تاریخ : Tue 09 Mar 2021 - 10:47
کد خبر : 52515
سرویس خبری : نقد روز

نباید حل مشکلات را با نگاه پوپولیستی و ساده‌انگارانه دنبال کنیم

سعید آجرلو، کارشناس مسائل سیاسی در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

نباید حل مشکلات را با نگاه پوپولیستی و ساده‌انگارانه دنبال کنیم

گذشته افراد، سابقه، حرف‌ها و برنامه‌شان را نشان می‌دهد؛ اینکه چه برنامه‌هایی برای چهارسال آینده کشور دارند، چقدر شدنی و چقدر مطالعه شده است. حل مشکلات را با نگاه پوپولیستی و ساده‌انگارانه دنبال نکنیم. حل مشکلات کشور نیازمند صبوری، برنامه، زمان و عزم ملی است و باید مسائل مختلفی را تعیین‌تکلیف کنیم.

سعید آجرلو، مدیرمسئول روزنامه «صبح نو» و کارشناس مسائل سیاسی در گفت‌وگو با «فرهیختگان» به تشریح و تحلیل چالش‌های انتخابات آتی پرداخت. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه از نظر می‌گذرانید.

چالش‌های اصلی انتخابات 1400 را چه می‌دانید؟

به‌نظر من انتخابات ریاست‌جمهوری 1400 دو خطر جدی و آفت دارد؛ یک‌مساله اینکه مشارکت خوبی نباشد که زمینه‌های این مشارکت پایین در جامعه بعد از سال 96 دیده شد و اکنون هم نارضایتی از دولت و عملکرد آن وجود دارد، این خطر همچنان جدی است که مشارکت پایین باشد و مشارکت پایین ممکن است به‌کلیت مجموعه و کشور آسیب وارد کند. مساله دیگر اینکه آیا مشارکت بالا خودبه‌خود منجر به کارآمدی می‌شود یا خیر؟ مشارکت بالا ممکن است منجر به کارآمدی نشود.

هم در دوره اول و هم در دوره دومی که آقای روحانی انتخاب شدند با اینکه مشارکتی بالا داشتیم، منجر به کارآمدی و حل مشکلات اقتصادی مردم نشد. به‌خاطر جهتگیری و رویکرد اشتباه دولت آقای روحانی که به ظرفیت‌های داخلی نتوانست توجه کند اقتصاد ما ضربه زیادی خورد و بالاخره شکاف طبقاتی ایجاد شد و این هم در کوتاه‌مدت و هم در بلندمدت می‌تواند مشکلات جدی برای ما ایجاد کند. با توجه به این دو نکته نتیجه می‌گیریم انتخابات 1400 هم از لحاظ مشارکت و هم از لحاظ کارآمدی نقطه تعیین‌کننده و مقطع مهم و حیاتی برای کشور است.

  مردم با یک احساس بی‌دولتی مواجه هستند

چگونه می‌توان هم مشارکت خوب داشته باشیم و هم مشارکت سیاسی را تبدیل به کارآمدی درحوزه‌های مختلف کنیم و بتوانیم در یک برنامه تنظیم شده و مدون به کاهش مشکلات مردم برسیم؟

 از این بابت فکر می‌کنم اگر تقاطع بین مشارکت بالا و کارآمدی بگیریم، نقاطی پیدا می‌شود که نقاط بهینه است که می‌توان به آینده کشور امیدوار بود. درکنار این مساله آسیب‌های مهمی می‌تواند فضای انتخاباتی و سیاسی برای ما داشته باشد که جزء آفات دموکراسی است. درست است که دموکراسی و مردم‌سالاری حتما فواید زیادی دارد و کمک به چرخش نخبگان و مسئولان اجرایی و دخالت مردم در سرنوشت خود می‌شود، اما حوزه تبلیغات، مدیا و کمپین می‌تواند ضربات مختلفی بزند و موجب اختلال در فرآیند کارآمدسازی دولت باشد.

اساسا فکر می‌کنم حداقل در چهارسال اخیر نهاد دولت در ایران تضعیف شده و مردم با یک احساس بی‌دولتی مواجه هستند. دولت به‌معنای قوه مجریه نیست و مردم احساس می‌کنند دولت درجهت منافع آنها فکر نمی‌کند، درجهت منافع‌شان تصمیم درست نمی‌گیرد و درجهت منافع آنها اقدام نمی‌کند که این به رویکرد دولت برمی‌گردد، کمااینکه در مدیریت کرونا هم دیدیم. البته طبیعتا مدیریت امروز کرونا با یک‌سال پیش متفاوت است و چه‌بسا اگر دولت قوی‌تری داشتیم می‌توانستیم بهتر از این کرونا را مدیریت کنیم، ضمن اینکه فکر می‌کنم درمجموع در مساله کرونا به‌نسبت سایر کشورها مدیریت خوبی شد اما بالاخره از لحاظ معیشتی ضربات سختی به طبقات متوسط و پایین جامعه وارد شد و دولت سیاست‌های جبرانی و حمایتی خوبی نداشت. این احساس دولت ضعیف در مردم به‌شدت وجود دارد و توقع مردم از دولت آینده یک دولت کارآمد، قوی، مقتدر و اهل اجرا و عمل است که بتواند خوب، درست، زود و براساس ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های داخلی کشور تصمیم بگیرد و آن تصمیم را خوب اجرا کند، یعنی درحوزه اجرا هم به اجرایی قوی و عملیاتی و مدیران مصمم در این حوزه نیاز داریم. از این بابت فکر می‌کنم کمپین‌های تبلیغاتی که نقش تخریبی دارند، به‌شدت در دوقطبی کردن فضا و همان‌طور که بیان کردم در دوقطبی‌های کاذب موثرند.

  مساله اصلی کشور رفع تحریم است، نباید در دام دوقطبی‌های کاذب بیفتیم

مثال می‌زنید؟

مساله کشور الان مذاکره کردن یا نکردن نیست، بلکه مساله اصلی کشور لغو تحریم‌ها و بی‌اثر شدن تحریم‌هاست. من فکر می‌کنم، دوقطبی‌هایی که فقط مصرف انتخاباتی دارند و مردم را نسبت به واقعیت‌ها مهندسی و بخشی را بزرگ و بخش دیگر را کوچک ‌می‌کنند و ما اصطلاحا به آنها بازنمایی رسانه‌ای می‌گوییم، از آفات انتخابات است. روایت‌های رسانه‌ای ضربه به انتخاب مردم ‌می‌زنند که قبل از این هم شاهد بوده‌ایم. همین دوقطبی مذاکره کردن و نکردن یا دوقطبی بر سر آزادی‌های اجتماعی و فرهنگی یا حتی دولت نظامی که مابه‌ازای بیرونی ندارد، آفت‌های جدی دارد. جالب است که اصلاح‌طلبان تنها فرمایش امام که تا حدودی به آن توجه می‌کنند، همین است که نظامیان نباید در سیاست باشند، در حالی‌که هیچ‌نظامی‌ای‌ نمی‌تواند به‌معنای نظامی بودن رئیس‌جمهور شود.

  کمپین‌های یکی، دو روزه نباید سرنوشت چهارسال کشور را تعیین کنند

می‌توان گفت این دوقطبی‌ها، متناقض‌اند و پایه و اساس ندارند و با واقعیت جامعه مغایرت دارند. این دوقطبی‌ها در کمپین‌های انتخاباتی شکل می‌گیرند و می‌توانند انتخاب مردم را تحت‌تاثیر قرار دهند. فکر می‌کنم از این زاویه باید به‌شدت مراقبت کرد و در اینجا نقش رسانه ملی مشخص می‌شود. کمپین‌های یکی، دو روزه نباید برای چهار یا هشت‌سال کشور تعیین‌کننده باشند و بتوانند تصمیم‌سازی کنند.

 ایده حکمرانی خوب، ایجاد تحول و نهایتا بازگشت به مردم گره‌گشای مشکلات کشور است

سیاست خارجی چالش مهمی از این جنس است؟

اساسا سیاست خارجی نباید متغیر اصلی انتخابات باشد، کشور با صرف تمرکز بر مذاکره و حتی رفع تحریم نمی‌تواند به‌سمت کارآمدی برود. رفع تحریم شاید موانعی را بردارد، اما درواقع با اصل ماجرا همچنان فاصله دارد. ایده حکمرانی خوب، ایجاد تحول و نهایتا بازگشت به مردم است که می‌تواند به کشور کمک کند. سیاست خارجی به‌عنوان یک عنصر تاثیرگذار نباید در انتخابات فعال باشد و دوقطبی حول محور آن شکل گیرد. اکنون تجربه چندسال کار با آمریکایی‌ها را داریم و می‌دانیم هم در دوران اوباما و هم ترامپ چگونه بدعهدی کردند. اساسا برعکس ما که روی لغو تحریم و انجام تعهد وسواس داریم، آنها به هیچ‌مبنایی پایبند نیستند. تجربه به ما نشان داده که چشم دوختن به خارج از کشور برای حل مشکلات کشور با واقعیت‌ها و با منافع ملی کشور در تضاد است. از این زاویه سیاست خارجی باید سر جای خود باشد و بزرگ‌تر از حدی که هست، بازنمایی نشود. در دو جناح باید نسبت به این مساله دقت شود. ما نباید هیچ‌تصلبی روی موضوعات سیاست خارجی داشته باشیم و این برای هر دو جناح صدق می‌کند. جمهوری اسلامی اهل گفت‌وگو است، اما نه گفت‌وگویی که طلبکارانه و از موضع بالا باشد بلکه گفت‌وگویی که از دید منافع ملی باشد. متاسفانه برخی افراد درجریان اصلاحات و اعتدالیون مذاکره را برای رای آوردن می‌خواهند، نه اینکه مذاکره برای حل مشکلات داشته باشند. این موضوع خطرناکی است که کشور یک‌دوره از آن آسیب‌دیده است.

  نباید حل مشکلات را با نگاه پوپولیستی و ساده‌انگارانه دنبال کنیم

چه دوقطبی‌ای خوب است؟

 هر انتخاباتی دوقطبی دارد و هر نامزدی‌ای باید مقابل خود را تعیین کند و مبارزه انتخاباتی کند، انتخابات بدون دوقطبی نشدنی است اما دوقطبی اصلی سوءمدیریت-مدیریت، کارآمدی-ناکارآمدی و نهایتا تلاش برای شایسته‌سالاری است. من فکر می‌کنم مشکل اصلی کشور بعد از 40 سال، مساله مدیریت است و این مدیریت گاهی به‌عمد اجازه نمی‌دهد ظرفیت‌های کشور شکوفا شود. به‌خاطر اینکه تنظیمات روابط کشور را به‌هم می‌زند و خیلی مواقع به‌خاطر اینکه افراد شایسته را در مسندهای اجرایی قرار ندادند، این چنین شده و باید به‌سمت کارآمدی برویم. حالا شاید سوال این است که چه جریانی کارآمد است؟ گذشته افراد، سابقه، حرف‌ها و برنامه‌شان را نشان می‌دهد؛ اینکه چه برنامه‌هایی برای چهارسال آینده کشور دارند، چقدر شدنی و چقدر مطالعه شده است. حل مشکلات را با نگاه پوپولیستی و ساده‌انگارانه دنبال نکنیم. حل مشکلات کشور نیازمند صبوری، برنامه، زمان و عزم ملی است و باید مسائل مختلفی را تعیین‌تکلیف کنیم. در نوع همکاری، در سطح بین‌المللی و کشورهای همسایه و با روسیه و چین، نحوه تعامل و مواجهه با غرب را باید تعیین کنیم. همه اینها باید یک برنامه درازمدت داشته باشند. کسی که می‌خواهد این سمت را برعهده بگیرد جای آزمون و خطا ندارد که بخواهیم از ابتدا موضوعی را شروع کنیم.

انتخابات امر نسبی است و شاید گزینه مطلوب برای رای دادن نداشته باشیم و مطلوب‌بودن به نسبت فرد دیگر است که موجب انتخاب می‌شود. از این بابت فکر می‌کنم دوقطبی اصلی باید اینجا شکل گیرد و امری که به این دوقطبی‌ها لطمه می‌زند، کمپین منفی است. کمپین منفی دشمن مردم‌سالاری است و یک نوع رادیکالیسم، شعارگرایی و پوپولیسم را حاکم می‌کند که از دل آن نتیجه خوبی برنمی‌آید. از این بابت فکر می‌کنم اتکای نامزدها باید به کمپین مثبت باشد و تمرکز رسانه‌ها باید روی این امر باشد.

 اصلاح‌طلبان درنهایت به وحدت ‌می‌رسندپاشنه آشیل اصولگرایان تکثر است

چالش‌های جریان اصولگرایی در این میان چیست؟

فکر می‌کنم جریان اصولگرا باید 3 موضوع را در انتخابات ریاست‌جمهوری لحاظ کند، یک اینکه به وحدت برسد، وحدت شرط لازم است، اما کافی نیست. چه‌بسا روی یک گزینه وحدت داشته باشیم، اما آن گزینه نتواند توقعات ما را برآورده کند. وحدت از درون مذاکره و گفت‌وگو و پیشینه تا بخش زیادی لابی درمی‌آید. من فکر می‌کنم وحدت شرط مهمی است، چون اصلاح‌طلبان به احتمال زیاد درنهایت به وحدت خواهند رسید. پاشنه آشیل اصلی ما این تفرق و جدا شدن و تکثر است.

 نکته بعدی مبارزه انتخاباتی و کمپین و رای آوردن است. روی فردی وحدت کنیم که از درون آن دوقطبی ایجاد نشود و بتواند انتخابات را ببرد. این مساله مهمی است. اول باید روی گزینه‌ای به وحدت برسیم که آن دوقطبی ایجاد نکند. از بغل آن، دوقطبی سیاست خارجی، دوقطبی اجتماعی و... درنیاید که اصلاح‌طلبان روی آن سوار شوند. بعد در این حالت مساله سوم کارآمدی است. کسی که روی آن وحدت داریم و می‌تواند انتخابات را ببرد، آیا می‌تواند کشور را اداره کند و به کارآمدی برسد یا خیر؟ بلایی که سر اصلاح‌طلبان آمد و از روحانی حمایت کردند و الان هزینه حمایت را می‌دهند نباید برای اصولگرایان تکرار شود، یعنی درکنار وحدت و رای‌آوری، مساله مهم کارآمدی است. فردی که به پیروزی می‌رسد و مورد اجماع است، توانایی اداره کشور و ظرفیت استفاده از گروه‌های مختلف و افکار گوناگون را داشته باشد. من خوشبینم که جریان اصولگرا درنهایت بتواند درحوزه وحدت به‌نتیجه برسد و این را می‌شنوم در بین افراد سیاسی جریان اصولگرا که این را مدنظر قرار داده‌اند، دوقطبی نساختن و کارآمدی هم جزء ویژگی‌های فردی است که باید روی آن وحدت شود. نهایتا اینکه باید مساله مشارکت و کارآمدی را با هم حل کنیم، نمی‌خواهیم یکی را حل کنیم و دیگری را نه.