روحالله مدبر،کارشناس مسائل اوراسیا: از سال 2014 در اوکراین به جز کریمه که به خاک روسیه الحاق شد، 3 استان اعلام خودمختاری کردند. اوکراین در این سالها هم برای اروپا و هم روسیه دارای اهمیت بوده است. اگر این کشور تبدیل به بخشی از اردوگاه غرب شود، این اتفاق به بلاروس هم توسعه پیدا میکند تا اروپا روسیه را تحتفشار بگذارد. در هفته گذشته و با افزایش درگیریهای نظامی، دولت اوکراین با تکیه بر تحرکات روسیه در مرزهای داخلیاش، تلاش کرده تا پای ناتو را به معرکه باز کند. این تحرکات در چارچوب استراتژی نظامی مسکو است و میتواند هر تصمیمی برای نیروهایش در درون خاک کشورش بگیرد. البته نباید این را از نظر دور داشت که این نیروهایی که روسیه در نزدیکی مرز اوکراین مستقر کرده نیروهای احتیاط نیستند بلکه نیروهای عملیاتی هستند. مسکو اگر آنها را به منطقه نمیآورد، اروپا تنشهایش را افزایش میداد. درحال حاضر اعلام برگزاری مانور اوکراین با اروپا و آمریکا در اوایل خرداد، پیامی جز افزایش سطح تنش به همراه ندارد. با توجه به اینکه در عنوان مانور هم تاکید دارند که این بزرگترین مانور نظامی ناتو و اوکراین بعد از جنگ سرد برای مقابله با روسیه است. تنشهای اخیر بین دولت و جداییطلبان، پس از آتشبس سال گذشته اتفاق افتاده است. جداییطلبان خواستههایی دارند اما دولت با آنها مذاکره نمیکند و علیهشان وارد عملیات نظامی شده است تا تکلیف این جداییطلبان را یکسره کنند.
اوکراین برای این عملیات برنامهریزی داشته و برهمین اساس هم از ترکیه پهپاد خریده است. این پهپادها در قفقاز موفق بوده و در جنگ آذربایجان و ارمنستان، چهره جنگ را به نفع آذربایجان تغییر داد. بهنظر میرسد در منازعه جدید، اروپا، آمریکا و ترکیه با یکدیگر ائتلافی ایجاد کردهاند تا روسیه را شدیدا تحتفشار بگذارند. روسیه و ترکیه با وجود اینکه تاکید میکنند روابطشان استراتژیک است اما این روابط عمدتا فصلی است و روسها هم بهخوبی میدانند که آنکارا در لحظات حساس به مسکو خیانت میکند. ترکیه به اوکراین این دلگرمی را داده که با این پهپادها، در نبرد احتمالی دست برتر را خواهد داشت. اکنون صحنه میدانی شاید همان چیزی باشد که زلنسکی آرزویش را داشت. پهپادهایی که از یک جنگ سربلند بیرون آمده را در اختیار دارد؛ اتحادیه اروپا هم اعلام حمایت کرده و بایدن هم گفته که در کنارت هستم. من اعتقاد دارم این پوست خربزهای است که زیر پای زلنسکی انداخته شده است؛ چراکه روسها اجازه این را نخواهند داد که ناتو در جوار مرزهای مسکو مستقر شود و به دریای آزوف و تنگه کرچ برسد. روسها سرمایهگذاری زیادی در این منطقه کردند و جاده ساختند و تنگه و کریمه را به هم متصل کردند، بنابراین اجازه برتری نظامی در این منطقه را به هیچ کشوری نمیدهند و با تمام توان جلوی آن میایستند.
دولت بایدن بهطور حتم میداند شاید نتواند به آن چیزی که میخواهد برسد ولی با این حال درحال تست کردن مسکو است تا ببیند نوع واکنش مسکو چیست. روسیه در سالهای اخیر توانسته اقتصاد، موقعیت و ذخایرش را تقویت کند. به نظر میرسد آمریکا اگر با یک اشتباه محاسباتی تاریخی وارد تنش با مسکو شود، قافیه را باخته است. واشنگتن خود بهخوبی این را میداند و بهطور حتم وارد تنش سطح بالا نخواهد شد. روسها هم این را میدانند و براساس سطح اقدام طرف مقابل، به آن پاسخ میدهند. اگر مانوری که قرار است با حضور ناتو و اوکراین برگزار شود، اتفاق بیفتد، روسها در سطحی برابر و شاید بالاتر چندین آزمایش موشکی و رزمایش نظامی برگزار میکنند. مسکو درحال حاضر در تلاش برای تقویت حوزه نفوذش در شمالگان است. اگر آمریکا تنش را افزایش بدهد، مسکو احتمالا در این منطقه یک برگ برنده رو میکند.
در اوکراین اگر تنش به سطح بالایی نرسد، روسها مستقیم وارد عملیات نمیشوند، چون این احتمال وجود دارد که این یک سیستم فریب باشد. با این حال ممکن است بهانهای دست روسها بیاید و در بین عملیات دولت اوکراین، اقدام متقابلی انجام دهند. به اعتقاد بنده اوکراین در این عملیات احتمالی برنده میدان نیست چون وارد جنگ فرسایشی طولانی میشود و ناآرامی را به بقیه خاکش گسترش میدهد. اوکراین در این ماجراجویی روی آمریکا حساب باز کرده ولی به خسارات احتمالی بالا بیتوجه است.
برنامه یا ماموریت زلنسکی تشدید تنش با روسیه است اما دولت روسیه با توجه به تمام مولفهها اقدام میکند. نمونه این رفتار هوشمندانه در بلاروس خودش را نشان داد. غربیها میخواستند بعد از اوکراین بلاروس را تغییر بدهند تا قاعده بازی تغییر کند اما روسها نگذاشتند و اکنون ثبات به بلاروس بازگشته است.