سیدمهدی طالبی، روزنامهنگار:بایدن نخستین زهرش را به اردوغان ریخت. جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا روز شنبه به مناسبت صدوششمین سالگرد کشتار ارامنه در امپراتوری عثمانی از این واقعه تحتعنوان «نسلکشی» یاد کرد. این درحالی است که روسایجمهور آمریکا از دوران رونالد ریگان بیانیههایی به مناسبت بزرگداشت کشتار ارامنه صادر میکنند اما هیچگاه پیش از بایدن برای آن از عنوان نسلکشی استفاده نکرده بودند.
مقامات آمریکایی و برخی مسئولان کاخ سفید پیشتر به رسانهها اعلام کرده بودند که رئیسجمهوری آمریکا قصد دارد براساس وعدههای انتخاباتی خود نسلکشی ارامنه را به رسمیت بشناسد. بایدن سال گذشته هنگامی که در میانه رقابتهای انتخاباتی قرار داشت، در مراسم یادبود ارامنه ضمن آنکه از قصدش برای به رسمیت شناختن نسلکشی ارامنه خبر داد، گفته بود: «سکوت، مشارکت [در نسلکشی] است.» بااینحال بایدن نگفته بود چه زمانی به وعدهاش عمل خواهد کرد. تاکنون دولتها یا مجالس 32 کشور جهان نسلکشی ارامنه را به رسمیت شناختهاند که بین آنها پاپ، رهبر کاتولیکهای جهان و اتحادیه اروپا نیز قرار دارند. در آمریکا نیز پیش از اقدام دولت، کنگره این کشور که متشکل از دو عنصر مجلس نمایندگان و مجلس سناست، در سال 2019 نسلکشی ارامنه را به رسمیت شناخته بود. با توجه به نفوذ لابیها در نهادهای قانونگذاری آمریکا و قدرتمندی لابی ارامنه در آمریکا، آنها موفق شده بودند کنگرههای ایالتی و فدرال را مجاب به پذیرش درخواستهای خود علیه ترکیه کنند.
سه روز پیش از آنکه بایدن نیز نسلکشی را به رسمیت بشناسد، گروهی دو حزبی شامل 100 نفر از اعضای مجلس نمایندگان آمریکا، روز چهارشنبه طی نامهای از رئیسجمهور آمریکا درخواست کرده بودند نسلکشی ارامنه را به رسمیت بشناسد. آدام شیف، نماینده دموکرات کالیفرنیا و رئیس کمیته اطلاعاتی مجلس نمایندگان یکی از اعضای برجسته این گروه بود. در بخشی از این نامه آمده است: «سکوت شرمآور دولت ایالاتمتحده درمورد واقعیت تاریخی نسلکشی ارامنه مدت زیادی است که ادامه یافته و باید پایان یابد. ما از شما میخواهیم تا تعهدات خود را دنبال و حقیقت را بیان کنید.» پذیرش نسلکشی ارامنه توسط دولت آمریکا درحالی صورت گرفته است که پیشتر نیز با وجود لابیهای قدرتمند ارامنه و حمایتهای سنگین کنگره از آنان، کاخ سفید بهدلیل نیاز به ترکیه در چارچوب ناتو و جبهه غربی به چنین اقدامی تن نداده بود. تغییر شرایط و تلاش ترکیه برای فاصله گرفتن از غرب و از سوی دیگر همنوایی لابیهای ارامنه و دولت جدید ارمنستان با آمریکا، واشنگتن را به تغییر رویه واداشته است.
اقدام اخیر کاخ سفید واکنشهایی را در ارمنستان و ترکیه برانگیخته است. درست در همان روزی که بیانیه بایدن صادر شد، بلافاصله نیکول پاشینیان، نخستوزیر غربگرا و مستعفی ارمنستان، به تمجید از آمریکا پرداخته و آن را «اقدام بسیار قاطع در برابر عدالت و حقیقت تاریخی» توصیف کرد. در مقابل این استقبال اما ترکیه بهشدت نسبت به آمریکا واکنش نشان داده و از آسیب به روابط دو کشور خبر داد.
روز شنبه رجب طیباردوغان، رئیسجمهوری ترکیه در جریان دیدار با اسقف ارامنه کشورش، تلویحا تلاش واشنگتن برای سیاسیسازی موضوع کشتار ارامنه را محکوم کرد. اردوغان در سخنان خود به جای متهم کردن مستقیم آمریکا از این کشور با عنوان طرف سوم یاد کرد. اردوغان تاکید کرد، کشورش هرگز اجازه نخواهد داد فرهنگ زندگی مشترک میان ترکها و ارامنه از میان برود. ابراهیم کالین، سخنگوی ریاستجمهوری ترکیه نیز از آمریکا خواست به گذشته خود نگاهی بیندازد. مولود چاووشاوغلو، وزیر امورخارجه ترکیه نیز ضمن رد تصمیم آمریکا، تاکید کرد: «ترکیه درباره تاریخ از کسی درس نمیگیرد.» الهام علیاف، رئیسجمهوری آذربایجان که روابط گستردهای با ترکیه دارد و بهتازگی با کمکهای آنکارا موفق شده از جنگ قرهباغ پیروز خارج شود، در تماسی تلفنی با اردوغان اعلام کرد کشورش همیشه در کنار ترکیه خواهد بود. رئیسجمهور آذربایجان اظهارات اخیر جو بایدن را اشتباه و خطایی تاریخی توصیف کرد. پیش از علیاف نیز برخی مقامات آذربایجانی ضمن انتقاد از بایدن به وی درباره به رسمیتشناختن نسلکشی هشدار داده بودند. اقدام آمریکا باعث شده است این کشور همزمان در میان مردم ارمنستان با افزایش محبوبیت مواجه شده اما در سوی مقابل با مخالفتهایی در میان مردم و مطبوعات ترکیه روبهرو شود.
روز شنبه ایروان بهعنوان پایتخت ارمنستان شاهد اجتماعی 10 هزار نفره برای بزرگداشت صدوششمین سالگرد کشتار ارامنه بود. مراسمی که در سایه شکست نظامی اخیر ارمنستان از محور آذربایجان-ترکیه تنفر زیادی نسبت به آنکارا داشت. حاضران در این راهپیمایی مشتاقانه از اقدام آمریکا استقبال کرده و معتقد بودند به رسمیتشناختن نسلکشی توسط کشوری با قدرت آمریکا روی کشورهایی مانند آذربایجان و ترکیه اثرگذار خواهد بود. این اعتقاد گرچه با خوشبینی مفرطی همراه است اما در شرایط فعلی که جنبشهای غربگرا در ارمنستان تقویت شده و دولت را در دست دارند، میتواند باعث ادامه یافتن حضور آنان در دولت شود. نیکول پاشینیان بهعنوان رهبر غربگرایان ارمنستان که مسئولیت نخستوزیری را برعهده دارد، بهتازگی استعفا داده تا بتواند انتخابات زودهنگام پارلمانی برگزار کند. او اعلام کرده، قصد دارد در انتخابات پیروز شده و به حضورش در مسئولیت نخستوزیری ادامه دهد. پاشینیان در پی اعتراضات مردمی 2018 موفق شد دولت مورد حمایت روسیه را در ایروان برکنار کرده و خود دست به تشکیل دولت بزند. بااینحال شکست سنگین در جنگ حیثیتی 44 روزه قرهباغ باعث شده با مخالفتهای فزاینده مردمی روبهرو شود. از همینرو حمایت بایدن از نسلکشی ارامنه میتواند منجر به تقویت مواضع غربگرایان در ارمنستان شود؛ چه اینکه پاشینیان بهشدت مورد حمایت لابیهای ارامنه در کشورهای غربی است. حضور غربگرایان از اینجهت برای آمریکا دارای اهمیت است که میتواند باعث برچیدن نفوذ روسیه در قفقاز شود. در همین راستا و برای بررسی اهداف آمریکا از به رسمیتشناختن نسلکشی ارامنه، سراغ مسعود صدرمحمدی، کارشناس مسائل ترکیه رفتهایم. او معتقد است جدایی ترکیه در سال 2015 از سیاستهای آمریکا و پیگیری منافع ملی باعث شده آنکارا با واشنگتن به مشکل برخورد کند.
جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا روز شنبه در بیانیه خود به مناسبت بزرگداشت صدوششمین سالگرد کشتار ارامنه در دوران امپراتوری عثمانی رسما از این واقعه با نام «نسلکشی» یاد کرد. در یک نگاه کلان مساله به رسمیتشناختن نسلکشی ارامنه توسط عثمانی چه تاثیری بر روابط دو کشور دارد؟ این اقدام بر چه اساسی از سوی آمریکا طراحی شده است؟
روابط ترکیه و آمریکا با آمدن جو بایدن دوران بسیار پرفراز و نشیبی را آغاز کرده است. این فراز و نشیبها هم از منظر روابط دوجانبه آنکارا-واشنگتن قابلتوجه است و هم از منظر تاثیرات و تحولاتی که آنکارا میتواند در معادلات خاورمیانهای و در معادلات اوراسیایی آمریکا داشته باشد. نوع واکنش ترکیه به سیاستهای آمریکا در خاورمیانه، دریای سیاه و اروپای شرقی میتواند بسیاری از سیاستهای آمریکا را متاثر سازد. با توجه به این دو منظر، آمدن بایدن موضع بسیار شکنندهای را برای این روابط و این دو عرصه ایجاد کرده است. بایدن در دوران تبلیغات انتخاباتی نیز سخنانی گفته است که نشاندهنده همین مساله است.
درحالحاضر بایدن تلاش دارد از سیاست انقباض و سیاست انفعال طرف مقابل استفاده کند. یعنی تصمیم گرفته نقاط حساس سیاستورزی ترکی را تحریک کند و میزان تحریکشوندگی ترکیه را تست کند و نشان بدهد که ترکیه از توان بازدارندگی قابلتوجهی در مقابل آمریکا برخوردار نیست. طبیعتا پس از اینکه این گزاره را بر روابط واشنگتن-آمریکا تحمیل کرد، در این صورت شروع خواهد کرد به فاز دوم سیاستهای خود که سیاست تغییر تحمیلی بعضی فرآیندها در آنکاراست که این فرآیندها با سیاستهای کلی واشنگتن در منطقه سازگار نیستند.
بایدن قبلتر خواستار برکناری اردوغان از طریق صندوقهای رای شده بود. چه اتفاقی افتاده که آمریکا بهدنبال برکناری اردوغان از حکومت در ترکیه است؟
اردوغان از سال 2015 به بعد متوجه شد در سوریه وارد تله شده است و به این مساله پی برد که دستاوردهای سیاستهای منطقهای فعال و پیشروانه که پیش از بهار عربی داشت، دیگر آن دستاوردها درحال ازدسترفتن است، یک تغییر سیاست قابلتوجه بر رفتارهای خودش بروز داد. این تغییر سیاست مبنای اصلیاش در حوزه داخلی ترکیه، تلاش برای منافع تحقق ملی به جای همراهی با منافع آمریکا و در عرصه منطقهای اولویت دادن به همکاریهای منطقهای در برابر تحمیلهای آمریکا بود. یعنی در این دوره ما شاهد این هستیم که آنکارا وارد رابطه سازندهای با تهران و مسکو در مساله سوریه میشود. رابطه سازندهای با تهران در حوزه مسائل عراق پیدا کرده و تلاش میکند نقش سازندهای در فرآیندهای گفتوگوهای آشتی در منطقه ایجاد کند. همه اینها نشاندهنده تغییر سیاست در آنکارا بود. این مسائل آن چیزی نیست که مطلوب واشنگتن باشد و طبیعتا واشنگتن به این نتیجه رسیده که بهترین کار این است که اردوغان را از سیاست ترکیه حذف کند؛ چراکه شخص اردوغان در این گردنکشی و مقاومت در برابر تحمیلات آمریکا نقش عمدهای داشت. با حذف اردوغان، واشنگتن میتواند ترکیه را بهصورت کامل وارد بازی یورو-آتلانتیک و بازی جبهه غرب و ناتو کند. بایدن میخواهد روابط فراآتلانتیکی را بازسازی کند و میخواهد ترکیه نیز به شکل کامل در این بازی قرار گیرد.
آیا علائمی در ترکیه وجود دارد که حاکی از احتمال کنار رفتن اردوغان باشد؟ بیشتر منظور تغییرات اجتماعی است، اینکه ظرفیتهایی برای برکناری و جایگزینی اردوغان در ترکیه وجود داشته باشد و همین ظرفیتها موردتوجه آمریکا نیز قرار گرفته باشد.
ترکیه درحالحاضر یکی از شکنندهترین دورههای اقتصادی خود را در این 20 سال تجربه میکند. بهدلیل محدودیتهای کرونایی اصلیترین منبع درآمد ترکیه یعنی درآمد توریستی بهشدت کاهش پیدا کرده است. با توجه به همین کسادی بازار کسبوکار، میزان مالیاتهای دریافتی دولت ترکیه بهشدت کاهش پیدا کرده است وصادراتهای خردی که باعث میشد بنگاههای کوچک و زودبازده در ترکیه فعال باشند و اقتصاد ترکیه را بچرخانند هم با مشکلات بزرگی مواجه شدهاند. همه اینها ترکیه را به این سمت سوق داده که حزب عدالت و توسعه ضعیفترین دوره را در 20 سال قدرتش تجربه کند. طبیعتا همین وضعیت باعث شده است بالاخره مخالفان اردوغان چه در خارج از ترکیه و چه در داخل ترکیه، امیدوار شوند که حتی در یک انتخابات زودهنگام اردوغان و حزب عدالت و توسعه را بتوانند تضعیف و یا حذف کنند تا ترکیه از تکصدایی 20 سال اخیرش خارج شود. آمریکاییها به این مساله امید بستهاند و بالاخره در این راستا هم برنامهریزی میکنند.
درحالحاضر جریاناتی به جز حزب عدالت و توسعه و یا جریان ملیگرایانی که متفق اردوغان هستند، گروه دیگری قادر به رایآوری و یا کنترل ترکیه هست؟ زیرا قدرتگیری حزب عدالت و توسعه در طول 20 سال نشان میدهد این اتفاق دارای ریشههای اجتماعی نیز بوده است. در سالهای اخیر نیز که حزب عدالت و توسعه تا حدی تضعیف شده، این ملیگرایان بودهاند که قدرتمندتر شده و آنها نیز با اردوغان ائتلاف تشکیل دادهاند. آیا اگر اردوغان و یا حتی حزب عدالت و توسعه تضعیف شوند، احتمال دارد گروههای جایگزین عدالت و توسعه سیاستهای ملیگرایانه این حزب و همراهانش را تغییر دهند؟
بدنه ایدئولوژیک و بدنه اجتماعی اردوغان در سالهای اخیر دچار ریزشهایی شده است. این ریزش نیز به دو دلیل رخ داده است. یکی آنکه حزب حاکم دیگر آن چابکی دوران سابق خود را ندارد و دوم آنکه پاکدستی خود را هم تا حد قابلتوجهی از دست داده است. به همین دلیل شاهد هستیم که طیفهای مخالف دولت در این چند سال اخیر با استفاده از مشکلات اقتصادی و اجتماعی که در ترکیه به وجود آمده است، یک دوره توانیابی جدیدی را برای خودشان رقم زدهاند. به این ترتیب امکان اینکه در یک انتخابات زودهنگام اردوغان دچار ضربه شود، بسیار بالاست. اما این به معنای حذف کامل حزب عدالت و توسعه و شخص اردوغان از فضای سیاسی ترکیه نخواهد بود. به نظر میرسد که حداقل تا یک دهه آینده اگر اتفاق رادیکال و خاصی رخ ندهد، اردوغان و حزب او همچنان عنصرهای تاثیرگذار و بازیسازی در صحنه سیاسی ترکیه خواهند بود.
بههرحال حتی اگر اردوغان هم کنار برود و فرد دیگری حاکم ترکیه شود، این مساله نسلکشی باعث اختلال در روابط آمریکا و ترکیه میشود. آمریکاییها با چه محاسباتی این اقدام را طراحی و اجرا کردهاند؟
آمریکاییها بهخاطر تحریک ترکیه و اساسا استفاده از سیاست تحریک گسلهای تاریخی در منطقه این کار را انجام دادهاند. آمریکاییها درتلاش هستند که نهتنها فقط ترکیه بلکه برای کشورهای دیگر هم همین استفاده از مسائل تاریخی را بهمثابه یک ابزار سیاسی رقم زده و از آنها استفاده کنند. ترکیه صرفا اولین مورد است و میتوان پیشبینی کرد که در ادامه و درمورد سایر کشورها نیز اینگونه مسائل تاریخی با هدف فشار سیاسی شکل بگیرد.
با این تعریف میتوان اینگونه گفت که تحریک گسلهای منطقهای میتواند مانع از پیشروی برخی قدرتهای منطقهای شود. بهعنوان نمونه برجستهسازیهای مسائل تاریخی مربوط به ترکیه میتواند سیر نفوذ آنکارا در مناطق پیرامونش را با مشکل مواجه کند؟
این مساله نسلکشی که 20 سال اخیر بهشدت رواج پیدا کرده، یک حربه برای زیر سوال بردن مشروعیت تاریخی ترکیه است، و ربطی به دولتی که بر سر کار است، ندارد. جبهه غربی قصد دارد از این اهرم تاریخی برای تشکیک در مشروعیت دولت ترکیه استفاده کند و اگر بتواند این گام را بردارد، مطمئن باشید که گام دوم حرکت در مسیر تجزیه ترکیه است. در این مسیر همچنین فشارهایی به ترکیه وارد خواهد کرد تا امتیازاتی را به طرفهای آسیبدیده تاریخی همانند ارمنیها اعطا کند.