تاریخ : Mon 15 Mar 2021 - 11:20
کد خبر : 52732
سرویس خبری : نقد روز

چی فکر می‌کردی؟ چی شد؟

اسحاق جهانگیری از انتخابات 96 تا 1400

چی فکر می‌کردی؟ چی شد؟

اظهارات عجیب‌و‌غریب و تعریف و تمجیدهای غیرواقعی از عملکرد دولت و حتی توضیح درباره اینکه چرا وی از دولت روحانی جدا نشده است، احتمالا با مقطع زمانی کنونی و تصمیم حزب کارگزاران برای حمایت از کاندیداتوری جهانگیری در انتخابات 1400 ارتباط مستقیم دارد.

بعد از کلیپ‌های پربازدید «مردم یادتان هست؟» حالا دیگر همه مردم، از مرد و زن گرفته تا پیر و جوان اسحاق جهانگیری را می‌شناسند و کنش‌های سیاسی منحصربه‌فرد وی در سالیان گذشته را به‌خاطر دارند. چهره وی البته در میان فعالان سیاسی-اقتصادی و اهالی رسانه بیشتر به ارز 4200 تومانی چسب شده و بلای 18 میلیارد دلاری‌ای که بر سر کشور و مردم آمده است.

این چهره مشهور! البته در روزهای اخیر اظهارنظرهای متفاوتی دارد که مشخصا تداعی‌کننده مجموعه تلاشی برای اصلاح و بازسازی وجهه خود در افکار عمومی است.

برای مثال او دیروز و در گفت‌وگویی با ایرنا، اولا تلاش کرد فجایع حاصل از تک‌نرخی کردن ارز آن‌هم روی 4200 تومان را بپوشاند و یا اینکه حداقل با ترفندهایی کل حاکمیت را در حدوث آن مقصر جلوه دهد و ثانیا با توصیفات اخلاقی از‌جمله اینکه جدا‌ شدن از دولت را جوانمردانه و مسئولانه نمی‌دانسته است، وجهه‌ای مثبت و مردم‌پسند از خود به‌نمایش بگذارد.

این جنس حرف‌های او البته از چند هفته پیش به‌تدریج بیشتر هم شده است و آن‌طور که به‌نظر می‌رسد قرار است تا خردادماه ادامه یابد.

برای مثال جهانگیری چندی پیش با تاکید بر اینکه «عملکرد دولت باعث شد شاهد غارت فروشگاه‌ها نباشیم» گفت: «عملکرد هر یک از ما در دوران مسئولیت‌های مختلف خود کارنامه‌ای داریم و عملکرد ما از حافظه مردم پاک نخواهد شد.»

او بعدا و در سخنرانی دیگری در جریان سفر به سیستان‌وبلوچستان هم ادعای عجیب دیگری کرده و گفته بود: «اگر گروهی به‌جز دولت ما سر کار بود در مقابل جنگ اقتصادی، کل ایران را از دست می‌داد.»

همان‌طور که در ابتدای متن گفتیم این اظهارات عجیب‌و‌غریب و تعریف و تمجیدهای غیرواقعی از عملکرد دولت و حتی توضیح درباره اینکه چرا وی از دولت روحانی جدا نشده است، احتمالا با مقطع زمانی کنونی و تصمیم حزب کارگزاران برای حمایت از کاندیداتوری جهانگیری در انتخابات 1400 ارتباط مستقیم دارد و از این‌رو باید منتظر بیشتر شدن این غلو‌ها و وارونه‌نمایی‌ها در روزهای پیش‌رو هم بود، اما خب اینکه این جنس اظهارنظر چقدر می‌تواند برای جهانگیری، کارگزاران و حتی دولت مثمرثمر باشد و نظر عموم مردم را تغییر دهد زیر یک علامت سوال بسیار بزرگ قرار دارد. چرا؟ چون فراز و فرود این روزها و سال‌ها پیش‌روی مردم است و عمق چالش‌هایی که آنها در زندگی خود احساس می‌کنند بسیار بزرگ‌تر از این دست توجیهات است.

 کاندیدای پوششی و ماجرای مردم یادتان هست؟

برای بررسی کارنامه اسحاق جهانگیری حتما لازم نیست از رشت‌الکتریک یا پرونده‌های مشابه آن شروع کنیم، بلکه تنها لازم است که حدودا 4 سال عقب برویم و از وقایع انتخابات 96 تاکنون چند مورد را بازخوانی کنیم.

ایده کاندیدای پوششی که جمع‌بندی نهایی اصلاح‌طلبان و حسن روحانی بود، یک دلیل واضح داشت و آن هم احتمال بالای شکست روحانی در انتخابات بود، هرچند با تشدید دوقطبی‌های کاذب و متهم‌کردن رقیب به دیوارکشی در خیابان و اعدام و... نتیجه مطلوب جریان حاکم بر قوه مجریه شد.

جهانگیری وقتی در حمایت از حسن روحانی به میدان آمد 2 یادگار تاریخی در اذهان به‌جا گذاشت؛ یکی حمایت از دختر یکی از وزرای دولت بود که به قاچاق کالا متهم شده بود و جهانگیری به‌جای حمایت از فرآیند قضایی، او را «مظلوم» توصیف کرد و دومی ماجرای غلوهایی که درمورد شرایط قبلی کشور و قیاس آن با 4ساله دولت یازدهم داشت. بیرون کشیدن اقتصاد کشور از ته دره و ذکر اینکه مردم یادتان هست دارو نبود، شیرخشک نبود، کره نبود و... عبارت تاریخی آن دوران است که چندی بعد مردم با گوشت و پوست و استخوان آن را لمس کردند و هر روز در صف‌هایی طولانی که حتی کشته هم داده در انتظار مرغ و گوشت و دارو و... نشستند. همین امروز که این متن نوشته می‌شود داستان مرغ، زندگی مردم را به چالش کشیده است، انسولین بیماران را به نفس‌نفس انداخته و... .

 نسخه پوتین مدودف؛ از مسکو تا تهران

پیروزی حسن روحانی در انتخابات 96 اما مانند یک شوک جهانگیری و دوستانش را به آسمان برد و رویاپردازی‌های بزرگی را در افکار و اذهان آنها سبب شد. در آن روزها معرفی جهانگیری به‌عنوان جایگزین نهایی روحانی پس از 8 سال در دولت، یک کلیدواژه اصلی در میان حامیان دولت شد و آنها امید داشتند که این فرآیند درنهایت به نتیجه برسد، آنقدر که درگیری کارگزاران-اعتدال و توسعه در تابستان و پاییز 96 که منجر به حاشیه‌نشینی جهانگیری در دولت بود هم باعث کناره‌گیری وی از کابینه نشد و تحلیل‌ها بر این اصل سوار شد که او دولت را با مدنظر داشتن اهداف بلندمدت‌تری ترک نکرده است. توصیفِ «به حاشیه رفتن معاون اول» را شخص اسحاق جهانگیری در سالنامه نوروزی روزنامه شرق در اسفند 96 توضیح داده و تایید کرد. البته این حرف قبل از ماجرای خروج آمریکا از برجام است و با توجه به همان حرف و بازه زمانی آن، اظهارات امروز وی که می‌گوید به‌خاطر حفظ حدود اخلاقی از دولت جدا نشده، جای تعجب دارد. او دیروز به ایرنا گفته است: «من کناره‌گیری را مسئولانه و جوانمردانه نمی‌دانستم وقتی کشوری درگیر جنگ اقتصادی است، برای مصلحت شخصی خودم که محبوبیتم کم یا زیاد می‌شود از دولت بیرون بروم و در دولت نمانم آن هم من که مسئول ستاد مقابله با تحریم و ستاد اقتصاد مقاومتی بودم.»

عملکرد بسیار ضعیف دولت در آبان‌ماه آن سال و تنها 6 ماه بعد از انتخابات، چالش زیادی برای کشور پدید آورد و بسیاری از تحلیل‌ها را به این سمت کشاند که اگر کل دولت استعفا ندهد احتمالا یکی از چهره‌های موثر در این بی‌تدبیری کنار خواهد رفت که البته آن هم محقق نشد و همه دولتی‌ها از جمله اسحاق جهانگیری به فعالیت خود با همان روال قبلی ادامه دادند.

برای دوای این چالش بزرگ دولتی‌ها که بعدا در چند نوبت گفته شد با مسئولیت مستقیم و توصیه شخص جهانگیری بوده (برای مطالعه بیشتر در این مورد به گفت‌وگوی حسام‌الدین آشنا با نشریه اندیشه‌پویا در آذرماه 97 مراجعه کنید) تصمیم گرفتند برای جلوگیری از افزایش نرخ ارز آن را به‌صورت دستوری روی مرز 4200 تومان ثابت نگه‌دارند. بدین منظور در 20 فروردین 97 و بعد از جلسه دولت، جناب معاون اول مقابل دوربین صداوسیما حاضر شد و با اعلام این خبر توضیح داد که هر ارزی بالاتر از نرخ 4200 تومان قاچاق بوده و مستوجب برخورد قانونی خواهد بود.

این اقدام غیرعلمی و عجیب‌و‌غریب البته باعث شد ابتدا بخشی از بازارها تعطیل شود و سپس در طول زمان رانت‌های بسیار بزرگی عرصه اقتصاد کشور را به چالش بکشد. اصرار بر ادامه این روند نهایتا باعث پول‌پاشی در بازارها هم شد و نهایتا نتوانست نرخ ارز را مدیریت و قیمت آن به‌صورت افسارگسیخته تا حدود 30 هزار تومان هم بالا رفت.

نکته جالب توجه در این میان اما تلاشی است که ارگان رسانه‌ای حزب کارگزاران از اسحاق جهانگیری در جریان تعیین نرخ دستوری برای ارز داشت. فردای روزی که خبر یادشده از سوی جهانگیری رسانه‌ای شد، روزنامه سازندگی با انتشار عکس مونتاژشده جهانگیری روی تصویر سوپرمن با دلاری در دست، تلاش کرد معاون اول یا همان مدودف رویاهایشان را به‌عنوان ناجی اقتصاد ایران به مردم معرفی کرده و کارزار چهره‌سازی را تکمیل کند. اقدامی که البته بعدها به یک طنز اجتماعی هم بدل شد و در کنار عبارت «دلار جهانگیری» در کف جامعه و اذهان عمومی به‌عنوان نماد ناکارآمدی نشست.

در این خصوص البته باید به یک مساله دیگر نیز اشاره کرد و آن تلاش‌های جهانگیری برای وارونه‌نمایی موضوعات است. ذکر یک مثال مساله را واضح‌تر خواهد کرد. اسحاق جهانگیری در مصاحبه اخیر خود مدعی موفقیت ارز 4200 تومانی شده، صرف‌نظر از اینکه اسحاق جهانگیری در شرایطی مدعی موفق‌بودن ارز دستوری است که آمارهای رسمی و غیررسمی از فاجعه‌بار بودن نتایج این تصمیم حکایت دارد، او در گذشته سابقه سخنانی دارد که دقیقا عکس آن اتفاق افتاده است.

در پاییز گذشته معاون اول رئیس‌جمهور در جلسه هم‌اندیشی با علما و روحانیون اظهار داشت که «با توجه به تصویب لوایح FATF و CFT در جلسه سران سه قوه و تایید مقام‌معظم‌رهبری، مجمع تشخیص مصلحت نظام هرچه سریع‌تر این لوایح را تصویب کند.» حرفی که آن روزها حسابی سروصدا به‌پا کرد ولی بعدا مشخص شد که از ریشه اشتباه است و به هیچ عنوان روایت جهانگیری صحیح نبوده است.

 چرا باید مردم دعا کنند!

اسحاق جهانگیری که این روزها حتی از دلار 4200 تومانی هم دفاع می‌کند همان کسی است که در این سال‌ها اعترافات بزرگی درباره عملکرد دولت هم داشته و حرف‌هایی زده که اگر از زبان خودش شنیده نمی‌شد حتما امکان انکار یا تکذیبش فراهم بود. یکی دو نمونه آن به‌خوبی گویای عمق فاجعه در دولت است.

یک نمونه اینکه درحالی‌که در همان سال 94 کارشناسان به دفعات تذکر داده بودند که با تغییر دولت در ایالات‌متحده، امکان خروج این کشور از برجام بدون هیچ هزینه‌ای وجود دارد، اسحاق جهانگیری در تیرماه 1397 و بعد از خروج آمریکا از توافق، بازگشت تحریم‌ها و آغاز فشار حداکثری در شورای اداری استان اصفهان حرف مهمی زد و گفت که دولت در جریان این اتفاق غافلگیر شده است! حرفی که خیلی‌ها از آن تعجب و نهایتا تلاش کردند آن را به‌پای ساده‌لوحی برخی دست‌اندرکاران ماجرا بگذارند. او البته در این سخنرانی این را هم گفت که دولت به‌تنهایی قادر به مدیریت کشور نیست و باید مردم به کمک دولت بیایند.

نمونه دیگر که البته بسیار جالب هم بود به همین آبان‌ماه گذشته برمی‌گردد، جایی که معاون اول دولت در پاسخ به سوالی درباره تورم و افزایش سنگین قیمت‌ها به‌جای اینکه از برنامه دولت بگوید و حداقل تلاش‌هایی که صورت گرفته را تشریح کند، می‌گوید: «برای کاهش قیمت‌ها دعا کنید!» و به‌نوعی افکار عمومی را به ناکجا‌آباد حواله می‌دهد. نکته مهم درمورد این اظهارنظر البته این است که به‌واقع حرف وی حرف درستی است؛ چراکه دولت آنقدر بی‌تدبیری و کم‌کاری داشته که حتما باید مردم دعا کنند تا هزینه‌های حضورشان اینچنین افرادی در قوه مجریه بیشتر از تحمل مردم نشود.

 نکته آخر

حرف آخر این متن یک توصیه به جهانگیری و حامیان وی است. واقعیت این است که چسبندگی به دولت روحانی و موثر بودن در انبوه ناکارآمدی‌های این 8 سال کار را بیشتر از آنچه جهانگیری تصور می‌کند سخت کرده است و عبور از این وضعیت هم به این سادگی برای حزب کارگزاران و عضو شورای مرکزی آن ممکن نیست. از این‌رو به‌نظر می‌رسد که جهانگیری و حامیانش به‌جای فرافکنی در وهله اول باید با مردم صادق باشند و آنچه واقع‌ شده را با صداقت برای آنها توضیح دهند. ساده انگاشتن مردم و تلاش برای پاک‌کردن حافظه آنها حتما تیری است که به سنگ خواهد خود و نتیجه عکس خواهد داد. از این‌رو بهتر است در این فرصت باقی‌مانده معاون اول دولت ضمن تلاش برای اصلاح ایرادهای قبلی، مسیر روراستی با مردم را در پیش بگیرد و تلاش کند با جلب اعتماد آنها شکاف ایجادشده میان مردم و دولت و همچنین بی‌اعتمادی توسعه‌یافته در این سال‌ها را از بین ببرد.