تاریخ : Wed 14 Apr 2021 - 09:42
کد خبر : 53416
سرویس خبری : فرهنگ و هنر

1442 سال با موسیقی رمضان

نگاهـی انداخته‌ایـم به موسیقی ماه رمضان؛ موضوعی که هـر سـال در ایام این ماه مبارک در رسانه‌ها بسیار درباره‌اش حرف زده می‌شود

1442 سال با موسیقی رمضان

آیا باید موسیقی نواحی را فراموش کرد و فضا را کاملا در اختیار موسیقی‌های تازه گذاشت؟ مسلما نه. موسیقی رمضان هم مانند هر میراث دیگری نیاز به حمایت مدیران فرهنگی دارد و باید ثبت و ضبط شود.

زینب مرتضایی‌فرد، روزنامه‌نگار:این هزاروچهارصدوچهل‌ودومین ماه رمضانی است که از راه رسیده و فرصتی 29 یا 30 روزه در اختیارمان می‌گذارد تا میهمان خداوند باشیم و در این ماه تلاش کنیم برای انسان بهتری بودن، عبادت کردن و جلا دادن درون‌مان، که با این کار دنیا هم جای بهتری می‌شود. هرچند در تمام این هزارو‌اندی سال، رمضان برای مسلمان‌ها رمضان مانده، اما آیین‌های مرتبط با آن مثل هر امر دیگری دستخوش تغییر شده است. قبل‌تر مردم در ماه‌ رمضان‌ها فرهنگ رفتاری دیگری داشته‌اند، از خوراک و پوشاک گرفته تا عادات رفتاری‌شان تغییرات زیادی را تجربه کرده است. این اتفاق عادی است و همواره برای بشر رخ می‌دهد، اما در عصری که ما زندگی می‌کنیم اتفاقات شتاب بیشتری گرفته‌اند و تغییرات را با سرعتی به‌مراتب خیلی بیشتر از گذشتگان تجربه می‌کنیم. مثلا شاید برای نسل امروز قابل باور نباشد که ماه رمضان‌های 50 سال پیش تا چه اندازه با امروز تفاوت داشته است. یکی از این موضوعات موسیقی ماه رمضان است.

هرچند باید موسیقی رمضان را به دو بخش تقسیم کرده و حساب این دو بخش را از هم جدا کرد. دسته اول را باید موسیقی‌ای دانست که نزد اقوام ایرانی است و بخش دوم آن هم شامل همه آواها و نغمه‌هایی است که در موسیقی شهری در بستر فرهنگ رمضان شکل گرفته است. اما در ابتدا برویم سراغ اینکه این دو نوع موسیقی چه مسیری را رفته‌اند و آغاز موسیقی رمضان را باید چگونه و با پیشتازی کدام بخش دانست.

   از کی شروع شد؟

آن روزها که هنوز رسانه‌های جمعی همه‌گیر نبودند، مردم خودشان کار این رسانه‌ها را به‌طور خودجوش انجام می‌دادند. در ایام ماه رمضان از مراسم‌های خاص شب‌های قدر و... گرفته تا آیین‌های معمول این ماه یعنی افطار و سحری، مردم برگزارکنندگان اصلی بودند و خودشان رویدادها و فعالیت‌‌هایی را برای برپاداشتن اتفاقات مربوط به این ماه طراحی می‌کردند، آن‌هم به‌طور کاملا خودجوش. نه تهیه‌کننده‌ای در کار بوده و نه کارگردانی. در این برنامه‌ها که از دیرباز و قرن‌ها پیش مردم کارگردان آنها بوده‌اند، هر کس گوشه‌ای از کار را می‌گرفته و همراه با هم آن را پیش می‌برده‌اند.  اینکه آیین‌های موسیقایی رمضان از چه زمانی شکل گرفتند و چگونه تکامل و گسترش یافتند، از آن سوال‌های سختی است که نمی‌توان جواب واضحی برایش پیدا کرد، اما برخی پژوهشگران معتقدند آیین ما موسیقی را از دین زرتشت وام گرفته است. به‌طور مثال روضه‌خوانی‌ها همان مراسم و مناسکی هستند که در دین زرتشت وجود داشته‌اند و آنچه عوض‌شده و تغییرکرده، محتوای آنهاست. بسیاری از آیین‌های رمضان و همچنین دیگر آیین‌هایی که ما مسلمانان ایرانی آنها را بجا می‌آوریم از همین مسیر آمده و قرن‌ها ماندگار شده‌اند تا اینکه حالا سرنوشتی متفاوت از گذشته دارند.

در بعضی شهرهای ایران هنگام سحر گروهی نقاره می‌نواختند و همسایه‌ها با ذکر صلوات، همسایه‌شان را از خواب بیدار می‌کردند. صلوات‌خوانی، ذکرخوانی، بسم‌الله‌خوانی و منقبت‌خوانی و بسیاری از دیگر گونه‌های موسیقی که امروزه فراموش شده‌اند تا همین 50 سال پیش در ایران زنده و رایج بوده‌اند. این آیین‌ها همه خود را در دل موسیقی آوازی ایرانی جای داده و کمتر ردی از موسیقی‌سازی در آنها دیده می‌شده است. این موسیقی‌ها حالا اما از میان رفته‌اند و تنها تعداد معدودی از آنها زنده مانده یا توسط پژوهشگران موسیقی نواحی ثبت شده‌اند، البته همین تعداد هم متاسفانه در مسیری حرکت می‌کنند که تا فراموشی فاصله چندانی ندارند.

   همه‌چیز گردن رسانه‌های جمعی؟

قبول داریم که زمانه تغییر می‌کند و نیازهای بشر را هم به‌روز کرده و با شیوه‌های جدید به آنها پاسخ می‌دهد اما فراموشی موسیقی‌های رمضان را می‌توان نتیجه برخی اتفاقات در یک قرن گذشته و البته کوتاهی‌های مسئولان فرهنگی کشور در چند دهه گذشته دانست.  

بسیاری سرمنشأ این اتفاق را روی کار آمدن سلسله پهلوی می‌دانند. طبق اسناد و مدارک موجود، می‌توان گفت موسیقی ماه رمضان و رسوم و مناسک مربوط به آن تا ‌قرن پیش رواج داشته است، اما پس از روی کار آمدن سلسله پهلوی، نقاره‌نوازی و روضه‌خوانی ممنوع می‌شود و همین موضوع هم رابطه میان آنها و مردم را قطع می‌کند. این ادعا را می‌توان از سویی دیگر هم بجا دانست، موسیقی خاصی که در دوره پهلوی اول و در ادامه آن پهلوی دوم با سویه‌های خاص ملی‌گرایانه که موسیقی ایرانی را هم تحت‌الشعاع خود قرار داده بود، طبعا موسیقی آیینی را هم درگیر محدودیت‌های ایجاد شده کرده است.

   موسیقی رمضان در شهر

موسیقی ماه رمضان در شهر و از زمان همه‌گیری رسانه‌ها که البته حالا روستاها را هم فتح کرده‌اند، حال و هوای خاص خودش را دارد. مثلا زمانی مردم شهرنشین ماه رمضان را با ربنای مرحوم سیدجواد ذبیحی به‌خاطر می‌آوردند و حالا هم با ربنای زنده‌یاد محمدرضا شجریان و چند همخوانی و تواشیح مشهور که ماه رمضان‌ها از صداوسیما پخش شده‌اند. در کنار این موارد تیتراژ سریال‌های ویژه ماه رمضان هم در ذهن بسیاری از مردم از شهرنشین گرفته تا روستایی جزئی از موسیقی ماه رمضان شده است.

با نگاهی بسته می‌توان گفت اینها موسیقی رمضان نیستند و با نگاهی باز می‌توان نظری عکس این داشت و آن را جزئی از موسیقی رمضان به‌حساب آورد، چراکه مردم این آثار را با حال و هوای ماه میهمانی خدا در آینده هم به‌خاطر خواهند داشت و در ذهن‌شان به‌عنوان موسیقی رمضان جای خواهد داشت، هرچند احتمالا پژوهشگران موسیقی نواحی این نگاه را چندان دوست نداشته باشند... اما ببینیم چرا و حق با کیست...

   روزگار خداحافظی

زمان و تغییرات زندگی چیزهایی را حفظ می‌کند و چیزهایی را هم به موزه می‌فرستد. مثلا زندگی‌کردن در یک خانه با حوض بزرگ هرچند هنوز هم برای خیلی‌ها خوشایند است، اما معلوم نیست اگر به آن برسند بتوانند طولانی‌مدت به‌عنوان محل زندگی‌شان از آن استفاده کنند. چون شکل زندگی و نیاز آدمی تغییر کرده است. بنابراین می‌بینیم که در زندگی امروز هم موسیقی رمضان به مفهوم گذشته چندان کاربردی ندارد. نیاز نیست کسی برای اعلام وقت سحر و اذان در کوچه‌ها آواز بخواند و نقاره بزند و... این کارها با تلویزیون و رادیو و ساعت زنگ‌دار و دیگر تکنولوژی‌ها به شکل خوبی انجام می‌شود و زندگی‌ها به‌روز شده‌اند، اما آیا باید موسیقی نواحی را فراموش کرد و فضا را کاملا در اختیار موسیقی‌های تازه گذاشت؟ مسلما نه. موسیقی رمضان هم مانند هر میراث دیگری نیاز به حمایت مدیران فرهنگی دارد و باید ثبت و ضبط شود. از طرف دیگر نباید از این نکته هم غافل شد که از قدیم گفته‌اند از دل برود هر آنکه از دیده برفت... برای موسیقی رمضان و حفظ آن نه در میان نهادهای فرهنگی مربوطه و نه در رسانه ملی جایی وجود ندارد و طبیعتا مردم هم به شنیدن آنچه که تبلیغ می‌شود بیشتر ترغیب می‌شوند. درست است که فرهنگ موجودی زنده و پویاست و مسیر خودش را می‌رود، اما سیاستگذاری فرهنگی هم موضوع مهمی است که قرار است در چنین نقطه‌ای بایستد و مردم را به شنیدن هر دو موسیقی دعوت کند. حالا سوال این است که آیا سیاستگذاری‌های فرهنگی ما این سال‌ها به اندازه خود فرهنگ پویا و زنده پیش رفته‌اند یا نه؟

آیین‌های از یادرفته

موسیقی ماه رمضان در ایران انواع بسیاری داشته و با آیین‌های بسیاری هم همراه بوده است. برخی از این آیین‌ها را که همه‌گیری بیشتری داشته‌اند با هم مرور می‌کنیم. البته نسل ما به اندازه نسل‌های جدیدتر با حال و هوای ماه رمضان‌های قدیم بیگانه نشده است. هرچند ما جوان‌ترها صدای نقاره و چاووشی‌خوانی را به یاد نداریم و اذان را هم از تلویزیون می‌شنیده‌ایم اما به یاد داریم همسایه‌های مهربانی را که مراقب بودند سحر خواب نمانیم.

رویت هلال ماه

رسم نقاره‌زنی برای رویت هلال در ایران به پیش از اسلام برمی‌گردد. ایرانی‌ها ابتدای هر ماه نقاره می‌زدند تا رسیدن ماه تازه را خبر دهند؛ در شاهنامه فردوسی ۱۸ بار به نقاره‌زنی اشاره شده ‌است. پس از اسلام این رسم به‌گونه‌ای دیگر ادامه پیدا کرد و چاووش‌خوان‌ها هم آمدن ماه رمضان را نوید می‌دادند، آنها دو یا سه روز قبل از فرارسیدن ماه رمضان به خیابان‌ها می‌رفتند و آمدن ماه رمضان را نوید می‌دادند تا مسلمانان خود را برای چنین ماهی آماده کنند و غیرمسلمان‌ها تظاهر به روزه‌خواری نکنند.

آغاز ماه رمضان

این آیین یک روز پیش از فرارسیدن ماه مبارک رمضان برگزار می‌شد. به این ترتیب که مردم برخی شهر‌ها، شب قبل از نخستین سحرگاه ماه مبارک رمضان را تا صبح بیدار مانده و با برگزاری آیین‌های معنوی و پوشیدن لباس‌های نو، به استقبال این ماه رفته و چاووش‌خوان‌ها به خوانش‌ چاووشی‌هایی مرتبط با آن روز می‌پرداختند.

چاووش‌خوانی انتهایی یا الوداع‌خوانی

آیینی است که در سه‌ روز آخر ماه مبارک رمضان توسط همین چاووش‌خوان‌ها برگزار شده و به استقبال ماه شوال می‌رفتند و بدان الوداع‌خوانی نیز گفته می‌شود. این آوازها نیز همانند چاووش‌خوانی‌ها در دستگاه چهارگاه اجرا می‌شد.

صلوات‌خوانی

صلوات‌خوانی از انواع موسیقی مذهبی است که خواننده با استفاده از اشعاری که در آن مردم را به فرستادن صلوات دعوت می‌کنند به اجرای این مراسم می‌پردازد. اجرای صلوات‌خوانی از یک تا سه روز پیش از رویت هلال ماه رمضان برای پیش‌باز این ماه انجام می‌شود و به همان شکل در هنگام سحر از یک ساعت به اذان مانده خوش‌خوان‌ها به بام خانه خود رفته و به اجرای آن می‌پرداختند و هنگام نزدیک‌شدن به اذان ابیاتی خوانده می‌شد که پایان هر بیت آن یک صلوات داشته باشد و مردم بدانند که تا اذان صبح فرصت کمی دارند.

مناجات‌سحری یا سحرخوانی

مناجات به معنای رازونیاز کردن، راز دل‌ به‌کسی‌گفتن، رازگویی و عرض نیاز به درگاه‌خداست و مناجات‌خوانی به آن دسته از موسیقی دینی اطلاق می‌شود که با استفاده از اشعاری با درونمایه رازونیاز با خدا در سحر‌های ماه رمضان برای به‌موقع بیدار کردن مومنین از خواب و بهره‌مندی بیشتر از لحظات باقی‌مانده تا سحر اجرا می‌شود. در بسیاری از مناطق، مناجات‌خوانی به همراه ساز‌هایی چون دوتار یا تنبور نیز اجرا می‌شد.