به گزارش «فرهیختگان»، در شمارههای پیشین بحث را تا مقاتل دوره قاجار رساندیم و ضمن بحثی کلی از مقاتل این دوره، در شماره قبل به شاخصترین اثر این دوره یعنی «اسرارالشهاده» پرداختیم. حسب وقتی که بهمقتضای این صفحه در اختیار بنده است به برخی آثار مهم دیگر در دوره قاجار اشاره میکنم. یکی از این کتابها که حتما باید از آن یاد شود، کتاب «طوفان البکاء» از محمدابراهیم جوهریهروی متوفی 1252 یا 1253 هجری قمری ملقب به افصحالشعراء بوده و از شعرا و مرثیهسرایان دوره قاجار محسوب میشود. کتاب او شرح مصائب اهلبیت بهویژه واقعه عاشورا بهزبان فارسی است که به تشویق دو نفر از بزگان قزوین-که به مداحان کمک مالی میکردند- تالیف شده و در انتهای کتاب هم به تمجید از آن دو نفر پرداخته است. نگارش این کتاب از سال 1248هجری قمری آغاز شده و دو سال هم تالیف آن بهطول انجامیده است، بنابراین از نظر زمانی کتابی مقدم بر «اسرارالشهاده» محسوب میشود.
ز یک مقدمه و 14 آتشکده دارد که هر آتشکده مشتمل بر چند شعله است. نام کتاب و عناوین ابواب کتاب، خود جالبتوجه است. هر آتشکده به مصائب یکی از معصومین اختصاص دارد بهجز آتشکده هفتم که درباره موضوعات متنوعی مانند مختار و حتی امیرتیمور گورکانی است. پنجمین آتشکده مشتمل بر 40شعله در احوال امامحسین(ع) است که از بخشهای مفصل کتاب محسوب میشود و به شرح وقایع عاشورا پرداخته است. این بخش از کتاب از دروس مکتبخانهها و مدارس قدیم در قرون 13 و 14 هجری قمری بوده و یکی از منابع تعزیهخوانها و شبیهخوانها هم بهشمار میرود.
چند عامل این کتاب را به متون محبوب مجالس مذهبی و عزاداری بدل کرده است و ازجمله باید به وزن حماسی اشعار کتاب-که با سینهزنی تناسب دارد- اشاره کرد. آمیختگی نظم و نثر در کتاب، زبان ساده و روانی متن نیز از مجموعه عواملی است که باعث اقبال مداحان به این متن شده است. این کتاب هم از حیث تاریخی-مشابه «اسرارالشهاده»- از متون نامعتبر و ضعیف دوره قاجار شمرده میشود. اولین چاپ آن حدود هشت سال پس از تالیف یعنی در سال 1258 بوده و بارها و بارها به چاپ رسیده است، ازجمله از بدو چاپ آن تا امروز، 58چاپ مصور از این کتاب صورت گرفته است و شاید هیچ کتابی به این میزان، بهصورت مصور منتشر نشده باشد.
باید اشاره کنم که کتابی بهنام «40طوفان: بررسی تصاویر چاپ سنگی طوفانالبکاء» توسط علی بوذری نوشته شده که کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی در سال 90 آن را به چاپ سپرده است. نسخهای از «طوفانالبکاء» بهصورت چاپ سنگی در اختیار بنده است که تاریخ محرم 1323 هجری قمری را دارد یعنی در دوره مظفرالدینشاه قاجار به چاپ رسیده است. در این نسخه فقط دو نگاره از فرشتگان در ابتدای کتاب درج شده و بقیه نسخه فاقد تصویر و نقاشی است. چاپ این کتاب در محرم نیز موضوعیت دارد و نشان میدهد که مثل الان که بازار چاپ و نشر آثار عاشورایی در ماههای محرم و صفر نسبت به قبل پررونقتر است، چنین وضعیتی در آن دوره هم مشاهده میشود. همین کثرت چاپ و تعدد نسخههای چاپسنگی نشاندهنده رواج این متن از روزگار تالیف تا امروز در محافل عزاداری است. منبع دیگری که میخواهم به آن اشاره کنم، کتاب «الدمعهالساکبه» از محمدباقر بن عبدالکریم بهبهانینجفی است که ایشان از شاگردان فاضل دربندی یعنی صاحب «اسرارالشهاده» بوده است. اسرارالشهاده از منابع این کتاب نیز بهشمار میرود. مولف در سال 1285هجری قمری در نجفاشرف از دنیا رفته است.
کتاب در پنج جلد نگاشته شده و ظاهرا مولف قصد داشته جلد ششم را نیز به اصحاب ائمه(ع) و احوال برخی علما اختصاص دهد که ظاهرا موفق به تالیف آن نشده است. چاپی هشت جلدی نیز از این کتاب وجود دارد که فقط مشتمل بر سه جلد از نسخه مولف میشود یعنی سه جلد از پنج جلد مولف، در هشت جلد در بیروت به چاپ رسیده و دو جلد دیگری که چاپ نشده، مربوط به امامزمان(ع) و مباحث مهدویت میشده است. در چاپ بیروت بخش مربوط به امامحسین(ع) مفصلتر از سایر بخشهاست و دو جلد از هشت جلد یعنی جلدهای چهارم و پنجم را به خودش اختصاص میدهد.
مولف در مقدمه به بیان ثواب عزاداری برای پیامبر و ائمه صلواتالله علیه و علیهم پرداخته و هدف خود از نگارش کتاب را هم به خواننده شناسانده است. در بخشهای مربوط به امامحسین(ع) از نظر تاریخی به منابع ضعیف مراجعه شده و ازجمله دو متن، یعنی مقتل مجعول منسوب به ابومخنف و «المنتخب» طریحی که درمورد بیاعتباری اینها در شمارههای پیشین سخن گفته شد. همینطور کتاب مجعولی به نام «نورالعین» که به قرن چهارم هجری نسبت داده شده نیز جزء منابع این کتاب است، درصورتیکه این متن متنی متاخر و ظاهرا مربوط به دوره قاجار است بلکه ممکن است مابین دوره صفوی و دوره قاجار تالیف شده باشد؛ بههرحال کتاب بیاعتباری محسوب میشود که بهبهانی نجفی به چنین متونی متکی بوده است. برخی محققان که دید تاریخی داشتهاند از جهت آمیختگی مطالب راست و دروغ و غلبه وجه داستانی و وجه مستند تاریخی، این کتاب را در ردیف «روضهالشهداء» و «اسرارالشهاده» دانستهاند. شباهت این کتاب با «اسرارالشهاده» که اصلا عجیب نیست، چراکه اشاره شد مولف از شاگردان فاضل دربندی بوده و از «اسرارالشهاده» نیز بهعنوان یکی از منابع استفاده کرده است. یکی از مطالب غیرمعتبر این کتاب-برای نمونه- این است که در آن ذکر شده امامحسین(ع) بعد از شهادت حضرت عباس(ع) برای طفل خود طلب آب میکند و علیاکبر(ع) داوطلب میشود که آب بیاورد، درصورتیکه طبق مقاتل معتبر و متقدم این از مسلمات است که حضرت علیاکبر(ع) پیش از حضرت اباالفضل(ع) به شهادت رسیده است.
میدانیم محدث نوری منتقد «روضهالشهداء» و «اسرارالشهاده» است. جالبتوجه است که یکی از شاگردان محدث نوری بر کتاب «الدمعهالساکبه»-که توسط یکی از شاگردان فاضل دربندی نوشته شده- حاشیه نوشته است و نام او سیدمهدیبن هادی مازندرانی است و بعد از سال 1361 هجری قمری از دنیا رفته است.
ملامحمدرفیعبن قهرمان خاتونآبادیگرمرودی درگذشته 1330 هجری قمری، در سال 1302 یعنی اواخر دوره ناصری، بخش امامحسین(ع) از کتاب الدمعهالساکبه را مختصر کرده و بعد هم به فارسی ترجمه کرده است و این متن بهعنوان «ذریعهالنجاه» بهچاپ رسیده است. بخش مقتل کتاب «الدمعهالساکبه» توسط محمدعلی حسینزاده و ابراهیم سلطانینسب ترجمه شده و با عنوان «سیدالشهداء» منتشر شده است. طبعا این ترجمه زمینه استفاده فارسیزبانان خصوصا مداحان را از این متن فراهم کرده است. کتاب بعدی «تذکره الشهداء فی مصائب سیدالشهداء» است که بحث مصیبت و حزن و گریه و... در عنوان این کتاب و کتابهای دیگر این دوره بهوضوح دیده میشود. این کتاب نوشته حبیبالله شریفکاشانی، درگذشته 1340 هجری قمری است که از علما و فقهای شیعه در قرون 13 و 14 بوده است، چون ولادت او در 1262یعنی دو سال قبل از آغاز دوره ناصرالدینشاه و وفات او در 1340هجری قمری است. این کتاب بهفارسی نوشته شده و موضوع آن شرح واقعه عاشورا و شهادت امامحسین(ع) و یاران ایشان است.
این کتاب در سال 1306 هجری قمری در اواخر دوره ناصری تالیف شده و میدانیم که ناصرالدینشاه مقتول 1313 هجری قمری است. کتاب در سال 1389 هجری قمری و با یک فاصله قابلتوجهی [از زمان تالیفش] برای اولینبار به چاپ رسیده است. این کتاب 12مجلس دارد که هرکدام مشتمل بر چند فصل است که از کیفیت مقدر شدن شهادت برای حضرت آغاز میشود و با فضائل حضرت، تشویق به عزاداری، وقایع مربوط به خروج امام از مدینه تا شهادت و حوادث پس از عاشورا تا بازگشت اهلبیت به مدینه ادامه مییابد. چنانکه خود مولف هم در مقدمه آورده است این کتاب با زبانی عوامفهم نوشته شده و میبینیم که از اشعار فارسی و عربی متعددی هم در آن استفاده شده است و چهبسا این تحتتاثیر کتاب «روضهالشهداء» باشد که در آثاری مثل طوفانالبکاء، تذکرهالشهداء و آثار دوره قاجار، استفاده از اشعار متعدد به فارسی و عربی را مشاهده میکنیم چنانکه خود «روضهالشهداء» از منابع این کتاب بوده ولی منابع دیگری مثل بحارالانوار، المنتخب و لهوف هم داشته که از هر سه کتاب در شمارههای پیش سخن گفتهایم. در کتاب از نقل روایات ضعیف و مبالغه در ارائه آمار و ارقام خودداری نشده است.
کتاب خاتمهای دارد که به موضوع دفن سر مطهر امامحسین(ع) اختصاص دارد که این موضوع تا امروز هم محل بحث و بررسی است. برای نمونه میتوانم به دو پژوهش در اینباره اشاره کنم. یک پژوهش مستقل با عنوان «راسالحسین(ع) و مقامهای آن» از مصطفی صادقی که در کتاب «نگاهی نو به جریان عاشورا» -که زیرنظر سیدعلیرضا واسعی تهیه شده- این مقاله به چاپ رسیده است. همینطور در کتاب «شهادتنامه امامحسین(ع)» از آقای محمدی ریشهری و همکارانشان به بررسی در اینباره اقدام شده است. به دو قول بهعنوان اقوال قابلاعتنا در میان اقوال اشاره شده؛ یکی قول به دفن سر مطهر در حرم امیرالمومنین(ع) در نجفاشرف و قول دیگر بازگشت سر مطهر به کنار بدن و دفن در کربلاست که در این کتاب گفته شده که ترجیح یکی از این دو قول مشکل است، قول اول در روایات بیشتر منعکس شده و قول دوم از سوی علما بیشتر مطرح شده است.
شریفکاشانی دو کتاب دیگر هم درمورد امامحسین(ع) تالیف کرده بوده که یکی «اسرار حسینیه» و یکی هم «نخبهالمصائب» است که به اینها نمیپردازیم و بهجای آن یکی از متون ضعیف و نامعتبر دیگر را مورد بحث قرار میدهیم که کتاب «معالیالسبطین» اثر محمدمهدی حائریمازندرانی متولد 1300 و متوفی 1385 هجری قمری است. ایشان از وعاظ شیعه و ساکن کربلا بوده و عنوان کامل کتابش «معالی السبطین فی احوال الحسن و الحسین» است که به عربی و در دو جلد نوشته شده است. عنوان هم نشان میدهد که موضوع آن زندگانی و فضائل حسنین علیهماالسلام است.
مطلبی که باید به آن دقت کنیم این است که مظلومیت امام مجتبی(ع) در این کتاب هم دیده میشود چون قسمت نخست کتاب که حجم کمی دارد به امامحسن(ع) پرداخته و قسمت دوم که اغلب جلد اول و تمام جلد دوم را دربرمیگیرد به شرح تفصیلی زندگی امامحسین(ع) پرداخته است. ممکن است در وهله اول به ذهن متبادر شود که یک جلد مختص امامحسن و یک جلد مختص امامحسین علیهماالسلام است، درصورتیکه اینطور نیست و شاید این یک خطای راهبردی هم باشد که ما به امامحسن(ع) کمتر توجه میکنیم درصورتیکه شناخت عاشورا به شناخت صلح امامحسین(ع) و اساسا دوره آن بزرگوار وابسته است.
هدف از تالیف این کتاب استفاده اهل منبر و روضهخوانان بوده و مشابه آثاری که تاکنون به آن پرداختهایم، روایات تاریخی را با شعر و داستان درهمآمیخته است. این نشان میدهد که عنصر جذابیت برای مجالس آنقدر اهمیت داشته که دقت و صحت محتوا برای جذابیت قربانی میشده است. کتاب در قالب مجالس جداگانه تدوین شده و 16بخش درباره امامحسین نوشته شده است که هرکدام از این 16بخش تعداد متفاوتی مجلس را شامل میشود. درمجموع 154مجلس به امامحسین(ع) اختصاص داده است. بخش نهم با 23 مجلس به وقایع روز عاشورا و شهادت سیدالشهدا(ع) و یارانش پرداخته که مفصلترین قسمت کتاب هم همین است. کتابهایی مثل «روضهالشهداء»، «المنتخب» و «اسرارالشهاده» نیز ازجمله منابع این کتاب بوده و بهواسطه این منابع، مطالب ضعیف آنها، به «معالیالسبطین» هم راه پیدا کرده است. علیرغم عربی بودن کتاب، بعضا دیده میشود که در مجالس عاشورایی و مذهبی به این کتاب-خصوصا از جانب وعاظ- استناد میشود [چرا] که [وعاظ] میتوانند با منبع عربیای مثل «معالیالسبطین» ارتباط برقرار کنند. آخرین منبعی که در این بخش معرفی میکنم-که البته مقدم بر آثاری است که امروز از آن سخن گفتیم و خواستم حسنختام این بحث قرار گیرد- کتابی است به نام «مهیج الاحزان و موقد النیران فی قلوب اهل الایمان» یعنی برانگیزاننده اندوهها و روشنکننده آتشها در قلبهای اهل ایمان. این کتاب درمورد شهادت امامحسین(ع) است و علیرغم عنوان عربیای که دارد بهزبان فارسی نوشته شده و مولف آن حسنبن محمدعلی یزدیحائری، از فقها و علمای شیعه در دوره قاجار و متوفی بعد از 1242هجری قمری است. کتاب شامل یک مقدمه و 14مجلس است. در تمام مجالس اشعار متعددی آمده است. جالبتوجه است که خود کتاب به زبان فارسی است ولی غالب اشعار به زبان عربی و بعضا به فارسی است. جالبتوجه این است که مولف از منتقدان نقل اخبار ضعیف در مقام تعزیه یا ذکر مناقب و فضائل است و با نقل و استفاده از اخبار ضعیف با این دو هدف مقابله میکند. مولف استناد برخی علما به قاعده «تسامح در ادله سنن»(1) را در این موارد رد کرده و آن را مخصوص سنن در مستحبات و مکروهات شرعی دانسته است و نه اخبار تاریخی و اخبار فضائل و مناقب. با وجود این، اخبار ظنی -اخباری که میشود گمان بهصحت آن داشت ولی از آن مطمئن هم نیستیم- را درباره وقایع روزعاشورا و واقعه کربلا جایز دانسته است بهشرط آنکه به کذب منجر نشود.
دیده میشود در مقام عمل، برخی اخبار ضعیف به کتاب خود مولف هم راه پیدا کرده، ازجمله داستان مسلم گچکار، که در آن گفته میشود حضرت زینب(س) سر خود را به محمل کوبیدهاند، سرشان شکسته و خون جاری شده، در کتاب ایشان دیده میشود درصورتیکه این خبر مورد انتقاد بسیاری قرار گرفته است و حتی آن را از مصادیق تحریف محسوب کردهاند. همینطور ماجرای شیر و فضه در کتاب او دیده میشود که بهدلایل مختلف، ازجمله عدم زندهبودن فضه در آن زمان قابلپذیرش نیست.
تنکابنی صاحب «قصصالعلماء» نقل میکند که یزدیحائری مولف این کتاب مداحی را که داستان شیر و فضه را تعریف میکرد، به این شکل که شیری که برای محافظت پیکر امامحسین(ع) آمده بود، مداح آن را امامعلی(ع) دانسته بوده که درصورت شیر ظاهر شده، یزدیحائری این مداح را به توبه دعوت میکند. تنکابنی صاحب قصصالعلماء علاوهبر نقل این حکایت، علاقه خاصی به کتاب «مهیج الاحزان» داشته و آن را سرآمد کتب مصیبت و نهایت معتبر دانسته که نشان میدهد همین دقت نسبی مولف در نقل اخبار هم از نظر تنکابنی شایسته تقدیر بوده است.
مولف در مقدمه «مهیج الاحزان» به انتقاد از برخی رسوم عزاداری متداول در زمان خودش میپردازد و باید در آثاری که به اصلاح عزاداریها توجه داشتهاند از این کتاب هم یاد شود. خصوصا که این اثر بسیار متقدم بر آثار سیدمحسن امین یا محدث نوری و شیخعباس قمی و آثار بعدی است و درواقع پیشقراول آن آثار محسوب میشود و ازجمله کندن مو، خراشیدن صورت، تیغ زدن پیشانی و مجروح کردن بازو را محل اشکال دانسته و زخمی کردن اعضا و قفلزدن بر دهان و مانند اینها را «از افعال اوباش ناس» معرفی کرده است.
نکات مهم دیگری نیز در کتاب یزدیحائری دیده میشود و یکی اینکه گفته است عزاداری برای امامحسین(ع) به محرم اختصاص ندارد و در همه ایام و حتی ایام سرور هم فضیلت دارد و میتواند برپا شود. البته میدانیم که رهبری در اینباره نگاه دیگری دارند و به مداحان توصیه میکنند که در ایام سرور-ولو بهعنوان نمک مجلس که از اصطلاحات مداحان است- روضه خوانده نشود.
یزدیحائری اجرت گرفتن برای مجلس امامحسین(ع) را نیز بیاشکال دانسته است ولی برای آن یک شرط گذاشته و آن اینکه از قبل میزان اجرت توسط مداح یا واعظ تعیین نشود. قدیمیترین چاپ سنگی از این کتاب مربوط به سال 1263 هجری قمری است که ظاهرا در تهران بهچاپ رسیده و در این چاپ در انتهای این کتاب گفته شده که تاریخ تالیف این کتاب 1237 هجری قمری در شهر مقدس کربلا بوده است. در 1275 هجری قمری هم به همراه لهوف و مقتل ابومخنف در ایران بهچاپ میرسد و پس از آن بارها چاپ شده است. این مجموعه نکاتی بود که در معرفی این چند منبع مهم از دوره قاجار عرض شد و انشاءالله در قسمت بعدی به دو نمونه دیگر از آثار مهم دوره قاجار اشاره خواهیم کرد و بعد به آثار جدیدتر و دوره معاصر خواهیم رسید.
* نویسنده: سعید طاووسی مسرور، عضو هیاتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی