بعد از اجرای نصفهونیمه مصوبه مجلس شورای اسلامی و توقف بخش عمدهای از بازرسیهای پروتکل الحاقی و بازرسیهای فراپروتکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی از تاسیسات هستهای ایران، سه کشور اروپایی آلمان، انگلیس و فرانسه همچون گذشته طلبکارانه به میدان آمدند و با همراهی آمریکا و همچنین دبیرخانه آژانس گفتند توقف اجرای پروتکل الحاقی و نظارتهای فراپروتکلی امکان تایید صلحآمیزبودن پرونده هستهای ایران را نمیدهند. آنها برای پیشبرد اهداف خود برای توسعه فشار به ایران پیشنویس قطعنامه علیه ایران را به شورای حکام ارائه دادند که در آن ایران بابت توقف اجرایی نظارتهای داوطلبانه قبلی محکوم شد. آنچنان که رسانهها گفته بودند این پیشنویس قرار بود در جلسه روز گذشته شورای حکام مورد بررسی و رایگیری قرار گیرد.
در این میان مسئولان ایرانی واکنشهای مقتضی را نسبت به اقدام اروپاییها نشان دادند؛ علیاکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی از ارسال نامه مکتوب ایران به طرف غربی خبر داد و علی ربیعی، سخنگوی دولت هم روز چهارشنبه و در آستانه بررسی پیشنویس یادشده در جلسه شورای حکام اعلام کرد درصورت تصویب این قطعنامه ایران نسبت به توافق اخیر با مدیرکل آژانس درباره تداوم برخی بازرسیها تجدیدنظر خواهد کرد.
این تهدیدها که درواقع بهمنزله پایان همکاریهای فرازمانی ایران با آژانس درصورت تصویب قطعنامه بود نهایتا باعث شد اروپاییها عقب نشسته و از پیگیری پیشنویس قطعنامه پیشنهادی خود به شورای حکام اعلام انصراف کنند.
این عقبنشینی البته در نوع خود جالب توجه بود و باعث شد تحلیلهای متفاوت و بعضا غیرواقعی نسبت به روابط ایران و آژانس صورت بگیرد. برای مثال یکی از این تحلیلها مربوط به چهرهها و رسانههای نزدیک به دولت بود؛ برخی از آنها این اتفاق را یک دستاورد بزرگ توصیف کردند و بهعبارتی تلاش کردند برداشتی بالاتر از آنچه را روی داده در جامعه تثبیت کنند، چیزی که با واقعیت تفاوت معنیداری داشت.
با توجه به همین مساله لازم است بررسی دقیقی با توجه به ابعاد و وجوه مختلف اقدامات اروپاییها و آمریکا در آژانس بینالمللی انرژی اتمی انجام شود.
عقبنشینی اروپا فرصت به ایران یا 1+5؟
هرچند بالاخره اقدام ایران و ایستادگی روی مواضع و تهدید طرف مقابل موثر بود و اروپاییها را از تشدید دشمنی و خصومت بازداشت، اما واقعیت ماجرا این است که عقبنشینی تروئیکا از تصویب قطعنامه ضدایرانی در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی ایجاد یک فرصت برای طرف غربی ماجرا بود. آنها میدانستند پس از مصوبه مجلس و حالا تهدید دولت و همچنین هشدارهای کشورهایی چون چین و روسیه امکان نادیده گرفتن تمامی توافقات پیشین با آژانس ازسوی تهران وجود دارد و اعضای برجام فاصله زیادی با کنار گذاشتن تمامی فراپادمانی پیشبینیشده در توافق هستهای ندارند، نقطهای که ایستادن در آن بهمعنای خالی شدن هرچه بیشتر برجام از محتوا بوده و بهنفع هیچکدام از طرفین نیست، البته در این میان با توجه به اینکه ایران زیر فشار شدیدترین تحریمهای تاریخ قرار دارد عملا صدور قطعنامه در شورای حکام یا توقف این فرآیند توفیق آنچنانی برایش نخواهد بود.
اگر قطعنامه صادر میشد ...
وجه دیگر این ماجرا یا بهعبارتی مساله اصلی چیز دیگری است؛ اینکه اگر قطعنامه صادر میشد چه اتفاقی رخ میداد؟ مقامات دولت اعلام کرده بودند با صدور قطعنامه در شورای حکام، توافق اخیر تهران با مدیرکل آژانس بینالمللی از بین رفته و ایران همه تعهدات خود را کنار خواهد گذاشت. اروپاییها معنی این مساله را خیلی خوب میدانند و فهم کردهاند که حرکت سریع ایران برای تامین نیازهایش به کجا منتهی خواهد شد و از دیدگاه آنها باید جلوی این مساله را گرفت.
بنابراین باید گفت این اقدام بیشتر ایجاد فرصت برای اروپا بود تا راهی برای خروج از این چالش بیابند، البته آنها پیوستهای رسانهای بزرگی برای اقدامات خود دارند. نگاهی به رسانههای غربی و اظهارنظر مقامات این کشورها نشان میدهد آنها تلاش میکنند این اقدام را بهعنوان یک امتیاز به ما بفروشند. علاوهبر این، تلاشهایشان بهگونهای است که انگار مدافع تعامل با تهران و کاهش تنشها هستند و برای آنهم یک گام بزرگ برداشتهاند!
در بر همان پاشنه فشار حداکثری میچرخد
اگر حتی فرض کنیم اقدام اروپاییها یک گام مثبت بود بازهم نمیتوانیم این اقدام را بزرگ توصیف کنیم چراکه مساله اصلی ما رفع تحریم است آنهم همه 800تحریم فرابرجامی از 18اردیبهشت تاکنون و صدالبته حدود 700تحریمی که در برجام قرار به رفع آنها بود که البته هیچ نشانهای از چنین اقداماتی وجود ندارد و همچنان در بر همان پاشنه فشار حداکثری میچرخد.
در این میان برخی ممکن است بگویند خب این یک گام مثبت بود و میتواند بهعنوان یک پالس برای فرآیندی رو به رشد و هدفی روشن تلقی شود.
در جواب این فرضیه یک پاسخ دقیقتر هم وجود دارد و آن این است که پالس مثبت یا گام رو به جلو از طرف اروپاییها توسعه تحریمها و فشارها نیست بلکه دقیقا عکس این اقدام یعنی کاهش تحریم یا ایجاد فضایی برای بازگشت ایران به فرآیندهای عادی در تجارت جهانی است، پالس رفع محدودیتهای فروش نفت و ایجاد معافیتهای بلندمدت برای کشورهایی چون عراق یا نهایتا آزادسازی همه پولهای بلوکهشده ایران در اروپا، کره و ژاپن است و نهایتا هدف اصلی رفع کلیه حدودا ۱۵۰۰تحریم و غیر از اینها هر آنچه اتفاق بیفتد ازجمله دعوت به مذاکره عضویت در 1+5 یا حتی بازگشت به برجام، نه پالس به حساب میآید و نه گام مثبت.
تکمیل پازل با تبیین استراتژی آمریکا
در همین اثنا وندی شرمن، نامزد معاونت وزارت امور خارجه آمریکا در اظهارنظری حرفهای مهمی زد و دوباره استراتژی دولت دموکرات درقبال ایران را تشریح کرد. او گفت دولت بایدن با هدف توسعه موضوعات مذاکراتی و رسیدن به یک توافق محکمتر و طولانیتر بنا دارد به توافق هستهای بازگردد. این حرف وندی شرمن که در جریان مذاکرات برجام از اعضای اصلی تیم مذاکرهکننده آمریکا بود بهخوبی گویای واقعیت ماجراست و اینکه آمریکا چه هدفی را دنبال میکند.