تاریخ : Thu 08 Apr 2021 - 16:30
کد خبر : 53237
سرویس خبری : نقد روز

توافق با چین، راهبرد منطقه‌ای آمریکا را زیر سوال برد

عبدالرضا فرجی راد، استاد دانشگاه و سفیر اسبق ایران در نروژ:

توافق با چین، راهبرد منطقه‌ای آمریکا را زیر سوال برد

درحال حاضر با این توافق ۲۵ساله ایران و چین، استراتژی دموکرات‌ها در قبال چین و حوزه خلیج‌فارس زیرسوال می‌رود و از آنجایی که آمریکایی‌ها به خوبی می‌دانند چین به دنبال فشار به آمریکا در این حوزه جغرافیایی است لذا رئیس‌جمهور آمریکا و وزیر خارجه آن کشور از این توافق ابراز نگرانی کرده‌اند.

به گزارش «فرهیختگان» عبدالرضا فرجی‌راد، سفیر اسبق کشورمان در نروژ و کارشناس مسائل بین‌الملل در گفت‌وگو با انجمن علمی ژئوپلیتیک ایران به تحلیل و بررسی ابعاد توافق ایران و چین پرداخت که مشروح این گفت‌وگو در ادامه از نگاه‌تان می‌گذرد.

سند مشارکت راهبردی ایران و چین، به‌عنوان یک سند بالادستی و نقشه راه در روابط ایران و چین تا چه اندازه می‌تواند به تعمیق روابط ژئوپلیتیکی 2 کشور منجر شود؟

در این زمینه ابتدا باید یک مقدمه مطرح کنم؛ این سند ۲۵ساله یک نقشه راهی است که تعهد مالی و ضمانت اجرایی ندارد هر چند از نقطه‌نظر سیاسی فعلا از اهمیت برخوردار است، به‌طوری‌که اگر عملیاتی شود و در مسیر اجرای درست قرار گیرد، می‌تواند تحولی را در یکی، دو دهه آینده از نظر توسعه داخلی، افزایش وزن منطقه‌ای و حتی بهترشدن جایگاه بین‌المللی ایران به وجود آورد.
البته اگر این توافق در مسیر درستی قرار نگیرد و از سویی بین دستگاه‌ها هماهنگی نباشد یا دولت‌های بعدی به‌خاطر تغییر شرایط سیاسی ایران تمایلی به اجرای آن نداشته باشند هم اعتماد بین چین و ایران از بین می‌رود و هم هزینه‌های صورت‌گرفته از سوی طرف ایرانی خسارت‌ به بار خواهد آورد، ما نباید یادمان برود که این سند زمینه‌‌های مختلف درمورد توسعه ملی را در برمی‌گیرد و برای هر بخشی باید قراردادهایی فراهم شود که آن قرارداد‌ها ضمانت اجرایی دارند و در این سند چارچوب آنها دیده شده است. 

محافظه‌کاری تاریخی چین در ارتباط با ایران برای حساس‌نشدن طرف آمریکایی

همانطور که می‌دانید ۵۰ سال از ایجاد رابطه ایران و چین می‌گذرد و در طول زمان این رابطه به تدریج رو به بهبودی بوده است و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سرعت بیشتری گرفته و دو کشور در بخش‌های مختلف و به‌ویژه نظامی همکاری‌های قابل‌توجهی داشته‌اند. با توجه به دشمنی بین ایران و آمریکا، چینی‌ها که منافع فراوانی از رابطه اقتصادی با آمریکا داشتند، همیشه سعی می‌کردند در رابطه با ایران یک نوع محافظه‌کاری داشته باشند، به‌طوری که حساسیت طرف آمریکایی برانگیخته نشود. اگر هم در جایی مجبور می‌شدند بین منافع ایران و آمریکا یکی را انتخاب کنند با توجه به حجم بالای منافع اقتصادی به‌نفع ایران تصمیم نمی‌گرفتند و نمونه آن را در رای‌گیری شورای امنیت علیه ایران به همراه روسیه جهت تحریم‌های ایران در دوره اوباما شاهد بودیم.
با روی کارآمدن ترامپ آمریکا یک جنگ اقتصادی را علیه چین آغاز کرد که چینی‌ها مجبور شدند از لاک دفاعی خارج شوند و به همین جهت در رابطه با ایران هم تا حدودی محافظه‌کاری را کنار گذاشتند و در دورزدن تحریم‌ها که کار بسیار مشکلی بود تا حدودی همکاری کردند؛ با روی کار آمدن بایدن، امید چینی‌ها از دست رفت و متوجه شدند که نه‌تنها اولویت استراتژی ژئوپلیتیکی آمریکا در سیاست خارجی مقابله با چین است بلکه به‌طور  آشکار آمریکا متحدانش یعنی به ترتیب اتحادیه اروپایی، کانادا و استرالیا و اعراب را هم در این روند هدایت می‌کند.

   سهم اقتصادی چین با اعراب خلیج‌فارس بیشتر از ایران است

لذا چینی‌ها بیشتر از لاک محافظه‌کاری خارج شده و متوجه شدند که باید خود را برای یک رویارویی آماده کنند، بنابراین سیاستی تهاجمی را آغاز کرده و سفرهای همراه با امضای توافق‌هایی با کشورهای عربی نفت‌خیز، ایران و ترکیه برای وزیر خارجه تنظیم شد. ضمن اینکه باید قبول کنیم سهم اقتصادی چین با اعراب خلیج‌فارس بیشتر از ایران است ولی با توجه به نزاع طولانی‌مدتی که چین با آمریکا و اروپا خواهد داشت، ایران جایگاه بهتر و مناسب‌تری در سیاست خارجی چین دارد، چراکه در این رقابت ژئوپلیتیکی با اعراب، ایران از توانمندی‌هایی برخوردار است که هیچ‌کدام از کشور‌های عربی ندارند و ترکیه هم به‌خاطر عضویت در ناتو و تلاش برای عضویت در اتحادیه اروپایی نمی‌تواند اطمینان‌خاطر برای چینی‌ها باشد ضمن اینکه هرچه رقابت چین و اعراب تشدید شود که می‌شود، فشار بر اعراب و ترکیه منجر به کاهش سطح روابط اقتصادی با چین خواهد شد.

   سند ۲۵ساله ایران را به‌تدریج در رقابت ژئوپلیتیکی درکنار چین با غرب قرار می‌دهد

لذا این سند ۲۵ساله علاوه‌بر پیوند‌های اقتصادی و سیاسی ایران را به‌تدریج در رقابت ژئوپلیتیکی درکنار چین با غرب قرار می‌دهد که وزنه به نفع چین خواهد چرخید و به همین علت وقتی اخیرا از جو بایدن سوال شد که آیا نگران توسعه رابطه ایران و چین در قالب این سند نیستید، وی پاسخ داد که حدود یک‌سال است نگران این رابطه هستم.

مشارکت راهبردی ایران و چین چه تاثیری در مناسبات بین‌المللی به‌ویژه در روابط چین و آمریکا و نیز روابط ایران و آمریکا می‌تواند داشته باشد؟

اگر بپذیریم که در استراتژی ژئوپلیتیکی ایالات‌متحده آمریکا همان‌طور که اعلام شده برخورد با چین در اولویت است، این توافق می‌تواند به‌عنوان یکی از معضلات آمریکا در تحقق اهدافش به کار رود، البته در صورتی که به‌طور جدی 2 کشور بتوانند آن را عملیاتی کنند.
از زمان حاکمیت اوباما در آمریکا سیاست متوازنی در خاورمیانه و به‌ویژه در حوزه خلیج‌فارس، پیش گرفته شد که نتیجه اولیه آن توافق برجام بود. یعنی استراتژی اوباما این بود که توازنی را بین ایران و عربستان به وجود آورد که از طریق گفت‌وگو اختلافات خود را حل کنند و آمریکا اجازه ندهد قدرتی بر قدرت دیگر برتری داشته باشد؛ به همین دلیل هر وقت رهبران عربستان از آمریکا می‌خواستند که از آنها در مقابل ایران حمایت کند این پاسخ را می‌شنیدند که باید مشکلات‌تان را از طریق گفت‌وگو حل و فصل کنید، درحالی که دولت‌های قبلی آمریکا نه‌تنها از آنها حمایت می‌کردند بلکه آنها را به دشمنی بیشتر با ایران تحریک می‌کردند.

  هدف آمریکا توجه به شرق و حوزه چین با کاهش تنش در خلیج‌فارس بود، توافق ایران و چین  این سیاست را زیرسوال برد

درواقع هدف تیم اوباما از این سیاست این بود که در مرحله اول با کاهش تنش در منطقه از توجه بیش‌ازحد به این منطقه بکاهند و توجه خود را معطوف به شرق و حوزه پیرامونی چین کنند و در درجه دوم با گفت‌وگوهای بیشتر و اعتماد‌سازی و پذیرش مشروعیت جمهوری اسلامی به‌تدریج روابط آمریکا با ایران را عادی سازند؛ بایدن هم که قدرت را به دست گرفته همان سیاست را دنبال می‌کند. آنها می‌خواهند به برجام و رفع تحریم‌ها بازگردند ولی می‌خواهند این تعهد را از جمهوری اسلامی بگیرند که مسائل منطقه و عادی‌سازی گفت‌وگو‌ها را در قبال آن ادامه دهند.
درحال حاضر با این توافق ۲۵ساله ایران و چین، استراتژی دموکرات‌ها در قبال چین و حوزه خلیج‌فارس زیرسوال می‌رود و از آنجایی که آمریکایی‌ها به خوبی می‌دانند چین به دنبال فشار به آمریکا در این حوزه جغرافیایی است لذا رئیس‌جمهور آمریکا و وزیر خارجه آن کشور از این توافق ابراز نگرانی کرده‌اند.
در واقع چینی‌ها به آمریکا می‌گویند حالا که همه همت خود را برای مقابله با چین گذاشته‌اید پس لطفا بخشی از توان خود را که می‌خواهید به شرق دور انتقال دهید، در همین حوزه نگه دارید. من مطمئن هستم که چینی‌ها منتظر بودند که سیاست دولت آمریکا در قبال چین را بعد از ترامپ ارزیابی کنند و سپس درمورد امضای توافق‌نامه تصمیم بگیرند.

  توافق 25ساله، راهبرد منطقه‌ای آمریکا را زیرسوال برد و جسارت ایران را افزایش داد

وقتی دیدند سیاست دموکرات‌ها به رهبری بایدن بسیار سختگیرانه‌تر از دوره ترامپ است تصمیم خود را در رابطه با امضای توافقنامه نهایی کردند. همچنین مطمئن هستم که اگر آمریکایی‌ها در مذاکره با چینی‌ها قول دهند یا متعهد شوند که سیاست سختگیرانه در قبال چین را کنار بگذارند، چینی‌ها در رابطه با این توافق بدون آنکه آن را برهم بزنند کوتاه آمده و پروژه‌هایی را به‌عنوان قرارداد با ایران به امضا می‌رسانند که از حساسیت کمی برخوردار است.

   اگر آمریکا می‌دانست امضای توافق ایران و چین ناگهانی به انجام می‌رسد بخش‌هایی از تحریم‌ها را زودتر برمی‌داشت

با توجه به اوصاف بالا از یک‌سو این توافق‌نامه در میان یک رقابت ژئوپلیتیکی بین آمریکا و چین به امضا رسید که راهبرد منطقه‌ای آمریکا را زیر سوال برده و از سوی دیگر جسارتی را به ایران داده که برای گفت‌وگو با آمریکا درمورد بازگشت به برجام و گفت‌وگوهایی که آمریکایی‌ها تلاش می‌کنند با ایران درمورد منطقه داشته باشند و به‌خاطر آن برجام را گروگان گرفته‌اند، سختگیری بیشتری کند. چه‌بسا اگر آمریکا می‌دانست که به‌طور ناگهانی امضای توافق‌نامه به انجام می‌رسد شاید بخش‌هایی از تحریم‌ها را زودتر برمی‌داشتند تا وارد مذاکره با ایران شوند و احتمالا از عدم‌اتخاذ چنین تصمیمی پشیمان هستند.

مشارکت راهبردی ایران و چین چه تاثیری در مناسبات ایران و روسیه و نیز روابط ایران و کشورهای اتحادیه اروپا می‌تواند داشته باشد؟

زمانی برژینسکی اعلام کرد آمریکا باید نگران نزدیکی روسیه، ایران و چین باشد؛ مبنای یک همکاری نظامی بین ایران و روسیه در سوریه بنا گذاشته شد و از آن به بعد بخش‌های امنیتی و نظامی 2 کشور بیش از بخش‌های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی با یکدیگر همکاری کرده‌اند. در همین رابطه روس‌ها به‌رغم حفظ رابطه خوب خود با اعراب خلیج‌فارس در رابطه با یمن و لبنان هم ساکت نبوده و ارتباطاتی با حوثی‌ها و حزب‌الله داشته‌اند.
با توجه به اینکه غرب یعنی آمریکا و اروپا، روسیه را همچون چین مورد هدف قرار داده است و روس‌ها می‌دانند که هدف غرب از فشار بر روسیه تضعیف پوتین و انتخاب جایگزینی همچون یلتسین برای کرملین است که شاهد روسیه‌ای ضعیف شده بر سر کار باشد لذا روس‌ها از هر اقدام و توافقی در منطقه که غرب را به چالش بکشد، استقبال می‌کنند. روسیه به‌خاطر اعمال تحریم‌های غرب و نیز اقتصاد کم‌تنوع و نسبتا ضعیف که بیش از ۵۰درصد بر محور فروش نفت و گاز می‌چرخد لازم می‌داند که به‌خاطر رفع نیازهای تکنولوژیکی خود و نیز سرمایه‌گذاری و تجارت با چین همراه باشد، هرچند از نفوذ چین در داخل روسیه، آسیای مرکزی و قفقاز و منطقه در درازمدت ابرازنگرانی می‌کند.
بنابراین به‌منظور کسب قدرت بیشتر برای مقابله با غرب از توافق ایران با چین استقبال می‌کند، ضمن اینکه این احتمال وجود دارد که بین ایران و روسیه هم توافقی که تمرکز آن بیشتر بر بخش نظامی باشد، صورت پذیرد. اگر موانع عضویت ایران در شانگهای برداشته شود که با توافق ۲۵ساله با چین احتمال آن بالا رفته، ممکن است 3 کشور ایران، چین و روسیه همکاری‌های مشترک 3 ‌جانبه بیشتری همراه با مانورهای نظامی به‌ویژه در بخش دریایی از خود نشان دهند. البته در این میان افکار عمومی ایرانیان را که اکثرا نسبت به این تحولات منفی است و رسانه‌های پرنفوذ فارسی‌زبان طرفدار غرب نیز به آن دامن می‌زنند نباید دست‌کم گرفت لذا اجرایی‌شدن این توافقات به تحولات سیاسی بعدی همچون انتخابات‌ها هم بستگی دارد.

  ناراضی‌بودن اروپا از توافق ایران و چین

اما در رابطه با تاثیر سند بر روابط ایران با اتحادیه اروپایی باید گفت که حتما اتحادیه اروپایی از اتفاق استقبال نکرده و ناراضی هستند. از یک‌طرف اروپایی‌ها هم چین را یک خطر می‌دانند و از نفوذ سیاسی و اقتصادی آن کشور در منطقه و نیز در میان کشورهای اروپایی به‌ویژه شرق اروپا نگران هستند. به همین جهت به‌تدریج خود را با سیاست‌های دولت بایدن برای فشار بر چین آماده می‌کنند. از طرف دیگر ایران را یک حوزه اقتصادی متمایل به اروپا می‌دانند که منتظر بودند با رفع تحریم‌های آمریکا مجددا در بخش‌های مختلف اقتصادی و تجاری و به‌ویژه در بخش نفت و گاز فعال شوند. از آنجایی که چین در کشورهای عربی نیز بعضی از بازارها را از دست اروپایی‌ها خارج کرده، نگرانی‌های اروپایی‌ها از این توافق بیشتر خواهد شد. این احتمال وجود دارد که بعد از امضای این سند بین ایران و چین، هماهنگی‌هایی بین اروپا و آمریکا برای فشار بیشتر به 2 کشور فوق صورت پذیرد.

  مثلث ژاپن و ایالات‌متحده آمریکا و هند علیه نفوذ چین

مشارکت راهبردی ایران و چین چه تاثیری در مناسبات منطقه‌ای به‌ویژه در روابط چین و هند و نیز روابط ایران و کشورهای منطقه آسیای جنوب‌غربی به‌ویژه خلیج‌فارس می‌تواند داشته باشد؟

هند رقیب چین است و به‌خاطر این رقابت همراه با ژاپن و ایالات‌متحده آمریکا مثلثی را تشکیل داده‌اند که نفوذ چین را کنترل کنند و به همین جهت هندوستان جایگاه ویژه‌ای در سیاست خارجی آمریکا پیدا کرده است. اخیرا هم استرالیا با این مثلث همکاری می‌کند ولی با احتیاط چراکه ۴۰ درصد تولیدات کشاورزی و دامی استرالیا به چین صادر می‌شود.
از سوی دیگر هند کد ژئوپلیتیکی خود را یک کد جهانی تعریف کرده است و با توجه به وسعت، جمعیت و منابع و اتصال به دریاهای آزاد انتخاب صحیحی داشته و همچون چین انرژی را موتورمتحرکه تولیدات و اقتصاد خود می‌داند که ایران را به‌خاطر نزدیکی و بازار خوبش یکی از منابع دریافت انرژی برای خود می‌داند.  علاوه‌بر آن دسترسی به آسیای مرکزی، قفقاز، افغانستان، روسیه و حتی اروپا را از طریق ایران آسان‌تر و ارزان‌تر می‌داند و به همین جهت بندر چابهار در اقیانوس هند و نزدیک به بمبئی را به‌عنوان محوریت و کانون فعالیت‌های خود برای دسترسی به مناطق و کشورهای فوق انتخاب کرده است؛ از سوی دیگر پاکستان رقیب و دشمن اصلی هندوستان که در همسایگی ایران و چین قرار گرفته قرارداد استراتژیک با چین به امضا رسانده که مقرر شده ۴۶میلیارد دلار سرمایه‌گذاری چینی از کاشغر در غرب چین تا بندر گوادر در اقیانوس هند صورت بگیرد که علاوه‌بر توسعه پاکستان غرب چین نیز که جغرافیای بسته‌ای دارد را از طریق گوادر به اقیانوس هند وصل می کند.  چین تاکنون 8 ‌میلیارد دلار از این ۴۶ میلیارد تخصیص‌یافته را هزینه کرده و با اتمام این پروژه عظیم قطعا بندر گوادر به پایگاهی اقتصادی و نظامی برای چین تبدیل خواهد شد، بنابراین چین در نزدیکی تنگه‌هرمز پیشانی اقیانوس هند را در اختیار خود می‌گیرد.

   توافق ایران و چین باعث می‌شود هند فعالیت‌های اقتصادی خود در ایران و به‌ویژه چابهار را افزایش دهد

با این مقدمه مشخص می‌شود هندوستان باید یکی از مخالفان جدی توافق ۲۵ساله چین و ایران باشد، ضمن اینکه این نگرانی برای هند و کشورهای عرب خلیج‌فارس وجود دارد که مبادا یک پیوند 3 جانبه راهبردی بین چین، پاکستان و ایران ایجاد شود. البته توافق ایران و چین باعث می‌شود هند فعالیت‌های اقتصادی خود در ایران و به‌ویژه در چابهار را افزایش دهد و فشار بیشتری را به آمریکا وارد خواهد ساخت تا مجوز خرید نفت از ایران را دریافت کند.  در رابطه با تاثیر توافق بر کشورهای خاورمیانه باید گفت رژیم‌صهیونیستی اولین کشوری بود که نگرانی خود را از این توافق اعلام کرد. اسرائیلی‌ها از چند بعد مخالف این توافق هستند. از یک‌سو احساس می‌کنند بخش امنیتی داخلی و منطقه‌ای جمهوری اسلامی تقویت می‌شود و فعالیت امنیتی موساد در داخل ایران و در منطقه حوزه نفوذ ایران با سختی بیشتری انجام می‌شود و از سویی افزایش همکاری‌های ایران و چین به توان هسته‌ای، موشکی و نظامی ایران می‌افزاید، ضمن اینکه بهبود شرایط اقتصادی ایران دست ایران را برای کمک به گروه‌های نیابتی در منطقه باز کند.  کشورهای عرب خلیج‌فارس هم نگرانی‌های نسبتا مشابهی همچون این رژیم نسبت به این توافق دارند، هرچند امتیاز دادن قابل‌توجه آمریکا به ایران جهت سست کردن توافق و بازگذاشتن دست ایران در حوزه خلیج‌فارس یکی دیگر از نگرانی‌های آنها را تشکیل می‌دهد.  اما به‌عنوان جمع‌بندی باید گفت، توافق ۲۵ساله ایران و چین یک طرح اجرایی یا یک نقشه راه است که در این مرحله هیچ ضمانت اجرایی ندارد. یعنی اگر یک‌طرف در پیگیری آن سستی کند جریمه و مجازاتی شاملش نمی‌شود ولی اعتماد بین 2 کشور برای همکاری‌های سیاسی و اقتصادی را کاهش می‌دهد.
نکته دیگر این است که از دل این نقشه راه باید ده‌ها قرارداد اجرایی آماده شود که معمولا بین وزرای ذی‌ربط به امضا می‌رسد. مثلا در مورد توسعه خط‌آهن سریع‌السیر که قرار شده در مناطقی از ایران کشیده شود باید بین وزارتخانه‌های راه و ترابری 2 کشور پیش‌نویس قرارداد و میزان مشارکت و جزئیات دیگر توافق و نهایتا بین 2 وزیر مربوطه به امضا برسد و سپس مجلس 2 کشور آن را تایید خواهند کرد. بنابراین امضای این توافقنامه بین 2 کشور در این مقطع زمانی سیاسی است تا یک همکاری درازمدت راهبردی، چراکه از یک‌طرف فشار آمریکا به چین فزاینده شده و چینی‌ها در قبال ایران و آمریکا از حالت محافظه‌کاری خارج شده‌اند و درصدد فشار آوردن به آمریکا برای کاهش فشار هستند. از سوی دیگر بایدن در برداشتن تحریم‌ها تاخیر دارد و وضعیت اقتصادی ایران در نزدیکی انتخابات حرکت به پایینش ادامه دارد و از این‌رو طرف ایرانی هم به‌دنبال فشار به آمریکا برای برداشتن تحریم‌هاست. اگر آمریکا فشار بر چین را ضمانت‌شده کاهش دهد یا تحریم‌های ایران را بردارد این توافقنامه سست یا حداقل بندهای حساس و استراتژیک آن از سوی چینی‌ها کنار گذاشته خواهد شد.
نکته سوم این است که آمریکا، رژیم‌صهیونیستی، عرب‌های خلیج‌فارس و حتی بسیاری از همسایگان از امضای این توافقنامه نگران شده‌اند به‌ویژه آنکه محرمانه هم تلقی شده است لذا این امکان وجود دارد که پس از بررسی آن توسط آمریکا در رابطه با رفع تحریم‌ها اقدامات بیشتری انجام دهد.
نکته چهارم این است که در یک دهه آینده فروش نفت در جهان با مشکلات قابل‌توجهی روبه‌رو خواهد بود و تا یک دهه دیگر اتومبیل‌های اروپایی و آمریکایی باید برقی شوند و در خود چین نیز تولید ماشین‌های برقی آغاز شده است. لذا تقاضا برای نفت کاهش می‌یابد. از سوی دیگر تکنولوژی مربوط به استفاده از انرژی خورشیدی درحال پیشرفت سریع است و این مساله هم به کاهش میزان خرید نفت باید افزوده شود؛ بنابراین قرارداد برای فروش نفت به چین برای ۳۵سال به نفع ایران است. اگر در توافقنامه بحث پرداخت پول در مدت 2 سال به میان آمده به این علت است که آینده فروش نفت که شدیدا رقابتی خواهد شد در نظر گرفته شده است.

   کاهش اهمیت سوخت‌های فسیلی در جهان

تا چند سال پیش همه می‌گفتیم نباید منابع نفتی‌مان را زیادی تولید کنیم و باید برای آیندگان هم بگذاریم ولی الان وضعیت پیشرفت تکنولوژی به نحوی شده که سوخت‌های فسیلی از اهمیت‌شان کاسته می‌شود و کشورها به سرعت درحال فروش آن هستند. مثلا امارات‌متحده‌عربی تا چند سال پیش حداقل صادرات نفت را داشت و در بودجه خود بعضا حدود 7 درصد از درآمد نفت استفاده می‌کرد ولی امروز صادراتش را به بیش از ۲/۵میلیون بشکه رسانده و از طرفی خودش استفاده از انرژی خورشیدی و بادی را گسترش می‌دهد و عربستان هم که همیشه از الگوی امارات تقلب می‌کند همین مسیر را طی می‌کند.
نکته دیگر این است که کشور ایران به‌خاطر تحریم‌های ۴۰ساله و به‌ویژه ۱۵ساله اخیر از توسعه و به‌ویژه در مقایسه با همسایگان عقب افتاده است لذا اگر بپذیریم که فاصله ما با دیگران زیاد شده لذا باید کاری کرد.

  لزوم توافق با اروپا و ترکیه برای کاهش نگرانی‌ها

درحال حاضر جمعیت جوان و تحصیلکرده و حتی حرفه‌ای کشور درحال خروج از کشورند و بنابراین این حتی خطرناک‌تر از گسترش فقر است، زیرا شاید بتوان در آینده جلوی فقر را گرفت ولی نمی‌توان دیگر چنین نیروهایی تربیت کرد. در دانشگاه‌های ما اکنون مساله بی‌توجهی به تحصیل و فروش مدرک عادی شده و این نیروها دیگر نمی‌توانند جای نیروهای قبلی را پر کنند و از این‌رو کار با چین هم می‌تواند تکنولوژی وارد کشور کند، هم اشتغالزایی و توسعه بیاورد که زیرساخت‌های ایران تقویت شود. البته اگر بخواهیم نگرانی‌ها را کم کنیم باید حداقل با اروپا هم کار کنیم و چنین توافقاتی با دیگر کشورها در حد 10ساله ازجمله ترکیه هم داشته باشیم.
یک نکته دیگر این است که ذهنیت مردم نسبت به تکنولوژی چین منفی است؛ البته این طرف ایرانی بوده است که پایین‌ترین نوع کالای چینی را وارد می‌کرده است درحالی که بنده به دفعات از شهرهای صنعتی و پیشرفته چین دیدار داشته‌ام و در بسیاری زمینه‌ها از غرب پیشرفته‌تر هستند؛ به‌ویژه در بخش‌هایی که ما نیازمندیم.
بنابراین مساله فروش جزایر و مواردی از این دست دروغ است و طبیعی است که نگرانی آمریکا و اروپا و عرب‌های خلیج‌فارس از این توافق تبلیغات اینچنینی را دامن می‌زنند. البته در رابطه با آوردن 5 ‌هزار سرباز چینی باید توضیح مختصری بدهم. چین دارای چهارمیلیون سرباز است. از اینها در زمان جنگ به‌عنوان نیروی جنگی استفاده می‌شود. در زمان صلح ارتش از آنها برای امور کارگری، فنی و هر تخصص دیگری استفاده می‌کند. چون فرد نظامی مطیع است راندمان آنها چندبرابر فرد معمولی است و ساعت کار هم ندارند و هرجا هم که کار می‌کنند با حداقل جا و غذا باید سر کنند.
به همین دلیل رشد چین سریع است و غرب نمی‌تواند به چینی‌ها برسد؛ اگر در غرب با یک سرباز چنین کاری صورت پذیرد از نظر حقوق بشری غوغا می‌شود و اگر چین بخواهد در ایران پروژه‌هایی همچون خط‌آهن‌های سراسری یا پروژه مساکن شهری را به اجرا دربیاورد از این کارگر سربازها استفاده می‌کند که در همان بیابان نیز با حداقل پناهگاه و غذا به‌سر می‌برند. یادمان نرود به‌خاطر استفاده از این روش در چین یک برج زیبا به مدت‌زمان 2 هفته ساخته می‌شود و در ایران حداقل 3 سال طول می‌کشد، کمااینکه در ابتدای کرونا در ووهان بیمارستانی هزار تختخوابی در کمتر از چند هفته ساخته شد.