تاریخ : Tue 08 Sep 2020 - 14:50
کد خبر : 45549
سرویس خبری : فرهنگ و هنر

مدیر مدرسه داستان‌نویسی

اهالی ادبیات از تاثیر آل‌احمد بر داستان‌نویسی پساجلال می‌گویند

مدیر مدرسه داستان‌نویسی

به‌مناسبت سالروز درگذشت جلال آل‌احمد، جمعی از نویسندگان و پژوهشگران حوزه ادبیات‌فارسی در نقد و بررسی آثار و اندیشه این نویسنده معاصر برای مخاطبان «فرهیختگان» نوشته‌اند که آنها را در ادامه می‌خوانید.

به گزارش «فرهیختگان»، جلال آل‌احمد از آن‌دست نویسندگان دوره ماست که نثری خلاقانه و تاثیرگذار داشت و علاوه‌بر آن به‌دلیل حضورش در متن جریانات سیاسی و فرهنگی جامعه ایران، توانست به فردی صاحب‌نظر بدل شود. نثر جلال متاثر از جریانات اجتماعی دوران اوست و از این‌رو این نثر میان روشنفکران عصر جلال آل‌احمد دیده شد. زندگی آل‌احمد، 51 سال پیش در 18 شهریور 1348 درحالی که 45 سال بیشتر نداشت به پایان رسید. به‌مناسبت سالروز درگذشت جلال آل‌احمد، جمعی از نویسندگان و پژوهشگران حوزه ادبیات‌فارسی در نقد و بررسی آثار و اندیشه این نویسنده معاصر برای مخاطبان «فرهیختگان» نوشته‌اند که آنها را در ادامه می‌خوانید.

 

نویسنده: مصطفی فعله‌گری 

آرش؛ اما نه آرش افسانه 

خانه جلال آل‌احمد، یک نهاد بود؛ یک پایگاه مبارزه، یک دانشکده گرم و نیروبخش. همه‌گونه روشنفکر و مبارز و متدین و اندیشه‌ورز و سخن‌پرداز و جست‌وجوگر اجتماعی و سیاسی به خانه‌اش سر می‌زد و می‌آموخت و نیروی بودن و شدنی دگرگونه پیدا می‌کرد. از امام موسی‌صدر بگیر تا خسرو گلسرخی و صمد بهرنگی و به‌آذین و سپانلو و احمد شاملو و ده‌‌ها دیگران و خویشان فکری و ادبی، به خانه جلال سر می‌زدند و شکوه بودن و شدن را در زمهریر تحقیر استبدادی می‌آزمودند.  (لینک)

 

نویسنده: سیدحسن نورانی ،  مدرس و پژوهشگر ادب پارسی

نویسنده جامعه

به اعتقاد نگارنده این سطور جلال، قبل از آنکه داستان‌نویسی کند، آسیب‌شناسی می‌کند، فقر را می‌بیند و رنج‌های حاصل از آن را، سپس عوامل پیدایی آن را واکاوی می‌کند و بورژوا را به باد انتقاد می‌گیرد. از سویی دیگر آسیب‌شناسی دین می‌کند و جهل مذهبی را به شدیدترین شکل خود به تصویر می‌کشد، اما خود به حج می‌رود و خسی در میقات را باز می‌آفریند تا یکی از قوی‌ترین اسلحه‌های مواجهه با غربزدگی را یعنی همان هویت مذهبی و دینی را به شکلی که خود می‌پندارد درست است، همراه با منطق و آگاهی نشان دهد. (لینک)

 

نویسنده: مجتبی حبیبی

اسطوره جلال آل احمد

جلال آل‌احمد در این کتاب 189 صفحه‌ سفری به مکان و زمان می‌کند و با تداعی‌ها به مناطق جهان اسلام و گرفتاری‌هایشان و «خسی در میقات» را به زیبایی به اندرز بایزید بسطامی گره می‌زند که هرجا آیت خداوند است همان جا خانه‌ خداوند است و چه جایی یا در چه زمانی آیت خداوند نیست؟ پس کل هستی آیت خداوند است و سفر حج وسیله‌ای برای دریافتن ازلیت و ابدیت جلال خداوندی. جلال آل‌احمد سفرنامه‌های دیگری چون «سفر روس»، «سفر به ولایت عزراییل»، «سفر اروپا» و «سفر آمریکا» هم دارد که در هر یک بنا به مناسبت اصلی سفر موضوع‌ها را شکل می‌دهد. (لینک)

 

 نویسنده و مترجم: غلامرضا امامی

مردی که بر هیچ درگاهی خم نشد

شهریور 1347، آخرین دیدارم با جلال بود و بر سنگ سرد مرمر مرده‌شورخانه دراز کشیده بود و انبوهی از موی سیاه و سپید بر چهره‌اش به چشم می‌خورد. چشمانش بسته بود. سر خمیده بود ولی هیچ‌گاه بر هیچ درگاهی خم نشد. خط سرخی از بینی‌اش بر سیمایش به چشم می‌خورد و این آخرین بود. (لینک)

 

قاب رونمایی

از دفتر یادداشت‌های روزانه جلال

این یادداشت به محبت آقای دانایی، خواهرزاده جلال آل‌احمد برای نخستین‌بار نشر می‌یابد. یادداشتی که جلال آل‌احمد در خرمشهر در سال 1345 در دفتر یادداشت خود نوشته است. (لینک)

 

*‌نویسنده: عاطفه جعفری، روزنامه‌نگار