تاریخ : Thu 08 Apr 2021 - 16:40
کد خبر : 53217
سرویس خبری : دانشگاه

پزشکی در دوران ایلخانان مغول- 6

تاریخ علم در اسلام و ایران به روایت دکتر علی‌اکبر ولایتی (مروری بر گذشته-بخش 63)

پزشکی در دوران ایلخانان مغول- 6

در زمان غازان‌خان بسیاری از داروها را از ترکستان، چین شرقی و هندوستان به ایران می‌آوردند و به بهای گزاف می‌فروختند. وی گروهی از داروشناسان مشهور را که در قلمرو وی بودند به اردوی خویش می‌آورد و در وقت شکار در نواحی مختلف با آنان به کوه‌ها می‌رفت و به شناخت گیاهان دارویی می‌پرداخت.

روزنامه «فرهیختگان» پیش از این، در ستونی تحت عنوان «تاریخ علم در اسلام و ایران» به تبیین مباحث علمی و دقیق تاریخ این مبحث مهم و مطرح در مجامع علمی روز می‌پرداخت. بن‌مایه این رشته مقالات، اساسا مباحثی بود که دکتر علی‌اکبر ولایتی در برنامه تلویزیونی «ایران» از شبکه دوم سیما بیان کرده‌ و سپس بنا به درخواست‌های متعدد اساتید، پژوهشگران و دانشجویان، جهت تبیین دقیق‌تر مباحث و ارائه  مستندات این مطالب، برای چاپ در روزنامه، تنظیم کرده بودند. روزنامه «فرهیختگان» در پاسخ به درخواست‌های مکرر خوانندگان مطابق گذشته به چاپ این مجموعه ادامه خواهد داد. البته به‌جهت اتصال و پیوستگی مباحث، پیش از شروع مباحث جدید، نگاه و مروری خواهیم داشت به مباحث گذشته که در همین ستون منتشر خواهد شد.

در زمان غازان‌خان بسیاری از داروها را از ترکستان، چین شرقی و هندوستان به ایران می‌آوردند و به بهای گزاف می‌فروختند. وی گروهی از داروشناسان مشهور را که در قلمرو وی بودند به اردوی خویش می‌آورد و در وقت شکار در نواحی مختلف با آنان به کوه‌ها می‌رفت و به شناخت گیاهان دارویی می‌پرداخت.

خود غازان‌خان 24 نوع دارو را که ضدسموم موثر بودند به تریاق فاروق اضافه کرد و آن را تریاق غازانی نامید: «بسیاری ادویه که منسوب به ولایت ترکستان و ختای و هند بود و تجار جهت معامله می‌آوردند و در این ملک به بهای تمام می‌فروختند، هم در این ملک بادید [= پدیدار] کرد و بعضی خویشتن به تجربه معلوم گردانید و بعضی حشائشیان [= دانشمندان گیاه‌های دارویی] مشهور که در ولایت بودند از ترک و تازیک بیاورد و ایشان را به وقت شکار و... در کوه‌ها و صحراها با خود می‌برد و تفحص می‌کرد تا بر آن شیوه واقف گشت و این زمان از تمام حشائشیان و اطبا کسی مانند او نشناسد و از ادویه مفرده آنچه پیش هر طایفه‌ای به تریاقیَت [= درمانگری] مجرب و معروف بود، بیست و چهار داروی مفرد که هریک علی‌حده تریاق مطلق بود، اضافتِ تریاق فاروق کرد و آن تریاق را تجربه فرمود و به غایت، نافع آمد و نام آن تریاق غازانی شد».1

غازان‌خان در ناحیه شام تبریز که منتسب به یکی از دروازه‌های تبریز به نام دروازه شام بود، شهرکی به ساخت که بعدا به شامِ غازان یا شنبِ غازان معروف شد.2  مرحوم ذبیح‌الله صفا (ج 2، بخش 1، صص 212-210) می‌نویسد: «[غازان خان] در شام تبریز، که بعدها موسوم به شام غازان یا شَنْبِ غازان شد، مقبره عظیمی برای خود ساخت و املاکی در ایران و عراق بر آن وقف کرد و تولیت آن را به رشیدالدین فضل‌الله و سعدالدین ساوجی، وزیران خود، داد و بر گِردِ این بقعه بناهای وسیعی دارای قسمت‌های مختلف برپا کرد که از آن جمله است: دارالکتب [... ] و مدرسه‏ای برای شافعیان و مدرسه‏ای دیگر برای حنفیان‏ [...]. در وقف‌نامه این موسسات شرط بود که برای مرمت آلات رصدخانه و خرج احیای نسخ بیت‌‌القانون از محل اوقاف آنچه لازم است داده شود و هر جماعت از سادات و عالمان و حکیمان در بقاع مذکور موظف و متوطن باشند و بی‏ضرورت شرعی غیبت نکنند.» غازان‌خان در این شهرک مقبره عظیمی برای خود ساخت که به‌قول وصاف‌الحضره در تاریخ وصاف (صص 383 – 382)، مساحت دایره گنبد آن 530 زرع بود. این گنبد مرکز شهرک بود و در اطراف آن افزون بر سراهای گوناگون، کتاب‌خانه‌ای عظیم، خانقاه، رصدخانه‌ای که در آن اخترشناسی تدریس می‌شد، مدرسه‌ای به نام حکمیه برای تدریس حکمت و چند مسجد برای مذهب‌های مختلف اسلامی و دارالشفایی احداث کرد. این مجموعه را می‌توان دانشگاهی معتبر به‌شمار آورد که املاک و اموال فراوانی در عراق عرب و عجم وقف آن شده بود و تولیت آن برعهده خواجه رشیدالدین فضل‌الله همدانی قرار داشت. وصاف‌الحضره (صص 383 - 382) تاریخ شروع این بنا را 697 و پایان کار ساخت آن را 702 نوشته است. این شهرک در قسمت غربی و پایین شهر تبریز قرار داشت. نادرمیرزا قاجار در تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز (ص 89) نوشته است که اطراف رود ناحیه مشکین تبریز که در زمان نادرمیرزا برنج‌کاری می‌کرده‌اند محل شنب غازان بوده است.  در این محل، دارالشفاء و بیمارستانی ساخته شد که رشیدالدین فضل‌الله در جامع‌التواریخ (بی‌تا، ص 997)، درباره عمارت آن می‌نویسد: «و چون درالملک تبریز بود، آنجا اختیار فرمود و خارج شهر در جانب غربی در موضع شنب خویش طرح کشیده آن را بنیاد نهاد و این زمان، چند سال است تا به عمارت آن مشغولند.» وصاف‌الحضره (صص 384 – 382) نیز درباره آن نوشته است: «... چهارم، دارالشفائی که اعنی اطباء مسیح‌دم خضر قدرم، ارباب علل و اعراض را تشخیص امراض کنند و اسباب علاماتْ بازجُسته بر قانون، حسن مدارات و یُمن مداوات ارزانی دارند.»

بعضی از تالارهای بیمارستان شنب غازان، افزون بر فرش، نقاشی‌های زرنگار بر در و دیوار داشت، محیط آن عطرافشان بود و فضای داخلی با چراغ روغنی روشن بود. در آن، مواد اولیه برای تهیه داروها، شربت‌ها، معجون‌ها، مرهم‌ها و ضمادهای چشمی، شوربا و غذای بیماران، ملحفه، جامه خواب و لباس به‌وفور بودند. بیمارستان کتابخانه‌ای نیز داشت که به همان ترتیب آراسته شده و در ضمن، مواد لازم برای مرمت کتاب‌ها موجود بود و بودجه خرید کتاب‌های ضروری نیز تامین شده بود. بخش داخلی، جراحی و چشم‌پزشکی بیمارستان مشغول فعالیت بودند و حقوق پزشکان، جراحان، چشم‌پزشکان، انبارداران، پرستاران و کارگران مرتبا پرداخت می‌شد. حتی برای کفْن و دفن مردگان نیز بودجه خاصی مشخص شده بود.  خواجه رشیدالدین (بی‌تا، ص 999) در وجوه هزینه‌های بیمارستان و کتابخانه آن می‌نویسد: «دارالشفاء: اضافه فرش و طرح [= نقاشی] و بهای مذاب [= شاید طلای ذوب‌شده باشد که برای تزئینات به‌کار می‌رفت]، بذر [= تخم گیاهان یا روغن چراغ] و آلات خزفی [= وسایل سفالین]، مصالح ادویه و اشربه و معاجین و مراهم و اکحال [= ضمادهای چشمی] و مزورات [= طعام نرم برای بیماران؛ شوربایی که برای بیمار برند] و جامه خواب و ملابس بیماران؛ بیت‌الکتب: اضافه فرش و طرح و بهای مذاب، مصالح اصلاح و مرمت کتب و ثمن کتب ضروری؛ مواجب مرتزقه از طبیب و کحال و جراح و خازن [= انباردار] و خادم و عمله تجهیزات اموات که بیگاه، آنجا وفات یابند.»

پی‌نوشت:
1- رشیدالدین فضل‌الله (بی‌تا)، جامع‌التواریخ: تاریخ مغول، به کوشش بهمن کریمی، تهران، اقبال، چاپ دوم، ج 2، صص 972 – 971.
2- تاج‌بخش، حسن (1379)، تاریخ بیمارستان‌های ایران از آغاز تا عصر حاضر، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ص 132.