تاریخ : Mon 12 Apr 2021 - 00:46
کد خبر : 53340
سرویس خبری : جهان شهر

پاسخ قاطع میدانی و تکثیر تاسیسات زیرزمینی

نقش بازرسی های آژانس در خرابکاری های هدفمند نطنز چیست؟ چرا باید ایده غنی سازی در اماکنی مثل فردو استمرار پیدا کند؟ پاسخ به خرابکاری نطنز چطور باشد؟

پاسخ قاطع میدانی و تکثیر تاسیسات زیرزمینی

تهران باید برای افزایش فشار به طرف‌های غربی و به خصوص با توجه به خرابکاری‌های انجام شده محدودیت مکانی غنی سازی را نیز شکسته و دست به گسترش تعداد تاسیسات غنی سازی بزند. این اقدام در سایه پیشرفت فناوری‌های ساخت سانتریفیوژ در ایران امکان پذیر است.

سیدمهدی طالبی، روزنامه‌نگار: نطنز بار دیگر شاهد انفجاری خرابکارانه بوده است. آن‌گونه که صبح روز یکشنبه بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی به رسانه‌ها اعلام کرده، در بامداد دیروز حادثه‌‌ای در بخشی از شبکه برق تاسیسات غنی‌سازی شهید مصطفی احمدی‌روشن نطنز رخ داده است. طبق گفته‌های کمالوندی این حادثه صدمات انسانی و آلودگی به‌دنبال نداشته است و کارشناسان سازمان انرژی اتمی و نهادهای مربوطه درحال بررسی دلایل وقوع آن هستند. سال گذشته نیز تاسیسات هسته‌ای نطنز شاهد اتفاقی مشابه بود. 12 مرداد 1399 یک انفجار باعث آسیب شدید به سالن مونتاژ سانتریفیوژ در تاسیسات نطنز شد. تکرار این حادثه در نخستین ماه سال 1400 نشان می‌دهد این موضوع نیاز به بررسی بیشتری دارد و تهران باید در مقابل این اقدامات به شکلی هوشمندانه مهره‌های خود را حرکت دهد. به همین دلیل در ادامه به بررسی ابعاد خرابکاری در تاسیسات نطنز پرداخته و با توجه به وضعیت برنامه هسته‌ای ایران راهکارهایی را برای مقابله با آن طرح خواهیم کرد.

نفوذ در تاسیسات

نفوذ در صنایع هسته‌ای و نظامی و خرابکاری‌ها و ترورها در این دو حوزه مسائلی نادر و کم‌پیدا در تاریخ نیستند. یکی از دلایل سرعت‌دهنده به ورود آمریکا در جنگ‌جهانی دوم خرابکاری‌های گسترده آلمان در کارخانه‌های تسلیحاتی آمریکا بود.

پس از آن نیز نفوذ‌های صورت‌گرفته در صنایع نظامی آمریکا باعث شدند برخی فناوری‌های به‌روز این کشور توسط شوروی مورد کپی‌برداری قرار بگیرند. روس‌ها توان مالی کمتری داشتند و به همین دلیل منتظر می‌ماندند تا پس از ساخت یک فناوری و سلاح در آمریکا آن را بدزدند. چینی‌ها درحال‌حاضر چنین کاری را انجام می‌دهند و هکرهایشان تاکنون موفق شده‌اند اطلاعات برخی جنگنده‌های آمریکا را به دست بیاورند. صهیونیست‌ها نیز در دهه 1970 میلادی نقشه‌های جنگنده میراژ-5 را از فرانسه دزدیدند و با استفاده از آنها جنگنده کفیر را تولید کردند. پاکستانی‌ها نیز نقشه‌های سانتریفیوژ P-1 را از هلند به‌صورت غیرقانونی خارج کردند و با استفاده از آنها موفق به تولید مواد لازم برای نخستین سلاح‌های اتمی‌شان شدند.

بیشتر اقدامات در حوزه‌های دفاعی و هسته‌ای بیش از آنکه به شکل خرابکاری و یا ترور باشد، شکل دزدی فناوری و یا «ضربه نامحسوس در مسیر» دارد. در این دو مدل یا یک فناوری دزدیده می‌شود و یا برای ضربه زدن به کشور مقابل سعی می‌شود از نفوذ برای انحراف فعالیت‌ها استفاده شود. این اقدامات به این دلیل انجام می‌شوند که خرابکاری یا ترور برای کشور متخاصم دارای تبعاتی ازجمله لو رفتن شبکه نفوذ و اقدامات انتقام‌جویانه دشمن است. زیرا دزدی فناوری و «ضربه نامحسوس در مسیر» مانع از لو رفتن نفوذ می‌شود اما در خرابکاری و ترور این مساله به‌سرعت مشخص می‌شود و کشور آسیب‌دیده به‌دنبال هسته‌های نفوذی می‌رود. این مسیر باعث می‌شود راه‌های دستیابی به اطلاعات در کشور دشمن تا حدی مسدود شود. اغلب کشورها به جز شرایطی که حالتی از جنگ برقرار باشد، به‌سمت خرابکاری آشکار و یا ترور نمی‌روند.

بااین‌حال گاهی‌اوقات برخی کشورها و یا مجموعه‌های سیاسی در شرایطی قرار دارند که نیازمند آسیب‌رسانی به دشمن خود هستند، زیرا جایی برای عقب‌نشینی ندارند. رژیم‌صهیونیستی یکی از این مجموعه‌هاست که به‌دلیل مشکلات جغرافیایی، جمعیتی و سیاسی نمی‌تواند در رویارویی مستقیم در برابر دشمنانش تاب بیاورد. به همین دلیل بیشتر از دیگران تلاش دارد از شبکه‌های نفوذ خود به شکل انجام خرابکاری و یا ترور بهره ببرد. رژیم‌صهیونیستی در ماه اوت 2009 (مرداد 1388) برای ارسال اخطار به روسیه اقدام به ترور رئیس پروژه اس-300 در مسکو کرد. روسیه این سامانه را به برخی کشورهای منطقه فروخته بود و تلاش داشت آنها را به دست ایران و سوریه نیز برساند. استقرار این سامانه در ایران و سوریه باعث محدودیت زیادی در آزادی عمل نیروی هوایی رژیم‌صهیونیستی می‌شد. دلیل اقدام بی‌پروایانه رژیم‌صهیونیستی آسیب‌پذیری‌اش بود. به‌عنوان مثال اگر پاکستان به اس-300 مسلح می‌شد، هند اعتراض می‌کرد اما سطح اعتراض کشور یک میلیارد و 200 میلیون نفری هند با بیش از 2 میلیون کیلومترمربع وسعت، متفاوت است با رژیم‌صهیونیستی که تمام تاسیسات حیاتی و جمعیتش در محیطی کوچک‌تر از استان تهران جمع شده است. لذا رژیم‌صهیونیستی به‌دلیل تنگنایی که در آن واقع شده است، بیشتر از دیگران دست به اقدامات بی‌پروایانه می‌زند.

آسیب‌پذیری هوایی تاسیسات نطنز

تاسیسات هسته‌ای نطنز به جز نفوذپذیری تجهیزاتی از دسترس‌پذیری هوایی نیز رنج می‌برد. این تاسیسات در مرکز ایران و در کنار رشته‌کوه‌های منشعب از زاگرس ایجاد شده‌اند تا حمله به آنها سخت باشد. چه اینکه حملات هوایی حتی با برخی سلاح‌های دورایستا به این تاسیسات نیز مشکل است. از سوی دیگر زیرزمینی کردن این تاسیسات در محیط کوهستانی باعث افزایش ضریب امنیت‌بخشی از تاسیسات شده است. بااین‌حال تاسیسات روزمینی نطنز درمعرض حملات به وسیله پهپادهای انتحاری هستند.

تاسیسات نطنز از سمت غرب با رشته‌کوه‌ها احاطه شده است و این به معنای ناتوانی شبکه راداری در پوشش اطراف این تاسیسات است. امواج راداری نمی‌توانند کوه‌های کوتاه و بلند را پوشش دهند. به همین دلیل پرنده‌های متخاصم می‌توانند با استفاده از آن وارد ایران شوند. این مشکل در دوران جنگ تحمیلی نیز ایران را آزار می‌داد، زیرا جنگنده‌های عراقی در پناه رشته‌کوه زاگرس، دور از چشم رادارها قرار می‌گرفتند و خود را به مناطق عمقی ایران می‌رساندند. بااین‌حال جنگنده‌ها از امکانات لازم برای پرواز در جداره‌های کوه برخوردار نبودند، زیرا امکان داشت به‌دلیل سرعت بالا و عدم تشخیص ناهمواری‌ها به کوه برخورد کنند. امروز اما پیشرفت فناوری و ساخت رادارهای روزنه ساختگی چنین امکانی را فراهم آورده است. رادار‌های روزنه ساختگی می‌توانند دست به نقشه‌برداری از سطح زمین بزنند. با این امکان پهپاد به‌راحتی می‌تواند ناهمواری‌های روبه‌روی خود را دیده، در کمترین فاصله از سطح کوه در جدارهای کوهستانی به طی مسیر بپردازد. همانند کاری که خفاش می‌کند و با ارسال امواج به اطراف و دریافت آن دیوار و اجسام را تشخیص داده و در شب مسیر پروازی خود را در فاصله‌ای کم از دیوارها و اجسام طی می‌کند.

 در نفوذ پهپادی سال 1393 رژیم‌صهیونیستی به تاسیسات نطنز، یک پهپاد هرمس این رژیم موفق شد با استفاده از رادار روزنه ساختگی «sar» و استفاده از پوشش راداری رشته‌کوه زاگرس به‌راحتی از شمال این رشته‌کوه از کشور آذربایجان وارد ایران شده و خود را به نطنز در شمال استان اصفهان برساند. زمانی این پهپاد شناسایی شد که در سمت شمالی غربی تاسیسات نطنز، کوه‌ها به پایان رسیده و پهپاد وارد منطقه دشت‌مانند آن شد. فضایی که دیگر پوشش راداری کوه وجود نداشت. البته احتمال دارد در منطقه کوهستانی مورد شناسایی قرار گرفته باشد، زیرا حلقه پدافندی اطراف این تاسیسات به‌شدت پیشرفته و پرتعداد است. پدافند هوایی ایران در سمت غربی تاسیسات به‌دلیل شناخت محیط اقدام به کارگذاری رادار‌های هشدار زودهنگام در جدارهای کوهستانی منتهی به تاسیسات کرده است تا در مرحله پایانی بتواند اهداف متجاوز به حریم نطنز را شناسایی کند. باوجود این، تاسیسات از طریق هوایی به‌وسیله پهپادهای شناسایی، تهاجمی و انتحاری به‌شدت آسیب‌پذیر است.

پدافند هوایی در اطراف تاسیسات به‌دلیل کوه‌های گسترده موجود در منطقه غربی و شمال‌غربی تاسیسات امکان پوشش‌دهی تمامی شکاف‌های موجود در این منطقه را ندارد. پوشش راداری تمام این جدارها نه امکان‌پذیر است و نه هزینه‌های بالای آن امکانش را می‌دهد. به همین دلیل رادارهای پوشش‌دهنده جدارهای کوهستان در اطراف این تاسیسات واقع هستند و حتی درصورت شناسایی اهداف متخاصم زمان زیادی برای رادارهای کنترل آتش برای برخورد با این اهداف وجود نخواهد داشت. همچنین درگیری با اهداف متخاصم حتی به شکل موفق در اطراف این تاسیسات باعث تحت‌تاثیر قرار داده‌شدن این تاسیسات به شکلی عمومی می‌شود، زیرا به جز کارمندان حتی ساکنان شهرها و روستاهای اطراف نیز متوجه درگیری با اهداف هوایی خواهند شد.

ایران برای حل این مشکل، دو راه‌حل روبه‌روی خود دارد که هردو دوگانه فیزیکی-روانی هستند. مورد اول جنبه فیزیکی پررنگ‌تری دارد و مورد دوم از ابعاد روانی‌تری برخوردار است:

1- راه نخست انتقال تاسیسات به مناطق زیرزمینی است. حتی تاسیسات کم‌اهمیت‌تر نیز باید در زیرسطح قرار گیرند زیرا حملات خرابکارانه با پهپادهای انفجاری دارای قدرت بالای تخریب نیست و تنها برای برهم ریختن مسائل روانی صورت می‌گیرد. بااین‌حال اگر تاسیسات از آسیب‌پذیری اندک نیز مصون شود، چنین اقدامی از سوی صهیونیست‌ها بی‌ثمر خواهد شد. زیرزمینی‌تر کردن تاسیسات هسته‌ای ایران برای کشورهای غربی قابل‌پذیرش نیست و آنها را به تکاپو و اعتراض وادار خواهد کرد. آنها به موازات اعتراض علیه ایران به رژیم‌صهیونیستی نیز فشار وارد خواهند کرد، زیرا اقدامات این رژیم می‌تواند باعث ایمنی‌بخش‌تر کردن تاسیسات هسته‌ای از سوی ایران شود.

2- راه دوم که از ابعاد روانی‌تری برخوردار است، اقدام به ایجاد تاسیسات غنی‌سازی زیرزمینی در مناطق دیگر است. ایران در سایه پیشرفت سانتریفیوژهایش دیگر همانند گذشته نیازمند تاسیسات بزرگ نیست، زیرا اگر در گذشته سانتریفیوژهای ایران تنها یک‌ سو توانایی غنی‌سازی داشتند درحال‌حاضر سانتریفیوژهای 5/5 سویی درحال تولید انبوه هستند و سانتریفیوژهایی با 12 سو، 24 سو و 50 سو درحال گذراندن مراحل منتهی به تولید انبوه هستند. ایران پیش از برجام درمجموع 10 هزار سو توانایی غنی‌سازی داشت که از طریق 10 هزار سانتریفیوژ صورت می‌گرفت. همین میزان از طریق 2000 هزار سانتریفیوژ IR2  قابل ‌تامین است. اگر تا چند سال آینده ایران بتواند سانتریفیوژهای IR9 را به تولید انبوه برساند، تنها با 200 سانتریفیوژ از این نوع می‌تواند ظرفیتی معادل 10 هزار سو ایجاد کند. قطعا 200 دستگاه بزرگ IR9 فضای کمتری نسبت به 10 هزار سانتریفیوژ کوچک IR1 اشغال می‌کند. ایران باید بر همین مبنا چند نقطه در کشور را با پوشش مناسب انتخاب کرده و دست به حفر تاسیسات زیرزمینی کوچک در آن بزند. آماده‌سازی چند تاسیسات غنی‌سازی 10 هزار سویی که در آینده قرار باشد با سانتریفیوژ‌های IR9 تجهیز شوند ضمن آنکه به شکل عملی آسیب‌پذیری تاسیسات هسته‌ای ایران را سخت‌تر می‌کند، می‌تواند کشورهای غربی را وادار به فشار ضد تل‌آویو کند. موتور محرکه ایران برای گسترش تاسیسات زیرزمینی‌اش حملات خرابکارانه صهیونیست‌هاست و طرح ایجاد «تاسیسات غنی‌سازی مینیاتوری پراکنده» توسط ایران که شامل تاسیسات کوچک اما پخش‌شده در جغرافیای ایران است، می‌تواند با افزایش امنیت تاسیسات ایران فشار قابل‌توجهی به طرف‌های غربی وارد کند. این «تاسیسات غنی‌سازی مینیاتوری پراکنده» قرار نیست در زمان حاضر و در گام اول با سانتریفیوژ تجهیز شود اما سالن‌های آن باید ایجاد شده و در راستای گام‌های کاهش تعهدات برجامی ایران به‌عنوان تاسیسات هسته‌ای به سازمان بین‌المللی انرژی اتمی معرفی شود. درصورت نیاز تا رسیدن سانتریفیوژهای IR9‌می‌توان این سالن‌های کوچک پراکنده را با یک آبشار IR2 تجهیز کرد. ایجاد تاسیسات و ساخت سانتریفیوژ گرچه به‌خودی‌خود دارای هزینه است اما با توجه به ابعاد برنامه هسته‌ای ایران هزینه‌های ایجاد آن ناچیز خواهد بود.

تعداد این «تاسیسات غنی‌سازی مینیاتوری پراکنده» باید نهایتا به 3 مورد محدود شود. با توجه به کوچکی این واحدها، نیازی به حفر تونل‌های بزرگ و ایجاد سالن عظیم در زیرزمین نیست و از سوی دیگر قرار است این تاسیسات در آینده با تعداد بسیار محدودی سانتریفیوژ تجهیز شود. ایران تاکنون 5 آبشار IR2 را در نطنز نصب کرده است اما در هر 3 تاسیسات جدید نهایتا به سه آبشار با مجموع 522 سانتریفیوژ نیاز خواهد بود. این تعداد دستگاه 2800 سو به توانایی غنی‌سازی ایران معادل یک‌سوم توان پیش از برجام خواهد افزود. پس از تجهیز به سانتریفیوژهای IR9 نیز این سه تاسیسات ظرفیت غنی‌سازی معادل سه برابر پیش از برجام ایجاد خواهند کرد. برای امنیت زمینی و پوشش هوایی آن نیز می‌توان تاسیسات جدید را در نزدیکی برخی پایگاه‌های نظامی ایجاد کرد. به‌عنوان مثال ایران لشکر 21 پیاده گرگان را به بیرجند و استان خراسان‌جنوبی منتقل کرده است و می‌خواهد فرودگاهی نظامی نیز در آن ایجاد کند. ایران می‌تواند در کنار تاسیسات جدید در مناطق کوهستانی بیرجند یکی از تاسیسات هسته‌ای کوچک خود را بنا کند. این تاسیسات از پوشش هوایی پدافند پایگاه‌های ارتش بهره برده و از امنیت زمینی توسط لشکر 21 بهره خواهد برد. این اقدام نشان می‌دهد هرگونه حمله خرابکارانه بیشتر به هریک از تاسیسات ایران می‌تواند باعث گسترش تاسیسات غنی‌سازی کوچک ایران به مناطق بیشتری شود.

نفوذ به تاسیسات نطنز

در امور پیمانکاری تاسیسات هسته‌ای نطنز با توجه به گستردگی اقدامات عمرانی و زیرساختی و تعداد نفرات بالا و شرکت‌های متعدد دخیل در امور کلی و جزئی آن، مساله نفوذ و آلوده‌سازی تاسیسات موضوعی دور از ذهن و درحال‌حاضر ناپیدا نیست. نفوذ مساله‌ای بدیهی در زیرساخت‌های گسترده دفاعی و فناوری یک کشور است اما این سطوح نیز قطعا دارای درجه‌های خاص خود است.

آنچه از اقدامات کشف‌شده و کشف‌نشده غرب و رژیم‌صهیونیستی مشخص است، آنها با نفوذ به بدنه برخی شرکت‌های پیمانکاری خرد در تاسیسات هسته‌ای ایران به‌خصوص نطنز، دست به آلوده‌سازی مجموعه از طریق وارد کردن تجهیزات حاوی مواد منفجره زده‌اند.

در انفجار سال گذشته سوله روزمینی مونتاژ سانتریفیوژ در تاسیسات هسته نطنز یک دستگاه که چندسال پیش وارد این تاسیسات شده بود از طریق ارتباط با ماهواره منفجر شد. پیمانکار واردکننده این دستگاه نیز دو سال پیش از کشور خارج شده بود. روز گذشته نیز انفجاری در تاسیسات برق نطنز اتفاق افتاد. انفجاری که احتمالا توسط تجهیزات کار گذاشته‌شده توسط پیمانکارهای پیشین این تاسیسات رخ داده است.

چنین رخدادهایی نشان می‌دهد ایران باید دقت بالاتری در هرگونه اقدام خود در تاسیسات حساس، داشته باشد. گرچه اقدامات تامینی و کارشناسی برای ورود پیمانکارها به این تاسیسات انجام شده است اما در هرحال حجم بالای اقدامات عمرانی و زیرساختی در طول بازه زمانی چند ساله راهی باز گذاشته تا نفوذهایی به این تاسیسات صورت بگیرد. ایران با توجه به شرایط موجود جهت مقابله با خرابکاری‌ها می‌تواند چند اقدام در این حوزه انجام دهد:

1-نخستین مورد، بازاستعلام کلیه خطوط زنجیره تامین تجهیزات در نطنز است. معمولا نقاطی که منشأ نفوذ بوده‌اند از کشور خارج شده‌اند؛ همانند پیمانکار واردکننده تجهیزات انفجاری سالن مونتاژ را که تمامی این ساختمان بزرگ که محل کار 300 تن بود، در سال 1399 نابود کرد. مخدوش بودن هر نقطه‌ای در زنجیره نشانی از هشدار است. هر فردی که از شرکت‌های زنجیره تامین تجهیزات در کشور حضور نداشته باشد احتمالا نقشی در آلوده‌سازی تاسیسات داشته است و باید تمامی تجهیزاتی که از این نقطه سیاه عبور کرده‌اند، بازرسی شده و یا به‌طورکلی از تاسیسات خارج شوند.

2- انفجار سال گذشته سالن مونتاژ نشان داد دستگاه آلوده به وسیله پیام ماهواره‌ای دستور منفجر کردن خود را دریافت کرده است. این مساله نشان می‌دهد اگر راه برقراری ارتباط ماهواره‌ای و سیگنالی با تجهیزات قطع شود، احتمال انفجار نیز کمتر می‌شود. زیرزمینی کردن تاسیسات یکی از این راه‌هاست. راه دیگر نیز ایزوله کردن اتاق‌ها و سالن‌های تاسیسات برای مسدودسازی راه ارتباطی با سیگنال‌های مزاحم است. یک راه دیگر نیز می‌تواند نصب اخلالگرها در برخی نقاط تاسیسات به‌منظور اخلال در پیام‌های ماهواره‌ای احتمالی باشد که البته دشوارتر از راه‌های قبلی است.

نتیجه‌گیری

ایران در راستای کاهش تعهدات برجام خود اقدامات زیادی انجام داده است. افزایش تعداد سانتریفیوژهای نصب‌شده در تاسیسات غنی‌سازی و استفاده از دستگاه‌های پیشرفته‌تر، عبور از سطح غنی‌سازی 10 هزار سویی پیش از برجام و رسیدن به ظرفیت 16 هزار و 500 سویی، سرعت دادن به ساخت سانتریفیوژهای پیشرفته‌تر، آغاز غنی‌سازی 20درصدی و صحبت از احتمال غنی‌سازی تا 60درصد، ازجمله اقدامات ایران بوده‌اند. ایران در حوزه بازرسی‌ها نیز با تعلیق پروتکل الحاقی حوزه‌های کاهش تعهدات برجامی خود را افزایش داده است.

تهران باید برای افزایش فشار به طرف‌های غربی و به‌خصوص با توجه به خرابکاری‌های انجام‌شده محدودیت مکانی غنی‌سازی را نیز شکسته و دست به گسترش تعداد تاسیسات غنی‌سازی بزند. این اقدام در سایه پیشرفت فناوری‌های ساخت سانتریفیوژ در ایران امکان‌پذیر است. این امکان‌پذیری تنها در راستای مدیریت پروژه‌ها نیست بلکه ساخت تاسیسات و تجهیز آنها در مقیاس کلی برنامه هسته‌ای ایران کم‌هزینه خواهد بود. شکستن این محدودیت در هر سطحی می‌تواند ابزاری قدرتمند در دستان ایران قرار دهد. برای تامین هزینه‌های این تاسیسات درصورت کمبود بودجه دولت و یا حتی مخالفت آن می‌توان حتی از کمک‌های مردمی و یا وقف هسته‌ای نیز استفاده کرد. این مساله به‌خودی‌خود باعث مردمی‌تر شدن فناوری هسته‌ای در ایران نیز می‌شود. موضوعی که می‌تواند هرگونه تلاش برای کند کردن سرعت فناوری هسته‌ای در ایران را نیز ناکام کند.

در آذرماه سال گذشته بود که در پی ترور و به شهادت رسیدن محسن فخری‌زاده، دانشمند برجسته هسته‌ای کشور «حاج‌علی محمدپور» ساکن روستای شیرکلا از توابع بخش چمستان شهرستان نور یک واحد منزل مسکونی با زمین اطراف، دودانگ از 6 دانگ یک کارخانه شالیکوبی، یک هکتار زمین مزروعی و یک هکتار زمین مزروعی در بافت روستا را جمعا به ارزش بیش از 30 میلیاردتومان وقف تحقیقات هسته‌ای کرد. این مساله نشان می‌دهد فناوری هسته‌ای ایران در ذهن مردم اثرگذار بوده است و می‌توان آن را مردمی‌تر نیز کرد. تمامی شرایط در سایه اقدامات خرابکارانه رژیم‌صهیونیستی در تاسیسات هسته‌ای، برنداشتن تحریم‌ها توسط آمریکا، پیشرفت‌های فنی ایران و آمادگی مردم کشور برای شکستن محدودیت مکان غنی‌سازی توسط ایران آماده است.