تاریخ : Thu 18 Feb 2021 - 16:06
کد خبر : 51789
سرویس خبری : فرهنگ و هنر

صهیونیسم و راز یک قرن مظلوم‌نمایی

رضا کاظمی‌جهرمی:

صهیونیسم و راز یک قرن مظلوم‌نمایی

تحریف و جعل تاریخ» و «مظلوم‌نمایی» شالوده تمام محصولات رسانه‌ای متأثر از صهیونیسم بوده‌اند. هولوکاست یکی از سنگ بناهایی است که هویت جعلی رژیم‌صهیونیستی بر آن بنا شده و سرپوشی بر اشغال‌گری‌ و جنایت‌های این رژیم در فلسطین است.

رضا کاظمی‌جهرمی، روزنامه‌نگار: حالا دیگر این فقط یک گزاره مشهور بین نظریه‌پردازان ارتباطات نیست که رسانه‌ها قوای سیاسی و اقتصادی را جهت‌دهی می‌کنند. انسان امروز خواه‌ناخواه در معرض قدرت رسانه‌هایی است که در چنبره لابی‌های قدرت و ثروت گرفتارند. از زمان روی کار آمدن ابزارهای ارتباط جمعی تاکنون هیچ قوم و ملتی به‌اندازه یهودیان صهیونیست به حضور و نفوذ در رسانه علاقه‌مند نبوده است. به‌قول معروف رسانه‌های بزرگ جهان از زمان تولد همواره با صدای یهودیت سخن گفته‌اند. اما این هژمونی رسانه‌ای از کجا نشأت گرفت و چگونه رسانه‌ها توانستند در کمتر از یک قرن یهودستیزی در غرب را به اسلام‌ستیزی بدل کنند؟

نفوذ و اثرگذاری صهیونیسم جهانی بر رسانه‌ها را می‌توان به سه دوره قبل از قرن بیستم، بعد از تصویب منشور جهانی صهیون در سال 1897 میلادی و پس از تشکیل دولت اسرائیل در سال 1948 تقسیم کرد.

قرن‌ها نژادپرستی و افکار انحصارگرایانه یهودیان باعث منفور شدن آنان در نگاه ملل اروپا شده بود، از این‌رو ده‌ها سال قبل از تصویب منشور جهانی صهیون، نفوذ در مناصب قدرت و رسانه‌های اروپایی را آغاز کرده بودند. با پایه‌گذاری جنبش سیاسی صهیونیسم به‌دست پدر معنوی صهیونیست‌ها، بنیامین تئودور هرتسل و تصویب پروتکل‌های 24گانه یهود، موج دوم نفوذ به‌طور سازمان‌یافته و هماهنگ آغاز شد. آخرین و مهم‌ترین موج تسلط رسانه‌ای صهیونیسم بر رسانه‌های دنیا را نیز باید بعد از جنگ جهانی دوم و تشکیل رسمی کشور اسرائیل در سال 1948 بدانیم.

بعد از جنگ جهانی دوم رویکرد غالب رژیم‌صهیونیستی از انگلیس و اروپا به‌سمت آمریکا تغییر کرد. بستر مولفه‌های قدرت اعم از اقتصاد، رسانه و... در آمریکا به میزان بیشتری فراهم بود و درحالی‌که سایر نقاط دنیا درگیر بازسازی پس از جنگ جهانی دوم بودند، یهودیان توانستند در سطح بالایی بر رسانه‌های جهان مسلط شوند، به‌طوری‌که در سال 2009 وبسایت پک آلرت اعلام کرد که 6 شرکت یهودی 96 درصد از رسانه‌های جهان را در‌اختیار دارند و مجله نشنال ونگارد در این باره نوشت: «کنتـرل یهـود بـر رسـانه‌های گروهی مهم‌ترین واقعیت زندگی نه‌تنها در آمریکا بلکـه در سراسـر جهـان اسـت.»

 مظلوم‌نمایی با چاشنی تحریف تاریخ

نگاهی به تولیدات رسانه‌ای چنددهه اخیر نشان می‌دهد «تحریف و جعل تاریخ» و «مظلوم‌نمایی» شالوده تمام محصولات رسانه‌ای متأثر از صهیونیسم بوده‌اند. هولوکاست یکی از سنگ بناهایی است که هویت جعلی رژیم‌صهیونیستی بر آن بنا شده و سرپوشی بر اشغال‌گری‌ و جنایت‌های این رژیم در فلسطین است.

هانا آرنت، نظریه‌پرداز سیاسی در سال 1963 کتابی به نام «آیشمن در اورشلیم: گزارشی در باب ابتذال شر» نوشته که اخیرا به فارسی ترجمه شده است. این کتاب به ماجرای دادگاه «آدولف اتو آیشمن»، مسئول امور مربوط به یهودیان در حزب نازی و یکی از افسران بلندپایه این حزب در اورشلیم می‌پردازد و مطرح می‌کند که این شخص مامور اخراج و کشتار یهودیان در متصرفات آلمان در اروپا بوده است که پس از مدتی زندگی مخفی در آرژانتین به‌دست نیروهای امنیتی رژیم‌صهیونیستی دستگیر و در دادگاهی در اورشلیم به‌دلایل «جنایت علیه قوم یهود»، «جنایت علیه بشریت» و «جنایت جنگی» در جنگ جهانی دوم به مجازات اعدام محکوم می‌شود. نویسنده آیشمن را بی‌گناه نمی‌دانست، اما او را به‌عنوان فردی یهودستیز و شرور آن‌طور که رژیم‌صهیونیستی القا می‌کرد نیز قبول نداشت. او آیشمن را فردی معمولی و سطحی می‌دید که بدون‌انگیزه‌های ایدئولوژیک و میل به ترفیع رتبه بدون تفکر، برحسب انجام وظیفه دستورات را اجرا می‌کرد و این دادگاه سیاسی و فرمایشی قصد داشته به‌طور غیرعادلانه همه رنج‌های قوم یهود در جنگ جهانی دوم را بر گردن این فرد بیندازد و او را یک نژادپرست جانی نشان دهد و ضمن صحه گذاشتن بر واقعی بودن داستان هولوکاست طبق آرشیو اسناد و مدارک موجود در رژیم‌صهیونیستی‌، به سایر یهودیان جهان نشان دهد که صهیونیسم نماینده و تنها حامی یهودیان و سرزمین‌های اشغالی تنها مکان امن و سرزمین موعود برای آنهاست و جز باور به این تفکر، هولوکاست‌های دیگری در انتظار قوم یهود خواهد بود.

گزارش مفصل آرنت از این دادگاه، خشم یهودیان آمریکا و رژیم‌صهیونیستی را برانگیخت، زیرا که او را وکیل‌مدافع آیشمن می‌دانستند، اما او سعی کرد از جایگاه یک گزارشگر بی‌طرف و خلاف روایت‌های حاکم و مسلط، حقایق را بازگو کند.

ماجرای مطرح‌شده در این کتاب و حواشی بعد از آن نشان داد که این رژیم درپی تاریخ‌سازی و برجسته کردن افسانه‌ای است که واقعی بودنش در هاله‌ای از ابهام است. محققان و پرسشگران آزاده جهان در این‌باره با مجازات‌های سنگین روبه‌رو می‌شدند و این سیاست برای توجیه اشغال فلسطین و ملت‌سازی ادامه داشت.

فیلم‌هایی مثل «شهر بدون یهودیان» (1920)، «محاکمه» (1948)، سریال «هولوکاست» (1978)، «فهرست شیندلر» (1992)، «زندگی زیباست» (1997)، «پیانیست» (2002) و... در طول یک قرن گذشته در نقش مستنداتی تاریخی مصائب قوم یهود به‌خصوص هولوکاست را با روایتی صهیونیستی در افکار عمومی جا انداخته‌اند، اما هرگز از نسل‌کشی آنان در فلسطین پس از جنگ جهانی دوم سخنی نگفته‌اند. چامسکی، اندیشمند و نظریه‌پرداز آمریکایی، درباره نسل‌کشی صهیونیسم گفته است: «اقدامات اسرائیلی‌ها در سرزمین‌های اشغالی بسیار بسیار پست‌تر از آپارتاید است. آپارتاید خواندن آن، به‌منزله هدیه‌ای به اسرائیل است - حداقل اگر منظور از آپارتاید، آپارتاید آفریقای جنوبی باشد - آنچه در سرزمین‌های اشغالی روی می‌دهد، بسیار بدتر از آن است.»

اسلام‌ستیزی؛ جایگزین یهودستیزی

پس از مظلوم‌نمایی و جعل تاریخ، همزمان پروژه جایگزین کردن یهودستیزی با اسلام‌ستیزی در غرب با تسلط بر رسانه‌های توده‌ای کلید زده شد. صهیونیسم برای تربیت تفکر نسل جدید باید سناریوی دفاع از صلح، دموکراسی و موجودیت خود را آنچنان هنری و باورپذیر پیاده‌سازی کند تا بتواند اقداماتی چون ترور دانشمندان و نسل‌کشی را نوعی وظیفه و از خودگذشتگی برای نجات ملت‌ها جلوه دهد.

بسیاری از نویسندگان جهان فارغ از همه تحریف‌های تاریخی، پرده از چهره واقعی این رژیم برداشته‌اند. کوهن، نویسنده و روزنامه‌نگار آمریکایی واشنگتن‌پست و از کارشناسان برجسته مسائل سیاسی در آمریکا، گفت: «بزرگ‌ترین اشتباهی که اسرائیل می‌تواند در این زمان مرتکب شود، فراموش کردن این مهم است که خود اسرائیل یک اشتباه بزرگ است. عقیده ایجاد ملتی از یهودیان اروپا در سرزمین‌های مسلمانان عرب (و برخی مسیحیان) موجبات ایجاد یک قرن جنگ و تروریسمی  را فراهم آورده که هم‌اکنون شاهد آن هستیم. اسرائیل در شمال با حزب‌الله و در جنوب با حماس می‌جنگد، ولی توانمندترین دشمن آن خودِ تاریخ است.»

در سال 2011 و در راستای برنامه ایران‌هراسی و دفاع از موجودیت اسرائیل فیلم «اورشلیم؛ شمارش معکوس» براساس رمانی با همین نام نوشته «دیوید هیجی» و به کارگردانی «هارولد کرانک» در بحبوحه مذاکرات هسته‌ای ایران و غرب ساخته شد. داستان این فیلم درباره هفت ایرانی مسلمان به نام گروه هفت شگفت‌انگیز است که با کمک روسیه می‌خواهند با بمب‌گذاری اتمی در آمریکا و درگیر کردن این کشور به حیات رژیم‌صهیونیستی پایان دهند. در بخشی از این فیلم واعظی صهیونیست در تلویزیون در یک سخنرانی می‌گوید: «اسرائیل تنها کشوری است که 3500 سال قبل با دخالت مستقیم خداوند تشکیل شده است و اداره می‌شود و دنیا نمی‌توانست روی چیزی توافق کند، جز اینکه اسرائیل بخشی از سرزمین خود را در ازای برقراری صلح می‌بخشید. اسرائیل در سال 1948 بخشی از سرزمینش را بخشید. در زمان ریگان، برای صلح با مصر بخشی از سرزمین خود را داد. لبنان و غزه را برای صلح بخشید، اما (در ازای سخاوتمندی خود دشمنانی چون) حزب‌الله و سازمان تروریستی حماس را تحویل گرفت. اسرائیل دیگر سرزمینی ندارد که بدهد. و این باور تا زمانی که اسرائیل و همه ساکنانش از بین بروند، ادامه پیدا می‌کند. این اتفاق ما را به‌سوی بزرگ‌ترین تهدید در‌مقابل بشریت یعنی دستیابی کشورهای یاغی (ایران) به ظرفیت ساخت سلاح‌های هسته‌ای پیش ‌می‌برد.»

اخیرا سریالی به اسم «تهران» از شبکه کان 11 (کانال یک سابق) رژیم‌صهیونیستی پخش شده است که داستان آن درباره دختری ایرانی- اسرائیلی است که هدفش نفوذ فیزیکی و سایبری برای از کار انداختن سیستم پدافند هوایی و مهیا کردن زمینه حمله رژیم‌صهیونیستی به تاسیسات هسته‌ای ایران است. جز خط اصلی داستان سریال، نمایش ساختگی از همدلی رژیم‌صهیونیستی با مردم ایران در مقابل حکومت و جدایی، نارضایتی و ترس مردم از مسئولان کشور ازجمله مواردی است که به‌تصویر کشیده شده است. ‌این سریال که سازندگانش مدام ضدایرانی نبودن آن را توجیه می‌کنند، علاوه‌بر سیاه‌نمایی از وضعیت داخلی ایران، توهین‌های آشکاری به ملت ایران دارد و هرچند ‌سعی کرده است ظاهرا در برخی موارد نهادهای امنیتی و نظامی ایران را قوی جلوه دهد‌، اما درنهایت آنچه به ذهن مخاطب متبادر می‌شود انسانیت و دلسوزی، قدرت، هوشمندی و نفوذ گسترده عوامل امنیتی این رژیم در نهادهای حساس ایران، قدرت سایبری و تکنولوژی بالای رژیم‌صهیونیستی و نفرت و جدایی مردم ایران از حاکمان‌شان است. در یکی از قسمت‌های این سریال پیرمرد یهودی ایرانی‌تبار در صحبت با یک مامور زن صهیونیست می‌گوید مردم ایران مردم خوبی هستند، اما این انقلاب باعث شد مردم شاد و سخاوتمند تبدیل به مردمی شوند که در ترس زندگی می‌کنند. او طوری القا می‌کند که انقلاب اسلامی نمی‌توانست حتی اقلیت یهودی را تحمل کند و آنها پس از انقلاب یا مهاجرت کرده‌اند یا اگر مانده‌اند هویت‌شان را از نظام مخفی می‌کنند.

با وجود گذشت بیش از یک قرن از تلاش‌ها و اقدامات صهیونیست‌ها در راستای کسب اصالت و مشروعیت، این رژیم در دهه سوم قرن 21 همچنان برای کسب حداقل پذیرش در میان افکار عمومی جهان و حفظ موجودیت خود دست و پا می‌زند.