تاریخ : Mon 12 Apr 2021 - 08:57
کد خبر : 53347
سرویس خبری : نقد روز

اصلاح‌طلبان شانس پیروزی نداشته باشند وارد رقابت جدی نمی‌شوند

سعید آجرلو در واکنش به نقش خاتمی در انتخابات 98 در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

اصلاح‌طلبان شانس پیروزی نداشته باشند وارد رقابت جدی نمی‌شوند

ما در انتخابات مجلس یازدهم، شاهد یک رویکرد دوگانه ازسوی اصلاح‌طلبان بودیم؛ درحالی‌که شورای عالی اصلاحات به ریاست ‌عارف از مدت‌ها پیش از انتخابات برای تصمیم‌گیری درمورد فرآیند انتخابات تشکیل شده بود، اما در لحظه نهایی که باید درمورد انتخابات تصمیم‌گیری می‌شد، احزاب را مقید کردند خودشان لیست بدهند و گفتند ما از شما حمایت کنیم، اما به‌نظر می‌رسد نکته اصلی این است که هرگاه اصلاح‌طلب‌ها ببینند در انتخابات شانس پیروزی ندارند، وارد رقابت جدی نمی‌شوند.

نسبت برخی اصلاح‌طلبان با جمهوری اسلامی شبیه نهضت آزادی و ملی‌مذهبی‌ها شده است

سعید آجرلو، مدیرمسئول روزنامه «صبح نو» و کارشناس مسائل سیاسی در گفت‌وگو با «فرهیختگان» به بررسی و تحلیل اختلافات اخیر در جریان اصلاح‌طلبی و متهم‌شدن حزب کارگزاران به تک‌روی در انتخابات98 ازسوی تاجزاده و در عین حال نقش دفتر خاتمی در هدایت و تهیه لیست انتخاباتی با وجود پرهیز از ورود صریح به کارزار انتخابات پرداخت و به‌دلیل همین سیاست دوگانه، نسبت برخی اصلاح‌طلبان با جمهوری اسلامی را شبیه نهضت آزادی توصیف کرد. مشروح این مصاحبه در ادامه از نگاه‌تان می‌گذرد.

کرباسچی که در گفت‌وگو با تاجزاده به تک‌روی بین اصلاح‌طلبان در انتخابات 98 محکوم شد، گفته با دفتر خاتمی برای لیست نهایی هماهنگ بوده است. چرا با وجود اینکه اصلاح‌طلبان اعلام کردند در انتخابات اسفند 98 فعالیت جدی ندارند، اما در پشت‌صحنه کاملا درگیر بودند؟

ما در انتخابات مجلس یازدهم، شاهد یک رویکرد دوگانه ازسوی اصلاح‌طلبان بودیم؛ درحالی‌که شورای عالی اصلاحات به ریاست ‌عارف از مدت‌ها پیش از انتخابات برای تصمیم‌گیری درمورد فرآیند انتخابات تشکیل شده بود، اما در لحظه نهایی که باید درمورد انتخابات تصمیم‌گیری می‌شد، احزاب را مقید کردند خودشان لیست بدهند و گفتند ما از شما حمایت کنیم، اما به‌نظر می‌رسد نکته اصلی این است که هرگاه اصلاح‌طلب‌ها ببینند در انتخابات شانس پیروزی ندارند، وارد رقابت جدی نمی‌شوند.

البته استدلال آنها در ظاهر این بود که اکثرا افرادشان ردصلاحیت شده‌اند.

بله، برخی از آنها گفتند چهره‌های شاخص ما ردصلاحیت شده‌اند و به‌واسطه همین امر لیست ندادیم، درحالی که مگر آنها در سال94 چهره‌های شاخصی داشتند که در سال98 از آن محروم باشند؟ در انتخابات مجلس دهم نیز مردم بسیاری از چهره‌های آن لیست را نمی‌شناختند، اما به‌واسطه امیدواری به رهبران اصلاحات به این لیست رای دادند.

ازسوی دیگر انتخابات سال98 و نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد اصلاح‌طلبان به‌واسطه عملکرد دولت ‌ روحانی، مجلس دهم و شورای شهر پنجم به این نتیجه رسیدند که شکست سختی می‌خورند، بنابراین این دوگانگی در اصلاحات وجود دارد و آنها حاضر نیستند شکست را بپذیرند و هرکدام از افراد این جریان هرگاه شکست بخورد، تقصیر را به گردن نهادهای نظارتی و حاکمیتی می‌اندازد.

  اصلاح‌طلبان نتوانستند نسبت و مسئولیت خود را درقبال حاکمیت مشخص کنند

به‌نظر می‌رسد چنین تفکری یک بحران جدی در مجموعه اصلاحات است که آن را به یک مساله، معما و مشکل بزرگ در اصلاحات تبدیل کرده است، بر همین اساس ما شاهد شکاف‌هایی در مناظره اخیر تاجزاده و کرباسچی نیز بودیم؛ درواقع آنها هنوز نتوانستند نسبت و مسئولیت خود را درقبال حاکمیت مشخص کنند.

به‌نظر شما منشأ این رفتارهای دوگانه کجاست؟ برخی معتقدند منفعت‌گرایی و برخی ریاکاری سیاسی را در این زمینه مطرح می‌کنند، کمااینکه سال90 ‌ خاتمی در حوزه دماوند رای داد اما حاضر نشد این را صریحا اعلام کند یا در جریان خود تعمیم دهد.

شکاف بین اصلاح‌طلبان جدی است و برخی از آنها بخش دیگر همچون تاجزاده، علوی‌تبار و حجاریان را متهم می‌کنند که شما جنبش اصلاحات و دوم خرداد را رادیکال کردید و این رادیکال‌شدن موجب شده ‌حکومت اعتماد خود را به ما از دست بدهد و ما بی‌اعتبار شویم و نتوانیم پروژه‌های خود را پیش ببریم و این موجب ناکارآمدی شده است. طرف مقابل به‌عنوان طیف رادیکال معتقد است شما اهل معامله‌کردن با حکومت هستید و می‌خواهید در قدرت باشید، اما این رویکرد به‌نظر بنده انحرافی است؛ چراکه اساسا طبق قانون اگر شما جمهوری اسلامی را نپذیرید، نمی‌توانید بخشی از جریان سیاسی فعال در حاکمیت باشید.

  نسبت عجیب برخی اصلاح‌طلبان با جمهوری اسلامی

بنابراین به‌نظر می‌رسد در چنین فضایی، امثال تاجزاده، حجاریان و علوی‌تبار دیگر تجدیدنظرطلب‌هایی هستند که درحال خارج شدن از حاکمیت بوده و نسبت‌شان با جمهوری اسلامی شبیه نسبت نهضت آزادی و ملی‌مذهبی‌ها شده است، اما گرایش‌هایی همچون کارگزاران یا عارف، خرازی و پزشکیان درون نظام تعریف می‌شوند؛ برهمین اساس معتقدم ممکن است اصلاحات دوپاره‌ شود کمااینکه اکنون نیز نشانه‌های آن دیده می‌شود.

  اصلاح‌طلبان تندرو در 1400 به‌دنبال گزینه حداکثری یا تحریم انتخابات هستند

درباره فعالیت انتخاباتی برای 1400 چطور؟ این شکاف و این رفتار دوگانه چطور بروز و ظهور دارد؟

طیف تجدیدنظرطلب به‌دنبال این است که فقط با گزینه حداکثری وارد انتخابات شود و در غیر این صورت می‌خواهد انتخابات را تحریم کند، آنها اگر ببینید شانسی با گزینه‌های حداقلی ندارند، حتما به‌سمت تحریم می‌روند و اگر ببینند شانس پیروزی دارند، آن زمان ممکن است بازهم فرصت‌طلبی کرده و مدل سال92 را اجرا کنند، اما در غیر این صورت دو طیف می‌شوند که شکاف‌شان نیز بسیار جدی است.

اساسا واضع و تئوریسین دولت ائتلافی، حجاریان است. او سال87 مناظره‌ای در مجله شهروند با عباس عبدی داشت و در آنجا مطرح کرد ما باید در سال88 ناطق‌نوری را بیاوریم و درواقع سابقه دولت ائتلافی یا اجاره‌ای که در سال92 نیز با روحانی اتفاق افتاد، در همین رادیکال‌ها است، اگر امروز حجاریان یا تاجزاده از دولت ائتلافی و گروه‌های میانه‌روتر عبور می‌کنند، خودشان واضع این تفکر بوده‌اند و از نظر تئوریک هم از دولت روحانی حمایت کردند، اما امروز نمی‌خواهند شکست خود را بپذیرند.

ازسوی دیگر در شورای شهر اساسا نظارت استصوابی وجود نداشته است اما 21نفر از این جریان رای نیاورد و درحال حاضر نیز پس از چهارسال باید کارنامه خود را ارائه دهند که دقیقا در شورای شهر چه کاری انجام دادند، دولت هم که همراه شهرداری بوده است، بنابراین چرا پاسخ نمی‌دهند.

با توجه به این وضعیت می‌توان گفت‌ بخشی از مشکلات فعلی متوجه روحانی است و بخش دیگر نیز متوجه اصلاح‌طلبانی است که مسئولیت نپذیرفتند و در همچنان روی همان پاشنه می‌‌چرخد.

نویسنده: محمدامین ایمانجانی، خبرنگار