سیدمهدی موسویتبار، روزنامهنگار:از پایان قسمت آخر سری دوم سریال «نون.خ» به کارگردانی سعید آقاخانی و تهیهکنندگی مهدی فرجی در سال گذشته، کاملا مشخص بود که باید آماده دیدن فصلهای تازهتر آن باشیم. همهگیرشدن تکیه کلامها، دیدنشدن شخصیتهای اصلی و فرعی و همچنین معرفی یک قوم و جغرافیا بدون زیادهروی و وجود شوخیهای آزاردهنده، ویژگیهایی بود که نشان میداد چگونه میتوان یک سریال طنز نسبتا موفق بدون حاشیه ساخت. سریالی که براساس گفتههای محسن تنابنده در یک مصاحبه، طرح اولیه آن را ابتدا او و مرحوم خشایار الوند مطرح کرده بودند و قرار بوده که تنابنده کارگردانی این پروژه را برعهده بگیرد، اما درگیریهای کاری و مسائل شخصی باعث شده که او سعید آقاخانی را بهعنوان جایگزین خود معرفی کند. البته بعدها تنابنده تصریح کرد که ایده ابتدایی او با آنچه امروز بهعنوان سریال نون.خ پخششده فاصله بسیار زیادی دارد. جالب اینکه حالا و پس از ساخت سه فصل از نون.خ، این سریال را با پایتختی مقایسه میکنند که تنابنده در آن نقش پررنگی داشته است.
فارغ از قیاسهایی که در رسانهها و بین مخاطبان میشود باید پذیرفت که هر اثری نقایصی دارد و 3 سری نون.خ هم از این قاعده مستثناء نیستند. از اواسط مهرماه سال گذشته که تصویربرداری سری سوم نون.خ شروع شد، سوال اصلی این بود که قرار است چه تغییراتی در ترکیب بازیگران و سیر روایی داستان اتفاق بیفتد تا مانند برخی از سریالهای ادامهدار به دام تکرار خود و لودگی بهجای طنز نیفتد و تکیه بر موفقیتهای گذشته خودش نکند. فصل سوم نون.خ همانند سریالهای دیگر نوروزی در شرایط خاص کرونایی ساخته شد و تعدد بازیگرانش میتوانست مشکلاتی را بهوجود بیاورد که ظاهرا مساله خاصی پیش نیامده است.
نون.خ3 همانند دو قسمت اولش، سعی کرد بدون شعار و غرزدنهای مرسوم، مسائل روز داخلی و حتی بینالمللی را نقد کند و همچنان وفادار به نمایش زندگی واقعی مردم بماند. یکی از دلایل موفقیت برخی از سریالها مانند «پایتخت» یا «نون.خ» در سالهای اخیر نمایش خانواده و زندگی ساده مردم عادی است که نشان میدهد بیشتر مورد استقبال مردم قرار میگیرد. اکثرا نمایش «آنچه هست» بیشتر از تماشای «آنچه باید باشد» در کشور ما مورد توجه قرار میگیرد و یکی از دلایل مخاطبان بیشتر سریال شبکه یک نسبت به سریالهای شبکه دو و سه همین نکته است. تماشای لوکیشنهای دیدنی و گویشهای جذاب بدون اغراق برای مخاطب عموما شهرزده و آپارتمانی جذاب است و «حال خوب کن». نون.خ3 یکبار دیگر نشان داد که مخاطب ایرانی همچنان به شنیدن و دیدن قصه و روایتها علاقهمند است و فرمول طلایی قصه سرراست به اضافه شخصیت جذاب همیشه جواب میدهد. در سری سوم البته شاهد یک اتفاق تازه بودیم که نمونههای مشابهاش را در جشنواره فیلم فجر سال گذشته دیده بودیم؛ نمایش مردمی که علیه قهرمان داستان متحد میشوند و بارها پشت او را خالی میکنند. اینجا هم مردم روستا بهدلایلی مانند کشف معدن طلا یا ازدواج مجدد نورالدین علیه او متحد شدند و پلانها و سکانسهای تنهایی نورالدین خانزاده بهمراتب بیشتر از دو سری قبل بودند.
سعید سیزدهم
نون.خ3 سیزدهمین اثر مستقل تلویزیونی سعید آقاخانی است. بازیگری که نخستین سریالش را با همکاری مهدی مظلومی در سال 85 و با نام «روزگار خوش حبیب آقا» ساخت که این روزها از تلویزیون پخش میشود. اولین سریال مستقل آقاخانی «عید امسال» در سال 88 بود که توانست در آن زمان رضایت مخاطبان را جلب کند. هر اندازه که آقاخانی در سینما توانست تصویر جدی و تازهای از خود ارائه دهد و بهواسطه شباهتش به بهروز وثوقی، شمایل یک قهرمان عاصی یا شکستخورده را نشان دهد در تلویزیون پلههای ساخت سریالهای طنز را بهسرعت طی کرد. «زن بابا»، «خوشنشینها» و «دزد و پلیس» اثبات کرد که آقاخانی کوچهپسکوچههای طنز تلویزیونی را همانند کف دستش میشناسد و رگ خواب مخاطب ایرانی را بلد است. شاید بیراه نگفته باشیم اگر بگوییم آقاخانی در «نون.خ»ها به اوج و بلوغ سریالسازی طنز رسید و بیشک یکی از سرمایههای تلویزیون است که امیدواریم مانند رضا عطاران با او رفتار نشود.
آقاخانی بهواسطه اصالت کُردی خودش، شناخت دقیقی از آن منطقه و خلقیات و عادتهای رفتاری و گفتاری مردمان آنجا دارد و آن را در یک مرز متعادل به تصویر میکشد. استفاده از نابازیگران یا بازیگران کمتر شاختهشده برای هر کارگردانی زحمت و ریسک بالایی دارد آنهم در یک تعداد بالا، اما آقاخانی ارادی و آگاهانه ریسک را میپذیرد و خروجیاش هم معرفی چهرههای تازه و البته نه گرانقیمت تلویزیونی میشود که باعث حضورشان در برنامههای دیگر تلویزیون هم شد. آقاخانی دیماه سال گذشته درباره تولید «نون.خ3» و همچنین ساخت فصل جدید در جمع خبرنگاران گفته بود: «...برای فصل جدید قصه کشش دارد ولی باید این فصل پخش شود و ببینیم بازخورد چیست؟ اگر خوب باشد ادامه دهیم. خود ما کاراکترها و فضا را دوست داریم و گروه علاقه دارند که ادامه دهند. با این حال به بازخوردها بستگی دارد که اگر خوب باشد گروه این امید را دارد. ...خودم کارهایی انجام دادم که خیلی از آنها آپارتمانی بود و برای خود ما هم فضاها لو رفته است و بهعنوان سازنده استقبال میکنیم تا از این فضای آپارتمانی و تکراری بیرون رویم. این فضاسازی جدید برای مردم خیلی جذاب است و ظرفیت زیادی دارد.»
شخصیتهایی که آشنا هستند
بهجز شخصیت نورالدین خانزاده با بازی سعید آقاخانی، نمیتوان بازیگر دیگری را هنرپیشه اصلی هر سه سری «نون.خ» دانست. بیش از 25 شخصیت فعال در هر قسمت وجود دارند که هر کدام داستان خودشان را دارند و البته که اصلی و محوری نیستند. بازیگران مهمان مانند حمیدرضا آذرنگ یا میرطاهر مظلومی هم در فصل 2 حضور داشتند که در سری تازه خبری از آنها نبود. اما در کنار نورالدین، شخصیتهای ساده و جذابی مانند «کیوان» با بازی سیروس میمنت، «ادریس» با بازی سیروس سپهری، «سلمان» با درخشش کاظم نوربخش هستند که توسط امیر وفایی، نویسنده این سریال آنقدر دقیق و اندازه نوشته شدهاند که مخاطب با بسیاری از رفتارهای آنها همراهی میکند و حتی میتواند کلام یا رفتار بعدی آنها را حدس بزند. شخصیتهای متعدد هرچند کار بستن قاب و دکوپاژ را برای کارگردان و تصویربردار مشکل میکند اما دست نویسنده را برای تدوام داستان باز میکند و همانند یک مربی از آنها در زمانهای مقتضی استفاده میکند. حالا که 3 سری از نون.خ پخش شده است میتوان گفت که ما با نزدیک به 20 بازیگر اصلی روبهرو هستیم که هر کدام به وقتشان میآیند و نغمهشان را میخوانند و از صحنه بیرون میروند. بازیگرانی که سلبریتی نیستند و شاید مجموع دستمزد همه آنها به اندازه یک چهره مشهور تلویزیونی یا سینمایی نباشد. شاید موضوعات روزمره زندگی همه مردم در مناطق مختلف ایران شبیه به هم و تکراری باشد، اما نحوه پرداختن به آنها و همچنین ساختن شخصیتهای آشنا و ملموس باعث میشود که شنیدن یا دیدن داستان زندگی آنها برای مخاطبان جذاب باشد.
معادن طلای خارج از تهران
چند سالی است که مدیران تلویزیون به شعار «ایران فقط تهران نیست» عمل میکنند و سریالهای ساخته شده در شمال، غرب و جنوب کشور موید همین نکته است. تهران یا شاید دیگر داستان متفاوت و جذابی برای قاب تلویزیون ندارد و یا نگاه متفاوت پشت دوربینی برای بیان آن نیست. انگار طلای جذب مخاطب از معادن خارج از تهران استخراج میشود و کاشتن دوربین در دو آپارتمان و لوکیشنهای محدود اداره و خانه و مدرسه دیگر جذابیت ندارد. اگر هنوز هم سیاست «هر قوم یک سریال» عملی شود شاهد ساخت سریالهای جذاب و متنوعی در شبکههای تلویزیونی خواهیم بود که هم از لحاظ جذب مخاطب موثر است و هم در معرفی فرهنگهای مختلف. همه مردم ایران باید خودشان را در تلویزیون ببینند و این جدا از شبکههای استانی است. تماشای یک سریال منطقهای یا بومی از قاب یک شبکه سراسری باعث بالارفتن اعتمادبهنفس مردم آن منطقه و حتی کاهش تنشها خواهد شد. محوریت تهران در سریالسازی کمرنگشده، اما از آن سو هم نباید دچار تفریط شد و یادمان نرود که سبد سریالهای تلویزیونی نیاز به تنوع دارد.
خداحافظی در اوج یا تداوم
از هماکنون مشخص است که مدیران تلویزیون و سازندگان سریال نون.خ تمایل به ساخت سری تازه آن دارند اما ترس همیشگی برنامههای موفق تلویزیون این است که مدیران بهدلیل اینکه خودشان بتوانند گزارشهای مثبت ارائه دهند و تکیه بر آمارهای بینندگان کنند تا آخرین نفس یک برنامه موفق چه سریال و چه مسابقه را نگیرند، رهایش نمیکنند و با مفهومی به اسم «خداحافظی در اوج» آشنایی ندارند. حتی به قیمت افت کیفیت یک سریال، ادامه آن را میسازند تا مخاطب را بهواسطه یک اسم یا شخصیت محبوب پای تلویزیون بنشانند. حالا اما بیم آن میرود که همین بلا سر نون.خ هم بیاید. هرچند تعدد شخصیتها و همچنین هوش بالای کارگردان و نویسنده احتمال آن را پایین میآورد اما شاید بهتر باشد که «نون.خ»های دیگر در استانهای دیگر ساخته شود تا ادامه دادن این سریال موفق. با همه این حرفها اما تلویزیون بعید است از این تاکتیک جواب داده شده بهراحتی رد شود و با اضافه و کمکردن برخی از بازیگران، سری چهارم آن را برای سال 1401 آماده خواهد کرد.