به گزارش «فرهیختگان»، تصاویر کتابهای درسی همیشه و در دهههای اخیر بهطور خاص موردتوجه عموم مردم بوده است؛ از دانشآموزان گرفته که با آنها ارتباط دارند تا والدین و بزرگسالانی که این کتابها را تورق کرده و یا با آنها خاطرهبازی میکنند. تصاویر کتابها بسته به هر درس و هر سال تحصیلی متفاوت بوده است و قرار بوده هرکدام وظایفی را ایفا کنند. فارغ از مسائلی مانند حذف چهره دخترها و یا مریم میرزاخانی و یا تغییرات دیگر در سالهای اخیر اما مساله مهم این است که اصلاحات مطالب و تصاویر کتابهای درسی با چه اهدافی انجام میشود و چه فرآیندی دارد؟ آیا با تغییرات مدیریتی و یا حتی وزرا باید داخل کتابها دست برده شود. قانون به دولتها اجازه میدهد که با تغییر هر رئیسجمهور، دانشآموزان در محتوا و ظاهر کتابهای درسی هم تغییراتی را تماشا کنند و وضعیت آموزششان دچار تحول شود؟ اصلا تصاویر کتابهای درسی قرار بوده چه نقشهایی را ایفا کنند و چه بارهایی را از روی دوش سیستم آموزشی بردارند؟ تصاویر کتابها حکم دورچین دور غذای اصلی را دارند یا خودشان هم بخشی از غذای اصلی هستند؟
نگاه فانتزی و تزئینی به تصاویر و طرحهای داخل کتاب درسی فارغ از سال تحصیلی و سن و سال دانشآموزان، درنهایت میتواند یک کتاب آموزشی را به یک پیک شادی تبدیل کند یا جزوهای با ظاهر زیبا. وضعیت گرافیکی کتابهای درسی در سالهای اخیر آنقدر نامشخص و بیهدف بوده که صدای گرافیستها را هم درآورده است. بعضی از گرافیستها از سلیقهای عمل کردن مدیران گلهمندند و برخی دیگر از عدم توجه به قوانین وگاه تحریف آنها. شاید در برخی کشورها کتابهای درسی مطابق با قومیت، زبان و جغرافیای هر منطقه آماده شود اما در کشور ما که امکان تحقق چنین اتفاقی وجود ندارد باید نگاه جامع و طولانیمدتی به مساله تغییرات و تصاویر کتابها شکل بگیرد. تغییرات هرساله فارغ از اسراف و صرف هزینههای هنگفت، باعث سردرگمی دانشآموزان و والدین آنها نیز خواهد شد.
گفتوگو با کاظم طلایی، گرافیست
اقوام ایرانی در کتابهای درسی باید دیده شوند
قطعا هر کتابی منطبق بر محتویاتش شکل گرافیکیاش تغییر میکند. گرافیک کتابهای درسی در بخش جلد و محتوا باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
برای طراحی جلد کتاب درسی بهصورت حرفهای مانند کتابهای فاخر، عناصری که تولیدکننده یک کتاب درسی هستند یک تیم تشکیل میدهند که چند نویسنده، سرگروه آن رشته، مدیر هنری و گرافیست اعضای آن هستند و تعدادی تصویرگر که بیرون این مجموعه کار میکنند ولی در اینجا مدیر هنری حضور دارد و حرفهایی را که این گروه بیان میکند، به تصویرگر منتقل میکند و تصویرساز کار را اجرا میکند.
بهصورت حرفهای این است که در رابطه با حرف همدیگر توجیه میشوند و اگر ابهامی وجود داشت، برطرف میشود و هر کسی کار خود را میکند، نویسنده کار خود را میکند، گرافیست کار خود را میکند، تصویرگر هم کار خود را انجام میدهد، مدیر هنری هم از نظر هنری نظارت میکند.
درمجموع باید گروه تالیف هم نسبت به طراحی روی جلد نظر بدهد، به این علت که هر کتاب باید محتوای همان کتاب را نشان دهد. مثلا نمیتوانید کتاب ریاضی کلاس سوم را کار کنید و طرح روی جلد آن از بچههای آن سن بالاتر باشد یا بالعکس. در کتاب نمیتوانید همه را پسر یا همه را دختر استفاده کنید. فراوانی مقاطع ما در سطح کشور متفاوت است. از افراد مختلف هم باید استفاده شود یعنی با آناتومیهای مختلف باشند؛ چاق، لاغر، قدبلند، عینکی و حتی معلول باید در این کتابها بیاید.
همه این افراد مخاطب کتاب هستند و باید تصاویر اینچنینی را در کتاب ببینند. بنابراین یک کار تخصص و تجربه میطلبد. آدمهایی که این کار را انجام میدهند اگر تجربه نداشته باشند ممکن است کاری را نبینند که منجر به فجایعی شود. این تجربه خیلی کمک میکند. بخشی از تجربه باید مدرسه باشد یعنی پلکانی بالا آمده باشند تا به اینجا رسیده باشند؛ همانند کسانی که میخواهند بهصورت حرفهای برای بچهها تولید علم و محتوا کنند.
اگر این سلسلهمراتب طی شده باشد همه دقت دارند باید چه کاری انجام دهند حتی گرافیست هم به اندازهای کار کرده که میداند باید چه کاری انجام دهد که خطا نرود. اگر خطا کرد، گروه شامل مدیر هنری، ناظر هنری و سرگروه تالیف نظر میدهند. اینطور نیست که بگویید مقصر فلانی است. در فرآیند تولید کتاب درسی هیچ کسی را نمیتوان مقصر دانست. چهبسا گرافیست یا تصویرگر نخواهد اینطور کار کند ولی تیم بگوید باید اینچنین کار کنید.
یعنی یک کار گروهی است و نمیتوان یک نفر را مقصر دانست؟
بله، البته در یکسری مقاطع مدیرانی آمدند که بسیار خودرای بودند و این بحث جدایی دارد. من درباره کار حرفهای بحث میکنم. برخی مدیران اذعان دارند من باید پاسخگو باشم پس هرچه من میگویم باید اجرا شود. برخی مواقع اتفاقی هم رخ میدهد. در دنیای حرفهای باید یک تیم جوابگو باشد. در تیم هم سرگروه تالیف حرف نهایی را میزند. درست است که اعضای هنری و مدیر هنری نظر میدهند.
درواقع مدیر هنری جوابگو است؟
خیر، در کار هنری آخرین نظر را سرگروه بیان میکند. یک نفر باید باشد؛ موقعی که مدیر هنری تایید کند و تیم بر محور سرگروه میچرخد. بقیه عوامل همانطور که به سرگروه کمک میکنند خود نیز هویتی دارند. در مسائل مختلف نظر میدهند. از نظر کلی کار، سرگروه باید پاسخگو باشد که هر چقدر این سرگروه باسوادتر و باتجربهتر باشد، کار و خروجی کاملتر است.
کشورهای دیگر هم همین روال را دارند؟ در بحث مخاطب تفکیک صورت میگیرد یعنی مخاطب اول تا ششم ویژگیهای متفاوتی دارد؟
کشورها متفاوت هستند. برخی کشورهای اروپایی یا ایالتهای آمریکا متفاوت است. هر ایالت در آمریکا یک کتاب اختصاصی دارد. آنجا اینطور نیست که دولت کار کند. بخشهای خصوصی براساس مفاهیمی که دولت تعیین کرده، تولید محتوا میکنند. چارچوب را دولت مشخص میکند و از نظر گرافیک و فرمت و... خود آنها کار میکنند. چند ناشر برای یک ایالت کار میکنند و یک زمانی مدیران آموزشگاه تصمیم میگیرند که کدامیک از این ناشران را انتخاب کنند.
این یک روش است و حسنی که دارد این است که وقتی درباره برکهای صحبت میکنید آن برکه موجود و کوه موجود و کارخانه موجود در آن ایالت را صحبت میکنند. یعنی تطبیق کتاب با واقعیت برای بچه خیلی ملموس است. در کشورهای دیگر ممکن است یک کتاب برای کل کشور باشد که اینجا باید سلائق مختلف و ظرفیتهای مختلف را لحاظ کرد. نمیتوان تنها شمال تهران را مدنظر قرار داد و به بقیه مناطق تهران بیتوجه بود.
این اتفاق در کتابهای ما رخ میدهد؟
در کتابهای درسی چند سالی هست حضور ندارم و نمیدانم روند به چه صورت است. قبلا هم در کتابهای درسی نبودم بلکه در مجلات رشد بودم. از دور نگاه به این کتابها داشتم. آنچه وجود دارد این است که باید ایران دیده شود و وقتی ایران یک کتاب درسی دارد باید منعکسکننده قومهای مختلف و اقوام مختلف باشند. بهعلاوه اینکه طیفهای مختلف بچهها هم مدنظر باشند.
قطعا ردههای سنی متفاوت است و وقتی وارد کلاس اول میشویم تعداد لغت کمتری دارد و تصاویر هم به این صورت است. در کلاسهای اول نمیتوان روی رنگهای پخته کار کرد و باید خلوص رنگ زیاد باشد و انتقال مفهوم سریع باشد. هرچه رده سنی بالاتر میرود آناتومی کاملتر و رنگها پختهتر شده و نتیجه رئالیستیتر میشود.
این مسائل در شیوهنامههایی در دنیا نوشته میشود. سازمان پژوهش یک زمانی این کار را انجام میداد و نمیدانم به نتیجهای رسید یا خیر. شیوهنامهای تهیه میکنند و میگویند این در کلاس اول است و در بخش تصویرسازی این مسائل باید دقت شود، فونتی که استفاده میشود این مسائل را دارد، در بخش عکاسی این مسائل است، در بخش نوشتاری این مسائل باید موردتوجه باشد.
سالها روی این مسائل کار میکنند و درنهایت تایید میکنند. وقتی تایید کردند باید براساس این شیوهنامه کار کنند. این که افراد بلد هستند یا تجربه دارند، بحث دیگری است. چارچوبها به این روش مشخص میشود.
قوانین و ضوابط وجود دارد ولی اینکه چه میزان اجرا شود، بحث است.
بله، شیوهنامهها بعد از 40 سال قرار بود شروع شود و ما هم کمکهایی کردیم ولی خیلی آهستهآهسته جلو رفت و نمیدانم الان در چه موقعیتی است. اطلاع ندارم که تصویب شده یا خیر.
گفت وگو با سعید رزاقی، گرافیست
کارشناسهای علمی یک ساز میزنند و کارشناس گرافیک، یک ساز دیگر
کار گرافیک کتب درسی چه روالی دارد؟ در کشورهای دیگر و ایران به چه صورت است؟ براساس چه روندی این کار را انجام میدهند؟
من سالها پیش این را انجام میدادم و شرایطش با الان متفاوت است.
در سالهای اخیر اتفاقات زیادی در حوزه گرافیک کتابهای درسی افتاده است؛ مثلا روی جلد کتاب نگارش یک کفتر درحال پرواز است و هیچ مفهومی را منتقل نمیکند، یا استفاده از درخت و پرنده در داخل و روی جلد کتابهای درسی زیاد است.
بله، یا قرآن را در آن کتاب درسی حذف کردند و قرآن را از زیر تلویزیون حذف میکنند و میخواهیم بدانیم چرا این اتفاقات میافتد؟
بله، اما بهصورت موردی مدنظر ما نیست. در چند سال اخیر به هویت مستقلی درخصوص طراحی کتابهای درسی نمیرسیم. این که برای گروه کلاس اول تا ششم طراحیها باید چه ویژگیها داشته باشد و سنین بالاتر چه ویژگیهایی باید داشته باشد.
واقعیت این است که کارشناسهای علمی این کتابها یک ساز میزنند و کارشناس گرافیک ساز دیگری میزند. کسی که آموزشدهنده است میگوید این مفاهیم برای این رده سنی است، این مفاهیم برای این رتبه سنی مناسب است، برای دوره ابتدایی، راهنمایی و پیشدبستانی متفاوت است. بهعبارت دیگر با احتیاط باید سراغ این موضوعات رفت. یک زمانی ممکن است کتاب پیشدانشگاهی را ناشناخته و بدون علم در اختیار بچه ابتدایی قرار دهند و بچه گیر کند.
طبق کتابهای درسی کتابهای غیردرسی همانند بزرگسالان احتیاج به تصاویر کمتر دارد و با متن بیشتر ارتباط برقرار میشود ولی در کتابهای کودک اگر دقت کنید تعداد تصاویر خوشوآبرنگتر است و با مخاطب کودک ارتباط بیشتری میگیرد. مسلما در تولید کتابهای درسی به این مقوله باید توجه شود.
سالهای پیش خشکترین کتابها، کتابهای دینی و ریاضی بود. ما عاشق ورق زدن کتاب فارسی و علوم بودیم. الان سالیان سال است که این حالت عوض شده و کتاب ریاضی را سعی میکنند با جذابترین تصاویر ارائه کنند. 30-20 سال میشود که این کار را انجام میدهند ولی باید این امر بهروزرسانی شود.
و باید تغییر شرایط هم مدنظر گرفته شود.
مخاطب کودک کنونی در این روزها با مخاطب کودک 20 یا 30 و حتی 10 سال پیش متفاوت است. یک توقع دیگری دارد، مقایسه دیگری با کتابهای خارج از کشور انجام میشود و نوع پرداخت مهم است، اینکه چطور کار کند که مخاطب حس نکند به او آموزش داده میشود. انگار پیک و مجله دوستداشتنی را ورق میزند و بهترین آموزش حالتی است که کودک حس نکند به او آموزش داده میشود.
مخاطب نوجوان متفاوت است و شخصیت او شکل گرفته است. مخاطب کودک اگر احساس کند تحمیلی به او میشود، عقبگرد میکند و نیز وقتی که نتواند آموزش ببیند ولی اگر به چشم یک بازی آموزشی به کار نگاه کند، برایش جذابتر است. تصاویر و مفاهیم و نوع کتابهای آموزشی که بتوانند بدون اینکه بچه متوجه شود آموزش میبیند، آموزش ارائه دهد، بهترین نوع آموزش است.
کدام کتاب را شما کار کردید و چه مولفههایی برای شما مهم بود؟
برای من جذابیت کتاب مهم بود و بیشتر برای علوم حدود 26 سال پیش کار کردم ولی مدت کوتاهی بود و برای مدتی کارهای من در دوره راهنمایی کتاب فارسی بود. قلم کار من بیشتر به درد نوجوانان میخورد و برای نوجوانان چند داستان کار کردم که برای درس فارسی بود. فکر میکنم دوم و سوم راهنمایی در 18 سال پیش بود. برای همین میگویم حرفهای من مسلما بهروز نیست و کلیتی را بیان کردم.
برای این روزگار هم احساس میکنم باید با آن حالو هوا کار شود ولی درمورد امروز تجربیات متفاوت است و آقای ذاکری مستقیم در ارتباط است و بهتر میتواند کمک کند و عیار حرفهای ایشان بیشتر از عیار حرفهای من است. من کلی بیان میکنم و جزئیات آن را باید از ایشان بپرسید.
* نویسنده: سیدمهدی موسویتبار، روزنامهنگار