تاریخ : Tue 27 Apr 2021 - 09:54
کد خبر : 53955
سرویس خبری : فرهنگ و هنر

کتابفروشی‌ها بسته، دستفروشی باز

کتابفروشان از تعطیلی بازار کتاب و عدم‌حمایت‌های دولتی گله‌مند هستند

کتابفروشی‌ها بسته، دستفروشی باز

در این گزارش سعی کردیم یک شمای کلی داشته باشیم از وضعیت تعطیلی کتابفروشی‌ها در تهران و شهرستان. نگاهی داشتیم به چاپ کتاب در فروردین امسال و مقایسه آن با فروردین 1399، نظر چند ناشر و کتابفروش را هم شنیدیم که به قول خودشان فقط همین حرف‌زدن برایشان باقی مانده است.

عاطفه جعفری، روزنامه‌نگار: سوژه این گزارش از یک دایرکت در اینستاگرام شروع شد؛ کتابفروشی که با واسطه توانسته بود آیدی‌ام را پیدا کند تا خواسته‌اش را بگوید تا شاید بتوان راهکاری برای او و هم‌صنفانش پیدا کرد و از این وضعیت بیرون بیایند. این روزهای سخت و محدودیت‌های کرونایی که تقریبا بعد از تعطیلات نوروز شروع شد، کسب‌وکار خیلی‌ها را دچار مشکل کرد و در این میان کتابفروشان یکی از همان اصناف هستند که بعد از تعطیلات نوروز تا آمدند کاسبی را در سال جدید شروع کنند، تعطیل شدند و همه امیدشان به همراه برنامه‌ریزی‌هایی که برای سال جدید داشتند، جایش را به ناامیدی داد. پای درددل‌شان که می‌نشینید می‌گویند تعطیلی‌ها برایشان یک چیز را روشن کرد، اینکه شعارهایی که داده می‌شود فقط در حد همان حرف و شعار باقی می‌ماند. اینکه چراغ کتابفروشی خاموش می‌شود و کسی حتی درموردش حرف نمی‌زند. اینکه اگر حتی این تعطیلی یک‌سال هم طول بکشد، بازهم تا صدای خودشان بلند نشود، کسی برایشان نگران نمی‌شود. در این گزارش سعی کردیم یک شمای کلی داشته باشیم از وضعیت تعطیلی کتابفروشی‌ها در تهران و شهرستان. نگاهی داشتیم به چاپ کتاب در فروردین امسال و مقایسه آن با فروردین 1399، نظر چند ناشر و کتابفروش را هم شنیدیم که به قول خودشان فقط همین حرف‌زدن برایشان باقی مانده است.

حرف‌هایی که شنیده نمی‌شود

   ضررهای میلیاردی

«خانم شما بگو من چه کنم؟ تازه دو سال است در شهر کوچک‌مان کتابفروشی راه انداختم، همه سرمایه‌ام را گذاشتم چون کتابفروشی نداشتیم. لوازم‌التحریرفروشی داشتیم‌ها اما کتابفروشی نه، برای همین در سال 98، این کتابفروشی را زدم اما از چند ماه بعد کرونا آمد و همه‌چیز را به‌هم ریخت.»

این صحبت‌های محمد موسوی است؛ کتابفروشی که به‌تازگی در شهر تالش یک کتابفروشی راه انداخته است و وضعیت کرونا شرایط کارش را پیچیده کرده و حالا هم تعطیلی‌های این چند وقت، باعث شده تا بخواهد به قول خودش سخت‌ترین تصمیم زندگی‌اش را بگیرد و می‌گوید: «می‌خواهم کتابفروشی را تعطیل کنم، خیلی سخت است. کلی بدهکار شده‌ام چند ماه اجاره را نداده‌ام چون واقعا فروش آنچنانی نداشته‌ام. درخواست وام داده‌ام اما قبول نکرده‌اند، خیلی اوضاع پیچیده و عجیب و غریبی دارم، واقعا نمی‌دانم باید چه کاری انجام بدهم. می‌دانم که همه کسانی که کتابفروشی دارند، این شرایط را دارند، اما برای آنها که تهران هستند، شرایط خیلی بهتر است. اما در شهرستان خیلی اوضاع پیچیده است. دوستی دارم که یک سینمای کوچک در یکی از شهرهای شمالی راه‌اندازی کرد و خیلی هم اوضاع خوبی داشت. اما کرونا همه‌چیز را به هم ریخت واقعا نمی‌دانم باید چه کاری انجام بدهم؟ حدود پنج‌میلیارد برای این کار کنار گذاشتم، سرمایه‌ای از ارث پدری داشتم و به‌خاطر علاقه وارد این کار کردم و شاید برایتان باورنکردنی باشد که با حدود هفت‌میلیارد ضرر دارم این کار را کنار می‌گذارم.»

از حمایت‌ها می‌پرسم که اتفاقی در این چند وقت برایش افتاده است یا نه؟ و می‌گوید: «چندباری درخواست وام داشتم، اما الان می‌گویم خوب شد قبول نکردند، چون واقعا با این تعطیلات و عدم فروش، نمی‌توانستم قسط وام را بپردازم. اما درکل حمایتی نداشته‌ام. به خیلی‌ها رو زدم حتی برای تهران و وزارت ارشاد هم نامه داشتم و درخواست دادم. اما اتفاقی نیفتاد. هیچ‌کس صدایم را تا الان نشنیده و مجبورم همه‌چیز را جمع کنم و مغازه را با کوهی از بدهی تحویل بدهم و دنبال کار دیگری بگردم.» این اوضاعی که محمد موسوی تشریح کرده برای خیلی‌ها درحال تکرار است، در چند ماهه پایانی سال 99 و همین یک ماهی که در 1400 گذراندیم حدود پنج کتابفروشی در شهرستان‌ها و دو کتابفروشی در تهران تعطیل شد، آن هم کتابفروشی‌هایی که به‌تازگی شروع به کار کرده بودند و اگر چاره‌ای برایش نداشته باشیم روزگاری را خواهیم دید که دیگر در هیچ شهری، کتابفروشی وجود نداشته باشد.

   دستفروشی کتاب به جای کتابفروشی

چند روز پیش بود که 100 کتابفروش تصمیم گرفتند نامه‌ای را برای وزیر بنویسند و از او کمک بخواهند. حرف‌شان هم حرف مهمی است و در بخشی از صحبت‌هایشان اعتراض دارند که چرا وقتی هر بحرانی پیش می‌آید، اولین چیزی که به‌راحتی از آن عبور شده و در انتهای صف قرار می‌گیرد، مقوله فرهنگ است و چرا برخلاف حرف‌هایی که زده می‌شود، نگاه به فرهنگ نگاه حاشیه‌ای است.

در ادامه هم چند موضوع مهم را گفته‌اند که توجه به آنها شاید بتواند راهگشا باشد. یکی از موضوعاتی که کتابفروشان در این نامه بر آن تاکید کرده‌اند، این است که انتقال دانش و فرهنگ باید استمرار داشته باشد و قطع این جریان، همانند قطع شریان‌های اصلی کشور است، کمااینکه این موضوع در کشورهای دیگر هم مورد توجه قرار گرفته است و نمی‌گذارند که بخش فرهنگ‌شان قطع شود.

آنها موضوع دیگری را هم مورد توجه قرار داده‌اند و آن هم این است که وقتی کتابفروشی‌ها تعطیل می‌شود، نیاز مردم به کتاب تامین نمی‌شود و در ادامه قاچاقچیان کتاب که همیشه سعی کرده‌اند، از فرصتی برای کارشان استفاده کنند، این فرصت را برای خودشان غنیمت می‌دانند و همین باعث فروش کتاب‌های ممنوعه و از طرف دیگر، افزایش دستفروشی کتاب می‌شود. همه این نکات، بسیار مهم است و توجه نکردن به آن باعث می‌شود همین تعداد محدود کتابفروشی‌ای هم که وجود دارد، کارشان را تعطیل کنند و به جای فروش کتاب به سراغ فروش کباب و از این قبیل چیزها بروند.

   نداشتن برنامه‌ریزی مشخص

بسیاری از کتابفروشان هم معتقدند همه فرهنگ را فراموش کرده‌اند، محمدعلی جعفریه مدیر کتابفروشی ثالث درمورد این موضوع، با موافقت این نکته که باید پروتکل‌ها رعایت شود، می‌گوید: «با توجه به موج چهارم کرونا، همه کشور درگیر هستند و مدیریت این موج اهمیت ویژه‌ای دارد. در بسیاری از کشورها، در دوران قرنطینه تلاش شده است کتابفروشی‌ها با مردم ارتباط داشته باشند. در برخی کشورها کتابفروشی‌ها به‌طور کامل تعطیل نشده‌اند و در برخی دیگر، ساعت‌های مشخصی برای فعالیت کتابفروشی‌ها تعیین کرده‌اند تا مردم به آنها مراجعه کنند. طبیعتا بخش دیگری از مردم نیز به‌صورت اینترنتی یا تلفنی سفارش کتاب می‌دهند و کتاب موردنظر خود را تحویل می‌گیرند.»

او نداشتن برنامه‌ریزی مشخص درمورد کتابفروشی‌ها را نکته مهمی می‌داند و می‌گوید: «ستاد ملی مقابله با کرونا برنامه خاصی برای حمایت از فرهنگ نداشته است و درحالی که همه رستوران‌ها مشغول فعالیت هستند، کتابفروشی‌ها باید تعطیل بمانند. اتحادیه ناشران و کتابفروشان باید مدیریت این کار را برعهده بگیرد و برنامه مدونی را برای ارائه به ستاد ملی مقابله با کرونا آماده کند تا در دور‌ه‌های آتی، شاهد تعطیلی کتابفروشی‌ها نباشیم. البته من در جریان هستم که اتحادیه رایزنی‌ها و نامه‌نگاری‌های خود را انجام داده است. به‌نظر می‌رسد شرایط به‌گونه‌ای است که حوزه فرهنگ مهم نیست، شواهد این‌طور نشان می‌دهد که دولت حوزه فرهنگ را فراموش کرده است. درمیان همه این چالش‌ها و دغدغه‌هایی که اهالی فرهنگ با آن روبه‌رو هستند، یکی‌دیگر از شواهد امر، دغدغه تامین کاغذ دولتی است.»

   مسئولانی که نیاز بودن کتاب را حس نمی‌کنند

حمید نورشمسی، کارش را با روزنامه‌نگاری در حوزه کتاب شروع کرد و یک‌سالی است تجربه داشتن کتابفروشی را دارد و به سختی‌هایی که این کار دارد، آگاه است. او با گلایه از وضعیت فعلی کتابفروشی‌ها می‌گوید: «سال‌های نه‌چندان دور وقتی به‌عنوان یک روزنامه‌نگار و نه ناشر و کتابفروش در نمایشگاه کتاب تهران با مدیران دولتی نمایشگاه روبه‌رو می‌شدیم و کارمان به گپ‌های خصوصی‌تر می‌کشید همیشه با این عبارات روبه‌رو بودم که رونق نمایشگاه به جمعیت زیادی است که در آن حضور دارند. در ادامه و به دنبال همین تفکر همه تلاش‌ها به این سمت بود که نخست جمعیت حاضر در نمایشگاه را با عددی بالا و قابل‌توجه اعلام عمومی کنند و از سوی دیگر هر ترتیبی برای افزایش حضور مردم در این رویداد اتخاذ می‌شد ولو اینکه این مساله افزایش تعداد قطارهای مترو در خط منتهی به محل نمایشگاه باشد. این جمعیت‌سازی بدلی برای این رویداد که حتی در یک دوره به عددی بالغ بر پنج‌میلیون نفر نیز رسید روی دیگر سکه‌ای است که این روزها مدیران دولتی برای بخش کتاب و کتابفروشی‌ها رقم زده‌اند. خوب که نگاه می‌کنیم هردوی آن نشان از یک نوع بی‌تفاوتی عمیق به این مساله حوزه کاری دارند. نوعی نگاه اداری و به اصطلاح از سر باز کردن. معاون فرهنگی وزیر ارشاد می‌گوید نامه لزوم قرار گرفتن کتابفروشی‌ها در گروه یک مشاغل روی میز آقای وزیر به‌عنوان عضو اصلی و رسمی ستاد ملی کروناست. واقعا باید انتظار داشت که این ستاد و اعضایش این نیاز را حس کنند؟ باید انتظار داشت که بفهمند نضج گرفتن یک کتابفروشی در هر شهر مانند رشد و پا گرفتن یک نهال سال‌ها آبیاری و مراقبت می‌خواهد و سوزاندنش البته به آنی امکان‌پذیر است. اصلا باید پرسید این نامه چرا تازه این روزها روی میز رفته است. چرا یک سال و شاید دوسال قبل این ضرورت احساس نشد؟ مگر مدیران و سیاستگذاران دولتی برای کشف همین ضرورت‌ها حکم دریافت نکرده‌اند و پشت‌میز نرفته‌اند؟»

راهکارهای برون‌رفت از بحران

   کتابفروشی تعطیل نشود، مثل رستوران

مطمئنا برای برون‌رفت از هر بحرانی راهکارهایی هم پیشنهاد می‌شود و این محقق نمی‌شود مگر با شناخت تمام مختصات یک پدیده تا بتوان راه‌حلی برای مسائل پیش‌آمده ارائه داد. نادر قدیانی که نشر بزرگ قدیانی را اداره می‌کند و کتابفروشی هم دارد، درمورد تعطیلی کتابفروشی‌ها نظرش عدم تعطیلی است و در این باره می‌گوید: «هنوز نمی‌دانم که به‌راستی چرا باید کتابفروشی‌ها هم شامل تعطیلی شوند، آیا نمی‌توان کتاب را غذای روح محسوب کرد و درکنار آنچه به شکم مربوط است، نظر لطفی هم به مغز کرد؟ طبق آمار‌های جهانی در دوره پاندمی کرونا خرید فیزیکی کتاب رشد چشمگیری داشته است. انسان غربی که از فضای تفریحات و سرگرمی جدا و گرفتار خلوت خود شده، به کتاب خواندن گرایش بیشتری نشان داده و کوشیده است با حضور در اماکن عرضه کتاب بخشی از تنهایی‌اش را پر کند. ولی ما چه کرده‌ایم؟! فروش آنلاین وجود دارد اما این مهم نیست، چون تقریبا فروش آنلاین در همین دوهفته تعطیلی بعد از نوروز به‌شدت کاهش داشته است.»

   مدیریت فروش کتاب در دوره کرونا نیاز به بازنگری دارد

حمید نورشمسی یک نکته مهم درمورد راهکار برای تعطیلی کتابفروشی‌ها را در دیدن عوارض این تعطیلی می‌داند و می‌گوید: «تعطیلی کتابفروشی‌ها از نظر اقتصادی یعنی تعطیلی بخش وسیعی از بنگاه‌های اقتصادی مرتبط با صنعت نحیف و به‌زحمت سرپا ایستاده نشر در ایران. از فعالان در عرصه کاغذ و چاپ تا نیروی انسانی شاغل درحوزه گرافیک، ویرایش، توزیع و... . مهم‌تر از همه این بنگاه‌ها نیروی فکر جامد و افسرد‌ه شده از این وضعیت را باید یاد کرد که معمولا به اقتضای کار بسیار نازک‌طبع و زودرنج و البته با توانایی تاثیرگذاری اجتماعی بالا به‌ویژه در شبکه‌های اجتماعی است. این موضوع که در جوامعی جوان و درحال توسعه همچون ایران انتشار کتاب و اندیشه و فروش آن و به‌طورکلی صنعت نشر یک صنعت حیاتی و ضروری به‌شمار می‌رود، بدون‌شک صحیح و اثبات‌شده است. حجم استقبال مردم ایران از خرید کتاب در نمایشگاه مجازی کتاب در زمستان سال قبل و پس از تعطیلی نمایشگاه کتاب تهران موید این مساله است. مردم ایران کتابخوان هستند و آن را بادقت انتخاب می‌کنند، کانال‌های متعدد تاثیرگذار و اختصاصی خود برای تصمیم‌گیری درباره خرید کتاب را دارند. آنچه را در کتاب روایت می‌شود در زندگی و کار و روان خود تاثیرگذار می‌دانند و در یک کلام فهم مکتوب بالایی دارند. برای چنین مردم و جامعه‌ای تولید محتوا و عرضه آن درقالب کتاب یک ضرورت است. این ضرورت برای اثبات نه نیاز به شوآف‌هایی مانند آمار‌سازی به سبک نمایشگاه کتاب تهران دارد و نه بررسی دقیق آماری، کافی است چشم باز کرد و دید که روزانه چند کودک و نوجوان دست در دست والدین خود به پشت در بسته کتابفروشی‌ها می‌آیند و با حسرت بسته بودنش را شاهدند. چشم باز کرد و دید که چند جوان مشتاق روزانه با تعجب سوال می‌کنند که چرا و با چه منطقی کتابفروشی‌ها را تعطیل کرده‌اند؟ این حسرت‌ها و افسوس‌ها شاید جدی‌ترین ترک‌هایی است که درحال نشستن بر بدنه عمومی فرهنگ و فکر در ایران است.»
 
   با حفظ فاصله‌گذاری، کتابفروشی‌ها را باز کنیم

«ما می‌گوییم چرا باید همه‌جا باز باشد، فقط همین کتابفروشی تعطیل! یعنی اگر کسی وارد کتابفروشی شود، کرونا می‌گیرد؟! چرا اول کتابفروشی و سینما بسته می‌شوند؟» این صحبت‌های رحیم ارجمندی است که در کتابفروشی کوچکی در خیابان کریمخان فعالیت می‌کند و معتقد است باید برای همه‌گیر نشدن کرونا تعطیلی وجود داشته باشد، اما نه اینکه اول بیاییم سراغ بخش فرهنگ و کتابفروشی‌ها را تعطیل کنیم.
او صحبت‌هایش را با اشاره به کتابفروشی‌های ناشران دولتی و بخش خصوصی ادامه می‌دهد و می‌گوید: «می‌دانم که این اوضاع فقط برای ما کتابفروشان بخش خصوصی نیست و دولتی‌ها هم درگیر آن هستند، اما نکته اینجاست که در بخش خصوصی خودت باید بحث دخل‌وخرج و فروش و همه‌چیز را داشته باشی و سرمایه را اضافه یا کم کنی. در بخش دولتی تا حدودی امید به بودجه‌ای هرچند کم و اندک هست که از طرف سازمانی که زیرمجموعه‌اش هستی می‌رسد. نکته بعدی درمورد حقوقی است که به کارمندان داده می‌شود؛ در همین سه‌هفته بعد از نوروز، چند نفر را نام ببرم که کارشان در کتابفروشی بوده و با این تعطیلی‌ها بیکار شده‌اند، چون صاحب کتابفروشی وقتی درآمد ندارد، نمی‌تواند حقوق کارمندانش را پرداخت کند، بنابراین اولین راه اخراج است.»

او معتقد است برای برون‌رفت از این بحران باید کاری انجام داد و می‌گوید: «یکی از کارها می‌تواند این باشد که کتابفروشی باز باشد اما مخاطب داخل کتابفروشی نشود و خریدش را از بیرون انجام دهد یا اینکه تعداد محدودی را داخل کتابفروشی راه بدهند. این اتفاق اگر بیفتد، باعث می‌شود هم چراغ کتابفروشی روشن بماند و هم کسی که دلش می‌خواهد کتاب بخواند و نمی‌تواند آنلاین خرید کند از این امکان استفاده کند.»

   فروش آنلاین و تخفیف

حسین سعیدی، مدیرعامل به‌نشر و کتابفروشی‌های این انتشارات درمورد این اوضاع چند نکته‌ای را برایمان نوشته و از ضررهای مالی گفته که گریبانگیر ناشر و کتابفروش شده و هیچ‌راهکاری هم برایش دیده نشده است. او درمورد روزهای سخت قرنطینه و فروش کتاب می‌گوید: «سال 1399 با تعطیلی‌ها، محدودیت‌ها، کاهش ساعات کار، فشارهای اقتصادی و رکود بالاخره سپری شد. آمارهای وضعیت کرونا نشان می‌داد از دوران اوج آن فاصله گرفته‌ایم و قرار است سال جدید را با اتفاقات بهتر و با آرامش بیشتری نسبت به سال قبل آغاز کنیم. اما باز هم این ویروس و البته ستاد مقابله با آن بود که ما را غافلگیر کرد و موجی توفانی‌تر از موج قبلی در کشور به‌راه انداخت. در سال گذشته، ناشران برای جبران مافات و آفات ناشی از کرونا، دست به ابتکار عمل‌های متعددی زدند؛ افزایش سقف و تعداد تخفیفات، استفاده بیشتر و گسترده‌تر از فروش‌های اینترنتی و غیرحضوری، توجه بیشتر به ظرفیت‌های نشر الکترونیک، استقبال بیشتر و گسترده‌تر از طرح‌های فصلی خانه کتاب و درنهایت شرکت گسترده در اولین نمایشگاه مجازی کتاب تهران از جمله اقداماتی بود که ناشران برای حفظ حیات خود در روزگار غیرضروری دانستن کتاب انجام دادند. به‌نشر (انتشارات آستان قدس رضوی) نیز اگرچه متبرک به نام و آستان قدسی امام هشتم حضرت رضا(ع) است، اما به‌عنوان یک ناشر خودگردان و غیرانتفاع از درآمدهای آستان قدس رضوی، تمام تلاش خود را برای کم کردن آسیب‌های ناشی از کرونا در این مدت به‌کار بسته است.»

   تسهیلات جدی گرفته شود

مهدی سلیمانی، فعال حوزه کتاب که دستی در حوزه نشر دارد و کار کتابفروشی را هم انجام داده است، درمورد موضوع گزارش‌مان دنیای بدون کتابفروشی را دنیای سخت و تلخی می‌داند و برای این موضوع یک راهکار دارد و آن هم تسهیلات است و می‌گوید: «در این 15 ماهی که چتر سیاه کرونا بر کشور سایه انداخته، وزارت ارشاد با ارائه گزارش‌هایی اعلام کرد که تسهیلات و وام‌هایی را برای هنرمندان و فرهنگیان کشور تدارک دیده است. شاید نیت وزارت ارشاد در پرداخت تسهیلات کمک و مساعدت اهالی نشر بوده، اما همین تعطیلی‌هایی که از روی بی‌تدبیری مسئولان درحال تمدید است، باعث شده بازپرداخت همین تسهیلات هم بار مضاعفی شود روی پیکر نحیف اهالی نشر. می‌خواهم این روزهایی را که کشور درگیر کروناست با روزهای دفاع مقدس مقایسه کنم؛ در هر دو دوره یکی از نیازهای اصلی جامعه، حفظ و تقویت روحیه و اعتمادبه‌نفس ملی است. در دوره جنگ هشت‌ساله برنامه‌هایی برای رزمندگان در نظر گرفته شده بود و گروه‌های فعال فرهنگی و هنری به مناطق اعزام می‌شدند تا با اجرای برنامه‌های گوناگون به حفظ نشاط و روحیه رزمندگان کمک کنند. اگر مسئولان ما کمی هوشمندانه‌تر برنامه‌ریزی می‌کردند، توان این را داشتند که از دست پر فعالان فرهنگ و کتاب برای تقویت روحیه ملی استفاده کنند. اما متاسفانه امروز باید بگوییم که استفاده از کتاب و فرهنگ به‌نفع مبارزه با کرونا پیشکش، فرهنگ را تعطیل نکنید!»

   فروش آنلاین همراه با خلاقیت

حامد فهیمی در یک کتابفروشی فعالیت می‌کند و به‌قول خودش از همان روزهای اول شیوع کرونا در مجموعه‌ای که کار می‌کرد به‌دنبال این بودند که راهکاری برای فروش کتاب‌هایشان پیدا کنند و در این زمینه می‌گوید: «آن اوایل یعنی در اسفند 98 به فروش آنلاین فکر کردیم و توانستیم تا اوایل سال 99 را با همین موضوع سپری کنیم و خیلی هم مردم استقبال می‌کردند اما در پاییز سال گذشته یکباره فروش آنلاین- که تقریبا می‌توانم بگویم حدود 65 درصد از فروش‌مان بود- کم شد، البته تقریبا خرید حضوری هم داشتیم، چون کتابفروشی باز شده بود، اما همین خرید آنلاین که تا قبل از این خیلی انجام می‌شد، کم شد.»

او در ادامه وقتی علت کم شدن فروش آنلاین را می‌پرسم، می‌گوید: «ما یک نظرسنجی- اگر اسمش را بشود نظرسنجی گذاشت- انجام دادیم و به این نتیجه رسیدیم که مخاطب ترجیح می‌دهد محصولی را که می‌خواهد خریداری کند، ببیند. درست است که خرید آنلاین راحت‌تر است، اما درمورد خرید کتاب یا همان محصول فرهنگی، ترجیحش این است محصول را ببیند و بعد خرید کند، مثلا ما یک مشتری‌ داشتیم که حدود 20 کتاب را به‌صورت آنلاین در زمان قرنطینه از ما خرید اما یکباره دیگر هیچ‌خریدی انجام نداد، پیگیری کردیم و به این پاسخ رسیدیم که از خرید آنلاین خسته شده و می‌خواهد در محیط کتابفروشی بچرخد.»

او درمورد راهکاری برای اینکه کار کتابفروشی‌ها در این شرایط با رکود مواجه نشود، می‌گوید: «ما خودمان برای اینکه مخاطب را با خرید آنلاین آشتی بدهیم، همراه با خریدی که داشتند برایشان هدیه می‌فرستادیم یا برای خریدهای دوم و سوم تخفیف بیشتری می‌دادیم. همه اینها باعث شد مخاطب اعتماد کند و ترغیب شود که دوباره خرید آنلاین داشته باشد. می‌دانم در شرایط کنونی که وضعیت اقتصادی درستی هم نداریم، خرید کتاب در اولویت دهم هم برای مردم قرار ندارد. اما ما برای اینکه بتوانیم کارمان را انجام بدهیم و این شرایط سخت را پشت سر بگذاریم، فکر کردیم که دادن هدیه همراه با خریدی که مخاطب انجام می‌دهد و همچنین تخفیف برای خریدهای متعدد می‌تواند مخاطب را اقناع کند که این کار را انجام بدهد.»

کتابفروشان دنیا با تعطیلی چه کردند؟

چیزی که می‌تواند در این شرایط کرونا، انسان را آرام کند این است که فقط ما درگیر کرونا نیستیم، همه دنیا با این ویروس کوچک دست‌وپنجه نرم می‌کنند و برایشان بسیار سخت است که این شرایط را پشت‌سر بگذارند. در این بخش سراغ کتابفروشی‌ها در دنیا رفتیم تا بدانیم آنها برای اینکه بتوانند کتاب‌هایشان را بفروشند چه راهکاری را انتخاب کردند.

   کتابفروشی‌های منتخب بازند

در شهر منچستر انگلستان که معروف است به داشتن کتابفروشی‌های زیاد، بعد از شیوع کرونا و تعطیل شدن کتابفروشی‌ها و افت شدید خرید کتاب، مسئولان تصمیم گرفتند راهکاری برای این موضوع داشته باشند و درنهایت، تصمیم بر این شد تا چند کتابفروشی باز باشند و خریدها با رعایت پروتکل‌ها از آنها انجام شود. شرایطی هم برای اینکه کدام کتابفروشی باید باز باشد، اعلام شد و درنهایت 5 کتابفروشی انتخاب شدند اما برای آن بخشی که انتخاب نشدند هم قرار بر دادن تسهیلات همراه با فروش آنلاین شد تا کارشان زمین نماند و درآمد هم داشته باشند.

   فروش آنلاین با بسته‌بندی خاص

کتابفروشی «اسکویشی‌مینی» در شهر کاینتون در ویکتوریای استرالیا، همیشه محل تجمع کودکانی بود که داستان‌خوانی هفتگی راه می‌انداختند، بیش از ۱۰۰ کودک در این محل جمع می‌شدند و درنهایت کرونا باعث تعطیلی این جمع شد. کریستن پراد، صاحب این کتابفروشی درمورد این موضوع می‌گوید: «برنامه را به یوتیوب منتقل کردیم. پس از اینکه برای نخستین‌بار برنامه را از این طریق به‌صورت زنده اجرا کردیم، با سیل بازخوردهای مثبت مواجه شدیم. بسیاری از افراد که خودجداسازی کرده‌اند، تصاویر فرزندان‌شان را درحالی‌که از تماشای برنامه لذت می‌بردند، برایمان فرستاند و به‌خاطر کمک به حفظ روال زندگی‌شان از ما تشکر کردند.» این کتابفروشی باشگاه کتابش را نیز به فضای آنلاین منتقل کرده و خدمات رایگان ارسالش را هم به مساحتی نزدیک به ۱۷۵۰ کیلومترمربع افزایش داد. این افزایش خدمات و فروش آنلاین با این مساحت باعث شد مشتریان بیشتری هم داشته باشد. آنها همچنین سعی کردند کتاب‌ها را با بسته‌بندی‌های خاص برای مخاطبان بفرستند که ایشان را ترغیب به خرید دوباره کنند.

   حضور در کتابفروشی با تعداد محدود

کتابفروشی «لِلو» در پرتغال یکی از همین موارد است. این کتابفروشی در شهر ساحلی «پورتو» و در سال ۱۹۰۶ افتتاح شد. نمای متاثر از «هنر نو» و پلکان چوبی که در مرکز فروشگاه قرار دارد، از شاخصه‌های بارز این کتابفروشی قدیمی است. می‌توان گفت این کتابفروشی شبیه هیچ کتابفروشی دیگری در جهان نیست. پس از آنکه فروشگاه «لِلو» در پرتغال تعطیل شد، مسئولان این فروشگاه به‌‌سرعت راه جدیدی برای رساندن کتاب‌ها به علاقه‌مندان پیدا کردند.

فی‌یرا یکی از مسئولان کتابفروشی «لِلو» می‌گوید: «در ماه آوریل برای نخستین‌بار در جهان سیستم فروش کتاب را به خریدارانی که سوار خودروهای شخصی‌شان هستند، آغاز کردیم. با این روش ما صدها کتاب را به انتخاب خودمان به‌صورت روزانه به خریداران ساکن «پورتو» که از قبل اعلام آمادگی کرده‌ بودند، فروختیم. کارکنان کتابفروشی نیز به‌طور مداوم صفحات مجازی متعلق به کتابفروشی را به‌روزرسانی می‌کردند.»

فی‌یرا درباره بازگشایی این کتابفروشی می‌گوید: «در زمان بازگشایی در هر نوبت اجازه ورود ۲۰ نفر در کتابفروشی صادر شد. استفاده از ماسک و ضدعفونی کردن دست‌ها هنگام ورود به کتابفروشی اجباری اعلام شد. علاوه‌بر ضدعفونی کردن فروشگاه و کتاب‌ها، کتاب‌هایی که مشتری‌ها آنها را لمس کرده‌ و خریداری نکرده‌اند، به‌مدت ۴۸ ساعت در قرنطینه نگهداری می‌شود.»

   رزرو آنلاین برای حضور در کتابفروشی

کتابفروشی مشهور «شکسپیر و شرکا» واقع در پاریس هم برای مدتی تعطیل شد. یکی از مسئولان این کتابفروشی از رفتار خوب مردم بعد از تعطیلی می‌گوید: «من به‌شدت تحت‌تاثیر شمار مردم و طرفداران این کتابفروشی قرار گرفتم که مدام با من در ارتباط بودند و سوال می‌کردند آیا شرایط شما و کتابفروشی مناسب است؟ این کتابفروشی ‌هم در نخستین مرحله قرنطینه فرانسه تعطیل شد؛ یعنی درهای این کتابفروشی برای نخستین‌بار از زمان تاسیسش روی علاقه‌مندان بسته شد، اما با فروش اینترنتی همچنان به کتابخوانان سراسر جهان خدمت‌رسانی کرد. با بازگشایی این فروشگاه علاوه‌بر لزوم رعایت اصول بهداشتی، علاقه‌مندان باید پیش از حضور در فروشگاه به‌صورت آنلاین وقت رزرو می‌کردند تا می‌توانستند بازدید انجام بدهند، خودشان معتقدند همین رزرو کردن باعث می‌شد بسیاری از پروتکل‌ها رعایت شود.

افت محسوس چاپ و فروش

با خیلی‌ها که صحبت می‌کردم به کاهش خرید کتاب به‌صورت آنلاین در این سه هفته اشاره کردند و معتقد بودند تعطیلی‌های اخیر موج خرید آنلاین را هم بسیار کم کرده است. چون مردم آنقدر درگیر دغدغه‌های زندگی شده‌اند که دیگر به خرید کتاب فکر نمی‌کنند.

با چند پرس‌وجوی ساده از کتابفروشی‌هایی که آنلاین کتاب می‌فروشند، مشخص شد حدود 70درصد نسبت به تعطیلات نوروز فروش‌شان کمتر شده است. این مساله بهانه‌ای شد تا نگاهی هم به آمار کتاب در فروردین 1400 داشته باشیم تا بدانیم چقدر کتاب در این مدت به نسبت مدت مشابه سال قبل به چاپ رسیده است.

با نگاهی به این آمار متوجه می‌شویم که چقدر به نسبت سال قبل تعداد کتاب‌های منتشرشده، کم شده است. محمد میرزایی، فعال حوزه نشر درمورد این موضوع می‌گوید: «کم شدن چاپ کتاب در فروردین امسال کاملا مشهود است. چون تقریبا تعطیلات نوروز و شروع تعطیلات اجباری، باعث شد کتاب‌ها برای این ماه افت محسوسی پیدا کنند و ناشران با توجه به شرایطی که دارند، ترجیح دادند کتاب منتشر نکنند و در نتیجه اوضاع این می‌شود که با کاهش محسوس چاپ کتاب در نخستین ماه سال 1400 مواجه می‌شویم.»