به گزارش «فرهیختگان»، بخشی از یک گفتوگوی چندساعته با شهابالدین غندالی، مدیرعامل برکنار شده و بازداشت شده صندوق ذخیره فرهنگیان است که چند وقت پیش در دفتر روزنامه «فرهیختگان» انجام شد، به بهانه برگزاری اولین جلسه از دادگاه محمد امامی، در شماره امروز روزنامه منتشر شده است.
محمد امامی که یک سرمایهگذار کلان در سینما، تئاتر و شبکه نمایش خانگی است، غیر از حوزه فرهنگ، فعالیتهای اقتصادی متعدد دیگری هم داشته؛ از معاملات ملکی تا صادر کردن قیر ایران به امارات و قطر.
از خلال صحبتهای غندالی اما میشود چیزهای بیشتری درباره امامی فهمید؛ مثل اینکه او چندبار یکی از چهرههای سیاسی که سابقا استاندار کرمان، نماینده مجالس پنجم و ششم، رئیسدفتر هاشمیرفسنجانی در زمان ریاستجمهوری وی، معاون رئیسجمهور در دوره محمد خاتمی و موسس هواپیمایی ماهان بود و هماکنون سخنگوی حزب کارگزاران است یا اینکه یک نماینده پرحاشیهای که در مجلس یازدهم اعتبارنامهاش تایید نشد را برای لابی، جهت ابقای «ع- ب»، مدیر قبلی بانک سرمایه، نزد غندالی فرستاده بود. برگرداندن رای دادگاه زمین لواسان، نکته دیگری است که غندالی در بحث پرحاشیه «زمین لواسان» به آن اشاره میکند. در بحث این زمین که امامی درمورد آن به گراننمایی متهم است، غندالی از زبان خودش و محمد امامی میگوید که اگر دادگاه ادعا میکند من گراننمایی کردم، بانک آن زمین را به خودش برگرداند تا پولشان را پس بدهد.
در ضمن، خود غندالی ابتدا میگوید که قیمت تعیینشده توسط مالکان زمین لواسان را 50 میلیاردتومان اعلام کرده و حالا به نظر دادگاه که میگوید شما زمین 48 میلیاردی را 106 میلیارد قیمت گذاشتهاید، خرده میگیرد.
از طرفی همسر غندالی متهم به معاونت در اخلال در نظام بانکی و معاونت محمد امامی است. یکی از اسناد کیفرخواست همسر غندالی پیامکی است که محمد امامی برای او فرستاده تا فردی را به ریاست یک شعبه از بانک سرمایه بگمارند. این اتفاق فردای همان روز میافتد و همان فرد رئیس یکی از شعب بانک سرمایه میشود.
حالا غندالی پاسخ میدهد که چون خانم من دوست داشته بلوف بزند و ادعا کند که روی من نفوذ زیادی دارد، امامی هم میخواسته درخواستی مطرح کند که من انجامش ندهم و بعد بگوید پس دیدید شما چنین نفوذی ندارید... این استدلال ممکن است یادآور استدلال اکبر #طبری در یکی از اولین دادگاههایش باشد که میگفت؛ «من رفقایی دارم که #لواسان را به نامم میزنند. اگر شما چنین رفقایی ندارید، به من مربوط نیست.»
متن کامل این گفتگو را در سایت روزنامه (اینجا) بخوانید.