نسیم شیرازی، روزنامهنگار: محمد وکیلی به خانه خود در تیم ملی نوجوانان برگشت تا برای مسابقات 1401 تیم ملی نوجوانان را طوری بسازد که باز هم شاهد حضور مجردها، شفیعیها و معروفها در تیم ملی بزرگسالان باشیم. این را میتوان از استانبهاستان سفر کردن این روزهای محمد وکیلی متوجه شد. او که ماههاست بازیکنان مستعد کشور برای والیبال را رصد میکند تمام فروردین و اردیبهشت را در پی کشف استعدادهای تازه و ساختن تیمی جدید کوله سفر بست تا امروز او را در گیلان و وقتی کار استعدادیابی بچههای پرشور والیبال این استان را تمام کرده بود پیدا کنیم. او که این روزها درحال ساختن زیربنای جدید تیم ملی والیبال است پاسخگوی سوالات «فرهیختگان» شد تا از قبل و بعد تیم ملی نوجوانان برای 1401 بگوید و از آلکنو و تیم ملی بزرگسالان و جام ملتهایی که قبل از المپیک محک خوبی برای ارنج تیم ملی بزرگسالان است. گفتوگوی مفصل «فرهیختگان» با محمد وکیلی سرمربی تیم ملی والیبال نوجوانان 1401 را در ادامه خواهید خواند.
آقای وکیلی، مفهوم سرمربی تیم ملی نوجوانان 1401 چیست؟
به خاطر این است که تا پایان شهریورماه که مسابقات نوجوانان جهان در تهران برگزار میشود مجموعه کادر فعلی آقای آرمات و همکارانشان مسئولیت تیم ملی نوجوانان را برعهده دارند و بعد از پایان مسابقات نوجوانان جهان من مسئولیت تیم ملی نوجوانان را برعهده میگیرم تا سال 1401 که مسابقات نوجوانان آسیاست و بعد از آن در سال 1402 مسابقات نوجوانان جهان است که همین تیمی که درحال انتخاب آن هستم باید در آن مسابقات شرکت کنند. یعنی تا 100 روز دیگر گروهی که درحال حاضر با نوجوانان کار میکنند مسئولیت را برعهده دارند و بعد از 100 روز وظیفه من است که تیم جدیدی بسازم.
بعد از قطع همکاری عجیب فدراسیون با شما، الان هم باانگیزه دنبال پیدا کردن بازیکنان خوشآتیه هستید، آن بیمهری تاثیری در کار شما نداشت؟
برای من فرقی نمیکند، چون من با نوجوانان طرف هستم و یک توان فوقالعاده بین نوجوانان کشور برای پوشیدن پیراهن تیم ملی است. انگیزه برای من کم نمیشود، یک معلم هرگز برای بالا بردن دانش دانشآموزان خودش انگیزهاش را از دست نمیدهد، چون یک وظیفه ذاتی و یک تعلق خاطر ذاتی است که باید آن را دنبال کند. راجعبه اینکه این بچهها خوشآتیه هستند یا خیر هم من درحال حاضر استانهای تهران و توابع، البرز، اردبیل را در مراکز خود، خراسان رضوی، شمالی و جنوبی را در مشهد، استان مازندران را در دو بخش بهشهر و آمل و گلستان و استانهای قزوین و زنجان را در قزوین دیدم و الان بررسی بازیکنان استان گیلان را تمام کردم. تاثیر منفی آن اختلاف سلیقههایی که اگر قبلا وجود داشته، شاید حتی انگیزههای من را قویتر کرده باشد برای اینکه اگر بیمهری هم نسبت به کارم شده من باید دوباره از صفر شروع کنم و آن کار را به خوبی در قبال وظایفی که بهعنوان مربی نوجوانهای کشورم دارم انجام بدهم. فکر نمیکنم چیزی در من بهعنوان اینکه کارم را صددرصد انجام ندهم وجود داشته باشد.
صحتسنجی بازیکنانی که دیدید چطور پیش رفت؟ بین بچهها استعدادهای تازه مانند نوجوانانی که در گذشته پرورش دادید و تبدیل به مهرههای اصلی تیم ملی شدند هم بودند؟
همانطور که میدانید من خودم برای استعدادیابی میروم، هیاتهای استانها یکسری کارهای اولیه مانند کنترل سن و قد برای صحتسنجی انجام میدهند ولی از لحاظ فنی به خاطر وجود کرونا من تنها میروم چراکه نمیتوانیم تعداد نفراتی که میخواهیم در یک مجموعه کار کنیم را درحال حاضر زیاد کنیم، ضمن اینکه به هر صورت سلایق من اول باید مورد قبول برای فدراسیون و همکاران باشد تا بتوانیم با همدیگر برای دعوت تعداد دیگری به مجموعه همفکری کنیم. واقعیتش این است که فرقی ندارد چند نفری یا تنها برای استعدادیابی برویم، مهم این است که باید فاکتورهای فیزیکی و تکنیکی آن بازیکن را در قالب یک بازیکن تیم ملی برای آینده مورد ارزیابی قرار دهیم و بعد با همکاران عزیزی که انتخاب خواهیم کرد انشاءالله بتوانیم این ارزیابیها را به نتایجی برسانیم. بهطور کل فوندانسیون تیم را من میریزم و بعد انشاءالله با همکارانمان نفراتی که در گزینشهای بعدی تعدادشان کمتر میشود را مورد بررسی قرار دهیم.
تستگیریها تا کی ادامه دارد؟
در این چند استانی که گفتم بازیکنانی با قابلیتهای فیزیکی خوب بودند که میتوان روی آموزش و آینده این بچهها سرمایهگذاری کرد تا در آینده هم بتوانیم بازیکنهای پرقدرتی را در تیم ملی بزرگسالان داشته باشیم. من دراینباره ناامید نیستم و میدانم با همین پتانسیلی که در والیبال کشور هست اگر زمان و وقت بگذاریم و فدراسیون، خانوادهها و رسانهها حمایت کنند میشود از این بچهها بازیکنهای بزرگی ساخت. ما برای اینکه اسکلت تیم ملی را بین 60 تا 70 نفر از قالب 1200 نفری بیرون بیاوریم تلاش میکنیم.
برنامه شما بهعنوان سرمربی برای بعد از غربالگری چیست؟
بعد از غربالگری و برای سال 1401 سعی میکنیم از اواسط تیرماه برنامه اردوها را به فدراسیون ارائه دهم. امسال برنامهمان این است که انشاءالله تیم را در قالب لیگ دسته یک شرکت بدهیم تا بچهها با بازی مقابل بزرگترهای خودشان آشنا شوند و تجربه به دست بیاورند.
تا مسابقات 1401 شاهد اردوها و مسابقات برونمرزی و ملی برای این بچهها خواهیم بود؟
امسال مسابقات برونمرزی نداریم، مگر اینکه جایی تورنمنتی برگزار شود و تیم ما را دعوت کد که هنوز این اتفاق نیفتاده و برنامه امسال ما انتخاب تیم، برگزاری چند اردو در تهران و شهرستانهاست تا بچهها را به مرزی برسانیم تا در ماههای مهر و آبان که مسابقات دسته یک شروع میشود بهدنبال تجربهاندوزی در مسابقات باشیم تا این بچهها در قالب یک تیم برای حضور موفق در مسابقات آسیایی تجربه به دست آورده و آماده شوند.
از بچههای حال حاضر تیم ملی نوجوانان بازیکنی به تیم منتخب شما ملحق خواهد شد؟
اگر سن این بچهها 11 دیماه سال 83 به بعد باشند میتوانند به مجموعه ما اضافه شوند که فکر میکنم یک نفر بیشتر واجد شرایط این قانون نباشد.
المپیک نزدیک است، تا اینجا رفتار حرفهای و کاری «ویلادیمیر آلکنو» را چطور دیدید؟
بعد از بازیهای لیگ ملتها که به میزبانی ایتالیا برگزار میشود میتوان گفت که تفکرات آقای الکنو و کادرفنی چطور جواب میدهد و باید ببینیم که تیم ملی چقدر شاداب بازی میکند و چقدر در این تغییر و تحولات و جو جدیدی که با کادر جدید به دست آورده در لیگ ملتها مفید عمل میکند و آنجاست میتوانیم ارزیابی کنیم.
اسامی نفرات برای لیگ ملتها اعلام شد، نظر شما درباره ترکیب تیم چیست؟
الکنو مربی تیم ملی است و حق طبیعیاش است که بازیکنانش را خودش انتخاب کند، چون بعدها هم خودش پاسخگو خواهد بود، باید اجازه داد و کمک کنیم که در شرایط و جو آرام بتواند کارش را انجام دهد. بعد از مسابقات لیگ ملتها میتوانیم تا حدودی با مراجعه به نتایج نقاط ضعف و قوتمان را ارزیابی کنیم که چگونه بود و هست ولی درحال حاضر چون مسابقهای با این ترکیب انجام نشده یک مقدار قضاوت کردن زود است و باید بگذاریم در زمان خودش قضاوت صحیحی را راجعبه تیم ملی و الکنو به دور از هرگونه خدای ناکرده نقد غیرمنصفانه انجام دهیم.
فکر میکنید ایران در لیگ ملتها چه نتیجهای داشته باشد و آیا این نتیجه را میتوان پیشنتیجه المپیک قلمداد کرد؟
چون تیمهای دیگر با نفرات نه صددرصد اصلیشان وارد این مسابقات میشوند، شاید بشود بهعنوان یک میعادگاه و رزمگاه خوب به آن نگاه کرد ولی به نظر میرسد که در این مسابقات و بازیها هر قدر تنوع ارنجها و آرایشهای مختلف را داشته باشیم میتواند به ما برای شناسایی نقاط قوت و ضعف تیم و بازیکنها کمک کند تا بعد از برگشت در فرصت دو هفتهای که داریم روی آنها کار بکنیم. ضمن اینکه بچههای را هم از خستگی و دلزدگی والیبال و احتمالا خدای ناکرده آسیبدیدگی دور کنیم. راستش ما نمیتوانیم در هر دو رویداد، یعنی هم جام ملتها و هم المپیک موفق باشیم. به عقیده من باید یکی را فدای آن یکی بکنیم و به نظرم لیگ ملتها را میتوانیم فدا کنیم تا انرژیمان را برای المپیک که تشنه پیروزی در آن هستیم و بسیار میدان سختتری است بگذاریم. اگر در لیگ ملتها قهرمان شویم ولی در المپیک نتیجه نگیریم، فکر میکنم خود فدراسیون و جامعه والیبال خیلی این را نمیپسندند، ولی ما اگر در لیگ ملتها نتایج خیلی خوبی هم نگیریم ولی بتوانیم تیممان را تحت فشار قرار دهیم و از نفرات بیشتر و بازیکنان در شرایط مختلف بازی بگیریم فکر میکنم بهتر باشد.
جواد کریمی از فهرست تیم خط خورد، با توجه به سرمایهگذاری که فدراسیون روی این بازیکن داشته و البته شرایط نهچندان ایدهآل جسمانی او به نظر شما تصمیم درستی بود؟
فکر میکنم خودش به لحاظ وزنی نسبت به گذشته شرایط بهتری دارد، الان زیر 100 کیلو است و آنطور که خودش بیان میکند 99 کیلو شده و وزنش زیاد بالا نیست، شاید آسیبدیدگی که از بلژیک تا الان داشته یک مقدار جابهجاییاش برای پاس دادن در توپهایی که به آن نمیرسد، ضعیفتر بوده است. خط زدنش هیچ مشکلی ایجاد نمیکند ولی اینکه 10 روز مانده به مسابقات از اردو حذف بشود هم کمکی به او نمیکند. اگر ما اعتقاد داریم که برای آینده میتواند به تیم ملی کمک کند بهتر است که در اردو باشد، جام ملتها نرود ولی تحت نظارت بدنساز کار کند و از بدنساز خواسته شود که این مشکل بدنی و آمادگی جسمانیاش را حل کند. با توجه به شرایطی تعطیلی سالنها در کشور و درنظر گرفتن اینکه بدنسازی بهتنهایی خیلی سخت است و باشگاهها هم فعالیت ندارند یک بازیکن به تنهایی نمیتواند خودش را آماده کند ولی اگر در اردو باشد، ضمن اینکه با فضای اردو و تفکرات مربیاش به آَشنایی کاملتری میرسد، میتواند خودش را هم آماده کند. ضمن اینکه همانطور که گفتید فدراسیون هم سرمایهگذاری زیادی از سال 2014 که در تیم ملی نوجوانان بود و قهرمان آسیا 2015 سوم جهان شدیم و بعد به جوانان، تیم امید و بزرگسالان آمده، اگر یکدفعه بخواهیم بازیکنی را بفرستیم و حذفش کنیم فکر میکنم والیبال ضرر میکند. باز هم میگویم به نظرات و کاری که الکنو و کادرفنی انجام دادند احترام میگذارم ولی عقیده من این است که جواد کریمی باید در اردو بماند و زیرنظر مربی بدنساز تمرینهای روزمرهاش را داشته باشد، روزی دو جلسه تمرین کند و حتی از تیم ملی پرفشارتر تمرین کند و اگر این ایده باشد اصلا میتواند برای هر دو طرف برد- برد باشد. انگیزههای جواد کریمی به واسطه این خط خوردن بالاتر میرود و مربیان هم میتوانند نقاط ضعفش را بررسی کنند و به بدنساز بدهند تا روی او کار کند تا دوباره ریکاوری و آماده شود و تا برگشت تیم ملی از ایتالیا بتواند دوباره به اردو دعوت شود و اگر حقش بود انتخاب شود و اگر نبود هم که هیچ مشکلی نیست و انتخاب نمیشود. قرار نیست بازیکنی را حمایت کنیم که به زور انتخاب شود. این کار درست نیست ولی به نظرم بودنش در اردو موثرتر از این است که از اردو به خانه برود و خط بخورد و نباشد. بهخصوص در پستی که بسیار حساس است و تعداد بازیکنهایی که الکنو بهعنوان پاسور در لیگ ملتها میبرد دو نفر است که فکر میکنم نفر سوم باید باشد تا اگر خدای ناکرده اتفاقی برای بازیکنی افتاد بتواند سریع خودش را برساند و به تیم ملی کمک کند. همانطور که در پست سرعتی 5 نفر، در پست پشت خط زن سه نفر و در لیبرو 2 نفر بهعنوان ذخیره هستند. به نظرم در پست پاسور 2 نفر میتواند کم باشد.
پس معتقدید بودنش در اردو به نفع تیم ملی والیبال است؟
بله، بودنش در اردو به نفع والیبال است ولی در عین حال به نظر سرمربی احترام میگذارم که میتواند یک بازیکن را به یک تورنمنت و مسابقات ببرد و میتواند نبرد ولی اگر قرار است آماده باشد بهتر است زیرنظر مربی بدنساز تیم ملی تمرین کند تا اینکه تنهایی کار کند.
مطرح شدن اینکه فدراسیون برای بعد از المپیک برنامهای برای حفظ الکنو ندارد تاثیری روی کار این مربی حرفهای ندارد؟
شاید هم خود الکنو میداند که قراردادش تا پایان المپیک است و شاید هم بعد از المپیک انگیزه لازم را برای ادامه نداشته باشد. به هر حال نظر مثبت دو طرف شرط است و احتمالا هر دو طرف موافقت کردند که تا پایان المپیک با هم همکاری داشته باشند و بعد از المپیک شاید هیچکدام کار مشترکی نخواهند با هم انجام دهند و به آن فکر نکردند. اگر در المپیک ما نتیجه مثبتی بگیریم دوباره یک پروسه جدید برای مذاکره جدید ایجاد میشود و شاید مردم و رسانهها و بازیکنها بخواهند که الکنو در ایران بماند و همکاری کند، ولی درحال حاضر الکنو انگیزهاش حضور و موفقیت در چهارمین المپیکی که میتواند شرکت کند است و انگیزه دارد که اگر از روسیه به ایران آمده بتواند برای المپیک موفقیت ایجاد کند و شاید برای الکنو مسابقات کمتر از المپیک معنا و مفهوم واقعی را نداشته و انگیزهای برایش نداشته باشد. ممکن است خودش بعد از المپیک قصد خداحافظی از والیبال داشته باشد و همه اینها به بعد از المپیک برمیگردد. ولی چیزی که مشخص است این است که فدراسیون هم میخواهد بعد از المپیک یک پوستاندازی در تیم ملی داشته باشد و شاید بخواهد این مسئولیت را به مربیان ایرانی بدهد. شاید از این پوستاندازی اتفایهای خوبی بیفتد ولی به هر صورت الکنو یک مربی حرفهای است و پذیرفته تا پایان المپیک با ما باشد و فکر میکنم در این مقطع تلاشش را میکند و ثمره این تلاشها ضمن اینکه به تیم ایران میتواند کمک کند برای الکنو هم میتواند خاطرات خوشی را به جا بگذارد.