به گزارش «فرهیختگان»، سعید طاووسیمسرور، عضو هیاتعلمی دانشگاه علامهطباطبایی طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: در دومین قسمت از بحث آشنایی با اهم مقاتل میخواهم به دو مقتل بپردازم که بهطور ضمنی در دو کتاب مهم تاریخی درج شده، یکی کتاب «الفتوح» ابناعثم کوفی و دیگری کتاب «الارشاد» شیخمفید است.
بهجهت اهمیت واقعه عاشورا، منابع تاریخی مختلف این واقعه را منعکس کردهاند یعنی منابع تاریخ عمومی یا تاریخهای سالشمار یا بعضا کتابهایی که موضوع خاصی را محور قرار دادهاند - مثل همین کتاب «الفتوح» که بیشتر متمرکز بر جنگها و حرکات نظامی است- به این واقعه هم توجه ویژهای داشتهاند. بنابراین هر کتاب تاریخی که در دوره متقدم نوشته شده باشد، مشتمل بر واقعه عاشورا هم هست.
قبل از اینکه وارد معرفی این دو کتاب شوم به کتاب «الطبقات الکبیر» از ابنسعد هم باید اشاره کنم. اولا گاهی اسم این کتاب بهغلط به نام کتاب «الطبقات الکبری» خوانده میشود و از آنجا که طبقات مونث است صفت مونث کبری برای آن میآورند در صورتی که کبیر بودن به کتاب برمیگردد و نسبت به کتابی که استاد ابنسعد، واقدی -که صغیر محسوب شده- داشته است کتاب ابنسعد کبیر است.
فصل مستقل و مفصلی درباره امامحسین در این کتاب وجود دارد و نهفقط مربوط به واقعه عاشورا بلکه از بدو تولد امام را بحث میکند. نظر به گرایشهای مولف که از اهل تسنن است و بعضا برخی تعصبات هم در همین کتاب طبقات از او دیده میشود، اخبار او جای بررسی دقیقتر و نقد دارد، کما اینکه در مورد طبقات بهطور کلی هم محققان مختلف نقد و بررسیهایی انجام دادهاند نیز در مورد بخش مربوط به عاشورا هم برخی محققان کار کردهاند و میکنند و بنده هم مشغول پژوهشی در اینباره هستم.
طبقات با ترجمه استاد مهدوی دامغانی بهفارسی درآمده و قابل مراجعه است. کتاب دیگری که در این راستا مهم است به آن اشاره شود، کتاب «انساب الاشراف» بلاذری است، یکی از مهمترین متون تاریخ خصوصا در مورد خاندان بنیامیه و معاویه و یزید است – خصوصا در باب معاویه- و اطلاعات خیلی بازتر و کاملتری را ارائه کرده است. مولف در عصر عباسی این کتاب را نوشته و یکنوع گرایش ضداموی از خود نشان داده و حتی برخی به او نسبت تشیع دادهاند که البته اینطور نیست.
بههرحال او روایات مهم و زیادی را در مورد بنیامیه متقدم - یعنی عصر معاویه و یزید- در اختیار ما قرار میدهد و همینطور مقتل نسبتا مفصلی دارد که ترجمه فارسی آن تاکنون چاپ نشده ولی تا جایی که بنده اطلاع دارم کاملا ترجمه شده و انشاءالله بهزودی منتشر میشود.
اما دو کتابی که بیشتر میخواستم در مورد آنها توضیح دهم، کتاب «الفتوح» و کتاب «الارشاد» است. در مورد «الفتوح» باید توجه کنیم که این کتاب از ابناعثم کوفی است که بین سالهای 314 تا 322 یعنی ربع اول قرن چهارم هجری قمری- در دوره حیات شیخ کلینی، در دوره غیبت صغری- ایشان از دنیا رفته و مورخ، محدث و شاعری بوده که نوعی از مذهب سنی کوفه را دارد که به امیرالمومنین ارادت خاصی دارند و سنیان متشیع محسوب میشوند یعنی ضمن پذیرش خلافت دو خلیفه اول و منتقد بودن نسبت به خلیفه سوم، علاقه خاص و شدیدی به امیرالمومنین دارند. روش ابناعثم در این کتاب روش ترکیبی است یعنی گزارشهای منابع متقدم را در هم ادغام میکند و ماحصل استنباط خود را ذکر میکند یعنی روشی که ما در تاریخ یعقوبی هم شاهد آن هستیم و بهخاطر همین کمتر نام راوی اصلی خبر یا سلسله اسنادی که به او رسیده، ذکر شده است. از این جهت کار بررسی مطلب کتاب برای محقق قدری دشوار میشود.
نکته دیگری که در این کتاب باید به آن دقت کنیم این است که مولف یک بیان داستانی هم دارد و فراتر از نقل روایت و تاریخنگاری وارد ثبت و ضبط و ارائه گزارشهای داستانی میشود و این از این جهت مهم است که بیان داستانی از عاشورا -که شاید برای اولینبار در این کتاب دیده میشود و نمود پیدا میکند- بعدا مورد توجه بسیاری از مقتلنویسان ازجمله سیدبن طاووس در لهوف قرار میگیرد که در ادامه بحث، در روزهای آینده به این مقاتل داستانی بیشتر اشاره میکنیم.
نسخه کامل کتاب «الفتوح» از بین رفته و بهدست ما نرسیده است و آنچیزی که در اختیار ماست از سقیفه شروع میشود و تا پایان خلافت مستعان عباسی ادامه دارد. ظاهرا «الفتوح» تا پایان خلافت هارونالرشید را بحث کرده و بقیه آن یعنی از زمان امین تا مستعان از کتاب دیگری از تالیفات ابناعثم بهنام «التاریخ» بوده که به انتهای «الفتوح» اضافه شده است.
بخش عاشورای این کتاب کامل به ما رسیده است و در چاپ حیدرآباد دکن که نخستین چاپ کتاب در 8 جلد بوده، غالب مطالب جلد پنجم در مورد امامحسین(ع) و واقعه عاشوراست. این کتاب بعضا مطالبی را انتقال میدهد که در منابع قبل از آن دیده نمیشود و نخستینبار اینجا مطرح شده است و چون سندی هم برای آنها ذکر نمیشود، [تشخیص] اعتبار آن اخبار را مشکل میکند. دو نمونه از این اخبار را میشود ذکر کرد که یکی وصیت امامحسین(ع) به محمد حنفیه است که در این وصیت -که مشهور هم هست و در خیلی از آثار به آن استناد شده- از اهداف امام(ع) سخن بهمیان میآید و مساله «اصلاح امت جد» و «امر بهمعروف و نهی از منکر» مطرح میشود که در حماسه حسینی استاد مطهری هم بر این عامل امر بهمعروف و نهی از منکر خیلی تاکید شده است در صورتی که «الفتوح» این روایت را برای اولینبار ذکر کرده و سندی هم برای آن ارائه نکرده است. البته چند قرن بعد در مقتل خوارزمی هم میبینیم که این مساله ذکر شده و ریشه آن شاید همان «الفتوح» باشد. بنابراین پذیرش این خبر شاید قدری دشوار باشد. لذا برخی محققان از حیث محتوا هم مناقشههایی در این متن کردهاند و نسبتا بحث داغی هم در این مورد درگرفته است. کهنترین منبع خطبه امام سجاد(ع) در مجلس یزید در شام هم همین کتاب «الفتوح» هست.
مساله دیگری که در مورد الفتوح باید توجه کنیم این است که در این کتاب اخبار متعددی درباره خبر دادن پیامبر یا بزرگان اهلبیت - مثل امیرالمومنین(ع) یا حضرت زهرا(س) از شهادت امام حسین(ع) است. یعنی یکی از منابع مهم بحث «اطلاع پیشینی امامحسین(ع) از شهادت خود و «اخبار از آینده و شهادت امام(ع)»، همین کتاب «الفتوح» است با این تفاوت که - نسبت به خبر وصیت امام(ع) به محمد حنفیه که فقط در این کتاب آمده است- چنین اخباری دیگر منحصر به کتاب «الفتوح» نیست و منابع متعدد تاریخی و روایی از مذاهب مختلف، آنها را ذکر کردهاند. بنده در یک سخنرانی در کتابخانه ملی بهعنوان «علم امامحسین(ع) به شهادت براساس کلام، حدیث و تاریخ» ادله روایی و تاریخی این بحث را عرض کردهام.
نکته مهم دیگر در مورد «الفتوح» این است که این کتاب در سال 596 هجری قمری بهدستور یکی از امیران خوارزم توسط دو مترجم بهفارسی ترجمه میشود که یکی از این ترجمهها در دسترس است که از محمدبن احمد مستوفی هروی است. این ترجمه در اواخر قرن ششم انجام شده و تا وقایع مربوط به امامحسین(ع) را [از «الفتوح»] ترجمه کرده است. این ترجمه از متون بسیار پراستفاده و مورد رجوع در عصر صفوی بوده است، چون بهفارسی بوده و کتاب هم کهن بوده و در روزگار صفوی نیاز به متون فارسی وجود داشته -چنانچه برخی علما هم مانند علامه مجلسی به نگارش کتب فارسی اقدام میکنند- و در دسترس هم بوده، بسیار مورد استفاده قرار میگرفته است. یک نکته خیلی مهم این است که ترجمه فارسی «الفتوح» با متن عربی انطباق ندارد و بعضا میبینیم که تعابیری اضافه یا حذف شده یا تغییر کرده است. درباره این اختلافات هم پژوهشهایی شده و اختلافات ترجمه با متن و علت این اختلافها مورد بحث قرار گرفته که ظاهرا نوع نگاه مترجم با مولف از نظر اعتقادی متفاوت بوده لذا برخی تعابیر را تغییر داده است.
اما کتاب بعدی کتاب «الارشاد فی معرفه حججالله علی العباد» از شیخمفید است که یکی از مهمترین منابع تاریخی شیعه 12امامی بهشمار میرود. شیخمفید متلکمی بوده که تاریخ نوشته است و براساس نگاه کلامی خود گزارشی از زندگی ائمه در دو جلد ارائه کرده است. بخش عمده کتاب مربوط به امیرالمومنین(ع) است. در باب سوم از کتاب ارشاد، مولف به امامحسین و واقعه عاشورا پرداخته است. نکتهای که باید به آن توجه کنیم این است که این کتاب در اواخر عمر شیخمفید یعنی در سال 411 هجری قمری در اوج شهرت علمی و در زمان تثبیت کامل شخصیت علمی مولف نوشته شده است نهاینکه مثلا شیخ آن را در جوانی نوشته باشد. او متوفی سوم رمضان سال 413 است و این کتاب در سال 411 نوشته شده است. منبع اصلی شیخمفید در این کتاب، در باب سوم از ارشاد که مربوط به امامحسین است، مقتل ابومخنف است که آن را بهواسطه مقتل هشام کلبی در اختیار داشته و با حذف سند روایات، وقایع عاشورا را گزارش کرده است.
درباره مقتل ابومخنف که در شماره گذشته صحبت شد، برخی ممکن است بگویند طبری مورد وثوق ما نیست و گزارشی که ابومخنف داده از این طریق زیر سوال برود، در صورتی که همان گزارش را شیخمفید هم بدون اینکه بهواسطه طبری باشد، گزارش داده است. اساسا در باب مقتل «الارشاد» هیچ اسمی از طبری بهمیان نیامده است، بنابراین اطمینان حاصل میشود که این مطالب از مقتل هشام کلبی ذکر شده که مبتنیبر مقتل ابومخنف نوشته شده است.
ارشاد بهجهت اینکه مولف از بزرگان شیعه بوده و هم منابع شیعی در اختیار داشته و هم نگاه شیعی داشته، طبیعتا از دیرباز تا به امروز در امامیه مورد توجه بوده و منبع علامهمجلسی در بحارالانوار در نقل مقتل ابومخنف هم همین کتاب ارشاد شیخمفید است. کتاب «الارشاد» را برخی از صاحبنظران بهعنوان بهترین مقتل برای واقعه عاشورا تلقی کرده و میکنند و این بهجهت همان ویژگیهایی است که عرض کردم.
جالب است که مخاطبان بدانند اولین کار علمیای که از مرحوم سیدعلی آقا قاضی -استاد علامهطباطبایی و آیتالله بهجت- منتشر شده است، تحشیه کتاب «الارشاد» است که ایشان روایات کتاب را مورد بررسی قرار داده و نکاتی را درباره آنها ذکر کردهاند که در زمان جوانی و اولین کار علمی ایشان بوده است.
بخش مقتل ارشاد جداگانه هم بارها بهچاپ رسیده و بهفارسی هم ترجمه شده اما کلیت کتاب ارشاد هم توسط مرحوم سیدهاشم رسولی محلاتی بهفارسی ترجمه شده که چهبسا بهجهت آشناییای که ایشان با تاریخ اسلام داشتهاند، بهتر باشد که مخاطبان به این ترجمه رجوع کنند و بهعلاوه اینکه سایر بخشهای ارشاد را هم در دسترس خواهند داشت و میتوانند از آنها هم بهرهمند شوند. امیدوارم که این بحث مفید بوده باشد. انشاءالله در روزهای آینده هم بحث منابع عاشورا و مقاتل را پیخواهیم گرفت.