محمدرضا حاجیعبدالرزاق، روزنامهنگار: دور برگشت رقابتهای مرحله مقدماتی جام جهانی قطر و جام ملتهای آسیا در چین، از عصر امروز به میزبانی منامه بحرین درحالی استارت خواهد خورد که فرمت و شکل و نحوه برگزاری رقابتها نسبت به دور رفت بهطور کلی تغییر کرده و با یک دگرگونی اساسی رقابتها دنبال میشود. به این شکل که در دور رفت مسابقات بهصورت تکبازی در هفتههای مختلف و با فرمت رفت و برگشت برگزار شد، اما در دور برگشت همه چیز تغییر کرد و علاوهبر اینکه فرمت رفت و برگشتی به متمرکز تبدیل شد و قرار است چهار هفته باقیمانده بهصورت متمرکز در یک حقخوری آشکار و تمامعیار علیه فوتبال کشورمان در بحرین برگزار شود حتی چیدمان بازیها نیز تغییر کرده و شرایط بهگونهای است که اگر بهصورت کلی آمادگی برای مواجهه در مقابل همه شرایط پیشبینی نشده را نداشته باشیم، مطمئنا کارمان به مشکل خواهد خورد.
درخصوص دیدارهای تیمملی مقابل حریفانش در دور برگشت مقدماتی جام جهانی و بهخصوص دو دیدار ابتدایی مقابل هنگکنگ و بحرین و شرایط فنی تیمملی و آنالیز نفر به نفر شاگردان اسکوچیچ با یکی از کارشناسان فوتبال کشورمان همصحبت شدیم. کسی که معتقد است در این شرایط که کنفدراسیون فوتبال آسیا تصمیم ناجوانمردانهای را گرفته باید سعی کنیم بهصورت فوتبالی از روی رقبا رد شده و آنها را له کنیم و به جلو برویم. گفتوگوی «فرهیختگان» با جلال چراغپور را در ادامه میخوانید.
تیم ملی امروز با هنگکنگ مسابقه میدهد تا برای بازیهای حساس بعدی آماده شود. شرایط تیم ملی را بهطور کلی چطور ارزیابی میکنید؟
بزرگترین نقطه امیدی که اتفاق افتاده و باید آن را به فال نیک گرفت این است که پیش از بازی مقابل بحرین، بازی با هنگکنگ برگزار میشود و این بازی میتواند خواص خوبی را برای تیم ملی به همراه داشته باشد. از آنجایی که تیم ملی بازی تدارکاتی اصلا با این نفرات نداشته است سرمربی تیم میتواند از این بازی از چند جهت استفاده کند؛ اول اینکه آن گروهی که مدتها با هم بازی کرده و هماهنگ هستند و به رقابتهای مختلف جامجهانی و جام ملتها رفته و هنوز هم در تیم ملی حضور دارند و البته کارایی هم دارند، کادرفنی تیم ملی میتواند از این گروه در یک جمعبندی نهایی به صورت یونیتی استفاده کند یعنی اینکه تیم ملی را براساس سه یونیت یا سه قسمت مختلف تقسیمبندی کرده و مورد استفاده قرار دهد و تعویضهایی که انجام میشود نیز در درون این یونیتها باشد یعنی کادرفنی خیلی بالانس تیم را بههم نزند و از این بازی برای روان شدن و برای اینکه الگوهای قدیمی بازی دوباره ترسیم شده و برای پیدا کردن آن الگوها، بهرهبرداری کند. در هر صورت این نفرات سالهای زیادی در تیم ملی کنارهم تمرین کرده و برخی از آنها حدود 5، 6 سال یا بیشتر در کنارهم بودهاند و سرمربی تیم ملی باید بتواند این الگوها را زنده و بازسازی کند؛ چراکه اینها به صورت سیستماتیک در حافظه بچهها وجود دارد و اگر فقط یکبار دیگر در مقابل حریف همین سیستم با هماهنگی که هست و براساس الگوهای قدیمی مرور شود این اتفاق میتواند خودش در حکم دو سه بازی تدارکاتی باشد.
همانطور که گفتید تیم ملی بازی تدارکاتی زیادی انجام نداده است و این موضوع میتواند یک نقطه ضعف بزرگ باشد.
درست است که میگویند تیم ملی بازی تدارکاتی انجام نداده است اما خوشبختانه اکثر این بازیکنان در لیگ قهرمانان آسیا در کنار یکدیگر بازی کرده و الان هم اکثر نفرات خوبمان در رقابتهای آسیایی نیز به تیم ملی دعوت شدهاند و امروز در اردوی تیم ملی حضور دارند. در نتیجه با یک فراست و با یک تیزبینی به جای اینکه ترکیب را یک نفر یک نفر تعریف کنند اگر به صورت زوجسازی و دو نفره آنها را تعریف کنند، این موضوع خیلی تیم ملی را برای سریعتر روان شدن جلو میاندازد. بهطور مثال دفاع راست و هافبک راست یا دفاع چپ و هافبک چپ را با هم ببینند یا زوج خط دفاعی را با هم ببینند یا هافبک دفاعی با تکتک مدافعان وسط را نیز با هم ببینند البته همه این مسائل بستگی به سیستم هم دارد و باید دید اسکوچیچ قرار است تیم ملی را با چه سیستمی در رقابتهای پیش رو به میدان بفرستد، اما اگر بهطور مثال سیستم 4-2-3-1 باشد آن 3 نفری که به اصطلاح در میانهها حملهور هستند را فقط با هم ببیند؛ چراکه آنها خودشان تنظیم شده هستند، پس اگر تیزبینانه به این نفرات و ماجراها نگاه شود آن زمان میتوان انتظار اتفاقات خوبی را داشت. در هر صورت این تعداد اتفاقا در رقابتهای آسیایی کنارهم 6 بازی را بازی کرده و اگر کنارهم قرار بگیرند مطمئنا مجموعه این اتفاقات کمبود بازیهای تدارکاتی را بهشدت و به سرعت جبران میکند، ضمن اینکه ما در اولین گام باید به مصاف یک تیم غریبه یعنی هنگکنگ برویم.
این بازی خطرناک نیست؟
به صورت کلی عرض میکنم که «گمان مبر که بیشه خالی است، شاید که پلنگ خفته باشد.» در زمین فوتبال یادمان باشد هیچ تیمی دستوپا بسته نیست و همه خطرناک هستند کما اینکه دیدید بحرین مقابل یکی از همین تیمها به تزلزل افتاد و داشت شانس خود را از دست میداد و اگر عراق به این تیم کمک نمیکرد و تیم ملی مقابل عراق شکست نمیخورد الان بحرین دیگر شانسی نداشت. پس این موضوع نیز باعث میشود این هشدار را بدهیم تا ملیپوشان و کادرفنی مراقب باشند. درنهایت نیز موضوع بعدی که باید مراقبت شود این است که با ماجراجویی، آزمون و خطا و تعویضهای زیاد این بازی خوب تدارکاتی مقابل هنگکنگ را به یک دستگرمی تدارکاتی تبدیل نکنند؛ چراکه تیم ملی بعد از این دیدار ۳ روز بعد باید یک بازی جدی و سرنوشتساز را برگزار کند.
در پاسخ به همان سال اول بسیاری از مقدمات و نکات لازم را گفتید اما به دیدار حساس و سرنوشتساز و حیاتی مقابل بحرین برسیم. بازیای که سرنوشت یک نسل و چند سال آینده فوتبال ایران را تعیین خواهد کرد از این جهت که اگر نتیجه را از دست بدهیم جامجهانی قطر را هم از دست خواهیم داد.
ما تاکتیک داریم و تاکتیک مراحلی از بازی بهشمار میرود اما یک چیزی به نام استراتژی داریم که عبارت است از یکسری حرکات در درون بازی یا حرکت درازمدت در تمام ۹۰ دقیقه با اهداف بلندمدت. ما در این بازی مقابل بحرین جنگ استراتژیک داریم به این دلیل که با بیرون رفتن کرهشمالی از جدول بازیها به نظر میرسد تفاضل گل دیگر به کار تیم ملی نمیآید. در نتیجه این موضوع میتواند یک امتیاز انگیزشی برای ما شود، در عوض اینکه تا پیش از این میگفتیم اگر فلان نتایج به دست بیاید ما برای صعود بهعنوان تیم دوم تفاضل گل بهتری داریم. الان آن شانس هم از دست رفته هرچند به نظر من بچههای ما با نفراتی که داریم با یک چیدمان مدرن میتوانند ما را به اهدافی که داریم برسانند. بهطور مثال در یک قیاس معالفارق اگر فرض کنیم بنده مسئولیت تیم ملی را برعهده داشتم سیستم 5-5 را برای تیم ملی در نظر میگرفتم. این سیستم یعنی دفاع راست و دفاع چپ به همراه دو دفاع میانی را در قالب دفاع زنجیرهای قرار داده و یک هافبک دفاعی به فاصله یک یونیت یعنی ۵ مترونیم تا ۶ متر جلوی آنها قرار میدادم و از آنجایی که حریفان ما موذی هستند و میدانند ما با یک مساوی اوت میشویم بهطور قطع با یک استراتژی70 - 30 یا 60- 40 به میدان میآیند یعنی اینکه 60 تا را نشسته و فیدبک بازی میکنند و ۴۰ تا حمله میکنند و وقتی تیمی چنین سیستمی را بهکار بگیرد بهطور قطع آن ۴۰ درصد حمله یا کانتراتک خواهد شد یا کوییک اتک یعنی یا ضدحمله خواهد بود یا حمله سریع و این دو مورد که آنها حتما 60 -40 بازی میکنند ما باید 50 - 50 بازی کنیم و این یعنی همیشه ۵ دفاع برای آن ۴۰ درصد باقی بمانند و ۵ نفر به صورت یک هافبک پشت و چهار حملهور در زمین حریف قرار گرفته و همه آنها نیز حملهور واقعی باشند. یعنی آن چهار بازیکن جلو اگر کسی چپ بازی میکند چپ بُرنده باشد یا اگر راست بازی میکند راست بُرنده باشد. ما این نفرات را هم در بهترین فرم و کیفیت داریم و آن دو تا بازیکن مرکزی را هم در بهترین شرایط و در اوج آمادگی داریم که سردار آزمون و مهدی طارمی این زوج را تشکیل میدهند و این دو بازیکن الان در فرم عالی هستند و در قسمت چپ نیز قایدی برنده واقعی است و در قسمت راست نیز هم وحید امیری و هم مهدی ترابی حضور دارند و بازیکنانی هستند که این برندگی را دارند و اتفاقا هافبک پشت را هم داریم که هم خودش میتواند خطرناک باشد و هم اینکه با پاسها و فضاسازیهایش به خوبی نفرات جلویی را تغذیه کند. به نظر من احمد نوراللهی بهترین گزینه برای این پست محسوب میشود. در نتیجه اگر سیستم ۴-۱-۴-۱ که همان 5- 5 است را بهکار بگیریم مطمئنا بیشتر امیدوار خواهیم شد. یعنی به این صورت که پنج بازیکن در جلوی زمین با خیال راحت حملهور شده و دریبل بزنند و خطا بگیرند و بجنگند و از جلو پرس کنند تا به این ترتیب فیدبک تیم حریف برای تغذیه ضدحمله یا حملات سریع را ناقص کرده و اجازه ندهند پاس صحیح به آن ۴۰ درصدی که میخواهند حمله کنند برسد. اگر این استراتژی تعریف شود بحرین به ما میبازد و فقط کافی است که گل اول را زود بخورد.
از آنجایی که تیم فوتبال الشرطه نیمی از نفرات تیم ملی عراق را در ترکیب خود داشت و مقابل استقلال در لیگ قهرمانان آسیا و در دیدارهایی که حدود یک ماه پیش برگزار شد در 2 بازی ناکام ماند این موضوع از جهات فنی و روحی و روانی تا چه اندازه به سود تیم ملی ایران خواهد شد؟
در مجموع کیفیت دیدارهای ملی با کیفیت بازیهای باشگاهی فرق دارد. ما فقط میتوانیم سرانجام از یکسری تجربیات استفاده کنیم. بهطور مثال در رقابتهای باشگاهی همه بازیکنان یک مدت زیادی با هم هستند و همه در یک سبک فوتبال بازی میکنند و طی مدت طولانی در اردوها و تمرینات با هم رفاقت میکنند اما در تیم ملی وقتی اردو تشکیل میشود فاقد این مسائل است. اولا اینکه بازیکنان از تیمهای متفرقه با سبکهای متفرق دنیا به هم میرسند و یکی دانمارک است و دیگری بلژیک و یکی از رابینکازان یا از پرتغال و انگلیس و این مسائل باعث میشود آن برداشتی که شما دارید که البته تمام آن هم اشتباه نیست به ذهنتان خطور بکند اما مطمئنا در قیاس باشگاه با تیم ملی این موضوع در تیمملی غنای کمتری دارد.
به بحث پشتیبانی و مسائلی که فدراسیون فوتبال باید برای تیم ملی تدارک دیده و هماهنگ کند، برسیم. در این خصوص برخی اتفاقات کمرنگ بود و در مرحله انتقال قدرت از فدراسیون قبلی به فدراسیون جدید یک مقدار ناهماهنگیها به وجود آمد. این موضوع چقدر میتواند ناامیدکننده باشد و خدای ناکرده به تیم ملی در این رقابتها ضربه بزند؟
همانطور که خدمت شما عرض کردم اگر بخواهیم به صورت ژورنالیستی و همین برخوردی که شما میکنید به قضیه نگاه کنیم بله، تیم ملی بازی تدارکاتی انجام نداد اما اگر بخواهیم به این موضوع عمیقتر نگاه کنیم میبینیم که قسمتبهقسمت و پارتبهپارت بازیکنانی را داریم که در مقاطع مختلف با هم بودند و حتی یک گروه از جامجهانی قبلی و رقابتهای مقدماتی آن در کنارهم حضور دارند و این هماهنگی در ذهن بازیکنان به وجود میآید و اینطور نیست که مثلا برای بازی با هنگکنگ بخواهیم با سنگاپور یا ویتنام بازی کنیم. موضوع اینطور نیست. وقتی که بازیکنان با هم هماهنگ میشوند و از همدیگر درک متقابل پیدا میکنند این درک متقابل در حافظه بازیکن جا گرفته و میتواند کارساز باشد. الان رابطه بین مهدی طارمی و وحید امیری براساس همین درک متقابل است و این درک در حافظه آنها وجود دارد. البته اگر در یک بازی ساده این بازیکنان در کنار یکدیگر بازی کنند این موضوع بد نیست اما اگر هم دیداری انجام نشود صفر نیستند یعنی عقربه روی صفر عدمهماهنگی قرار ندارد.
نکته اصلی اینجاست که در ۲۵ خرداد و بعد از سوت پایان بازی ایران و عراق چقدر میتوان به خوشحالی مردم و سربلندی تیم ملی امیدوار بود؟
من با شناختی که از نفرات تیم ملی دارم باید بگویم بازیکنان ما بهترین نفرات ممکن هستند آن هم در بازسازی فوتبالی 10 ساله یعنی بعد از تیم موسوم به تیم ۹۸ فرانسه با حضور بازیکنانی مثل خداداد عزیزی، علی دایی و... این تیم فعلی پرامیدترین و بهترین تیمی است که درست شده و تعداد نفراتی که بیرون از ایران بازی میکنند واقعا قابل قبول است و جالب اینکه نفراتی که بیرون از ایران بازی میکنند در پستهای حیاتی هیچوقت به این غنیای نبوده است تا جایی که برای پستهای ۹ و ۱۰ یعنی دوتای مرکز در خط حمله هیچوقت به این غنا نبودیم. حتی آن زمان که دوران اوج علی دایی بود، دو تا علی دایی نداشتیم و علی دایی یک نفر بود اما الان دو تا نوک فوقالعاده قدرتمند داریم که یکی در مرکز اروپا بازی میکند و دیگری در مرکز اروپای شرقی و هر دو در این سالها تجربه آقایگلی را به همراه داشته و از بهترینهای لیگ خود و فوتبال اروپا بهشمار میروند. ضمن اینکه در یک فاز عقبتر و پشت اینها افرادی بازی میکنند که الان در تیم ملی در اوج فوتبال هستند. درواقع همه آنها پخته شده و در اوج قرار دارند. در خط دفاعی نیز بعد از آن گرفتاریهایی که وجود داشت الان بچههایی که در این خط بازی میکنند در آسیا هیچکس نمیتواند روی سر آنها ضربه سر مستقیم بزند. بهطور مثال مقابل کنعانیزادگان بهطور جدی کسی نمیتواند از روبهرو سر بزند یا شجاعخلیلزاده به همین شکل. اینها در سر زدن در خط دفاعی ماهر هستند. یا بازیکنانی مانند مرتضی پورعلیگنجی یا مجید حسینی که هم جوان و هم قدرتمند هستند. در مبحث بعدی به درون دروازه تیم ملی میرسیم. بعد از سالها از چهار دروازهبان دعوت شده دو نفر از آنها در خارج از کشور بازی میکنند. این درحالی است که در ۳۰، ۴۰ سال گذشته ما دروازهبان با این کیفیت در خارج از فوتبال کشور به آن صورت نداشتیم یعنی در آن کلاس دروازهبان نداشتیم اما الان دو دروازهبان صاحب سبک و خوب یعنی عابدزاده و بیرانوند را داریم که در کلاس عالی در فوتبال اروپا بازی میکنند. این موضوع به شکلی سرمربی تیم ملی را اقناع کرده که بهطور مثال حامد لک که توسط کنفدراسیون فوتبال آسیا بهعنوان یکی از بهترینها انتخاب شد را اصلا دعوت نکرده یا بهطور مثال رشید مظاهری که در آسیا در درون دروازه استقلال به همین ترتیب نمایش خوبی داشت اصلا در لیست تیم نیست. بنابراین در خط دروازه نیز یکی از استثناها وجود دارد دقیقا مثل دو سانتر فوروارد ما. یعنی ۲ دروازهبان داریم که هرکدام خواص خود را داشته و در فرم بسیار خوبی قرار دارند.
بعد از آنالیز تاکتیکی تکبهتک خطوط تیم ملی، یک مقدار هم درباره اسکوچیچ و کادرفنی تیم ملی صحبت کنید.
این متین بودن سرمربی تیم ملی یک نعمت است. این آدم آنچنان متین است و آرامش دارد که بهعنوان یک مربی خارجی آدم احساس میکند که او را دوست دارد. او هیچ پرخاشگری نمیکند و خیلی آدم مثبتی است و در صحبتهایش همه جوانب را درنظر میگیرد و به روابط انسانی ایرانیها احترام میگذارد و به فرهنگ کشورمان نیز احترام گذاشته و پرخاشگر نیست و سر جنگ با کسی ندارد و از سوی دیگر با بازیکنان نیز ارتباط عالی برقرار کرده و یک کاریزمای جدید دوستداشتنی را در تیم ملی به وجود آورده و همه اینها را اگر کنارهم بگذارید این موضوع نوید این را میدهد که این تیم ملی میتواند صعود کند.
اگر صحبت پایانی باقی مانده بفرمایید.
آنچه که کمی دلمان را میلرزاند و آزرده خاطر میکند حرکات ناجوانمردانه کنفدراسیون فوتبال آسیا و کارهایی است که میکند یا بهطور مثال خدای نکرده ممکن است ناداوری شکل بگیرد یا همه بسیج شده باشند تا ما حذف بشویم که آثار نامیمون آن را میبینیم. هرچند نمیتوان صددرصد در این خصوص صحبت کرد اما به هر حال همه چیز را از ما گرفته حتی میزبانی و زمین را هم از ما گرفتند. آنها میتوانستند بهطور مثال بازیها را در قطر میزبانی کنند اما بازی دوباره با بحرین درحالی که این کشور نیز شانس زیادی برای صعود دارد، همه اینها چراغ قرمز و علامت سوال است و مثل ماشینی میماند که ۴ گیج داشته باشد که سه تا از آنها روشن است و حالا فقط برتری فوتبالی ما میتواند همه اینها را له کرده و جلو برود.