سیدمهدی موسویتبار، روزنامهنگار: دکتر رضا پورحسین، مدیر اسبق شبکه چهار سیما است که ریاست ستاد چهرههای ماندگار را هم برعهده داشته. او در سالهای اخیر در سمتهای قائممقام و مشاور معاون سیما فعالیت داشته اما چهره او بیشتر بهعنوان مجری مناظرههای انتخاباتی تلویزیونی در سال 88 در حافظه تاریخی مردم ایران باقی مانده است. درباره این مناظرات با او به گفتوگو نشستیم. پورحسین روحیه آرام و بدون حاشیهای دارد و همین هم باعث شد که به سوالات حاشیهای جوابی ندهد و ترجیح داد که برخی از حقایق آن مناظره را در کتابی بگوید که سال 1401 منتشر میشود. مشروح این گفتوگو را در ادامه از نظر میگذرانید.
همانطور که میدانید، تنور انتخابات بهتدریج دارد گرم میشود و دکورهای برنامههای تلویزیونی انتخاباتی و مناظرهای هم ظاهرا ساخته شده است. شما اجرای اولین برنامه مناظرهای تلویزیون در سال 88 را برعهده داشتید. برای مدیریت و اجرای آن برنامه از قبل الگویی داشتید؟
مناظره در سطح نمایندگان کاندیداهای ریاستجمهوری در سال 76 و 80 هم برگزار شد، منتها در سطح کاندیداهای ریاستجمهوری به این شکل که بشود اسم آن را مناظره گذاشت، بین دو یا چند نفر در سال 88 اتفاق افتاد که 4 کاندیدا شرکت داشتند. درباره ایده اولیه قاعدتا فضای آن زمان اقتضا میکرد و ایده را هم از مهندس ضرغامی شنیدم که ایشان در پی این بودند هم فضای انتخابات داغ باشد و هم مردم برنامهها و اندیشهها و سازوکارهای اجرایی کاندیداها را متوجه شوند و بهتر است اینها در یک فضای گفتوگوی با هم و چالش با هم قرار گیرند. الگو همین چیزی بود که اجرا شد، بهعبارت این که دو به دو با هم بنشینند و درباره هم و درباره برنامههای هم صحبت کنند و آنچه مطلوب درنظر گرفته شده بود، این بود که اندیشهها و برنامههای هم را نقد کنند و بیشتر نگاه به آینده داشته باشند. قاعدتا در عمل خیلی این امر محقق نشد که دلایلی دارد و بعدا بیان خواهم کرد. بیشتر، نامزدها به خود و برنامههای خود و نقد شخص روبهرو یا حتی شخص غایب پرداختند و کمتر به مسائل علمی و مهارتی و برنامهای اشاره داشتند و حتی به آینده کمترین توجه صورت گرفت که این موضوع ربطی به طراحی مناظره نداشت. بلکه این چهار شرکتکننده بودند که در چنین فضایی قرار گرفتند و شاید این 4 نفر بهنوعی بر هم تاثیر میگذاشتند و از هم تاثیر میپذیرفتند.
قبل از مناظرات 88 هم برنامههای گفتوگومحور داشتید. گفتوگوهایی در شبکه 4 با اجرای شما روی آنتن رفت. اولین انتخاب اجرای برنامه مناظره 88 شما بودید؟ چه مدلی برای خود در اجرای این برنامه تعریف کردید؟
گفتوگوی زیادی بهخصوص با آقای دکتر ولایتی در باب تمدن و فرهنگ اسلام و ایران در روزهای یکشنبه در «دو قدم مانده به صبح» اجرا میکردم، گفتوگوهای دیگر با برخی بزرگان چه در رادیو و چه در تلویزیون داشتم؛ یعنی با گفتوگو در این فضا آشنا بودم. این را که من انتخاب اول بودم یا خیر، اطلاع ندارم ولی شواهد نشان میدهد اولینبار درمورد من فکر کردند و مهندس ضرغامی میگفتند چون با کسانی که صاحب منصب بودند، گفتوگو داشتید، قاعدتا بهتر میتوانید با اینها صحبت کنید. وقتی گفتوگو و مناظره یا میزگردهایی که افکار و اندیشههای مختلف در آن حضور دارند، اتفاق میافتد، آدمها بهمحض اینکه تریبون و میزی را در اختیار میگیرند، ممکن است قبل از اینکه به جنبههای شناختی مساله بپردازند بیشتر هیجانات خود را بروز بدهند که این یک آسیب جدی است. یعنی چون مناظره در کشور قبلا در رسانه، در دانشگاهها و مجامع علمی و حیطههای مختلف نبوده است و این بساط گسترده نبود، احتمال داده میشد وقتی آدمها در مقابل هم بهعنوان رقیب درمورد موضوع مهمی قرار میگیرند بیشتر هیجانی بحث میکنند تا اینکه منطقی و استدلالی باشد. این پیشبینی میشد و این اتفاق هم افتاد، البته یک فضای دوقطبی در جامعه ایجاد شد و به این موضوع کمک کرد و شاید مناظرهها به موضوع دوقطبی جامعه کمک کرد و در هیجانی شدن مناظرهها هم تاثیر گذاشت.
طراحیای که ما داشتیم این بود که هر کسی در زمان خاصی سوالی را پاسخ میداد و باید بحثی را درخصوص برنامهها و اندیشههای خود طرح میکرد و نفر مقابل هم همینطور بود و در قسمت بعد همدیگر را نقد میکردند. قاعدتا سوالاتی را از دوستان میپرسیدم و این سوالات نشأتگرفته از برنامههای افراد بود که قبل از دوران تبلیغات انتخاباتی اینطرف و آنطرف طرح کرده بودند. پس سوالات ناظر به مسائلی بود که خود دوستان مطرح کرده بودند، ناظر به دغدغههای کاندیداها بود ولی بیش از 80درصد مواقع، وقتی سوالات را طرح میکردم حاضران در مناظره سوال من را تایید و یک دقیقهای صحبت میکردند و سراغ بحثهایی میرفتند که از قبل آماده کرده بودند و بیشتر شکل تقابلی داشت. به همین دلیل این ربطی به طراحی مناظره نداشت. آنجا فقط تنها موضوعی که محدودیت و بهعنوان بند قانونی درنظر گرفته شده بود این بود که آدمها در غیاب کاندیداهای غایب دربارهشان صحبت نکنند. این نکته موردتوجه و تایید هر 4 کاندیدا و نمایندگان آنها قرار گرفته بود. یعنی دو نفر باید با هم مناظره و گفتوگو میکردند، درباره هم و درباره نظرات و برنامههای هم صحبت کنند. مواردی را شاهد بودیم درباره کاندیدای غایب صحبت میشد و این خلاف مقرراتی بود که طراحی شده بود و هر 4 کاندیدا در این مورد اتفاقنظر داشتند. من بهعنوان ناظر و مجری باید بحث را اداره میکردم و کمترین دخالت را داشتم؛ این شکل اجرا هم موردنظر خودم بود و هم اینکه با مشورت بزرگانی که در حوزه اجرا و ارتباطات مطالعاتی دارند، به دست آمد. همچنین با بررسی نمونههای موفق مناظرههای دیگر کشورها به این نتیجه رسیدیم که کمترین دخالت را در بحث داشته باشم.
کدام برنامهها را دیدهاید؟
من خیلی از مناظرههای آمریکا را دیده بودم، البته آنجا شکلهای مختلفی از مناظره در بستر ژورنالیستی و مطبوعاتی بود و در آنجا ناظر و مجری کمترین دخالت را دارند و بحث دوطرفه را با هم جلو میبرند که به نظر من و به لحاظ علمی بهترین شکل مناظره بود. بهعبارت دیگر در مناظره یک تنظیمگری اتفاق میافتد. آن تنظیمگری به شکل محتوایی و مکانیکی باید توسط خود شرکتکنندهها اتفاق بیفتد، کمااینکه در سالهای بعد صداوسیما از تکنولوژی استفاده کرد که زمان هر کسی که حرفی میزد، مشخص میشد. وقتی چند نامزد با هم صحبت کنند، بیننده در این شلوغی متوجه نیست چه میشنود و اینجا مجری باید دخالت کند. اما بهطورکلی هر کسی میتواند در بیان آزاد باشد و هر چیزی را میتواند بگوید. مجری نباید بگوید اینجا منحرف میشوید و این درست نیست. در تعیین زمان و انضباط، مجری میتواند دخالت کند و من فکر میکنم در حدی که این شکل را درنظر داشتم، توانستم به آن عمل کنم.
در انتخابات 88 طرفداران دوطرف، مخصوصا طرفداران موسوی شما را در جایگاه قاضی میدیدند، نه مجری و شما را متهم میکردند که مثلا وقت را کم گرفتید یا تذکر نابجایی دادید یا از احمدینژاد دفاع کردید. گذشت زمان باعث شد این نقدها دوطرفه شود. یعنی نقدهایی از طرفداران احمدینژاد هم به شما وارد شد و انگار تمام کاسه و کوزهها سر مجری شکسته شد. درباره نقدهای آن زمان صحبت کنید و دلایل این حاشیهها.
بله، قاعدتا آدمها وقتی میخواهند ابتدا بهصورت هیجانی و بعد بهصورت شناختی، خود را راحت کنند، میگردند دنبال مقصر، هم کسانی که برنده شدند و هم کسانی که بازنده انتخابات شدند. مثلا وقتها توسط سه نفر ازجمله من چک میشد. حتی نوع نگاه خودم را به کاندیداهای سمت راست و چپ توزیع میکردم. سوئیچی که کارگردان محترم انجام میداد یعنی اگر سه تصویر بسته از یک کاندیدا میگرفتند، حتما سه تصویر بسته از کاندیدای دیگر میگرفتند. شروع بحث با قرعهکشی توسط آقایان انجام میشد. یعنی در حضور من، قرعهکشی میکردیم که چه کسی شروعکننده باشد. اگر کسی در قرعهکشی شروعکننده بود حتما در سمت راست من و در سمت چپ تصویر نشسته بود. تمام اینها مشخص شده بود. درمورد وقت هیچ اشکالی در موضوع نبود. آن چه بیشتر درباره من صحبت شد و بهنوعی منجر به پرخاشگری شد، تذکری بود که به یکی از کاندیداها داده بودم و آن تذکر هم منطبق بر آییننامهای بود که هر 4 نفر تایید کرده بودند که افراد در مناظرهها درباره هم صحبت کنند و درباره کاندیدای غایب صحبت نکنند و اگر صحبت کنند، طبق آییننامهای که من ننوشته بودم و در سازمان تصویب شده بود، وقتی به شکل مستقیم برای کاندیداهای غایب صحبت میشود، این وقت برای کاندیدای غایب هم وجود دارد که بعدا صحبت کند.
آییننامهای درباره حرف زدن از فرد غایب نداشتید؟
در آییننامه نبود و اصلا نمیشود. نمیتوانستیم بگویم درباره اشخاص صحبت نکنید. کمااینکه در مناظرههای بعدی هم دوستانی که میگفتند در مناظرات درباره اشخاص صحبت نکنید هم در سال 92 و هم در سال 96 درباره افراد صحبت و اسامی را ذکر کردند. گاهی از دهان برخی نامزدها کیفرخواستی علیه انقلاب هم گفته میشد. اینها بهانه است. تنها جایی که نقد داشتند این بود که میگفتند وقت اضافه به آقای احمدینژاد دادم که من این وقت را محاسبه نکردم. خیلی از دوستان مطبوعاتی و اصلاحطلب و آدمهایی که بهنوعی به من پرخاش کردند بعد که متوجه شدند تعیین وقت اضافه طبق آییننامه بوده و ربطی به من نداشته و من فقط اجراکننده ضوابط بودم حتی از من حلالیت طلبیدند. ظاهرا من در آنجا در دسترستر برای افراد بودم. (با خنده)
گفته میشد موسوی و کروبی هم زمان اضافه داشتند اما خود استفاده نکردند، چون کم بود؛ درست است؟
خیر. طبق مقررات فقط آقای احمدینژاد میتوانست از وقت اضافه استفاده کند. البته من شنیدم زمان بیشتری میتوانست استفاده کند اما خود کمیته به ایشان بیان کردند زمان کمتری صحبت کنید و زمان را برای او تعیین کردند.
رشته تحصیلی شما روانشناسی است، درست است؟
بله، روانشناسی گرایش ارتباطات و تبلیغات دارم. بحث مدیریت فرهنگی هم در کنار تحصیلاتم دنبال کردم.
در اجرای مناظرات سال 88 چقدر از این تخصص خودتان استفاده شد؟
اولین چیزی که در آنجا مطرح بود نقش ناظر بودن برای صحبت کاندیداها با هم را باید اجرا میکردم. این نقش نیاز به یک حالتی دارد که نباید استرس داشت. در اجرای آن 6 شب هیچ استرسی نداشتم. نمیگویم فردی استرسی نیستم اما به هر دلیلی این استرس را نداشتم. شاید یکسری دلایل روانشناختی هم دارد و یکسری تکنیک که اینها را بهکار میبردم، درحالیکه اگر از این غافل میشدید و فکر میکردید میلیونها نفر شما را نگاه میکنند و برنامه زنده است و اگر تپقی بزنید قابل تصحیح نیست و اگر حرفی بزنید که قابل برگشت نیست، کار مشکل میشد و فضا را مختل میکرد. جملهای را که قرار بود تذکر بدهم، در حینی که آقایان صحبت میکردند در ذهنم رفت و برگشت میدادم. حواسم بود جملهای بیان کنم که صرفا تذکر باشد و سوگیری و بیان هیجانی در آن نباشد. وقتی بارها نوار را دیدم اصلا هیجان در لحن من نبود و یک توصیف بود و نه کلمه «متاسفانه» و نه کلمه «خوشبختانه» گفته نشد. یعنی کلمات آنجا بار عاطفی ندارند و صرفا یک آییننامهای است که هر 4 نفر تایید کردند. یعنی آییننامه در آنجا دوباره بیان میشد ضمن اینکه اول هر مناظره اگر بهخاطر داشته باشید بهخصوص در اولین مناظره آییننامه توضیح داده شد. حتی در اولین جلسه همین مساله واضح توسط من توضیح داده شد که وقت به چه صورت است و اگر درباره کاندیدای غایب صحبت شود، آن کاندیدای غایب میتواند از وقت اضافه علاوهبر وقت خود استفاده کند.
سنگینترین بخش برنامه و پرچالشترین مناظره موسوی و احمدینژاد و کمچالشترینش هم کروبی و موسوی بود. درست است؟
بله، پرچالشترین برای من مناظره آقای احمدینژاد و موسوی بود، مناظره آقای موسوی و کروبی کمحاشیه نبود و در همان مناظره بود که من به آقای موسوی تذکر دادم. فکر میکنم مناظره بین آقای کروبی و آقای رضایی تقریبا کم حاشیه ترین مناظره برای من بود.
جایی هم بود عصبانی شوید و بعد خود را کنترل کنید؟
اصلا. در این مورد خیلی روی خود تسلط داشتم. چنین موردی که جملهای بگویم و پشیمان شده باشم یا جملهای باید بیان میکردم که نگفته باشم، نبوده است. خیلی روان و درست جلو رفت و آن چه من عمل کردم مبتنیبر طراحی بود.
گفته میشد در پشتصحنه، گروههای نامزدها میآمدند و فضاهای بعضا هواداری را ایجاد میکردند، این واقعیت داشت؟ اتفاقات پشت صحنه روی اجرای جلوی دوربین تاثیرگذار بود؟
من حدود یک ساعت قبل از مناظره در استودیو بودم و نمیدیدم ولی میدانستم در یک اتاقی نمایندگان کاندیداها هستند، اما فاصله اتاق تا استودیو حداقل 60-50 متری بود.
واکنشها را میدیدید؟
خیر، نمیشد دید. ضمن اینکه استودیو کاملا آکوستیک است و اگر ما در استودیو باشیم صدای رژی را نمیشنویم چه برسد به این مسائل! هیچ مشاور و نمایندهای در برنامه زنده داخل استودیو نبود. ما سه نفر بهعلاوه تصویربرداران و منشی صحنه بودیم.
درباره کتاب خودتان با موضوع مناظره صحبت میکنید؟ چرا پس از این همه سال هنوز به نتیجه نرسیده است؟ مشکلات قانونی دارد یا به حساسیتهای خودتان برمیگردد؟
هیچ مشکل قانونی وجود ندارد. یکسری مسائل را خودم احساس کردم که شاید برای بیان این مطالب زود باشد چون من در اینجا یک تحلیل و توصیفی دارم که برای ثبت در تاریخ خوب است، ولی خیلی دردی را دوا نمیکند که بگویم چه گذشت، اما آنچه مدنظر من بود اینکه اوضاع بگذرد و تحلیل روانشناختی از شخصیتها در مناظره داشته باشم. یافتههایی در ذهن من هست که اجازه دهید در کتاب مطرح کنم که نوع جملات و نوع شکل ظاهر شدن در مناظرهها یک واقعیتهای روانشناختی را به ذهن متبادر میکند. میخواهم نظر خود را در این حیطه بهعنوان حاضر در متن بنویسم، باید یک فاصلهای بین این اتفاق قرار داده شود.
12 سال زمان مناسبی نیست؟
الان وقت مناسبی است و شاید قدری هم دیر شده است، یعنی اگر میخواستم یک شکل ژورنالیستی بگیرم این کار را زودتر انجام میدادم و سروصدای بیشتری میکرد.
احتمالا فروش و بازخوردهای بهتری هم داشت.
بله، در این مورد آنچه اتفاق افتاد و آنچه تحلیل میشود را مدنظر دارم. میزان زیادی را ضبط کردم و فکر میکنم تا سال 1401 کتاب را منتشر کنم.
پس از اتفاقات سال 88 و در دورههای بعدی، تصمیمگیران به این نتیجه رسیدند که شکل مناظره تغییر کند و مانند 88 نباشد. قبول دارید مناظرهها در انتخابات 88 تاثیرگذارتر بود؟
اینکه طبیعی است فضاهای گفتوگو در جامعه تاثیر دارد. چون من در متن ماجرا بودم میگویم تاثیری که فضای بیرون بر مناظرهها داشت بیشتر بود تا فضای مناظرهها بر فضای بیرونی. نوع گردهماییها، صحبتها و... بهنوعی بود که آن حرفها را در بیرون از مناظره بارها شنیده بودیم. بهنظر من تاثیر شرایط بیرونی و اجتماعی و سیاسی و دوقطبی شدن بر مناظرهها بیشتر بود. این هم توجه داشته باشید مناظره زمانی اتفاق افتاد که جامعه به شدت دوقطبی شده بود. اگر مناظره بهخوبی جلو میرفت نشاط اجتماعی و سیاسی ایجاد میکرد. دوقطبی بودن اگر مطابق با اخلاق و ارزشهای خوب سیاسی، اجتماعی و فرهنگی باشد اتفاقا میتواند شادابی ایجاد کند، ولی وقتی هیجان وارد میشود و دوقطبیها بیشتر هیجانی میشود فضا را خراب میکند. بهنظر من مناظرهها در پی تشکیل دوقطبی در جامعه بود.
الان اگر بخواهیم اجرا کنید و بخواهید مناظرهها را برگزار کنید به شیوه 88 عمل میکنید یا به شیوه 92 به بعد؟
در سال 92 که بهجز آن شیوه نمیشد اجرا کرد. موضوع 88 اتفاق افتاده بود. مناظره نقش داشت ولی نه در آن حدی که مناظره شرایط 88 را ایجاد کرده باشد. بهنظر من مناظرهها موجب شرایط 88 نبودند، اما تاثیرگذار بودند. شرایط در بیرون، این مسائل را ایجاد کرد. جریاناتی که بعدا اتفاق افتاد و یک اموری بعدا به اتفاقات سال 88 اضافه شد که ربطی به مناظرهها نداشت. در سال 88 تعداد نامزدها 4 نفر بود که اگر دو به دو باشند 6 گفتوگو اتفاق میافتاد. در سال 92، 9-8 نفر بودند و اگر میخواستند دو به دو برگزار کنند زمان زیادی میگرفت و در تاریخ تبلیغات انتخاباتی نمیگنجید، علاوهبر اینکه کاندیداها باید سفرهای استانی داشته باشند، حتی ضبط رادیویی و تلویزیون دارند. سر کاندیداها در این زمان بسیار شلوغ است و نمیشود به شکل مناظره تماموقت باشد.
شیوه سال 92 بهتر از این نمیشد چون کنار هم قرار میگرفتند خوب بود و یک مناظرهمانند بین آنها شکل گرفت و وقت بیش از این اجازه نمیداد. این الگو در سال 96 پیشرفتهتر شد، ولی اگر کاندیداها کمتر باشند من همچنان الگوی 88 را میپسندم، البته یک پیشنیاز لازم است که ما طی سال، گفتوگوها و مناظرهها و نشستهای اینچنینی را در حد نامزدهای احتمالی، در حد سیاسیون و اهالی اجتماع و فرهنگ داشته باشیم. اگر این امر، فرهنگی رایج در جامعه باشد و اگر این فضا ایجاد شود هیجانات انباشته شده در این مناظرههای قبلی تخلیه میشود و بهنظر من در مناظرههای اصلی در کاندیداها شاهد آن شرایط هیجانی نخواهیم بود. نکته دوم این است که باید درباره مفهوم مناظره کار کنیم. اگر علمی بحث کنیم بهتر است. در روانشناسی شناختی و در روانشناسی اجتماعی و در بخشی از ارتباطات یک اصطلاحی تحت عنوان دیدگاهگیری داریم که هم بصری و هم مفهومی است. یعنی من توانایی این را داشته باشم که از منظر دیگری به پدیده نگاه کنم و اندیشه فرد مقابل را توصیف کنم که انگار فرد مقابل اندیشه خود را توصیف میکند. این یک الزامی دارد که اگر من بخواهم دیگری را تحلیل و نقد کنم ابتدا باید او را توصیف کنم و در بیان توصیف از هرگونه توصیف هیجانی و سوءگیریهای شناختی و دخالت دادن چارچوبهای شناختی خود پرهیز کنم. اینها مهارت لازم دارد. متاسفانه عموم سیاسیون ما چنین مهارتی ندارند یا اگر دارند خیلی برای آنها دغدغه نیست. مثالی بزنم، من شنیدم ولی در جایی نخواندم، که شهید مطهری برای این که مارکسیسم را نقد کنند کتابهای اصلی مارکسیسم را خوانده بودند و به این فلسفه هگلی و جریانات آن اشراف کامل داشتند گویی وقتی ایشان توصیف میکردند انگار بهتر از مارکسیسمها این را توضیح میدادند. به این کار، توصیف اندیشه دیگری بدون سوءگیری و هیجان گفته میشود. اگر ما این کار را انجام دهیم و بعد این توصیف صرفا منطقی و بدون هیجان باشد، میتوان تحلیل و نقد کرد. بهمحض اینکه ابتدا یک وضعیت شناختی میگیرید سریعا هیجانات ما، سوءگیریها، گرایشهای جناحی، عصبیتها و خدای ناکرده کینهها در سطح هشیار قرار میگیرد. این مهمترین آفت یک مناظره است. این مخصوص ایران هم نیست. در مناظره اخیر آمریکا هم اگر سوال برنامه درباره غرب آسیا بهخصوص ایران، بحث تروریسم، بحث کرهشمالی، چین و غیره بود پس از دو دقیقه پاسخگویی، در تمام زوایای شخصی همدیگر وارد میشدند که در کشور ما خدا را شکر این وجود ندارد. این طور نیست که ما درست عمل نکردیم و کشورهایی همچون آمریکا درست عمل کردند. آنها هم سریع وارد فاز هیجانی میشوند. ممکن است بفرمایید اقتضای شرایط هیجانی بودن را نشان میدهد. درست است ولی کسی که در این حد و در این شأن میخواهد حرکت کند باید به حدی خویشتندار و خودمهارگر باشد که بتواند هیجان فعلی خود را کنترل کند و به تعبیر روانشناسی به تعویق بیندازد، فرد مقابل را توصیف کند و حتی یک بار او را بیان کند و بعد تحلیل کند که طرف مقابل حس کند او متوجه شده است، درک کرده ولی با این حال او را نقد میکند. اگر مردم ما که فهیمترین مردم هستند در مقابل چنین گفتوگوهایی قرار بگیرند و کمترین حد سوءگیری و هیجانی در آن دخالت کند، شک نکنید بهترین انتخابها را خواهند کرد، اطلاعات آنها افزایش مییابد. در گفتوگوی اول سال 88 من یک دقیقه اول مناظره گفتم که این مناظرههایی که دو به دو هستند قبلا نبوده و اگر بهخوبی اجرا نشود بعدا میتواند الگوی بدی برای مناظرههای بعدی و مناظرههای داخل محافل علمی، داخل مدارس و اجتماعات و انجمنها باشد. من فکر میکنم اگر این اتفاق بیفتد و اصول دیدگاهی بهخوبی انجام شود و یک نفر بتواند از منظر دیگری صحبت کند و آن اندیشه را بتواند نقد کند، خود این کلاس مناظره و گفتوگو است.
یعنی معتقدید همچنان مناظرهها میتواند به انتخاب مردم کمک کند؟
بله، حتما میتواند. من مثال دیگری بزنم، مرحوم «سیدعبدالحسین شرفالدین»، عالم شیعی که لبنانی است و یک عالم سنی به نام «سلیم بشری» که دو دوره رئیس دانشگاه الازهر مصر بوده است، با همدیگر دیداری میکنند و گفتوگوهایی با هم دارند و این گفتوگو را بعدا به شکل مکاتبهای ادامه میدهند. مجموعه این مکاتبات بعد از سالها به همت مرحوم سیدعبدالحسن شرفالدین، عالم بزرگ شیعه لبنانی، منتشر شد که کتابی تحت عنوان «المراجعات» شده است. بالای 110 تا 111 نامه درباره ولایت امیرالمومنین(ع) است، بین یک عالم سنی و یک عالم شیعی است. اینها با همدیگر گفتوگو و مناظره کتبی دارند و در کمال متانت و نجابت و بهکارگیری واژههای نغز و زیبا درخصوص همدیگر است. هر کدام درباره هم خوب حرف میزدند، اما انقلتهای خود را هم بیان میکردند، تشکیک هم را بیان میکردند و منتظر جواب بودند. این اتفاق نزدیک 70 و خردهای سال پیش بوده است، یعنی چیزی نیست که بگوییم تمرین نکردیم.
ممکن است در سیاسیون امروز ما خوب تمرین نشده باشد. یا حتی مناظرههایی که ابتدای انقلاب مرحوم آیتالله مصباحیزدی با آقای طبری داشتند و شهید بهشتی با کیانوری، رهبری حزب توده آن زمان داشتند، کمترین شکل هیجان را به خود میگرفت. این قبلا بوده و بعدا به هر دلیلی که بهنظر من باید بحث شود و آسیب شناختی شود، ایجاد نشده است. اگر نهضت نرمافزاری که مقاممعظمرهبری این را شروع کردند و روشنفکران و دانشگاهیان و حوزویان و اهل فکر را دعوت کردند نهضت نرمافزاری و آزاداندیشی راه بیندازند، جدی گرفته میشد و شکل تشکیلاتی نداشت و یک سکه رایجی در محافل علمی و در سطح جامعه و در بین احزاب میشد، بهنظر من ما امروز در بحث مناظره وضعیت بهتری داشتیم.
رفتار یا گفتاری از نامزدها بود که در تغییر رای شما تاثیرگذار باشد؟
بله، تاثیر گذاشته است اما نمیتوانم اسم بیاورم.
آن زمان شایعاتی بود که حاشیه این مناظرهها روی زندگی شخصی شما تاثیرگذار بوده، این درست است؟
خیر، اصلا درست نیست.
میگفتند که اجازه نمیدهند از خانه خارج شوید و مردم اعتراض میکنند.
خیر، این مسائل نبود. اتفاقا آن زمان چندین کارگاه روانشناختی در قم، مشهد و اصفهان داشتم، ولی اکثریت بالای 90 درصد محبت داشتند و کلی عکسبا من گرفته شد. البته من کسی نبودم ولی این استقبالها بود. البته ایرادهایی مردم داشتند ولی به شکل بدی آن را نشنیدم.
مناظرههای 1400، اگر به شما پیشنهاد شود قبول میکنید؟
فکر نمیکنم پیشنهاد شود چون قاعدتا شکل مناظره 88 باید درمورد یک نفر حفظ شود. البته در مناظرههای 92 و 96 در اتاق فکر دخالت داشتم. چهره و حالم به اجرای این برنامه نمیخورد. آدم باطراوت و جوانی لازم است.