تاریخ : Thu 03 Sep 2020 - 15:16
کد خبر : 45347
سرویس خبری : جهان شهر

شیخ‌نشین‌‌ها در سرزمین دردسر

چگونه سیاست‌‌های امارات برای ایجاد امنیت به ضد آن تبدیل شده است؟

شیخ‌نشین‌‌ها در سرزمین دردسر

در چند هفته اخیر در غرب آسیا، هیچ کشوری به اندازه امارات‏ متحده عربی خبرساز نبوده است؛ کشوری با ابعاد کوچک ولی پرهیجان برای گام‌‌های بزرگ.

به گزارش «فرهیختگان»، در چند هفته اخیر در غرب آسیا، هیچ کشوری به اندازه امارات‏متحده عربی خبرساز نبوده است؛ کشوری با ابعاد کوچک ولی پرهیجان برای گام‌‌های بزرگ. شیوخ اماراتی، 13 آگوست (23 مرداد) یکی دیگر از گام‌های بزرگ‌شان را برداشتند و با رژیم‌صهیونیستی بر سر عادی‌سازی روابط به توافق رسیدند. امارات در تقسیم‌بندی کشور‌ها براساس وسعت جغرافیایی، در قالب کشور‌های بزرگ و متوسط غرب آسیا جای ندارد اما بااین‏حال، شیوخ این کشور برای برهم‌زدن این باور که قدرت‌‌های منطقه، کشور‌های بزرگ خاورمیانه و شمال آفریقا یعنی ایران، مصر، عربستان سعودی، ترکیه و الجزایر هستند در سال‌های اخیر تحرکات قابل‌توجهی در مقیاس ابعادش داشته است. در غرب آسیا درحال‏حاضر ایران، ترکیه و عربستان سعودی دارای قدرت قابل‌توجه بوده و شرایط لازم برای اعمال قدرت را دارند. بااین‌حال رقابت میان این سه کشور، دخالت‌‌های خارجی و نیز احساس خطر موجودیتی از سوی کشور‌های کوچک اما ثروتمند منطقه باعث شده بازی قدرت در خاورمیانه شکل پیچید‌ه‌ای به خود بگیرد. در این بازی پیچیده، امارات که از نظر وسعت، کمی بزرگ‌تر از قطر، کویت و لبنان است، می‌خواهد چه نقشی را ایفا کند که به‌سمت عادی‌سازی روابط با رژیم‌صهیونیستی گام برداشته است؟ بخشی از این تصمیم، ناشی از فشار دونالد ترامپ به حکام اماراتی بوده است ولی نباید در این بین از افکار توسعه‌طلبانه و خطرناک شیخ‌نشین‌‌ها غافل بود. این کشور کوچک تا به همین‌جای کار، نسبت به قطر و کویت که هر دو دارای ثروت سرشاری هستند، به‌مراتب در منطقه موثرتر عمل کرده است.

امارات‌متحده عربی از هفت شیخ‌نشین در حاشیه جنوبی خلیج‏ فارس تشکیل شده است اما درواقع دو شهر ساحلی ابوظبی و دبی کلیت این کشور را تشکیل می‌دهند. وسعت کم و نداشتن عمق راهبردی که مشکل ذاتی و درونی امارات است، باعث شده شیوخ امارات از مجاورت با دو کشور بزرگ منطقه یعنی ایران و عربستان سعودی احساس خطر کنند و این دو کشور را به‌عنوان خطر موجودیتی به شمار آورند. از نظر حکام امارات درصورتی‌که این کشور بخواهد دست به توسعه‌طلبی بزند ناگزیر از برخورد با این قدرت‌‌ها شده و نابود می‌شود.

  بازی دوسر برد امارات!

امارات با این جمع‌بندی، همواره به‌دنبال مهار این دو قدرت به‌زعم خود بوده است. امارات در اولویت‌بندی خود با عربستان سعودی بر ضد ایران متحد شده است تا نخست ایران را مهار کرده و دوم با استفاده از این هم‌پیمانی فرصت لازم برای فریب ریاض را پیاده کند و اهرم مهاری علیه سعودی‌‌ها نیز ایجاد کند. امارات در هم‌پیمانی با سعودی‌‌ها علیه محور مقاومت به رهبری ایران در یمن وارد نبرد شد تا از رشد این محور جلوگیری کند اما با استفاده از همین فرصت توانست با همراه کردن گروه‌‌های جدایی‌طلب جنوب یمن ضمن در دست گرفتن ‌بخش مهمی از سواحل یمن، جای پای مناسبی در جنوب مرز‌های عربستان برای مهار احتمالی این کشور بیابد.

نزاع امارات‌متحده عربی با تهران و ریاض محدود به بعد نظامی نیست و ابوظبی این دو کشور را از منظر ایدئولوژیک، هویتی و سیاسی نیز تهدید تلقی می‌کند و برهمین اساس اقداماتی را در دستورکار خود قرار داده است.

ایران و عربستان دارای ایدئولوژی‌‌های مشخصی هستند و سعی در ترویج آن دارند اما امارات‌متحده عربی از آن بی‌بهره است. ابوظبی برای جبران این خلأ، هیچ ابزاری ندارد اما می‌تواند به‌عنوان ضد ایدئولوژی دو کشور فعالیت کند. کشور‌های قدرتمند و بازیگران موثر خاورمیانه دارای ایدئولوژی‌‌هایی هستند که در درون باعث استحکام داخلی و در فضای بیرونی باعث جذب دیگران و نفوذ منطقه‌ای می‌شود. امارات وجود قدرت‌‌های ایدئولوژی‌محور را به‌دلیل فقدان ایدئولوژی مخصوص به خود تهدید بزرگی ارزیابی می‌کند. این کشور به‏دلیل نداشتن ایدئولوژی مشخص دارای قدرت پایداری همانند ایران و عربستان نبوده و در همین راستا احتمال دارد به‌وسیله تزریق ایدئولوژی‌‌های رقیب به ساکنان امارات، آنها به‌دنبال سرنگونی حاکمان بروند.  از سوی دیگر تاریخ، قدرت نظامی و نفوذ ایدئولوژی‌‌های کشور‌های ایران، عربستان، ترکیه و حتی قطر برای آنها قدرتی سیاسی رقم‌ زده، درحالی‌که امارات به‌دلیل دارا نبودن این موارد، از قدرت سیاسی بی‌بهره است. به همین دلیل این کشور سعی کرده با گام برداشتن در مسیر تمدنی غربی و توسعه گردشگری در دبی، بعد تاریخی خود را پوشش داده و با خرید‌های گسترده تسلیحاتی و همکاری با تجزیه‌طلبان در جنوب یمن و کرد‌ها در شمال عراق و سوریه قدرت نظامی برای خود ایجاد کند.

این کشور در گام سوم برای پوشش ضعف ایدئولوژی خود نبرد بر ضد ایدئولوژی‌‌ها را در منطقه‌ای وسیع از غرب آسیا تا شمال آفریقا آغاز کرده است. امارات برای به دست آوردن قدرت سیاسی نیز دستگاه اطلاعاتی خود را تقویت کرده و وارد هم‌پیمانی با دستگاه‌‌های سیاسی و اطلاعاتی آمریکا و رژیم‌صهیونیستی شده است تا به این وسیله به قدرت سیاسی دست یابد. به‌عبارت ساده‌تر این کشور در ماه گذشته با رژیم‌صهیونیستی توافق عادی‌سازی امضا کرد اما در عالم واقع، همکاری دو رژیم حداقل سابقه بسیاری طولانی‌تری دارد. درحالی‏که قدرت سیاسی بازیگران موثر منطقه‌ای از درون‌زایی برخوردار است و ریشه در ابعاد تاریخی، قدرت نظامی و ایدئولوژی‌‌های بومی دارد، امارات قدرت سیاسی خود را بر این مبنا قرار داده که با نفوذ دستگاه اطلاعاتی خود در کشور‌های منطقه و همگامی آن با دستگاه‌‌های اطلاعاتی آمریکا و رژیم‌صهیونیستی تهدیداتش را شناسایی کند. همکاری اطلاعاتی با غرب و رژیم‌صهیونیستی در سرنگونی دولت اخوانی محمد مرسی در مصر و نیز سرنگونی دولت عمرالبشیر در سودان ازجمله این موارد بوده که تا حدی باعث قدرت سیاسی برای حکام امارات شده است.

  تقویت قدرت با متحدان قدرتمند

 ازجمله ویژگی‌‌های خاورمیانه پویایی تحولات و نیز وقوع تهدیدات فوری در آن است. قدرت‌‌های خاورمیانه به‌دلیل این دو ویژگی سعی دارند تا عمق راهبردی خود را به‌وسیله پیدا کردن متحدانی در سطح منطقه افزایش دهند. افزایش متحدان در فضای پویای منطقه به بازیگران اصلی کمک می‌کند تا با ثبات بیشتری بتوانند برنامه‌‌های خود را در این فضای متغیر پیگیری کنند. از سوی دیگر متحدان می‌توانند درصورت وقوع بحران در نقطه صفر آغاز تهدید با آن مقابله کنند. برای نمونه حزب‌الله در لبنان توانست درمقابل تهدید فوری رژیم‌صهیونیستی و تکفیری‌‌ها ایستادگی کرده و مانع از انتشار بیشتر آنها شود. همچنین حشدالشعبی عراق در پی وقوع تهدید فوری داعش که به‌سرعت درحال اشغال سرزمین‌‌های سوریه و عراق بود توانست در نقطه آغاز و در لایه‌‌های اولیه با این گروه تروریستی به مقابله برخیزد. درصورت نبود این دو گروه، ایران باید خود با اعزام صد‌ها هزار نیرو‌های نظامی با این تهدیدات در مراحل ثانویه برخورد می‌کرد. درصورت ممکن نبودن اعزام نیرو نیز تهران باید ده‌‌ها میلیارد دلار صرف تسلیحات نظامی دوربرد همانند جنگنده‌‌ها می‌کرد تا بتواند با پرواز‌های دوربرد مواضع تروریست‌‌ها را بمباران کند.

اماراتی‌ها نیز از این الگو بهره برده‌اند. رسمی کردن روابط با رژیم‌صهیونیستی نیز بر همین مبنا صورت گرفته است. شیخ‌نشین‌‌ها در منطقه خلیج‌فارس نیاز به یک متحد فرامنطقه‌ای را حس می‌کردند تا در بحران‌‌ها به آنها کمک کند و مانع از خطر احتمالی عربستان سعودی و ایران شوند. تل‌آویو حاضر به تدارک این پوشش برای ابوظبی شده است و حداقل در کوتاه‏مدت این همکاری منافعی برای خاندان حاکم بر امارات دارد. از سوی دیگر اماراتی‌‌ها برای افزایش عمق راهبردی خود، به یمن دست‌درازی کردند ولی در کنار آن تلاش کردند متحدانی را پیدا کنند که از طریق آن، فضای پویای منطقه را برای خود باثبات‌تر کرده و تهدیدات علیه این کشور را درصورت لزوم پوشش دهند. اماراتی‌‌ها برای مهار عربستان سعودی در مناطق جنوبی یمن که سابقا کشور یمن جنوبی نام داشته است دست به تشکیل ساختار‌های دولتی و نظامی در میان بومیان این منطقه زده‌اند. این منطقه به کمک شورای انتقالی جنوب که گروهی تجزیه‌طلب است، اداره می‌شود. این کشور برای مقابله با ترکیه نیز دست به دامان کرد‌ها شده و به آنها آموزش‌‌های نظامی- اطلاعاتی می‌دهد. گفته می‌شود افسران اماراتی با حضور در شرق سوریه تروریست‌‌های کرد این منطقه را تسلیح کرده و به آنها آموزش‌‌های نظامی سطح بالا همانند کسب اطلاعات، شناسایی، جاسوسی و حفظ خطوط ارتباطی داده‌اند که همراه با تحویل دستگاه‌‌های الکترونیکی پیشرفته بوده است. بهره‌برداری اماراتی‌‌ها از کرد‌ها باعث آسیب شدید امنیتی به ترکیه می‌شود و در سطحی خفیف‌تر در برابر ایران باعث می‌شود راه ارتباطی تهران-مدیترانه دچار ناامنی شود. البته اماراتی‌‌ها سعی کرده‌اند با نفوذ در اقلیم کردستان در این مناطق گروه‌‌های تروریستی کرد را علیه ایران تجهیز کنند.

راهبرد اصلی و مطلوب اماراتی‌‌ها درباره ایران ایجاد مشکلات اقتصادی برای تضعیف این کشور و یا درصورت ممکن تجزیه آن است. اماراتی‌‌ها در همین راستا به‌شدت سعی کرده‌اند درراستای امنیتی‌سازی ایران در جهان عرب و همچنین ادامه تحریم‌‌ها علیه ایران بکوشند. در اقدامی هوشمندانه اما ابوظبی سعی کرده است همزمان با تلاش جهت ایجاد مشکلات اقتصادی برای ایران، سهم درصدی مبادلات تجاری‌اش با این کشور را حفظ کند، به‏گونه‏ای که هم‌اکنون ایران در تحریم‌‌های شدید قرار دارد اما همزمان با دراختیارداشتن کانال‌‌های ارزی در دبی می‌تواند میلیارد‌ها دلار کالا به این منطقه صادر و میلیارد‌ها دلار دیگر از دبی وارد کند. این مساله و افزایش نیاز ایران به تجارت با امارات از طریق کانالیزه شدن تجارت خارجی ایران باعث شده است تا اماراتی‌ها ‌بخشی از راهبرد مهار خود را به انجام برسانند.

  ضد امنیت امارات

مشخص است که مسئولان اماراتی توانسته‌اند مرموزانه و بدون آنکه زیاد مهم قلمداد شوند، اهمیت خود را در خاورمیانه بالاتر ببرند. مشکلات برای امارات اما درست از این نقطه به بعد هویدا می‌شود. اماراتی‌‌ها سعی کرده‌اند با اجرای سیاست‌‌های خود امنیت‌شان را بالاتر ببرند اما این راهبرد‌ها با وجود اجرای کم‌نظیر، در کوتاه‌مدت اثر مثبت دارند ولی در درازمدت بدون آنکه امنیت امارات را تضمین کند تنها اهمیت امارات را در سطح منطقه بالاتر برده است؛ اهمیتی که می‌تواند به ضد امنیت امارات تبدیل شود. ‌بخشی از دلیل موفقیت سیاست‌‌های امارات برای مهار قدرت‌‌های منطقه‌ای کم‌اهمیت بودن این کشور در برهه‌ای از زمان در درگیری‌‌های منطقه‌ای بوده است. ایران، عربستان و ترکیه به‌همراه قدرت‌‌های بین‌المللی حاضر در منطقه تنها یکدیگر را به حساب می‌آورده‌اند و سعی در رقابت و مقابله با یکدیگر داشته‌اند. امارات و قطر نیز با وجود وارد شدن به میدان بازی به‌دلیل جمعیت و وسعت کم و دیگر ضعف‌هایشان آنچنان جدی گرفته نشده بودند. اما امارات با اجرای سیاست‌هایش علیه ایران، ترکیه و عربستان سعودی و پیش‌رفتن امور بر وفق مرادش حالا اهمیت یافته است. مشکل در اینجاست که ایران، ترکیه و عربستان سعودی با یکدیگر رقابت دارند اما به‌دلیل قدرتمند بودن‌شان احتمال فروپاشی‌شان اندک است و این مساله بیشتر به نفوذ منطقه‌ای آنها آسیب می‌رساند. امارات امروزه خود را در سطح این بازیگران تعریف کرده اما سوال اینجاست آیا امارات تاب حضور در این میدان بازی را دارد؟ آیا اقتصاد شیشه‌ای این کشور که از دو شهر بزرگ تشکیل شده، می‌تواند در بازی بزرگان تاب‌آوری داشته باشد؟

گاهی اجرای یک راهبرد برای رسیدن به هدفی می‌تواند به ضد آن تبدیل شود. امارات با برجسته‌سازی خود و آسیب‌زنی به قدرت‌‌های بزرگ منطقه آن هم در سطح یک قدرت، جایگاهی را اشغال کرده که در کوتاه‏مدت برای ابوظبی شیرین اما در میان‌مدت و بلندمدت آسیب‌‌های جبران‌ناپذیری برای آن دارد. امارات برخلاف سه قدرت اصلی منطقه توانایی هضم آسیب‌‌های انتقام‌جویانه در خاک اصلی خود را ندارد. ایران در طول هشت سال جنگ تحمیلی با رژیم بعث عراق ظرفیت بالای خود در هضم آسیب‌‌ها را نشان داده است. جنگ میان ایران و عراق نزدیک یک میلیون کشته و میلیون‌‌ها زخمی و آواره برجای گذاشت اما دو کشور همچنان برپا هستند. مقابله با گروهک‌‌های تجزیه‌طلب متعدد در مناطق مرزی و مقابله با گروه‌‌های تروریست داخلی مانند سلطنت‌طلبان و منافقین نیز ازجمله توانایی‌‌های ایران در زمینه هضم معضلات عمده امنیتی بوده است. در سال‌‌های اخیر و حملات تروریستی داعش به مجلس در سال 1396 و رژه نظامی اهواز در سال 1397 و خرابکاری‌‌های تابستان 1399 آن را بار دیگر به نمایش گذاشته است. ترکیه نیز سال‌‌ها جنگ با گروه‌‌های تروریستی کرد را در کارنامه خود دارد که از دهه 1980 تاکنون بیش از 50 هزار کشته برجای گذاشته است. عربستان سعودی نیز در جنگ یمن با وجود حملات گسترده یمنی‌‌ها و آسیب شدید به حد فروپاشی نرسیده است. این وضعیت اما برای کشور‌های با عمق راهبردی کم صدق نمی‌کند. امارات ظرفیت روبه‌رو شدن با تبعات ماجراجویی‌هایش را نخواهد داشت. آیا امارات همانند ایران و عراق تاب جنگی هشت‌ساله، همانند ترکیه تاب جنگی 40 ساله با کرد‌ها با بیش از 50 هزار کشته و یا همانند عربستان تاب درگیری 6 ساله با یمن و روبه‌رو شدن با صد‌ها موشک بالستیک را دارد؟

  اهمیت انفجار‌های ابوظبی و دبی

دوشنبه هفته جاری و در ادامه طرح عادی‌سازی روابط میان امارات و رژیم‌صهیونیستی که نخستین پرواز از رژیم‌صهیونیستی به مقصد امارات انجام شد، ‌بخشی از میزان تاب‌آوری امارات به نمایش درآمد. این پرواز توسط شرکت هواپیمای ال‌آل که حامل پرچم رژیم‌صهیونیستی است، صورت گرفت و در آن از یک هواپیمای مجهز به دفاع موشکی استفاده شد. بنابر اعلام وزارت خارجه امارات در این پرواز افراد مهمی همانند جرد کوشنر داماد و مشاور رئیس‌جمهوری ایالت‌متحده، رابرت اوبرایان مشاور امنیت ملی آمریکا و مئیر بن شیریت مشاور امنیت ملی رژیم‌صهیونیستی حضور داشته‌اند. ساعتی قبل از ورود این هواپیما به فرودگاه ابوظبی، انفجاری در یک رستوران زنجیر‌ه‌ای آمریکایی در جاده فرودگاه این شهر رخ داد. نیرو‌های امنیتی اماراتی دلیل این انفجار مشکوک را کپسول گاز اعلام کردند اما وقوع انفجاری دیگر در یک رستوران آمریکایی در شهر دبی این شک را از بین برد. گرچه مسئولان اماراتی انفجار دوم را نیز طبیعی دانستند اما همزمانی آن با ورود هواپیمای حامل مقامات آمریکایی و صهیونیست، وقوع آنها در دو رستوران زنجیر‌ه‌ای آمریکایی، محل انفجار نخست که در جاده فرودگاه ابوظبی بوده و نیز پراکندگی آن درست در دو شهر اساسی تشکیل‌دهنده امارات بیشتر به پیام هشداری قوی شبیه است تا انفجار کپسول گاز. احتمال می‌رود گروه‌‌های آزادی‌بخش فلسطینی همانند دهه‌‌های 60 تا 80 میلادی دوباره عملیات‌‌های انتقام‌جویانه بین‌المللی خود را آغاز کرده باشند. در این صورت ابوظبی و به‌خصوص دبی شاهد عملیات‌‌های بمب‌گذاری و تخریبی در سطوح مختلف خواهد بود. درصورتی‌که این عملیات‌‌ها بخواهند به سبک کلاسیک خود انجام شوند، خطوط هوایی امارات و پرواز‌های به‌سمت این کشور نیز دچار اختلال جدی خواهند شد. گروه‌‌های فلسطینی از این طریق با مجازات امارات پیامی قدرتمند به طرف‌‌های عربی خواهند فرستاد.

 * نویسنده: سیدمهدی طالبی، روزنامه‌نگار