به گزارش «فرهیختگان»، در دنیای سیاست «فریب» جایگاه ویژهای دارد. فریب گاه دارای لوازمی مانند دوستی، صبر و حتی همکاری است؛ درست مانند لوازمی که واشنگتن در سالهای اخیر در رابطه با آنکارا بهکار گرفت تا بتواند قدرتیابی و ظهور مجدد ترکیه را به نفع رژیمصهیونیستی مصادره و سپس نابود کند. آمریکا درحالیکه ترکیه با حمایتها و طرحهای این کشور بسیاری از نقشههای منطقهای واشنگتن مانند دخالت در سوریه و لیبی را اجرا کرده، حالا درحال وارد شدن به فاز نهایی سیاست فریب خود علیه ترکیه و فروکردن خنجر به پشت این کشور است.
همزمان با تشدید تنشها میان ترکیه و یونان در مدیترانه شرقی که بر سر ذخایر گاز این منطقه در جریان است، برخی منابع خبری اعلام کردهاند آمریکا قصد دارد برای تنبیه ترکیه نیروهای خود در پایگاه هوایی اینجرلیک ترکیه را به پایگاهی در جزیره کرت یونان منتقل کند؛ موضوعی که نشانه تغییری استراتژیک در سطح بینالمللی بوده و نشانگر تشدید اختلافها در ناتو است. آمریکا و اروپا دو ستون اصلی ناتو هستند و ترکیه در این ساختار بیشتر نقش مدافع مرزهای جنوبی اروپا را بازی میکند. ترکیه در جریان تنش اخیر خود با همسایگانش بهخصوص یونان در منطقه مدیترانه شرقی ناتو را تمام و کمال و آماده بهجنگ درکنار رقیب خود میبیند.
این اتفاق درحالی است که آمریکا در موضعی فریبآمیز در میانههای بحران مدیترانه به ترکیه اطمینان داده بود که اهمیت زیادی به تنشها در مدیترانه شرقی نمیدهد. واشنگتن گرچه به ضرورت و در حد راضی نگاهداشتن همپیمانان اروپایی و اعمال وجهه ابرقدرتی خود دستبه اقداماتی در این حوزه زده بود، اما در سطوح بالا و حساس این تنشها همانگونه که در لیبی رخ داد، دست به حمایت از ترکیه زده بود. در درگیریهای چندماه گذشته در لیبی بر سر تسلط بر مناطق میانی این کشور آمریکا به حمایت از ترکیه پرداخت تا این کشور بتواند نیروهای خلیفه حفتر را که از حمایت روسیه، فرانسه، عربستان سعودی و امارات برخوردار بودند شکست دهد.
این حمایتها در گذشته نیز تکرار شده بودند و آمریکا از توسعهطلبیهای ترکیه در سوریه و عراق نیز حمایت کرده بود، اما این موضع علیرغم مسبوقبه سابقه بودن با سیاستهای اصلی و کلی آمریکا در مغایرت بود. مقامات ترکیهای بدون درنظر گرفتن چنین واقعیتی و تنها بهدلیل مشاهده حمایتهای آمریکا وارد میادینی شدند که حالا ترکیه را در بدترین وضعیت امنیتی قرار داده است. این توسعهطلبیها گرچه از اساس بهدلیل زیادهخواهیهای مقامات ترکیه صورت گرفته، اما نقش آمریکا در اجرای آنها و دلگرمی دادن به مقامات آنکارا قابل چشمپوشی نیست. اگر حمایتهای عملی واشنگتن از آنکارا وجود نداشت، شاید ترکیه حاضر نمیشد در برخی بازیهای دشوار منطقهای وارد شود. آمریکاییها اما با وارد کردن ترکیه به برخی بازیهای منطقهای در کوتاهمدت توانستند از این کشور در راستای منافع خود همانند تخریب سوریه و لیبی استفاده کرده و در بلندمدت وجهه ترکیه را در میان قدرتهای جهانی و منطقهای تخریب کنند.
چرخش استراتژیک آمریکا از ترکیه
برای ارسال پیام میان دولتها معمولا از نمایندگان مجالس استفاده میشود تا مذاکرات میان مقامات رسمی دولتی دو کشور درحال مذاکره در سطوح بالاتری از لحاظ محتوا برگزار شود. در آمریکا نیز چنین وظیفهای برعهده اعضای کنگره و بهخصوص بخش حاکمیتیتر آن مجلس سنا است. واسطه هشدار جدید واشنگتن به آنکارا «ران جانسون» (Ron Johnson) سناتور ایالت ویسکانسین و عضو هیاترئیسه کمیته فرعی روابط خارجی سنا است. این سناتور درباره بحث انتقال پایگاه آمریکا از ترکیه به یونان گفته است: «نمیدانیم قرار است چه بر سر پایگاه اینجرلیک بیاید، ما امیدوار به بهترین وضعیت هستیم، اما باید برای بدترین وضعیت نیز نقشه داشته باشیم.» جانسون که اظهاراتش بازتاب مهمی داشته، در ادامه افزوده است: «ما خواهان حضور و همکاری کامل در ترکیه هستیم، تصور نمیکنم خواهان چنین تغییر و چرخش استراتژیک باشیم، اما درهمین حال ازمنظر دفاعی فکر میکنم باید به واقعیتهای موجود نظری بیفکنیم که مسیری که اردوغان در آن قرار گرفته است، مسیر درستی نیست.»
این اظهارات بااهمیت سناتور آمریکایی در وضعیتی بیان شده که واشنگتن بهسرعت درحال تکمیل پایگاه هوایی خود در جزیره بزرگ کرت است.پایگاه هوایی اینجرلیک در شهر آدنا در جنوب ترکیه واقع است و حدود پنج هزار نظامی بههمراه 50 بمب اتمی از نوع «بی61» در آن مستقر هستند که پس از تخلیه پایگاه به یونان منتقل خواهند شد.تخلیه پایگاه اینجرلیک ازسوی آمریکا پیامهای گوناگونی خواهد داشت؛ نخست آنکه ترکیه از محور متحدان نزدیک آمریکا خارج شده و اهمیت آن برای واشنگتن کاهش یافته است. دوم آنکه آنکارا گرچه پیشتر از کارت و حمایتهای ناتو در منطقه برای پیشبرد برنامههای خود و همکاری با غرب استفاده میکرد، اما زینپس از چنین مواهبی محروم بوده و اینبار بهجای کسب منافع ازسوی غرب تحتفشار بیشتری قرار خواهد گرفت.
آمریکا چرا و چگونه ترکیه را فریب داد؟
قدرتگیری و استقلال ترکیه در سطح کلان برضد سیاستهای آمریکا در غرب آسیا است. برمبنای سیاست واشنگتن در منطقه غرب آسیا نباید هیچ قدرتی وجود داشته باشد. در چنین محیطی است که امنیت و بقای رژیمصهیونیستی تضمین شده و تلآویو میتواند دست بالا را در معادلات منطقه داشته باشد. در نخستین سطح سیاست زمین سوختهای که غرب در محیط پیرامونی رژیمصهیونیستی بهراه انداخته، در چارچوب همین سیاست منطقهای آمریکا ارزیابی میشود. تخریب سوریه، تلاش برای بحرانسازی و ایجاد جنگ داخلی در لبنان و عراق، فشار بر اردن و مصر و تلاش برای عقبمانده نگه داشتن این کشورها ازطریق تسلط دیکتاتورها بر آن، در همین راستا است.
بهغیر از صحنه میدانی و فیزیکی، آمریکا درحال درهم کوبیدن افکار عمومی منطقه برای تسلط بیشتر رژیمصهیونیستی است. بر همین اساس و در دومین سطح کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس با تحقیر توسط آمریکا و نیز خائن نشان دادهشدن ازطریق عادیسازی روابط با رژیمصهیونیستی، قدرت و حیثیت خود را در میان افکار عمومی جهان عرب از دست میدهند و از هرگونه قدرت اثرگذاری تهی میشوند تا نتوانند کوچکترین عملی درمقابل رژیمصهیونیستی انجام داده و صرفا به دنبالهرو تلآویو در معادلات منطقهای تبدیل شوند.
آمریکا در سطح سوم سیاست خود نیز بهدنبال وارد آوردن ضربات اساسی به دو قدرت برتر منطقهای غرب آسیا یعنی ایران و ترکیه است. واشنگتن در سالیان اخیر قصد داشت با امنیتیسازی ایران در نگاه کشورها و ملتهای منطقه و جهان این کشور را مهار کند، اما با شکست این سیاست وارد فاز مهار ایران ازطریق فشار حداکثری شده است تا بتواند ضربهای کاری به این قدرت وارد کند.
ایران اگر با شانتاژ تبلیغاتی آمریکا دچار امنیتیسازی شد، اینبار ترکیه با فریب آمریکا وارد مشکلی شده که ایران پیشتر دچار آن بود. ترکیه با حمایتهای گسترده و بیچونوچرای آمریکا تاکنون در پرونده سوریه با قدرتهای موثر بینالمللی و منطقهای مانند ایران و روسیه درگیر شده است. این کشور همچنین در لیبی نیز با روسیه، عربستان سعودی، امارات، مصر و فرانسه درگیر است و در دریای مدیترانه نیز با چراغ سبز آمریکا دستبه تحرکاتی زده است. تمامی این اقدامات که با حمایتها و پشتیبانیهای آمریکا صورت گرفته، تنها باعث شده ترکیه با احساس پشتگرمی ازسمت آمریکا به روی تمامی همسایگان آسیایی، اروپایی و حتی آفریقایی خود شمشیر بکشد و بهطور همزمان با آنها بجنگد.
ترکیه گرچه با نزدیک شدن به روسیه در مساله خرید اس-400 سعی کرد قدرت چانهزنی خود دربرابر غرب را بالاتر برده و نشان دهد آماده پیوستن به بلوک شرق است، اما همگان متوجه بودند این اقدام تنها در راستای نشان دادن ارزشهای ترکیه به غرب است نه چیزی بیشتر از آن. ترکیه حالا بهطور گستردهای امنیتیسازی شده و ازسمت اروپا، روسیه، ایران و دیگر قدرتها و کشورهای منطقهای مورد شک و تردید قرار دارد، بهگونهایکه گفته میشود چراغ سبز نشان دادنهای تهران، پاریس و حزبالله به یکدیگر در لبنان برای مقابله با نفوذ ترکیه بوده است. برخی حتی سفر رئیسجمهور فرانسه به عراق را نیز در راستای مهار ترکیه تحلیل میکنند. آمریکا که تا دیروز و تا آخرین گامهای خصومتورزی ترکیه همراه با این کشور بود، قصد دارد با تکمیل حلقههای امنیتیسازی به دور ترکیه خنجرش را به کمر ترکیه فروکرده و در اقدامی استراتژیک و تاریخی نقش و اثرگذاری ترکیه در ناتو را به انتقال پایگاه خود از اینجرلیک ترکیه به یونان نادیده گرفته و نابود کند.
نکتهای که ترکیه از آن غفلت کرده و تاکنون نخواسته به آن فکر کند، این است. چرا آمریکا باید ترکیهای قوی و مداخلهگر در منطقه غرب آسیا بخواهد؟ مگر آمریکا در درگیری جهان عرب و جهان اسلام یک میلیارد و 800 میلیون نفری با رژیمصهیونیستی با جمعیت 6 میلیون و 500 هزار یهودی جانب تلآویو را نگرفت؟ مگر کشورهای اطراف رژیمصهیونیستی را ویران نکرد؟ مگر نه آنکه باوجود توافق امارات و رژیمصهیونیستی حاضر نیست اف-35 به ابوظبی بفروشد؟
ترکیه در بالاترین سطح تنشها با اتحادیه اروپا، روسیه، ایران، عراق، سوریه، مصر، قبرس، ارمنستان و... توسط آمریکا رها شده تا بفهمد دلیل حمایتهای آمریکا از ترکیه برای مداخله در امور منطقهای چه بوده است. ترکیه اگر زمانی درحال وارد شدن به اتحادیه اروپا بود، امروز این اتحادیه ازطریق جوزف بورل، مسئول سیاست خارجی خود خبر داده که این اتحادیه درحال آماده کردن فهرستی از تحریمها علیه آنکارا است.
* نویسنده: سیدمهدی طالبی، روزنامهنگار