تشکیل کلونی از میان مهاجران ترک درصدد ایجاد نفوذ است. در شاخه سوم که جهان عرب است ترکیه می‌کوشد با استفاده ابزاری از دیدگاه‌های اخوانی نفوذ خود را در جهان عرب گسترش دهد. کشورهای عربی که دیدگاه‌های ناسیونالیستی در آنها به‌نوعی حاکم است، به‌دلیل سابقه 500 سال حکومت عثمانی سابقه ذهنی بدی از ترکیه دارند و درمقابل نفوذ آنکارا محتاط هستند. گروه‌های نظامی مقاومت نیز در جهان عرب مورد پشتیبانی و حمایت تهران قرار دارند و ازطرف دیگر حمایت ترکیه از آنها به‌دلیل مخالفت‌های غرب برای این کشور گران تمام می‌شود. تنها گروهی که در جهان عرب برای همکاری با آنکارا باقی می‌ماند، اخوان‌المسلمین است. این گروه قابلیت انطباق با دیدگاه‌های اسلام الگویی ترکیه را نیز دارد. درحالی‌که خطر ناسیونالیست‌ها برای دولت‌های عربی رفع شده و ازسوی دیگر گروه‌های مقاومت نیز تنها در برخی نواحی منطقه فعال هستند، گروه‌های اخوانی در مناطق وسیعی از جهان اسلام شبکه‌های گسترده‌ای دارند. به همین دلیل کشورهای عربی از خیزش اخوانی‌ها ترس زیادی دارند و آن را حتی خطری موجودیتی برای حکومت‌های خود می‌دانند. سوریه سدی بزرگ و مهم دربرابر نفوذ محور قطر-ترکیه به جهان اسلام است و درمقابل اقدامات جناح‌های تروریستی اخوان نیز مقاومت کرده است. درصورت گشوده شدن سوریه توسط محور اخوانی دیگر کشورهای عربی نیز با خطر بزرگی مواجه خواهند شد. به همین دلیل سوریه خط مقدم کشورهای عرب دربرابر محور قطر-ترکیه و همپیمانان اخوانی آنها به‌حساب می‌آید.

آیا نزدیکی اعراب به سوریه منجر به دوری از تهران می شود؟

برخی از جریانات رسانه‌ای در تحلیل‌های خود درباره دلایل نزدیکی کشورهای حاشیه جنوبی خلیج‌فارس به سوریه این مساله را عنوان می‌کنند که کشورهای عربی قصد دارند با برقراری ارتباط با سوریه و پرداخت هزینه‌های بازسازی این کشور، دمشق را مجاب به دوری از ایران کنند. این ادعا که بارها از سوی رسانه‌ها و تحلیلگران تکرار شده است نیاز به یک بررسی دقیق دارد.

نخست آنکه اگر دمشق قصد داشت با چنین هدیه‌ای ارتباط با ایران و محور مقاومت را قطع کند از اساس چرا وارد درگیری با دشمنان محور مقاومت شد که امروز بخواهد در مقابل پرداخت هزینه‌های بازسازی‌اش ارتباط خود با محور مقاومت را کاهش دهد؟ سوریه پیش از جنگ و در حین جنگ بارها در معرض چنین پیشنهادهایی قرار گرفته بود اما هربار نیز بر مقاومت اصرار داشت. کشورهای اروپایی و آمریکایی بارها سعی کردند با همکاری کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیج‌فارس، مصر و ترکیه، دمشق را مجاب به پذیرش نقشی جدید در منطقه کنند اما سوریه از پذیرش آن خودداری کرده بود. اولین تلاش‌ها برای وارد کردن سوریه به نقشی جدید در خاورمیانه در سال 1991 و حمله «ائتلاف آزاد‌سازی کویت» به عراق صورت گرفت که در این مرحله سوریه نیز در نبرد علیه رژیم صدام مشارکت کرد. گفته می‌شود دمشق به دلیل مشاهده ضعف و فروپاشی شوروی در آن دوره تلاش داشت روابطش با غرب را بهبود بخشد تا در دوران پساشوری مورد انتقام‌جویی آمریکا و اروپا قرار نگیرد. این اقدام تاکتیکی سوریه باعث شد تا کشورهای غربی نسبت به تغییر رفتار دمشق امیدوار شوند. پس از آن در سال 1995 و در جریان برگزاری اجلاس وزرای امورخارجه کشورهای مدیترانه‌ای در اسپانیا که به «فرآیند بارسلون» معروف است تلاش شد تا سوریه با پذیرش تلویحی موجودیت رژیم صهیونیستی روابطش را تحت نظارت غرب با تل‌آویو بهبود بخشد. پس از برگزاری اجلاس بارسلون سوری‌ها با میانجیگری ترکیه وارد مذاکراتی غیرمستقیم با صهیونیست‌ها شدند تا بتوانند منطقه اشغالی جولان را از این رژیم پس بگیرند. این مذاکرات درنهایت به نقطه مطلوبی نرسید اما امیداوری غرب همچنان باقی بود. نقطه اوج تلاش‌های غرب برگزاری اجلاس اتحادیه کشورهای مدیترانه‌ای در 13 جولای 2008 در پاریس بود که بشار اسد، رئیس‌جمهوری سوریه نیز به آن دعوت شد. در این اجلاس کشورهایی از اروپا، شمال آفریقا و غرب آسیا شرکت داشتند. در این اجلاس اروپا به رهبری فرانسه قصد داشت با تشویق سوریه و نشان دادن در باغ سبز به این کشور دمشق را وارد نقش جدیدی در منطقه کند که موردنظر رژیم صهیونیستی بود. غرب از رهگذر برگزاری چنین اجلاسیه‌هایی تلاش می‌کرد روابط میان دمشق و تل‌آویو را دوستانه کند و دمشق را از ادامه حضور در محور مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی خارج سازد. در همین دوره جورج بوش، رئیس‌جمهور وقت آمریکا به ایهود اولمرت، نخست‌وزیر اسبق رژیم صهیونیستی گفته بود هدفش از اعمال سیاست‌های تشویقی و تحریمی علیه سوریه فهماندن این نکته به دمشق است که راه روابط خود با غرب و آمریکا از تل‌آویو می‌گذرد.

درنهایت شکست یک فرآیند 20 ساله که از سال 1990 آغاز شده بود باعث شد محور غربی با ایجاد یک توطئه از سال 2011 به دنبال سرنگونی نظام سوریه و ویرانی این کشور گام بردارد. دولت سوریه درحالی که دمشق محاصره بود و این شهر در آستانه اشغال توسط تروریست‌ها قرار داشت نیز زیربار پذیرش جدایی از دیدگاهش درباره مقاومت در مقابل رژیم صهیونیستی نرفت. با این حساب چگونه عده‌ای امیدوارند نزدیکی چند کشور عربی نظام دمشق را مجاب به دوری از محور مقاومت کند؟

موضوع دیگر بیان نامناسب تحلیل در این رابطه است. سوال اساسی اینجاست که مگر سوریه بین انتخاب ایران و غرب برای همکاری مخیر بوده است؟ باید توجه داشت که دوری سوریه از غرب و کشورهای عربی به دلیل دیدگاه‌های سلطه‌طلبانه آنها بوده است و حتی اگر ایران نیز در محور مقاومت قرار نداشت، دمشق به سیاست‌های پیشین خود ادامه می‌داد؛ چه اینکه در دوران حکومت محمدرضا پهلوی و همکاری وی با صهیونیست‌ها، سوریه در محور مقاومت قرار داشت و بارها با رژیم صهیونیستی درگیر شده بود. دمشق همچنین در آن دوران محل حضور بسیاری از انقلابیون ایرانی بود. مشخص است که در اینجا تنها رابطه با ایران موضوعیت ندارد بلکه مساله کلان‌تر، دیدگاه مستحکم سوریه در ارتباط با مقاومت در برابر غرب و صهیونیست‌هاست. دمشق تنها از فرصت پیوستن ایران به محور مقاومت استفاده کرده تا قدرتش برای مقابله با دشمنان این محور را با کمک تهران تقویت کند. سوریه به دلیل همین دیدگاه استقلال‌طلبانه خود در مقابل اعراب نیز ایستادگی کرده است.

درحالی که ارتباط داشتن سوریه با ایران می‌توانست باعث باز شدن درهای جهان عرب به روی تهران شود کشورهای عربی می‌کوشیدند در چارچوب رقابت‌ها بر سر رهبری جهان عرب، سوریه را به کشوری تحت کنترل و فرمانبردار خود تبدیل کنند، اقدامی که به‌عنوان نمونه در ارتباط با مصر رخ داده و قاهره به دولتی فرمانبردار کشورهای حاشیه جنوبی خلیج‌فارس تبدیل شده است. برقراری رابطه با تهران آسیبی به استقلال سوریه وارد نمی‌کرد و حتی پشتوانه آن بود؛ همان‌گونه که در بحران سوریه این موضوع مشخص‌تر شد. رابطه کشورهای عربی با سوریه اما تفاوت‌هایی داشت و نیازمند تضعیف استقلال این کشور بود. سوریه به همین دلیل برای تبدیل نشدنش به مصر دوم در مقابل اعراب ایستاد. این مقاومت حتی اگر ایرانی نیز وجود نداشت برای دولت سوریه منطقی بود زیرا حفظ استقلال یک کشور اصلی‌ترین دستور کار هر دولتی است.

بررسی ماهیت روابط سوریه با غرب و اعراب و مشخص ساختن تفاوت‌های این رابطه با ارتباط دمشق با تهران نشان می‌دهد ادعاهای رسانه‌ای درباره احتمال قطع رابطه سوریه با محور مقاومت تنها یک بزرگنمایی است تا این محور را با ضعف روانی روبه‌رو سازد.

بازگشایی عربی چه کمکی به بازسازی سوریه می کند؟

برای بازسازی سوریه عددهای متفاوتی بیان شده است. بشار اسد در آذرماه 1397 در دیدار با «یوری بوریسوف» معاون نخست‌وزیر گفته بود بازسازی کشورش به 250 میلیارد تا 400 میلیارد دلار سرمایه لازم دارد. این مساله به دلایل زیادی وابسته است که یکی از آنها عدم امکان برآورد زیان‌های وارده به زیرساخت‌های سوریه است. این برآوردها حدودی صورت گرفته است زیرا درحال حاضر ضرورتی برای این اقدام وجود نداشته است. از سوی دیگر برآورد دقیق این خسارت‌ها در آینده کمک چندانی در سرمایه‌گذاری‌ها نخواهد کرد. به‌عنوان نمونه اگر یک نیروگاه برق در سوریه تخریب شده باشد بازسازی آن همانند نیروگاه پیشین ممکن نیست و احتمال دارد از فناوری‌های جدیدی در ساخت آن استفاده شود که این مساله خود می‌تواند باعث افزایش هزینه بازسازی یا حتی کاهش آن شود زیرا گاهی مواقع در فناوری‌های جدید و نوین کاهش هزینه‌ها نیز پیش‌بینی شده است.  به جز این موارد اشغالگری همچنان مهم‌ترین مانع بازسازی سوریه است. برخی از مناطق سوریه مانند شمال استان‌های ادلب، حلب و شرق فرات همچنان در اشغال تروریست‌ها و کشورهای خارجی مانند ترکیه، آمریکا و ناتو قرار دارند که همین مساله باعث می‌شود نتوان از میزان خسارت‌ها در این منطقه اطلاعات دقیقی داشت. از سوی دیگر بسیاری دیگر از مناطق سوریه نیز در چارچوب سیستم «کاهش تنش» به قلمرو دولت سوریه بازگذشته‌اند و در این مناطق حالتی از صلح میان دمشق و گروه‌های مسلح وجود دارد. برخی از این گروه‌های مسلح همچنان به صورت دوره‌ای با ارتش سوریه وارد درگیری می‌شوند و برخی دیگر نیز به همکاری با دمشق می‌پردازند. با این حساب می‌توان گفت حتی در برخی از مناطقی که به قلمرو دولت سوریه پیوسته‌اند نیز امکان تخمین دقیق ضررها وجود ندارد. به جز مناطق اشغالی و مناطق کاهش تنش که دو بخش از مناطقی هستند که امکان تخمین خسارت در آنها وجود ندارد بسیاری از مناطق شمالی، شرقی و جنوبی سوریه نیز به دلیل قرار داشتن در مجاورت مناطق درگیری وضعیتی نظامی دارند و امکانی برای لیست‌برداری از خسارت‌ها و آغاز بازسازی در این مناطق وجود ندارد.  این مساله نشان می‌دهد تنها «سرمایه» مشکل بازسازی سوریه نیست و امنیت نیز باید در این منطقه برقرار شود. یکی از پایه‌های ایجاد امنیت در این کشور فشارهای بین‌المللی به طرف‌های خارجی مداخله‌گر در سوریه است. ترکیه اصلی‌ترین ضلع این ماجراست زیرا تروریست‌های مورد حمایت را در شمال سوریه مستقر کرده است. فشارهای هماهنگ عربی به ترکیه از جهت‌های دیپلماتیک و تجاری می‌تواند آنکارا را مجاب کند تا حمایتش را از تروریست‌ها در سوریه کاهش دهد. مساله‌ای که می‌تواند باعث احیای نفوذ دولت دمشق در شمال سوریه شود.  با این حال تنها مساله سرمایه و امنیت نیز برای بازسازی سوریه کافی نیستند بلکه نیاز است تا تحریم‌های بین‌المللی علیه دمشق نیز متوقف شوند زیرا با وجود این تحریم‌ها امکان سرمایه‌گذاری گسترده در این کشور وجود ندارد. این تحریم‌ها مانع از آزادی عمل سرمایه‌گذاران بوده و حتی باعث تحریم شدن آنها نیز می‌شود. همچنین سوریه برای بازسازی نیازمند استفاده از فناوری‌های جدید است که بهره‌گیری از آنها نیازمند برداشته شدن تحریم‌هاست. کشورهای عربی با لابی در سطح بین‌المللی می‌توانند با کم اثر کردن تحریم‌ها باعث شوند تا شرکت‌های دارای فناوری راضی به حضور برای طرح‌های بازسازی در سوریه شوند. به تازگی نشریه فارین پالیسی مدعی شده که عربستان سعودی و امارات لابی در واشنگتن را برای کاهش تحریم‌های سوریه آغاز کرده‌اند. پیش‌تر نیز وزیرخارجه امارات در جریان سفر سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه به این کشور از تحریم‌های آمریکا علیه سوریه موسوم به سزار انتقاد کرده بود. واشنگتن در دوران حکومت ترامپ دست‌کم دوبار امارات را به دلیل نقض تحریم‌های سزار به تحریم تهدید کرده بود. اقدامات انجام شده از سوی کشورهای عربی درباره شکستن تحریم‌های سوریه نشان می‌دهد آنها طرح‌هایی برای مشارکت گسترده در بازسازی سوریه دارند.