به محض اینکه جنگ تمام شد، عدهای سعی کردند همه چیز را تمامشده بهحساب بیاورند. فستیوال فراموشی جنگ بلافاصله پس از آن شروع شد. مساله فقط فراموشی تلخیهای جنگ نبود، بلکه جامعه ایران به شکل دستوری و فرمایشی و توسط مدیران اجراییاش بهسمت فراموشی فرهنگ آرمانگرایی سوق داده شد. جامعه مصرفی پدید آمد، سرمایهداران اجازه خودنمایی پیدا کردند و القصه فصل فراموشی لالهها فرارسید و حالا به تمام معنا احساس میکنیم که آن دوران و قهرمانهایش را کم آوردهایم. شهردارانی مثل مهدی باکری میخواهیم و فرماندهانی که ترک موتور بنشینند و با رزمندهها سر یک سفره قرار بگیرند و سهم جداگانهای از سفره انقلاب نخواهند. ماه اسفند، ماه شهادت بسیاری از شهدای جنگ تحمیلی است و از این میان 10 سردار نامی جنگ که خودشان البته میخواستند گمنام باشند، توجهات را به خونین بودن عید آن سالهای مردم ایران بیشتر جلب میکنند. چیزی که ما امروز کم آوردهایم، هیجان و تیر و ترقههای جنگ نیست، شعارهای غلوشدهای هم نیست که اکثرا ربطی به واقعیت و به مردان ساده اما عمیق آن دوران ندارند و برچسبهای ما آدمهای امروزی به دیروزند. ما آن جهانبینی قهرمانپرور یگانه را کم آوردهایم و انگار مملکت ما مدرسه عشق را نیمهکاره رها کرده که اسیر سالوس این دوران میانمایگی شده است. سینما و کتاب، دو قالب مهمی هستند که وظیفهشان حفظ و بایگانی آن فرهنگ برای دورانی است که دوباره بخواهیم آن را از صندوقچه تاریخ بیرون بکشیم. به بهانه سرداران شهید اسفندماه، نگاهی کلی به بازتاب روح دفاعمقدس در سینما و تلویزیون و صنعت نشر ایران انداختهایم و مطالب دیگری هم ضمیمه این پرونده شدهاند که با بیانی عاطفیتر از زبان انسانهای این زمانه، راجعبه قهرمانهای عصر قهرمانپرور آرمانگرایی سخن گفتهاند.
گزارش «فرهیختگان» را بخوانید:
زندگی شهید همت همه ویژگیهای یک اثر سینمایی جذاب و موثر را دارد؛ اما
فرصتی که همچنان می سوزد (لینک)
عاطفه جعفری، روزنامهنگار/
شهدای اسفند در آینه کتاب (لینک)
میلاد جلیلزاده، روزنامهنگار/
در جستجوی قهرمان (لینک)
امیر زائری، روزنامهنگار/
سفر به کانال جنگی جزیره مجنون (لینک)
مطهره میرشکاریسلیمانی، روزنامهنگار /
تقدیم به آسِدعبدالحسین، بنّای عارف (لینک)