تاریخ : Wed 07 Apr 2021 - 09:02
کد خبر : 53175
سرویس خبری : ورزش

بحث امید نیست، با این کیفیت باید به جام جهانی برویم

هاشمی‌مقدم در ‌گفت‌وگو با «فرهیختگان»: سرپرست تیم ملی باید سبقه خوبی داشته باشد

بحث امید نیست، با این کیفیت باید به جام جهانی برویم

معمولا این‌طور است تیم‌هایی که فوتبال بازی می‌کنند راحت‌تر می‌توان جلوی آنها بازی کرد اما با کیفیتی که ما داریم باید به جام جهانی برویم و مساله امید داشتن یا نداشتن نیست چون ما اگر به جام جهانی نرویم خیلی برای فوتبال‌مان بد می‌شود.

AFC شمشیر را از رو نبسته، ما کمربند نداریم که شمشیرمان را نشان دهیم / فعلا جهانبخش در برایتون است اما واقعیت این است که باید بازی کند

محمدرضا حاجی‌عبدالرزاق، روزنامه‌نگار:هرچه به زمان آغاز بازی‌های تیم ملی در دور برگشت رقابت‌های مقدماتی جام جهانی در بحرین نزدیک‌تر می‌شویم نگرانی‌ها نسبت به وضعیت و شرایط این تیم بیشتر شده و بعضا برخی انتخاب‌های صورت گرفته نیز این نگرانی‌ها را بیشتر از هر زمان دیگری افزایش می‌دهد. تیم ملی کشورمان بعد از مدت‌ها اردوی تدارکاتی خود را چندی پیش در تهران برگزار کرد و در ورزشگاه آزادی 3 بر صفر تیم ملی سوریه را شکست داد، هرچند اسکوچیچ و شاگردانش در دیدارهای تدارکاتی موفق نشان داده‌اند اما این موفقیت نمی‌تواند تضمینی برای موفقیت در دیدارهای رسمی باشد و عملکرد ملی‌پوشان در بازی با سوریه انتقادهایی را نیز به‌دنبال داشت. بر همین اساس و درخصوص آخرین شرایط تیم ملی فوتبال ایران و آنالیز فنی این تیم و چشم‌انداز و ابهام‌های پیش‌رو با پیشکسوت استقلال و مربی شاغل در هلند که مدیر برنامه‌های علیرضا جهانبخش نیز محسوب می‌شود به صحبت پرداختیم. گفت‌وگوی «فرهیختگان» با امیر هاشمی‌مقدم را در ادامه می‌خوانید.

صحبت‌مان را از دیدار تیم ملی ایران مقابل سوریه آغاز کنیم. این مسابقه را از لحاظ فنی چطور دیدید و چه تحلیلی از این دیدار دارید؟

تحلیل این دیدار یک چیز ساده است من می‌دانم آقای اسکوچیچ می‌خواهد به جوانان و بازیکنان دیگری که شایسته پوشیدن پیراهن تیم ملی از دیدگاه وی هستند یک مقدار فرصت بدهد، اما او انگار یک مساله بسیار مهم را فراموش کرده است و آن موضوع اینکه تمام تمرکز و تمام ارجحیت فوتبال ملی ایران باید پیروزی در دیدارهای پیش‌رو و صعود به جام جهانی باشد. یعنی وقتی این بازی‌ها را با پیروزی پشت‌سر گذاشته و به مرحله بعد صعود کردیم می‌توانیم به جوان‌ها فرصت بدهیم، در این صورت وقت و فرصت به اندازه کافی وجود دارد که جرات داشته باشیم به بازیکنان جوان‌تر نیز برای پوشیدن پیراهن تیم ملی فرصت بدهیم، بنابراین فعلا موفقیت در دیدارهای برگشت تیم ملی نسبت به هر چیز دیگری مهم‌تر است و فقط باید به این موضوع فکر کنیم. اما اگر بخواهم درباره دیدار با سوریه صحبت کنم معتقدم که سوریه یک تیم بسیار معمولی و چه‌بسا ضعیف است به قول هلندی‌ها هیچ رقم نمی‌توان این تیم را اندازه‌گیری کرد، بنابراین خیلی سخت است که بخواهیم از چنین دیداری نکات فنی تیم ملی ایران را تحلیل کنیم. شما مقابل تیمی مثل سوریه باید همیشه 2 بر صفر و یا 3 بر صفر پیروز شوید و اگر این اتفاق بیفتد هم همگان می‌گویند باید این بازی را می‌بردید بنابراین این دیدار هیچ سنگ محکی برای تیم ملی محسوب نشده و درنهایت شما هنوز آن ایران پرقدرت و مسلط و آن ایرانی که حاکم بر میدان باشد و آن ایرانی که سرعت به توپ بدهد و در دفاع و حمله سازماندهی شده بازی کند را در میدان نمی‌بینید البته این موضوع یک امر طبیعی است چراکه در این مدت به‌خاطر کرونا بسیاری از بازی‌ها و اردوها تعطیل شد و چه‌بسا ملی‌پوشان از فرم اصلی خارج شدند و یا اینکه برخی تصمیمات نسبت به جوانگرایی تیم گرفته شده است و جمله این موارد فعلا روی عملکرد تیم ملی تأثیر گذاشته است.

اتفاقا به نکته خوبی اشاره کردید، چراکه برخی کارشناسان نسبت به برخی انتخاب‌های اسکوچیچ برای اردوی تیم ملی آن هم در فاصله کم باقی‌مانده تا دور برگشت مقدماتی جام جهانی انتقاداتی را مطرح کردند.

درک یک‌سری مسائل برای من هم سخت است. به‌طور مثال استفاده کردن از بازیکنانی مانند سلمانی و جلالی به‌عنوان دفاع راست. من نمی‌گویم حتما باید بازیکنی مانند وریا غفوری به تیم ملی دعوت شود اما اعتقاد دارم اگر قرار است برخی اتفاقات رقم بخورد اجازه بدهید فعلا تیم ملی را به جام جهانی ببریم و سپس برخی تصمیمات گرفته شود. برهمین اساس اگر اسکوچیچ نمی‌خواهد بازیکنی مانند غفوری را دعوت کند می‌تواند بازیکن کارآمد دیگری را دعوت کند. هرچند سلمانی هم بازیکن خوبی است اما نه برای دفاع راست بلکه برای پست تخصصی خودش. الان عادل حردانی که در پست دفاع راست فولاد بازی می‌کند، به‌نظر من یکی از بهترین مدافعان سمت راست ایران است و در هر صورت این بازیکن هم جوان است و می‌توان به امثال او هم فرصت داد که پست تخصصی‌اش مدافع راست است، البته این ایده‌هایی هستند که مربی خودش می‌خواهد و سلیقه مربی است و مربی حق دارد که انتخاب کرده و ارنج کند، اما امیدوارم این درک و تمرکز برای سرمربی تیم ملی وجود داشته باشد که الان وقت تست و امتحان و فرصت‌دادن به جوانان و نفرات جدید نیست و الان فقط باید تمرکزمان روی این باشد که بازی‌هایمان را ببریم حتی شده با فوتبال بد یا چرک و یا هر اسم دیگری که روی آن می‌گذارند، چراکه مهم‌ترین مساله ما این است که به جام جهانی صعود کنیم و هیچ چیزی غیر از این وجود ندارد. در هر صورت اگر بخواهم به آنالیز دیدار مقابل سوریه بپردازم یک‌مقدار کار سخت می‌شود چون جلوی سوریه با یک تیم زیر ۲۱ سال خوب هم باید پیروز شویم البته نمی‌خواهم به تیم آقای اسکوچیچ بی‌احترامی شود و اتفاقا این موضوع یک‌جور احترام است چون ما از لحاظ کیفیت بسیار قوی هستیم ما مهاجمانی داریم که در تیم‌های اروپایی بهترین گلزن محسوب شده و آقای گل لیگ‌های خود محسوب می‌شوند. این یک چیز ساده است که سوریه برای ما نمی‌تواند ملاک ارزش کیفیت تیم ملی را نشان بدهد.

گفتید که ما باید به جام جهانی صعود کنیم. کیفیت و پتانسیل لازم را برای انجام این کار در بین اردونشینان و کادرفنی این تیم می‌بینید؟

در هر صورت امید همیشه هست اما من باز هم به دیدار مقابل سوریه رجوع می‌کنم و معتقدم اگر به‌جای سوریه یک تیم قوی‌تر در درون زمین بود چه بسا می‌توانست در ضدحملات قوی‌تر عمل کند و شاید 2 گل هم به ما می‌زد منتها اینها همه شاید و اما و اگر است و شاید اگر یک تیم قوی‌تر جلوی ما بود تیم ملی فوتبال ایران هم بهتر بازی می‌کرد. معمولا این‌طور است تیم‌هایی که فوتبال بازی می‌کنند راحت‌تر می‌توان جلوی آنها بازی کرد اما با کیفیتی که ما داریم باید به جام جهانی برویم و مساله امید داشتن یا نداشتن نیست چون ما اگر به جام جهانی نرویم خیلی برای فوتبال‌مان بد می‌شود ضمن اینکه ما الان همه‌چیز دست خودمان است. یک موقع است که تکلیف صعود یا عدم صعود وابسته به نتیجه دیدار‌های دیگر و برد و باخت آنهاست اما الان برای صعود وظیفه داریم که همه رقبا را شکست دهیم و باید این کار را انجام بدهیم باید بحرین، عراق، کامبوج و هنگ‌کنگ را شکست دهیم. هر چند بحرین و عراق هم تیم‌های بدی نیستند و کیفیت خوبی دارند اما اگر کیفیت‌ها را مقایسه کنیم ما خیلی بهتر هستیم و فقط باید به معنای واقعی یک تیم بشویم و هر تکه پازل تیم ملی در جای خودش قرار بگیرد که معتقدم این موضوع هنوز اتفاق نیفتاده است.

به‌نظر می‌رسد کنفدراسیون فوتبال آسیا شمشیر را از رو برای فدراسیون ایران بسته و بعد از گرفتن میزبانی از ایران، میزبانی از باشگاه‌های کشورمان در لیگ قهرمانان آسیا نیز گرفته و به کشورهای دیگر داده شد. این موضوع را چطور ارزیابی می‌کنید؟

کنفدراسیون فوتبال آسیا شمشیر را از رو نبسته، بلکه این ما هستیم که سال‌های سال است کمربند نداریم که بخواهیم روی آن شمشیر ببندیم! هرچقدر شما قدرت داشته باشید حریف‌تان قدرتش کمتر می‌شود بنابراین ما آن شخص، مدیریت و اجرا را نداریم که بخواهیم به کنفدراسیون فوتبال آسیا اجازه بدهیم اصلا به این موضوع فکر کند که بخواهد بازی‌های ما را در کشور بحرین برگزار کند. مشکل ما کنفدراسیون آسیا نیست، بلکه مشکل خود ما هستیم. من توقع داشتم که خیلی زودتر از این صحبت‌ها کار را به فیفا بکشانیم و به این موضوع اعتراض کنیم که چرا رقابت‌های انتخابی باید در یک کشوری برگزار شود که خودش در آن گروه قرار دارد. این یک موضوع غیرعادلانه و غیرمنطقی است، اما متاسفانه چون ما نه قدرتش را داریم و نه دانش و نه نفوذش را، این موارد باعث می‌شود که کنفدراسیون فوتبال آسیا هر تصمیمی که می‌گیرد را انجام دهیم. مطمئن باشید سال آینده هم یک تصمیم دیگر علیه ما می‌گیرند و ما هم یک‌مقدار شلوغ می‌کنیم و درنهایت زیر بار رفته و آن را قبول می‌کنیم. در این چند سال اخیر فقط این مورد نبوده و موارد کوچک و بزرگ زیادی بوده که در مقابل آن هیچ کاری جز سکوت نکردیم و این هم به این موضوع برمی‌گردد که ما از فوتبال ایران یک شخصیت قوی در فیفا و کنفدراسیون آسیا نداریم؛ درواقع کسی که دانش لازم را داشته باشد و زبان بلد باشد و در فوتبال بوده باشد و مدیریت بلد باشد. ما باید چنین افرادی را در فوتبال ایران پرورش دهیم یعنی باید چنین شخصیت‌هایی پیدا کنیم که بتوانند کرسی‌های لازم را به‌دست بیاورند، هرچند آنها هم باید از خدایشان باشد که یک ایرانی بتواند کرسی‌های لازم را در فیفا یا کنفدراسیون آسیا به‌دست بیاورد. درواقع با آن سابقه فوتبالی و با آن کیفیت و فوتبالیست‌هایی که همیشه در اروپا داشته‌ایم مثل علی کریمی، سردار آزمون، علی دایی، علیرضا جهانبخش، مهدی طارمی، مهدی مهدوی‌کیا و سایرین؛ همه اینها وزنه‌های سنگینی هستند که باید باعث افتخار کنفدراسیون فوتبال آسیا و حتی فیفا باشد که از ایران یک نماینده خوب در جمع تصمیم‌گیران این نهادها قرار بگیرد. این موارد برنامه‌ریزی، مدیریت، تفکر و اینچنین مسائلی را می‌خواهد.

کمی هم درباره عملکرد فدراسیون جدید فوتبال صحبت کنیم. به‌تازگی مجتبی خورشیدی به‌عنوان سرپرست تیم ملی انتخاب شده و این موضوع انتقاداتی را به‌همراه داشته است.

بله، من هم متوجه این موضوع شدم و صحبت خاصی ندارم، چراکه ایشان را نمی‌شناسم اما معمولا کسی که سرپرست تیم ملی می‌شود باید یک‌سری وظایف را به‌عهده بگیرد هرچند باید ببینیم تقسیم کارها در تیم ملی چگونه است و چه وظایفی به سرپرست تیم ملی می‌دهند. اینجا اگر کسی سرپرست تیم ملی می‌شود کلا کارهای دیگر انجام می‌دهد با این حال معتقدم کسی که سرپرست تیم ملی می‌شود باید بتواند ارتباطات قوی چه در داخل ایران و چه در خارج از ایران داشته باشد و باید بتواند خیلی از مسائل را هماهنگ کرده و قدرت سازماندهی داشته باشد و از لحاظ فوتبالی هم بد نیست گذشته و سبقه خوبی داشته باشد اما بیشتر از همه این وظایف باید بتواند به‌خوبی مسائل را مدیریت کند، منتها من ایشان را نمی‌شناسم اما معتقدم کسان دیگری هم بودند که می‌توانستند خیلی راحت‌تر و بهتر این وظیفه را به‌عهده بگیرند، چراکه سرپرست تیم ملی برخی مواقع پیش می‌آید که باید به بازیکنان هم تا حدودی نزدیک باشد و با آنها ارتباط داشته باشد چون یک‌سری از مسائل را باید سرپرست با بازیکنان حل کند و یک‌سری از مشکلات بازیکنان را نیز باید رفع و رجوع کند. بنابراین این ارتباط باید به‌وجود بیاید و معتقدم باید کسی سرپرست شود که این کاریزما و مدیریت را در وجودش داشته باشد. با این حال چون ایشان را نمی‌شناسم و به هیچ عنوان شناختی ندارم نمی‌توانم درباره او صحبت خاصی انجام دهم.

از جهانبخش چه خبر؟ چرا برای این اردو به ملی‌پوشان ملحق نشد؟

علی و سامان قدوس به‌خاطر حضور در کشور انگلیس و شرایطی که از بابت کرونا وجود داشت نتوانستند به ایران بیایند. اتفاقا آنها جزء دعوت‌شدگان به تیم ملی بودند اما به‌خاطر اینکه شرایط سفر کردن‌شان سخت بود و از سوی دیگر به‌دلیل فشردگی رقابت‌ها در انگلیس، ترجیح دادند که به اردوی اخیر نیایند. از سوی دیگر اگر آنها به ایران می‌آمدند و برمی‌گشتند چند روز حضور در تمرینات باشگاه‌های خود را از دست داده و هر دو طرف ضرر می‌کردند، بنابراین این اتفاق باعث شد تا جهانبخش و قدوس در اردوی اخیر تیم ملی نباشند.

از آخرین وضعیت جهانبخش در برایتون چه خبر؟

فعلا که علی مشغول است هرچند کم بازی می‌کند با این حال در همان چند دقیقه هم که به میدان می‌رود نشان داده می‌تواند بازیکن مفیدی باشد، از لحاظ فیزیکی نیز بسیار خوب و آماده است و فقط باید مربی به او فرصت بدهد. فعلا چون در اوایل آوریل قرار داریم یک مقدار برای آینده تصمیم‌گیری سخت است اما مهم این است که فعلا خودش را در بهترین شرایط آمادگی حفظ کند تا بتواند بیشتر به تیمش کمک کند که البته این موضوع شکر خدا وجود دارد و باید ببینیم در آینده چه اتفاقی پیش خواهد آمد.

در برایتون و لیگ برتر انگلیس ماندنی است؟

فعلا که در برایتون حضور دارد، اما واقعیت این است علیرضا باید فوتبال بازی کند. به‌طور طبیعی هر فوتبالیستی باید بازی کند. بنابراین باید ببینیم شرایط به چه شکل پیش می‌رود. او به‌صورت مرتب با مربی برایتون صحبت‌های لازم را انجام داده و باید ببینیم شرایط چطور می‌شود. فعلا علیرضا تمام تمرکز خود را گذاشته تا تمام توان خود را برای برایتون بگذارد و زمانی که فرصت لازم رسید تصمیم‌گیری می‌کنیم که چه کاری باید کنیم و چه کاری نکنیم‌.