به گزارش «فرهیختگان»، سیدمهدی طالبی، روزنامهنگار طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: در اوج تنشهای لفظی مقامات آمریکا علیه ایران و ادعای بازگرداندن تمامی تحریمهای سازمان ملل با استفاده از مکانیسم ماشه، دومین «کاروان» نفتکشهای ایرانی از خلیجفارس به مقصد ونزوئلا راهی شدند. آنگونه که گفته شده، این کاروان شامل سه نفتکش است و همانند کاروان نخست با پرچم ایران درحال حرکت در آبهای آزاد هستند. در همین رابطه، خبرگزاری رویترز مدعی شده سه نفتکش این کاروان هرکدام حامل 300 هزار بشکه بنزین هستند. این خبرگزاری همچنین اعلام کرده دو نفتکش «فارست» و «فورچون» با دستگاههای ناوبری روشن و در مسیری نامعمول بهجای عبور از کانال سوئز در شمال آفریقا، با دور زدن جنوب این قاره رهسپار ونزوئلا هستند. نفتکش سوم نیز با خاموش کردن تجهیزات ناوبری خود همین مسیر را برای حرکت انتخاب کرده است.
درحالی ایران دومین کاروان نفتکشهای خود را راهی ونزوئلا کرده که نخستین کاروان نفتکشهای ایرانی شامل پنج کشتی نفتکش «فورچون»، «فارست»، «فاکسون»، «پتونیا» و «کلاول» خردادماه سالجاری در سایه تهدیدهای ناکام نظامی آمریکا با پشتیبانی ناوها و جنگندههای ونزوئلایی، بدون مزاحمت وارد این کشور شده و سپس به سلامت به ایران بازگشتند. این کاروان حامل بنزین برای تامین نیازهای حیاتی ونزوئلا و نیز مواد شیمیایی موردنیاز برای تاسیسات پیچیده پالایشگاهی این کشور بود. دوماه بعد، در 14 آگوست (اوت) یعنی اواخر مردادماه، آمریکا مدعی شد محموله یک کاروان بنزین ایران را توقیف کرده است. بنابر ادعای آمریکا چهار نفتکش حامل بنزینهای ارسالی ایران در راستای «سیاست فشار حداکثری» بر ایران با تهدید واشنگتن محموله خود را در این کشور تخلیه کرده و سپس بازگشتهاند. این مساله در همان زمان با واکنش حجتالله سلطانی، سفیر ایران در ونزوئلا مواجه شد و وی این مساله را دروغ آمریکا برای حفظ آبرو و وجهه خود دانست. محمدجواد ظریف نیز با تکذیب این مساله آمریکا را به دروغگویی متهم کرد. این نفتکشها برخلاف ادعای مقامات آمریکایی متعلق به چهار شرکت یونانی بودند. خدمه این چهار کشتی پس از روبهرو شدن با تهدید تحریم آمریکا، محموله خود را تحویل این کشور دادند.
دو هفته قبل و با گذشت کمتر از 20 روز از ادعای آمریکا، رویترز اعلام کرد مالکان محموله بنزین چهار نفتکش از واشنگتن شکایت کردهاند. شرکت «مبین اینترنشنال» در اماراتمتحده عربی مالک محموله نفتکشهای «بلا» و «برینگ»، شرکت «عمان فیول» در انگلیس مالک نفتکشهای «پاندی» و «لونا» و نیز شرکت «سوهار فیول» عمان که مالک بخشی از محموله نفتکش لونا بوده است، علیه واشنگتن شکایت کردند. این شرکتها ضمن رد اینکه مقصد این نفتکشها ونزوئلا بوده، اعلام کردند این محمولههای نفتی هنگام توقیف عازم ترینیداد بودهاند تا به مشتریانی در پرو و کلمبیا فروخته شوند. سرقت محمولههای نفتی شرکتهای دو دوست نزدیک آمریکا در غرب آسیا یعنی امارات و عمان که در راه دو کشور دوست آمریکا در آمریکای لاتین یعنی کلمبیا و پرو بودهاند، ریشهای بسیار طولانی و عمیق دارد. آمریکاییها با این کار قصد داشتند آبرویی برای خود در میان افکار عمومی داخلی و بینالمللی و همچنین میان کشورها برای خود دستوپا کنند.
با اینحال نباید این خطای بزرگ را ساده فرض کرد و بدون بررسی رسوایی آمریکا در این پرونده، آن را کنار گذاشت. یکی از پیامدهای این اقدام آمریکا، اعزام دومین کاروان نفتکشهای ایرانی به مقصد ونزوئلا بوده است. درمجموع درباره اعزام این نقتکشها چند نکته را میتوان یادآور شد:
یک) فرسایش زنجیره تحریمها: درحالیکه آمریکا اعلام کرده بخش اعظم اقتصاد ایران مانند صادرات نفتخام، مواد پتروشیمی، فلزات گرانبها مانند طلا و نیز مواردی مانند آلومینیوم را تحریم کرده است، نفتکشها و دیگر کشتیهای اعزامی ایران به ونزوئلا ضمن صادرات فرآوردههای نفتی مانند بنزین، مواد موردنیاز برای پالایش نفت، قطعات پالایشگاه و قطعات صنعتی و درمقابل آن وارد کردن طلا، پودر آلومینا (موردنیاز در صنعت آلومینیوم)، قهوه، آناناس و... و هر آنچه را که تحریم شده و تحریم نشده و یا اساسا قابلتحریم نبود را در فاصلهای بیش از 10 هزار مایل و با عبور از مقابل چشم ناوگانهای آمریکایی و چهار قاره آسیا، اروپا، آمریکای شمالی و جنوبی میان ایران و ونزوئلا مبادله کردند. این مساله باعث شد نظام تحریمی آمریکا دچار فرسایش شود.
دو) نقض تحریم از نزدیکترین فاصله: در چندین نوبت تهدید نفتکشهای مربوط به ایران، خدمه خارجی این نفتکشها درمقابل تهدید به تحریم و برخورد قضایی حاضر به همکاری با آمریکاییها نشدند؛ مسالهای که نشان میدهد تهران الزامات خاصی را در اعزام کشتیهای خود بهکار میگیرد. درکنار این مساله تهران در اعزام محمولههای لازم به ونزوئلا با درنظر گرفتن احتمال خطر برای نفتکشها، از کشتیهای ایرانی کمک گرفت که با تجهیزات ناوبری روشن و قابلرهگیری بههمراه خدمه ایرانی رهسپار ونزوئلا شدند. این مساله یعنی تهران میدانست درصورت بیاحتیاطی بهانهای به واشنگتن برای برخورد با نفتکشها خواهد داد یا با استفاده از کشتی و خدمه غیرایرانی، ریسک توقیف کشتی یا محموله را بالا خواهد برد. حالا با درنظر گرفتن این دو واقعیت باید دید به چه دلیل چهار نفتکش یونانی حامل مشتقات نفتی ایران، وارد قاره آمریکا شده و بلافاصله پس از یک تهدید بهسرعت محموله خود را به آمریکا تحویل دادهاند؟ ایران اعلام کرده چهار نفتکش حامل بنزینی بودهاند که در ایران تولید شده، اما تهران آن را در بازار بینالمللی فروخته و پول آن را نیز تحویل گرفته است؛ مسالهای که رویه معمول ایران است و حتی در نخستین اعزام محمولههای نفتی به ونزوئلا نیز در ابتدا هزینههای آن دریافت شده بود.
در رسوایی ماه اوت قضیه آنجایی پیچیده میشود که برای همگان آشکار شد شرکتهای دو دولت دوست آمریکا یعنی امارات و عمان که نزدیکترین متحدان آمریکا در خاورمیانه بوده و حتی جلوتر از دیگر متحدان منطقهای آمریکا مجری سیاستهای واشنگتن در امور سیاسیای مانند عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی هستند، خریدار محمولههای بنزین ایران بودهاند. این شرکتها که دفاترشان در لندن پایتخت بریتانیا نزدیکترین متحد سیاسی آمریکا در اروپاست، با برنامهریزی این دفاتر اروپایی بنزین ایران را خریداری کرده و پول آن را نیز به تهران پرداخت کردهاند. این محمولهها سپس به دو متحد نزدیک آمریکا در حیاط خلوت واشنگتن در آمریکای لاتین اعزام شدهاند. کلمبیا نزدیکترین متحد سیاسی و نظامی آمریکا در آمریکای لاتین بوده و محل حضور چندین پایگاه نظامی آمریکا با هزاران نظامی آمریکایی است و سالانه چندین میلیارد دلار کمک نظامی از این کشور دریافت میکند. امارات و عمان متحدان اصلی آمریکا در خاورمیانه، بریتانیا نزدیکترین و مهمترین متحد اروپایی و بینالمللی آمریکا بههمراه کلمبیا و پرو نزدیکترین متحدان آمریکا در حیاط خلوتش با دور زدن تحریمهای ایران در روز روشن با مشخصات واضح و مدارک اعلامشده بنزین ایران را خریداری کرده و پول آن را پرداختهاند. پس از توقیف نفتکشها نیز این کشورها بهسرعت و شدت علیه واشنگتن اقامه دعوا کردهاند. شدیدترین تحریمهای آمریکا علیه ایران، توسط زنجیرهای بینقارهای از نزدیکترین متحدان آمریکا و به بدترین شکل ممکن نقض شدهاند و تازه پس از آن این زنجیره وارد یک دعوای رسانهای و حقوقی سنگین علیه دزدی آمریکا شده و حالا آمریکا ازسوی شرکتهای تجاری دوستانش به دزدی متهم شده و از رسیدن انرژی حیاتی به عده دیگری از دوستانش ممانعت کرده است. حقه ماه اوت چیزی است که در شب تاریک نمیتوان به یک احمق هم زد، اما چه میتوان کرد که فعلا ترامپ در کاخ سفید است و امکان آن حتی در روز روشن هم وجود دارد.
سه) درگیری حقوقی در سه جبهه: آمریکا در زمینه تحریمها با سه نبرد عمده حقوقی درگیر شده است؛ نخستین مرحله دعوای حقوقی در دادگاه لاهه است که در آن ایران براساس عهدنامه مودت بین ایران و آمریکا در سال 1334 از واشنگتن شکایت کرده است. در این پرونده دادگاه در حکم اولیه خواستار برداشته شدن برخی از تحریمها علیه ایران شده است. در مرحله بعدی آمریکا در هفتههای اخیر در دو نبرد حقوقی در شورای امنیت برای تمدید تحریم تسلیحاتی ایران و مکانیسم ماشه، در انزوایی بینالمللی قرار گرفته است، بهگونهای که با مخالفت شدید اروپا، روسیه، چین و دیگر اعضای شورای امنیت مواجه شده و در کنار خود هیچ کشوری جز جزیره دومینیکن را نداشت. در سومین مرحله نیز دوستان آمریکا علیه این کشور بهدلیل دزدی محموله بنزین خود که از ایران خریداری کرده بودند، شکایت کردهاند.
چهار) تحقیر هژمونی ادعایی آمریکا: اعزام کاروانهای متعدد و درمسیر بودن همیشگی خطوط دریایی میان ایران و ونزوئلا زیر سایه تهدیدات آمریکا باعث شکسته شدن وجهه و هژمونی آمریکا در قاره لاتین شده است. در این منطقه حتی روسیه تا حدودی به این وجهه پایبند بوده است. این مساله ادراک از قدرت و هژمونی جهانی آمریکا را با فرسایشی بیسابقه روبهرو کرده است.