مساله صفحه اجتماعی با ماجرای سوپرلیگ، بعد اجتماعی ماجرا و مساله عدالت و مخالفت با طبقاتیشدن فوتبال است. مساله عدالت، اینبار در فوتبال، دقیقا نقطه مقابل ائتلاف سرمایهداران و مالکان باشگاههای بزرگ است که سعی میکنند تا فوتبال، این ورزش جذاب و جهانی را، برای یک طبقه و گروه خاص مصادره کنند و اینطور به نفع و برای کسب سود و پول، اصل همراهی و همسرنوشتی و عدالت را زیر پا بگذارند.
پیرو همین ماجرا با سیدمجید حسینی، عضو هیاتعلمی دانشگاه تهران گفتوگویی را انجام دادیم تا از بعد جامعهشناسانه به تحلیل این اقدام سرمایهداران باشگاهدار بپردازیم. اتفاقی که شاید به این زودیها آسیبی که در آینده به بار خواهد آورد نمایان نشود، یا حداقل شاخکهای خیلیها را هم حساس نکند، اما واقعیت ماجرا اینجاست که این بدعت بزرگ مسیر خیلی چیزها را تغییر خواهد داد و شکاف اجتماعی موجود در دنیا را تعمیق خواهد کرد.
فوتبال بخشی از جهان مدرن برای آرامسازی طبقات پایین و متوسط است
بگذریم، حسینی درارتباط با اقدام 12 باشگاه سرمایهدار و اعلام وجود رقابتهایی تحت عنوان سوپرلیگ به «فرهیختگان» گفت: «فوتبال یکی از مظاهر دنیای مدرن برای آرامسازی طبقات پایین است. طبقات پایین و البته طبقات متوسط فوتبال را دوست دارند چون جایی برای یک نوع جنگ مسالمتآمیز است. درحقیقت غریزه جنگیدن و رقابت خود را بهجای اینکه تبدیل به یک جنگ خونین کنید تبدیل به یک جنگ بیخون و رقابت دوطرفه شدید میکنید، ولی درون آن خونریزی نیست. همین عناصری که در فوتبال میبینید همچون مهاجم، گلر و... چیزهایی است که در جنگ هم اتفاق میافتد. غریزه جنگطلبی انسان بهخصوص طبقات پایین که پر از خشم هستند از طریق فوتبال تخلیه میشود. این است که شما میبینید استادیومها پر از طرفداران فوتبالی هستند که خیلی هم ثروتمند نیستند یا حتی مربوط به طبقات پایین هستند. 100 هزار نفر استادیوم آزادی میروند و کسانی که امکان لذت بردن به نحو دیگر را ندارند، از لذت جنگ و تهاجم فوتبال استفاده میکنند. درحقیقت فوتبال بخشی از جهان مدرن برای آرامسازی طبقات پایین و متوسط است، آنهایی که امکان لذت بردن از خیلی چیزها را ندارند.»
با سوپرلیگ منطق تجمیع سرمایه خود را به منطق توزیع سرمایه دیکته میکند
عضو هیاتعلمی دانشگاه تهران درارتباط با ماجرای سوپرلیگ و ایجاد محدودیت برای تمام تیمهای دنیا منهای موسسان سوپرلیگ، گفت: «اتفاقی که میافتد و فوتبال را میتواند طبقاتی کند این است که به این دلیل که از یک جایی به بعد حجم زیاد جمعیتهایی که از فوتبال استقبال میکنند و فوتبال را میبینند طعمههای بزرگی برای پول درآوردن میشوند. درحقیقت در ادبیات سرمایهداری به این نیش مارکتینگ میگویند، یعنی درآمدهای کوچک از جمعیتهای بزرگ است. نیش مارکتینگ همانند کاری که نتفلیکس انجام میدهد یکی از بزرگترین تجارتهای جهان است و فوتبال هم بخشی از این نیش مارکتینگ است، یعنی درآمدهای کوچک از جمعیتهای بزرگ است. آرامآرام این اتفاق رخ میدهد. منطق سرمایه همیشه بهسمت تجمع است، یعنی سرمایه علاقهمند نیست که بین طبقات اجتماعی پخش شود. اصولا منطق سرمایه منطق تجمع در دست طبقات برتر است و اگر رگولارهای دولتی و یا دموکراسی جلوی این تجمع منطق سرمایه را نگیرد، شما خواهید دید مثل خیلی از کشورها ازجمله ایران یا آمریکا سرمایه در دست عده کوچکی جمع شده و بین آنها در سطح جهان نیز جابهجا میشود یعنی سرمایه ایرانی به کانادا میرود و سرمایه کانادایی به آمریکا میرود و دور میزند. بیتکوین یکی دیگر از این نمونههای دورزدن سرمایه در سطح جهانی است. اتفاقی که درخصوص سوپرلیگ میافتد این است که منطق تجمع سرمایه خود را به توزیع سرمایه دیکته میکند. درحقیقت منطق تجمع سرمایه در فوتبال وجود داشته و تیمهای ثروتمند و باشگاههای سوپر تیلیاردر همیشه داشتهاند از محل این منابع درآمد کسب میکردند، ولی هر چه جلوتر میروند قواعدی میگذارند که این تجمع سرمایه افزایش یابد، چون این منطق سرمایه است. نبود دموکراسی در فوتبال سبب میشود که این تجمع سرمایه چند وقت دیگر عمیقتر از این شود. سوپرلیگ میتواند گام اول باشد و کمکم تماشاگران فوتبال را طبقهبندی کنند و مطمئن باشید به آن نقطه میرسند که تماشاگران را طبقهبندی و طبقاتی کنند و همه اینها منطق تجمع سرمایه است و تنها چیزی که میتواند با این منطق تجمع سرمایه مقابله کند دموکراسی است و طبیعتا دموکراسی در فوتبال بسیار ضعیف است. حتی فیفا هم از یک منطق دموکراتیک پیروی نمیکند و از این منطق تجمع سرمایه پیروی میکند. هرچه این منطق در فیفا، در نهادهای تصمیمگیر فوتبال عمیقتر شود، امکان اینکه پول فوتبال در دست عدهای محدودتر تجمع یابد بیشتر میشود و بهنظر من این سوپرلیگ یکی از نمادهای افزایش تجمع سرمایه است.»
مقاومت ملی و دموکراسی تنها راهکار برای مقابله با سرمایهداری فوتبالی!
با تهدید فیفا مبنیبر عدماجازه به بازیکنان حاضر در سوپرلیگ برای بازی در تیمهای ملی سوپرلیگ یک چالش جدی پیشپای ملیت هم میگذارد. مجید حسینی در واکنش به این شبهه و همچنین در پاسخ به این سوال که آلترناتیو و راهکار فضای موجود چیست، گفت: «منطق سرمایه، جهانی است. شما فکر میکنید چرا طبقه برنده ایران دوست دارند با آمریکا رابطه برقرار کنند، چون منطق سرمایه جهانی است و اصلا در جهان جدید و یا جهان نولیبرالیسم شرکت تکملیتی نداریم. فکر میکنید اپل یا ماکروسافت و شرکتهای بزرگ IT برای یک کشور است؟ اینها بین جهان 8 کشور صنعتی سرمایهداری توزیع شده است. سرمایه متجمع در دست یک کشور نداریم. ما شرکتهای چندملیتی داریم و باشگاههای چندملیتی و کلوپهای چندملیتی داریم که سرمایه در آنها متجمع میشود و نتیجتا اصلا مرزهای ملی برای آنها مهم نیست. هر چه این منطق تعمیق شود طبیعتا سرمایهداران بر مرزهای فراملی بیشتر حاکم میشوند. شما سرمایهداری چین را چطور تحلیل میکنید؟ بخش مهمی از سهام شرکتهای آمریکایی الان برای چین است پس شرکت آمریکایی نداریم، بلکه شرکتهای چینی-آمریکایی داریم. این ترکیبها نشاندهنده این است که مرزهای ملی در سطح سرمایه برداشته شده و فوتبال هم از همین منطق سرمایه استثنا نیست؛ فوتبال هم مثل همین است. یکی منطق تقویت ملی است، یعنی با تقویت واحدهای ملی توانایی مقاومت علیه سرمایه را داریم. عنوان اقتصاد مقاومتی یکی از عنوانهای تقویت ملی است، یعنی مقابل سرمایهداری جهانی از طریق اقتصاد مقاومتی مقاومت میکند. دیگری دموکراسی است، یعنی هر چه نهادهای دموکراتیکتری داشته باشید امکان اینکه مثلا در فوتبال این تجمع سرمایه مقاومت و کمتر شود، بیشتر میشود والا تا لحظهای که فیفا دراختیار تجمع سرمایه است و فیفا هم مجموعهای غیردموکراتیک است، شما باید توقع داشته باشید هر لحظه سرمایه بیشتری ببرد.»