سیدهادی سیدافقهی، کارشناس و پژوهشگر مسائل بینالملل و غرب آسیا در گفتوگو با «فرهیختگان» به بررسی دلایل تغییر گفتار محمد بنسلمان نسبت به ایران و نقش «میدان» در این تحول پرداخت که در ادامه از نظر میگذرد.
تحلیل شما از دلایل تغییر لحن و گفتار بنسلمان نسبت به ایران و انجام مذاکرات در بغداد چیست و این تغییر بر چه اساسی شکل گرفته است؟
این اولین بار نیست که سعودیها چه از زبان وزیر خارجه و پادشاه خود یا ولیعهدشان محمد بنسلمان موضعگیری دوپهلو دارند، اخیرا بنسلمان در یک مصاحبه جنجالی این سخنان را مطرح کرد و بخشی از آن نیز مربوط به رابطه با ایران بود که او کاملا دوپهلو صحبت کرد و در عین تغییر لحن، نیشهای خود را نیز به ایران وارد کرد؛ درست است که او گفت ما باید به دولت ایران احترام بگذاریم و خواهان روابط خوب هستیم، اما این سخنان درحالی است که سعودی اقدامات منفی خود در منطقه را به ایران نسبت میدهد. عربستان بحث قدرت موشکی ایران را مطرح میکند و مدعی است که این موضوع عربستان را نگران کرده است، درحالیکه خود عربستان سعودی ۴۸۰ میلیارد دلار به ترامپ پول داد و ۱۱۰ میلیارد آن فقط تسلیحات است که به یکی از بزرگترین خریدهای تسلیحاتی قرن معروف شد.
بنابراین چطور موشکهایی را که ایران با وجود تهدیدهایی که متوجه جمهوری اسلامی است صرفا برای دفاع و بازدارندگی تولید کرده است نمیتوانید تحمل کنید، درحالیکه باید قدرت و توان بازدارندگی و دفاعی خود را درمقابل پایگاههای نظامی که عربستان در اختیار آمریکا گذاشته است افزایش دهد.
مساله وقیحتر در سخنان بنسلمان این است که مدعی شد ایران در منطقه دخالت نکند و دست از شرارت بردارد، مساله اینجاست که آیا ایران مردم یمن را میکشد یا عربستان؟ درحال حاضر 6 سال است که مردم یمن توسط عربستان سعودی قتلعام میشوند.
از سوی دیگر آنها مدعیاند که مساله هستهای ایران ما را نگران کرده است، عربستان حقی ندارد که بخواهد درباره قدرت هستهای ایران اظهارنظر کند درحالی که خود این کشور به صورت زیرمیزی با آمریکا و رژیمصهیونیستی قراردادهای هستهای امضا کرده است و میخواهند توسط آنها در کشور خود نیروگاه بزنند. البته این اظهارات درحالی است که فعالیت هستهای ایران مستقیما زیر نظر آژانس بینالمللی قرار دارد و بیش از دهها بار اعلام شده که ایران از توافق هستهای تخطی نکرده است.
شکستهای میدانی عربستان چقدر در عقبنشینی اخیر موثر است؟
یکی از دلایلی که آنها مواضع را بهصورت دوپهلو بیان میکنند این است که عربستان درحال شکست خوردن است و در سوریه، لبنان و عراق که داعش را مورد حمایت قرار داد، متحمل شکست شده است.
آنها در یمن بیش از 6 سال است که ضربات مهلکی از سوی انصارالله و موشکی و پهپادی این کشور دریافت کردهاند و یمن بهصورت مرتب آرامکو، فرودگاههای سعودی و پایگاههای این کشور را مورد هدف قرار میدهد و درحال حاضر نیز در آستانه آزادسازی مأرب هستند.
در این شرایط عربستان سعودی ادعا میکند که میخواهد با ایران آشتی کند؛ البته یک احتمال دیگر این است که آنها فکر میکنند که مساله رابطه ایران و آمریکا درحال بهبود است و چنانچه تحریمها کنار برود و ایران از لحاظ اقتصادی تقویت شود بهتر است برای در امان ماندن از بهزعم خود شر ایران، چنین موضعی بگیرند.
انسجام جبهه مقاومت بهعنوان یکی از یادگارهای شهید سلیمانی سبب عقبنشینی سعودی شده
با توجه به اینکه عربستان از ابتدای جنگ یمن مدعی بود که 3 ماهه این کشور را شکست خواهد داد و امروز بیش از ۶ سال از این موضوع میگذرد، تحلیل شما از اثر میدان و تاثیر میدانی جبهه مقاومت بر تحمیل این شکستها به عربستان چیست؟
درست است که ایران نمیتواند به مردم یمن کمک مستقیم کند و آنها بهصورت زمینی، هوایی و دریایی در محاصره به سر میبرند اما امکانات ذاتی مردم یمن، انسجام جبهه مقاومت و حمایتهای مستشاری و سیاسی ایران قطعا در این شکست موثر بوده است. این محور منسجم مقاومت از یادگارهای شهید بزرگوار حاجقاسم سلیمانی است و درواقع این میدان است که سبب شده مذاکرهای شکل بگیرد؛ واضح است که هرچه شما در میدان دست پر و بالا را داشته باشید امکان چانهزنی سیاسی در پای میز مذاکره را نیز برای کسب امتیاز بیشتر دارید، بنابراین بحث میدان در این موضوع بسیار سرنوشتساز است.
تغییر گفتار بنسلمان در قبال ایران ناشی از مجاهدت میدان است
این عقبنشینی و سعی کردن سعودی برای نزدیک شدن به ایران درواقع ناشی از همین مجاهدتهای میدان است؟
بله، قطعا همینطور است، هرچند یمن ارتباط مستقیمی با ایران ندارد و آنها میخواهند به نوعی این موضوع را به ایران مرتبط کنند. بنسلمان در مصاحبه اخیر خود از جریان حوثیها تعریف کرد و آنها را عرب و یمنی اصیل نامید. درحالیکه عربستان همواره آنها را ایرانی، شیعه و مجوس لقب میداد؛ چگونه یکشبه این موضع تغییر کرده است؟ درست است، آنها قطعا یمنیهای اصیل هستند اما این عربستان بود که منکر این قضیه میشد و مدعی بود که ایران در یمن حکومت میکند و جنگ را در این کشور پیش میبرد.
بهعنوان جمعبندی باید بگویم که شکستهای میدانی پیدرپی و ضربات پهپادی و موشکی توسط انصارالله علیه عربستان که امنیت آسمان عربستان سعودی را مختل کرده است، سبب شده آنها به تعریف و تمجید روی بیاورند، البته به نظر میرسد این موضوع عملیات فریب است؛ چراکه آنها به انصارالله پیشنهاد آتشبس دادند، اما در صحنه عمل در همان شبی که باید آتشبس رعایت شود، سعودیها بسیاری از مناطق مسکونی در یمن ازجمله پایتخت این کشور صنعا را بمباران کردند. البته مردم یمن فریب شعارهای کاذب و منافقانه رژیم سعودی درباره آتشبس را نمیخورند.
با توجه به سیاست بایدن، وضعیت ادامه جنگ یمن چگونه خواهد بود؟
دولت آمریکا نمیخواهد جنگ یمن پیروز داشته باشد و ترجیح میدهد وضعیت در حالت نه جنگ و نه صلح باقی بماند تا آمریکا به منافع خود برسد و برهمین اساس آنها چند پیشنهاد فریبنده به حوثیها دادند، اما انصارالله متوجه فریب آمریکا شد و نپذیرفت؛ نماینده سازمان ملل در پرونده یمن نیز انصارالله و ایران را تحریک کردند تا ابتدا جنگ متوقف شود و سپس پای میز مذاکره بنشینند، درحالیکه انصارالله و مردم یمن کماکان زیر بمباران سعودی و آمریکا بودند و این پیشنهاد بسیار عجیب بود، بنابراین آمریکا نمیخواهد مساله جنگ یمن به نفع انصارالله به پایان برسد.