سیدمهدی موسویتبار، روزنامهنگار: مصاحبه یوسف منصوری، تهیه کننده «ماه من» با «فرهیختگان» را در ادامه بخوانید:
یکی از برنامههایی که در ماه مبارک امسال مورد استقبال قرار گرفته برنامه ماه من است. این را از بازخوردها و واکنشهای مردم میبینیم. معمولا یکی از آفتهایی که برنامههای مناسبتی دارد زمان کمشان تا ساختهشدن است. برنامه شما این مشکل را داشت؟ برنامه ماه من با این فرم و محتوا و با این شکل از چه زمانی استارت خورد؟
این مشکلی که بیان میکنید را سال گذشته داشتیم که دیر شروع کردیم. امسال شبکه و آقای میری که مدیر گروه شدند زودتر با ما جلسه گذاشتند و گفتند کار را شروع کنیم. بخشهای محتوایی کار تقریبا از بهمنماه شروع شد. مشخصا مباحث آقای کاشانی که ایشان مطالعات وسیعی را هر سری انجام میدهند از بهمنماه بسته شد و کار انجام شد. در بخش راویان دفاع مقدس و اینکه چه سوژههایی مطرح شود و چه بحثهایی برای چه شبی باشد، در همان بهمنماه جلسات با راویان برگزار شد و به جمعبندیهایی رسیدیم هرچند تا لحظه آخر تغییراتی انجام میشد. مثلا پریشب یک سوژه را جابهجا کردیم ولی کلیت کار از آن زمان شروع شد. شخصیت آقای کاشانی هم به گونهای است که اهل مطالعه و تدبر هستند و حرفی که مثلا در 20 دقیقه بیان میکند برایش چندین ساعت مطالعه میکند. برخی از کارها را هم نمیتوانید از قبل انجام دهید چون باید چند روز قبل از شروع برنامه، سوله را اجاره کنید و در آنجا دکور بگذارید. به فضای ماه رمضان که نزدیک میشوید همواره ذهن بازتر میشود. شروع بحث محتوایی از بهمنماه بود و بهتدریج پلیبک را ساختیم و در ماه رمضان درگیری داشتیم ولی نسبت به پارسال بهتر بود.
برنامه ساختن برای سحر ویژگیهای خاصی میطلبد. اینکه بتواند مخاطب را جذب کند خیلی خوب است و ظاهرا این برنامه از برخی برنامههای افطار پربینندهتر است. این اتفاق بزرگی است. برنامهریزی کرده بودید که برنامه سحر چه ویژگیهایی داشته باشد و مخاطب هدفش چه کسانی باشند؟
این برنامه چون به نام امیرالمومنین(ع) خورده است وقتی در دل کار بیایید میبینید یک چیزهایی برای آن باز شده است. من برنامههای مختلفی را کار کردم ولی این برنامه جور دیگری است. اول و آخر همه چیز این برنامه لطف خدا و عنایت حضرت است. برای شما راه باز میکند که از چه سمتی بروید. در این برنامه حس میکنید برنامه برای کسان دیگری است. پارسال در بخش شهدایی که داشتیم اتفاقات عجیبی سر سیداللهکرم افتاد، امسال در بخش آقای احمدیان ایشان پشت برنامه رفتند و نمیدانید پشت برنامه چه فضایی بود چون یکی از همرزمان ایشان که 30 سال از آن خبری نداشت و پیکر او پیدا نشده بود، بهواسطه خاطرهای که گفته شد بعد از 30 سال فهمیدیم در یکی از شهرستانهای بندرعباس پیکر پیدا شده است. پشت برنامه گریه میکرد که برود. فضای خاصی وجود داشت که توصیف کردنی نیست. اول و آخر لطف خداوند بود.
آنچه ما بهعنوان وظیفه انجام دادیم شناختن یکسری حساسیتها در برنامه سحری بود. یک اینکه باید درک کنیم در چه فضا و تایمی و برای چه گروهی برنامهسازی میکنیم. زمان و مخاطب را باید درست درک کنیم. قدری باید بهسمت برنامهسازی حرکت کنیم. کاری کنیم اگر قرار است خانوادهای کنار هم برنامه ما را ببینند همه بتوانند از این برنامه لذت ببرند. فرضیهای درباره برنامههای معارفی تلویزیون وجود دارد که یک کارشناس یا مجری بنشیند و حرف بزند یا پلاتوهای طولانی و گفتوگوهای تقریبا تکراری اما ما متوجه شدیم برای اینکه از این فضا خارج شویم باید چند کار کنیم. یک اینکه در بحث ریتم کنداکتوری تنوع بالا داشته باشیم. ما خیلی برای این تلاش کردیم.
ریتم برنامه هم تند بود و این عامل، آن را جذابتر کرده است.
برای نجمالدین شریعتی پلاتوی بالای دو دقیقه و نیمی نمیبینید. حداکثر سه دقیقه است درصورتی که میتوان پلاتوهای 6 دقیقهای و بالاتر گذاشت. وقتی کرونا شده گروههایی که عادت داشتند به هیات بروند و دور هم جمع شوند و دعا بخوانند، نمیتوانند و در خانه هستند. بخشی را در برنامه آوردیم که دعاها را تکهتکه کنیم و هر کسی با دعایی همراه شود؛ یک دور دعای مجیر، یک دور ابوحمزه و یک دور افتتاح و یک دور دعای مسجد کوفه را میخوانیم. آن که در تهران و مشهد و تبریز و... است، با هم شروع میکنند و نهایتا یک هیات میلیونی میشود. ما شبهای قدر که به مسجد دانشگاه تهران میرفتیم آقای قرائتی میگفتند من یک انا انزلنا میخوانم و شما بلند تکرار کنید، هزار مرتبه میشود ولی ثواب تکرار آن برای همه نوشته میشود. در برنامه این را اجرا کردیم. هم نیت خوبی بود و هم گرافیک درستی داشت. بههمین خاطر خیلی تلاش کردیم از لحاظ رنگبندی و قاب و گرافیک و آنچه در تصویر میبینید چه در داخل استودیو و چه در پلیبک تنوع بصری و شنیداری وجود داشته باشد. از مداحهای مختلف، صوتهای مختلف، تنظیم شود. مناجاتها و آواهای موسیقی نواحی را اعم از بوشهر، مازندران، مشهد و چابهار آوردیم و با گویشهای خودشان مناجاتهای محلی تهیه کردیم. در موسیقی مازندرانی یا دوتار خراسانی و... آواها در مدح ائمه و ارتباط با خدا و راز و نیاز با خدا بود. تنوع بصری زیاد بود. میتوانیم دعاها و تصاویر و موسیقیهای خوبی را داشته باشیم، تکههای سخنرانی احساسی بگذاریم و اگر سخنران ما در دو دقیقه درباره موضوعی صحبت میکند، در پشت آن تصویری مرتبط ببینیم.
نکته دیگر احترام به مخاطب است که مخاطب را خسته نکنیم و نیاز آن را مرتفع کنیم. آقای کاشانی دو، سه سالی است از امیرالمومنین(ع) میگویند و خطرناک است که مبادا مطلب تکراری عنوان کنند. از بهمنماه روی این جلسه میگذاشتیم که چه چیزی بگوییم و چطور بگوییم. سریالی باشد یا هر قسمت جداگانه باشد، در هر قسمت داستان یک نفر را پیش ببریم یا حول اتفاق تاریخی از چند نفر بیان کنیم، شیوه روایت این چیزی باشد که بهعنوان مخاطب نگاه میکنید ابتدا ذهن شما را متوجه نکند که اینها هر شب با این سبک صحبت میکنند، ولی این چیزی است که برای آن وقت گذاشته شده است. درنهایت این حس به شما داده میشود که چه روایت و قصه خوبی به ما گفته شد. این را در بخش شهدا هم داریم. یکی از بخشهایی که سال گذشته در برنامه راه انداختیم بخش روایت شهدا در سحر بود که به لطف خداوند بازخوردهای مثبتی داشت که امسال تقویت کردیم. هم از لحاظ تایمی بیشتر کردیم و هم سه دهه کردیم و هر دهه را با بزرگوارانی که قرار است روایت کنند بحث و صحبت کردیم که از چه طریقی وارد شویم، چه شخصیتها و داستانهایی گفته شود. با هم تکرار و تداخل نداشته باشد و در بحثهای ابوحمزه مصداق عینی پیدا کردیم تا دهه آخر به بحث مدافعین حرم برسیم و حواسمان بود که خیلی از مخاطبان ما جوانانی هستند که شاید فضای جبهه و جنگ را فقط شنیده باشند. برخی راهیان نور رفتهاند و دیدهاند یا ندیدهاند. وقتی این را بشنویم و از طریق راوی این حس منتقل شود و پشت آن با تکههایی که از سوی مجموعه آثار شهید آوینی، روایت فتح انتخاب شده؛ من فکر میکنم امسال خدا خواست به ذهن ما رسید که استفادهای از مجموعه شهید آوینی داشته باشیم که خیلی برای ما خوب بود. اینطور نبود که 60-50 دقیقه را یکسره ببینید، 4 دقیقه متناسب با بحثی که داخل استودیو مطرح میشد مابهازای تصویری بحث را میدیدید و این امتداد حسی که وارد حوزه بصری میشود ارتباط مخاطب را با آن بخش بیشتر میکند. یعنی وقتی 3-2 شب اتمسفر جنگ و جبهه و شوخیها و لباسها و حال و هوا توسط مخاطب دیده میشود از شب سوم که میگویند کنار اروند اینچنین شد، مخاطب در ذهن خود این تصویرها را میسازد و ارتباط را با ما بیشتر میکند. حال که در استودیو این حرف زده شد پشت آن امتداد حس را داشته باشیم که آوینی جواب میدهد. آوینی که تمام شد باید با یک حسی این مطالب در دل هم گره بخورد و تبدیل به برنامهای شود که از اگر ابتدا تا انتها میرویم مخاطب حس کند دعاها را خوانده، خاطره شهدا را شنیده، با روایتها گریه کرده، از امیرالمومنین(ع) شنیده، دعای سحر را خوانده، آقا مجتبی را شنیده و روضه شنیده و با موسیقی و مناجاتهای محلی آشنا شده است. در برنامه، ما از لحاظ تصویری در چابهار و مازندران، تربتجام، کردستان، کاشان و... برنامه ضبط کردیم. برای یک دعای سحر به قم و کاشان و مشهد و شاهرود رفتیم تا تصاویری که پخش میشود از یک معماری تکراری نباشد. این تنوع بصری وجود دارد و این نشان میدهد همه ایران با هم دعا میکنند و این تلاشهایی بود که انجام شده و شاید در ابتدا در خودآگاه مخاطب نیاید ولی وقتی تنوع وجود داشته باشد مورد رضایت مخاطب قرار میگیرد و در ناخودآگاهش اثر میگذارد. دو تیتراژ داشتیم که حسین طاهری و حنیف طاهری برای برنامه خواندند و دو کار هم محمدحسین پویانفر برای برنامه خواند که به نام «ماه من علی» است. تلاش شد مداحیها باری به هر جهت نباشد، یعنی از هر مداحی خوبی که در هیات برگزار شده، استفاده نشود.
یکی از نقدهای سالهای اخیر به برنامههای مذهبی این است که از یک سمت پشتبام میافتادند، یعنی یا خیلی فرمزده و یا خیلی تعهدزده و مذهبزده میشدند. ویژگی برنامه شما این است که هر دو را به یک اندازه دارد و تنوع دارد، یعنی برای آن زحمت کشیده شده است. یکی از مسائلی که این برنامهها دارند تلویزیون برای این برنامه بودجه سنگینی ندارد، نگاه مناسبتی به آن دارد؛ تلویزیون در بحث بودجه با شما همراه بود؟
روز اولی که خواستیم برنامه سحر را بسازیم کلا در برخی از مدیران سازمان گارد جدی وجود داشت که چرا باید برای برنامه سحر هزینه شود. البته این سال گذشته وجود داشت. در بدنه مدیران این امر وجود داشت. مدیرگروهی به نام آقای حسین میری داریم که کمک زیادی کردند و امسال خواستیم این کار را انجام دهیم باز یکسری از این حرفها در کلیت سازمان بود. این نگاه وجود داشت و حتی تا لحظههای آخر بیان میشد که چرا برای سحر باید این میزان هزینه کرد. آقای میری واقعا حمایت کرد، با آقای فروغی صحبت کرد و نظر ایشان را همراه کرد. ایشان پارسال همراه بود و امسال هم همراه شد. واقعیت این است که اگر مثل برنامه غیرمعارفی نگاه میشد سه برابر این ایده برای کار داشتیم. سه برابر این میتوانستیم تولیدات داشته باشیم. دعای سحری داریم که آقای موسوی بحرینی خوانده و خیلی سر اینکه این کار انجام شود بحث داشتیم. درنهایت به کمک آقای میری توانستیم این کار را در شبکه تصویب کنیم. شاید مخاطبی که عادت به صدای حاج منصور یا موسوی قهار دارد، دوست دارد نوستالژیها را بشنود ولی پیامکهای تشکر زیادی داشتیم که عمدتا نسل جوان و بچههای زیر 30 سال بودند که با این بخش ارتباط برقرار کردند. خیلیها بیان کردند ما را یاد کربلا میاندازد. دوماه و نیم زمان برای همین یازده دقیقه دعای سحر آقای موسوی بحرینی صرف شده است.
بودجه برنامه شما میلیاردی شده است؟
الان در سازمان برنامه غیرمیلیاردی نداریم. واقعیت این است در میانگین برنامههای سازمانی اگر بخواهید با برنامههای دیگر قیاس کنید، در سطح برنامهای که میبینید اصلا پرهزینه نیست ولی برنامه ارزان معارفی هم نیست.
من شنیدم از برنامه افطار هزینه بیشتر است. درست است؟
این اصلا درست نیست.
یعنی ماه من با 3-2 میلیارد ساخته شده یا زیر دو میلیارد است؟
بله، البته نمیتوانیم عدد را بیان کنیم. الان بخواهیم بیان کنیم چند نکته وجود دارد یک اینکه، سازمان تصمیم میگیرد در مورد برنامهای هزینه کند. این موضوع تقصیر من نیست. مهم این است که شمای مخاطب حس کنید که اگر برای برنامهای مثلا بودجهای داده شده است بودجهاش خرج برنامه شده است یا در جای دیگر خرج بیمورد شده است. خرج بیمورد و الکی میتواند این بشود که بعضیها خرج نکنند و بعضیها خرج کنند و بد خرج کنند. تفاوت در این مورد ایجاد میشود که موضوع اول است. ممکن است یک برنامهای باشد هم اندازه برنامه دیگری پول بگیرد. جفت آن برنامهها مناسبتی باشد یکی 75 درصد مخاطب داشته باشد و دیگری 705 درصد مخاطب داشته باشد. جفت برنامهها یک حجم پول گرفتهاند. جفتشان مجریهای تاپ تلویزیون را دارند. یک برنامه میگیرد و برنامه دیگری نمیگیرد. مهم این است که چرا آن یکی میگیرد. دوم اینکه این عدد و ارقام را که میگویند تا این حد واقعیت ندارد به این دلیل که کسی که برآوردهای سازمانی را دیده باشد میداند. شما یک برنامه عصرگاهی سادهای را هم که بخواهید بسازید تقریبا همین قیمتها میشود. اینکه شما در سازمان این برنامه را بسازید یا در بیرون استودیو اجاره کنید مهم است. سوله اجاره کنید. واحد سیار بیرونی ببرید. حجم پلیبکهایت چقدر باشد. مبلغ دکور شما چه مقدار باشد. یا بهخاطر گرافیکی که مثلا داریم. الان بخش ویدئووال در همه برنامهها کار گذاشته میشود. ولی اینکه شما از ویدئووالتان چه استفادهای کنید اینکه یکبار آن را بینالحرمین کنید و یکبار دیگر آن را حرم امام رضا(ع) کنید و بار دیگر حرم امیرالمومنین(ع) و یکبار گرافیک را سبز کنید و بار دیگر قرمز کنید و بار دیگر آبی کنید مهم است و پشت اینها تیم گرافیست است. هیچ عکسی نمیتوانی پیدا کنید در ویدئووال با آن کیفیتی که دارد بیفتد. یعنی عکسها همه دفرمه میشود. عکس بینالحرمینش ساخته شده است. یعنی ما آدم در عراق هماهنگ کردیم رفته عکاسی کرده 10 تا شات گرفته از جاهای مختلف که به او گفته بودیم. پرسپکتیو را گفتیم و ابعاد و... را گفتیم و بعد اینها را ساختیم که روی آن ویدئووال بنشیند. بعضیها ویدئووال را آن پشت میاندازند و هیچ ایدهای برای آن ندارند. بعد میبینید یکدفعه در برنامه 10 الی دوازده بار ویدئووال روی پرسپکتیو افکتهای مختلف با رنگبندیهای مختلف کار شود. خوب این هزینهبر است و کار میبرد. اینکه محمد روحالامین بیاید لوگوی شما را تعریف کند و برای ویدئووالهای شما کار بسازد معلوم است اینها هزینهبر است. من هم میتوانم همانگونه خالی عکسی بندازم روی آن و سی شب بروم و هم میتوانم اسم امام علی(ع) را بیاورم و اسم امام مجتبی(ع) را بیندازم و با آن ماه بازی کنم. روی آن آبی که در کف استخر ما میبینید، تولد امام حسن(ع) که میشود گل آرایی آن شکلی شود و شب شهادت شود شمع گذاشته شود، اینها هزینه دارد.
بالاتر از هزینه هم سلیقه میخواهد و هم تعهد که این کار انجام شود. یعنی اینکه جفتش را با هم داشته باشیم هنر است. چون سالها است دارم در مورد مساله برنامههای مذهبی کار میکنم و بررسی میکنم میبینم که بعضی از دوستان تعهدش را دارند اما سلیقه و خلاقیتش را ندارند. برنامه موفقی همانند برنامه شما برای این است که تلاقی تعهد و سلیقه است. زیباییشناسی میخواهد. درباره دکور هم صحبت کنید؟
یک جمله برای شما بیان کنم. این برنامه با این حجم کار نسبت به خیلی از برنامههای سازمان عدد پایینتری دارد که اگر اجازه داشتم اسم بگویم تعجب میکردید. نسبت به مشابهها از لحاظ مالی برای من کمتر دارد چون همه خرج کار میشود یعنی خرج شدن در کار مشخص است.
ایده دکور از کجا آمد؟ با دکور شما شوخیهای زیاد و جالبی هم شده است که احتمالا دیده و شنیدهاید.
از طریق شما تشکر میکنم از کسانی که درباره دکور شوخی کردند. با آقای کاشانی و نجمالدین با این لطیفهها بسیار میخندیدیم. سوژههای ما بود، خیلی خوشحال بودیم که این دیده شد و دکور پارسال «نیم ماهی» بود و از تکنیک اثر آینهای و بازتاب استفاده کرده بودیم و ماه کامل به ما داد و آن دکور هم بازخوردهای مثبتی داشت. پارسال برخی از دوستان به من گفتند این دکور را زدید سال بعد میخواهید چه کنید، گفتم تا سال بعد خدا بزرگ است و تا سال بعد خودش یک چیزی میدهد. اگر برنامه عادی بود باید نگران بودیم. من اعتقاد دارم تا جایی که خدا کمک کند و هر برنامهای که بسازیم باید به چشمهای مخاطب احترام بگذاریم. در رنگبندی، دکور، اجرای آن و... درام بصری مخاطب را اهمیت دهیم. این دکور باید در خدمت برنامه باشد. صرفاً یک دکور عجیب زدن درست نیست باید به طراحی برسیم. این دکور را اگر برنامه افطار داشتم نمیزدم. چون این دکور در این تایم و زمان و در سحر آرامش را منتقل میکند. بنابراین پیشزمینه اینچنینی باید درباره دکور وجود داشته باشد. این دکوری که میبینید مجموعه تلاش بسیاری از عوامل است. دکور خوب بزنید و نورپردازی بد داشته باشید جواب نمیدهد. طراحی صحنهای که میکنید، وقتی اضافه میشود مخاطب به وجد میآید. اگر طراحی صحنه کمی داشتم اینچنین بازخورد نداشت. مجموعه این چیزها آن چیزی است که روی آنتن میبینید و کار شما را خوب میکند. نکته اول اینکه نتیجه کار دستهجمعی است. نکته دوم مساله آب است. در دکورهای مختلف دنیا المانهای مختلفی استفاده میشود یعنی دکور یکسری محدودیتها دارد و این که چطور از این استفاده کنیم درست است. آب چیز جدیدی در دکور نیست. قبلا تپههای جام جم استخر داشت و خیلی از برنامهها آنجا اجرا میشد. آقای شهیدیفر و ناصر عبداللهی آنجا نشسته بودند و یک برنامهای اجرا میکردند. اسم برنامه را به یاد ندارم. در خیلی از رستورانها آب بهعنوان بخشی از دکور است. اینها متریال ثابت است. آب امر جدیدی نیست. قبل ما خیلی بوده است. این جمعبندی پلهپله اتفاق افتاد. با امیرحسین میرطالب که امسال زحمت دکور را داشت و قبل از عید نوروز درگیر برنامه عصر جدید بود، با هم فکر کردیم. پارسال پیمان قانع نیمه ماه را برای ما کار کرد و امسال تصمیم گرفتیم با میرطالب کار کنیم. با امیرحسین چند جلسه برگزار کرده و نکاتی بیان و تعیین کردیم دکور باید در این اتمسفر باشد. یکسری نکات من و یکسری نکات او داشت و رنگبندی داشتیم و سایر دوستان نظر دادند. به امیرحسین در آن جلسه گفتم برای ماه من کار جدید کند و ما روی ماه برویم و بعد دیدیم که خوب نیست. درنهایت گفتیم روی زمین برگردیم. امیرحسین میرطالب یزد رفته بود و کوچههای یزد را با معماری خود دیده بود و میخواست آن معماری را بیاورد. من گفتم معماری با خطوط هندسی به درد ما نمیخورد. این برای همان گروه معارفی است. دکورهای مختلف را امتحان کردیم و درنهایت به دکور آب رسیدیم.