به گزارش «فرهیختگان»، محبت به اهلبیت، یک امر واجب در جهان اهل سنت تلقی میشود. تمامی مفسران قرآن، چه اهل سنت و چه شیعه، در تفسیر آیه «قُلْ لَا أَسْأَلُکمْ عَلَیه أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِیالْقُرْبَى» (بگو: من از شما اجری برای رسالتم جز این نمیخواهم که مودت و محبت مرا در حق خویشاوندانم منظور دارید) اظهار محبت و دوستی با اهلبیت را امری واجب میشمارند و حداقل اظهار این محبت را به حضرت علی(ع) و فاطمهزهرا(س)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) میدانند.
آن عقاید افراطی که تحتعنوان وهابیت در جهان اسلام ظهور کرده، عقاید موردقبول قاطبه اهل سنت نیست و توجه و احترام و محبت به اهلبیت(ع) امری پذیرفته شده در جهان اهل سنت است. هرچند شیعه، براساس تفاسیر خود، این مودت را مترادف با ولایت میداند و از تفسیر این آیه، لزوم فرمانبرداری از ائمه(ع) را استنباط میکند.
نگاهی که سعودیها و داعش و برخی کشورهای عربی خلیجفارس میخواهند از اسلام القا کنند، از نظر مردم مصر کاملا رد شده است. مردم مصر این نگاه را قبول نمیکنند. نگاه آنها به علت وجود اشتراکات تاریخی و تمدنی بین ایران و مصر، نگاه مشابهی به اسلام است، یعنی وجود نگاه معتدل به دین. آن نگاه تند و تیزی را که در جریانات ضدشیعه در کشورهای عربی جنوب خلیجفارس دنبال میشود، مردم مصر دنبال نمیکنند. این تفاوتی است که بین مردم مصر و ایران با این کشورها وجود دارد.
زیارت مقامهای متبرک اهلبیت در مصر
در مصر ابرازمحبت به علت وجود مراقد شریف اهلبیت(ع) همچون مقام راسالحسین(ع)، مدفن حضرت زینب(س)، مدفن حضرت نفیسه(س) و تعداد زیادی از امامزادگان، نمود آشکارتری پیدا کرده است. وجود این مکانهای متبرک باعث شده مردم اهل سنت مصر به ورای احترام به اهلبیت(ع) و اظهار محبت و دوستی با آنان، به مراقد مشرفه اهلبیت(ع) هرچند ممکن است منسوب به آنها باشد، بروند.
در خیلی از کشورهای اسلامی برخی مقامهای منسوب به اهلبیت(ع) وجود دارد که مورداحترام است. اینکه در صحت آنها شک و تردید وجود داشته باشد که آیا آن امام یا آن شخصیت اسلامی از اهل بیت(ع) در آنجا دفن شده، به علت برخی ابهاماتی که در تاریخ وجود دارد، طبیعی است. البته بنیامیه و بنیعباس همواره تلاش کردند این تاریخ دارای ابهام باشد و برخی از این ابهامات هم به علت شرایط امنیتی و پلیسی بود که حکومت بنیامیه و بنیعباس اعمال میکردند.
درمورد چهار مرقدی که در مصر گفته شد، برخی علمای اسلامی ازجمله آیتالله العظمی مرعشینجفی اعتقاد داشتند حضرت زینبکبری(س) یعنی قهرمان کربلا در قاهره مدفون هستند و مقام منسوب به آن حضرت در سوریه، منتسب به دختر امامعلی(ع) حضرت امکلثوم است. درباره سرنوشت سر مقدس امام حسین(ع) هم روایتهای مختلفی وجود دارد. یکی از این روایتها این است که سر مطهر حضرت در دوران حکومت فاطمیها یعنی 100 سال بعد از شهادت آن حضرت، درون صندقچهای بود که در عسقلان، واقع در فلسطین اشغالی قرار داشت و حاکمان فاطمی مصر، با توجه به نفوذی که داشتند، توانستند این صندوقچه و سر مطهر حضرت را به قاهره منتقل کنند و در مکان فعلی که مسجدی به نام راسالحسین(ع) است، دفن کنند.
البته این روایت در کنار روایتهای دیگری همانند بازگرداندن سرهای مطهر به اجساد در کربلا یا دفن آنها در سوریه قرار دارد؛ ولی در هر حال ورود این صندوقچه، صرفنظر از اینکه سر مطهر حضرت داخل آن بوده یا نبوده، در تاریخ وارد شده است. آنچه مورد ابهام قرار دارد، این است که این صندوقچه حاوی سر مطهر حضرت بوده یا خیر.
حضرت نفیسه(س) بنتحسن ابنزیدابن امام حسن(ع) است. حضرت نفیسه(س) نوه چهارم امام حسن(ع) و همسر اسحاق موتمن، پسر امام جعفر صادق(ع) است. هم در دفن ایشان در مصر و هم در زندگی ایشان در مصر کسی شک و شبههای نداشته و مقام حضرت نفیسه(س) بسیار مورد توجه مردم مصر قرار دارد.
عشقی که منحصر به شیعیان نیست
در بیان تعداد شیعیان مصر آمار مختلفی وجود دارد. مشخص است که تعداد زیادی شیعه در مصر زندگی میکنند. ولی با توجه به جرمانگاری دولت مبارک درباره شیعه بودن، این عقاید به صورت مکتوم بین مردم مصر وجود دارد. اعدادی همچون پنجهزار تا 500هزار نفر در اینباره بیان شدهاند که ارقام دقیقی نیست ولی آنچه در مصر اهمیت دارد، فرهنگ شیعه است که بهخصوص در دوره حکومت فاطمیها ظهور و بروز جدی و آشکاری داشت. این فرهنگ آنچنان در مصر وجود دارد و مردم مصر و در شمال آفریقا نسبت به مناسبتهای مربوط به اهلبیت(ع) توجه نشان میدهند که بهویژه در ولادت آنها سعی دارند این ولادت را با جشن و سرور و شادمانی و اطعام و توزیع شربت موردتوجه قرار دهند. این اقدامات برای اهل تسنن است. بهخصوص در قاهره و در چهار زمان مختلف، اعم از ولادت حضرت امام حسین(ع)، روز ورود سر مقدس به قاهره، تولد حضرت زینب(س) و تولد حضرت نفیسه(س) این مراکز چراغانی میشوند، انبوه مردم مشتاق اهلبیت(ع) به این اماکن میآیند و مراسم مختلفی در آنجا ازجمله سرودخوانی یا در مواقعی کارناوالهای خیابانی راه میافتد.
البته در دورههای مختلف براساس سیاست حکومتها ما شاهد برخی تغییرات در این مراسم هستیم. ولی درهرحال این چهار مناسبت و برخی مناسبتهای دیگر همواره موردتوجه رسانهها و مردم این کشور، بهخصوص ساکنان شهر قاهره که این چهار مرقد در آنجا قرار دارد، بوده است.
البته در مصر و شاید در دیگر کشورهای شمال آفریقا توجه به ولادت این بزرگواران بسیار بیشتر از وفات آنهاست. معمولا در مصر در زمان شهادت یا وفات این شخصیتها مراسم خاصی برگزار نمیشود. بعضا در رسانهها تحتعنوان مقالهای و...، مطالبی منتشر میشود. عزاداری برای این شخصیتها در مصر وجود ندارد، البته در دورههایی شیعیان مصر سعی کردند روز عاشورا به مسجد راسالحسین(ع) و ضریح بیایند که بعضا با برخی ممانعتهای امنیتی مواجه بودند.
بهطور کل عزاداری در بخشی از جهان اهل سنت جایی ندارد. گریه کردن فرهنگ نیست. کسی که فوت میکند را دفن میکنند و تمام میشود. ختمی هم برگزار میکنند و قرآنی میخوانند و تمام میشود. اینکه گریه و زاری کنند، بین اهل سنت وجود ندارد. با اینحال زیارت بقاع متبرکه قاهره همیشه و حتی در دورههایی که فضا امنیتی بود، وجود داشته و الان هم مشکلی در موردش نیست؛ چون محبت را نمیتوان از دل مردم بیرون کرد. مردم گرایش سیاسی ندارند و برای زیارت میآیند. این دو را مترادف نگیرید که هرکسی به اهلبیت(ع) توجه دارد، لزوما شیعه است. در اهلسنت کسی نمیتواند به اهلبیت(ع) توهین کند. یعنی دوستی با نزدیکان پیامبر را امری واجب میدانند. اسامی اهلبیت(ع) هم از اسامی مرسوم و مورد توجه مردم مصر و دیگر کشورهای شمال آفریقا است. علی، فاطمه، حسن، حسین و حتی حسنین را برای نام فرزندان خود انتخاب میکنند. به عبارت دیگر اسم فرزند خود را حسنین میگذارند.
روزنامهنگاران مصر و مقالهنویسی عاشورایی
مقالات روزنامهها هم که به بهانه عاشورا منتشر میشوند، بهعنوان امر تاریخی و البته با جانبداری از اهلبیت است. در تاریخنگاری که اهل سنت داشتند و اعتقاداتی که وجود داشت، در بیان اختلاف بین حضرت علی(ع) و معاویه، برخی آن را همانند خلفای راشدین تفسیر میکنند و اعتقاد دارند نباید به این اختلاف وارد شویم. البته تعداد این افراد اندک است. در علمای اهل سنت در این اختلاف اکثرا معاویه را برحق نمیدانند ولیکن تقریبا تمامی علمای اهل سنت در عمل معاویه در مورد تعیین یزید بهعنوان جانشین خود، این را امری کاملا غیراسلامی و خلاف تعهدات معاویه دانستهاند و در این رابطه حق را به امامحسن(ع) و امام حسین(ع) میدهند. بنابراین جایگاه امام حسین(ع) و حرکت و قیام او در مقابل ظلم یزید بهعنوان یک امر پسندیده و در راستای دستورات اسلامی و برگرداندن اسلام به مسیر درست و صحیح خود تلقی میشود.