علی احمدی، استادیار دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی:این روزها نام «کلابهاوس»، رسانه اجتماعی جوان و جذاب صدامحور در فضای رسانهای کشور بسیار به گوش میخورد. در شرایطی که تقریبا همه مردم جهان به علت کرونای دنیاگیر از مبادلات اجتماعی و گفتوگوهای حقیقی یا شرکت در جلسات محروم شدهاند، عجیب نیست که این شبکه اجتماعی پس از حدود یک سال از تولدش در «سیلیکونولی» بتواند مخاطبان بسیاری را به خود جلب کند. اینکه بتوان در یک بستر نرمافزاری رایگان جلسهای تشکیل داد و تعداد بسیاری شرکتکننده را گرد هم آورد، بهگونهایکه هریک از اعضا بتوانند دست خود را بالا ببرند و در فضایی دوستانه در بحث شرکت کنند، جذاب است. اگر اینستاگرام مبتنیبر تصویر و توئیتر مبتنیبر متن است، در این فضای جدید نه متن است، نه عکس و نه ویدئو، فقط صداست. درواقع، کلابهاوس بهمثابه «رادیوی آزاد» فضایی را برای احیای صدا فراهم کرده است. تنوع موضوعی فراوان و اتاقها و باشگاههای متعدد در این رسانه اجتماعی، زمینه مشارکت فعال و آزاد عموم را فراهم کرده و دهکده کوچک جهانی را تشکیل داده است. در این فضا، کاربران بهمثابه مخاطبان فعال میتوانند اتاق ایجاد کنند یا در اتاقهای دیگران صحبت کنند، نظر بدهند، سوال بپرسند؛ فقط کافی است که مدیران جلسه (moderator) او را «بالا بیاورند».
آنچه این روزها کلابهاوس را بیشتر درنظر آورد، برگزاری جلسات و یا نشستوارههای رسانهای با حضور فعالان سیاسی و اجتماعی و حتی برخی مسئولان ازجمله وزیر امورخارجه و رئیس سازمان انرژی اتمی است که به علت شرایط کرونایی قطعا برگزاری چنین نشستی در شرایط حقیقی امکانپذیر نبود. هرچند برگزاری یک نشست خبری به این شکل نمیتواند جایگزین فعالیتها و تجربههای مشترک و همگانی شود اما این رسانه جدید فرهنگ مشارکتی را تقویت و ابراز عقیده را برای کنشگران آسان کرده است.
گذشته از رویکرد سیاسی برخی کنشگران ایرانی برای حضور فعال در کلابهاوس در آستانه انتخابات ریاستجمهوری، نمیتوان هیجان استفاده از این رسانه اجتماعی در حوزههای غیرسیاسی مانند ورزش، موسیقی، روانشناسی، سرمایهگذاری برندها و مشاغل و... را در میان کاربران نادیده گرفت. این رسانه اجتماعی بهویژه فضای تازهای برای سرمایهگذاری برندها و مشاغل است. با توجه به نزدیکی انتخابات، تشکیل اتاقهای گپوگفت سیاسی حکایت از آن دارد که احتمالا این سکوی رسانهای بهسوی سیاسیشدن و حتی در مواردی رادیکالیزهشدن پیش میرود.
در هرحال، این روزها همان هیجان روزهای اول فیسبوک و توئیتر، در کلابهاوس وجود دارد. اگر دهه 2000 میلادی دهه رسانههای اجتماعی مبتنیبر متن و 2010 دهه عکس و ویدئو (اینستاگرام و تیکتاک) بود، به نظر میرسد دهه 2020 دهه صدا باشد که دستیاران صوتی و پادکستها آغازگر آن بودند و اکنون نوبت به برخی رسانههای اجتماعی و کارافزارهای موبایلی رسیده است. البته بحثهای فراوانی درباره رعایت حریم خصوصی و محدودیتهای این رسانه اجتماعی وجود دارد. کلابهاوس از «ویژگیهای دیجیتال» به نفع کامل خود استفاده نمیکند و هرچند برخی ویژگیها مانند نبود امکان ضبط مباحث اتاق ممکن است محدودیت این رسانه اجتماعی به شمار رود اما همین نقص در قابلیت، به جذابیت آن کمک میکند. کاربر ممکن است اطلاع نداشته باشد چه میهمان ویژهای در جلسه شرکت خواهد کرد و از آنجا که امکان شنیدن محتوای کامل مباحث بهصورت آفلاین وجود ندارد، نگرانی از اینکه مبادا مباحث از دست برود، کاربر را وادار میکند بهطور زنده در آن شرکت کند.
اما آینده کلابهاوس چه خواهد شد و چه بر سر آن خواهد آمد؟ به نظر میرسد اتفاقی که برای فیسبوک افتاد، درمورد این رسانه اجتماعی نیز خواهد افتاد و شور و هیجانی که برای فیسبوک و توئیتر وجود داشت و بهتدریج از حرارت آن کم شد، در انتظار کلابهاوس نیز خواهد بود. در کشور ما نیز ممکن است این هیجان به روزهای انتخابات محدود شود. نکته مهم دیگر اینکه رقبای این رسانه اجتماعی چگونه نقشآفرینی خواهند کرد. بهزودی توئیتر و فیسبوک در جدالهای صوتی رسانههای اجتماعی نیز حضور خواهند داشت که این مساله بهطور موثر طول عمر کلابهاوس را تحتتاثیر قرار خواهد داد. آیا مخاطبان فرصت کافی دارند بهطور منظم به همه بحثها در اتاقهای متعددی که هر شب یا روز فعالند، گوش دهند؟ آینده بستگی به این نیز دارد که این رسانه اجتماعی چگونه میتواند به کاربران در یافتن محتوا و امکان تعامل بیشتر کمک کند. آیا امکان تبدیل گفتارها به متن در آینده در این رسانه اجتماعی وجود خواهد داشت؟