به گزارش «فرهیختگان»، مقاممعظمرهبری 14 خردادماه امسال و در سخنرانی تلویزیونیشان به مناسبت سیویکمین سالگرد رحلت امامخمینی(ره) تحول در مسائل آموزشی کشور را یکی از نیازهای اصلی این روزها دانستند؛ موضوعی که این روزها بیشتر از هر زمانی مورد توجه مسئولان آموزش عالی کشور قرار گرفته است. حال سوال اینجاست که این تحول چگونه حاصل میشود و نقش دانشگاهها در این تحول چیست؟ بیشک دانشگاهها در این میان نقش بزرگی داشته و باید برای این رسالت و مسئولیت تلاش کنند. دانشگاه آزاد اسلامی نـیز کـه بهعنوان یکی از دسـتاوردهای بـزرگ نظـام جمهوری اسلامی محسـوب میشود در مسیر پیشـبرد اهداف آموزشی کشور وظیفه بزرگی را در بین دانشگاههای دولتی و غیردولتی برعهـده دارد.
اکبر یاورطلب، مشاورعالی در امور علمی، تحقیقاتی و آموزشی و عضو و دبیر شورای تحول معاونت علوم، مهندسی و کشاورزی است که در گفتوگو با «فرهیختگان» از لزوم تحول در آموزش سخن گفت. به گفته او تحول در آموزش و پژوهش باید در وهله اول بر مبنای نیاز جامعه باشد؛ در وهله دوم مسیر بعد از نتیجه نیز باید روشن باشد. او معتقد است: «دفاتر ارتباط با صنعت در دانشگاهها معنای واقعی خود را پیدا نکردهاند و صرفا دفتر ارتباط با صنعت با این مفهومی که در ذهن وجود دارد مناسب نیست. باید یک نظامنامهای نوشته شود و در آن حقوق تمام افراد درگیر در این چرخه از دانشجو، دانشگاه، استادراهنما و سرمایهگذار در نظر بگیرد.»
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
مقاممعظمرهبری در 14 خردادماه امسال و در سخنرانی تلویزیونیشان بهمناسبت سیویکمین سالگرد رحلت امامخمینی(ره) تحول در مسائل آموزشی کشور را یکی از نیازهای اصلی این روزها دانستند. به اعتقاد شما چه میزان نیازمند تحول در آموزش و به دنبال آن تحول در کشور هستیم؟
یکی از مشکلاتی که درحال حاضر در کشور وجود دارد این است که از مواردی که قبلا تجربه کردیم درس نمیگیریم تا بتوانیم نتیجه آن را بازطراحی کنیم. یکی از مواردی که در اینجا مطرح است، وجود و حضور دانشگاه در صحنه حل مشکلات است. هر جایی که توانستیم مشکل را به خوبی درک کنیم و از سوی دیگر افرادی صادق وجود داشته باشند که به نفع منافع ملی حرکت کنند توانستند بعد از آنکه مشکلی را پیدا کنند با کمک دانشگاهها راهحل آن را نیز پیدا کنند. البته معانی پیدا کردن راهحل این نیست که بتوانند مشکل را حل کنند چون راهحل بسیاری از مشکلات را میتوان از طریق دانشگاه پیدا کرد، اما از طریق دانشگاه نمیتوان آن مشکل را رفع کرد چون مسئولیت دانشگاه رفع این مشکلات نیست.
متاسفانه بعد از انقلاب مخصوصا در حوزه تحصیلاتتکمیلی بیشتر به سمت مدرکگرایی حرکت کردیم و به حل مشکلات جامعه توجه نکردیم. این درحالی است که در تمام دنیا مفهوم تحصیلاتتکمیلی این است که دانشجو دروس عمومی را برای دروس تخصصی که منجر به کارهای پژوهشی شده و به مشکلات جامعه در هر زمینهای میپردازد فرا میگیرد. به عبارتی پایاننامهها و رسالهها هر کدام باید ما را یک گام به سمت حل مشکلات جامعه ببرد. بنابراین ما در این زمینه از صورت مساله منحرف شدهایم. معتقدم باید در سه رکن بازطراحی کنیم؛ دانشجو، هیاتعلمی و امور اداری و مدیریت دانشگاه سه رکنی است که باید در نظام تحولی به آن بپردازیم. مرکزیت کار سیاستها و راهبردهایی است که در دانشگاه پیش گرفته میشود و عنصر اصلی تعیینکننده در این زمینه نیز هیاتعلمی است. به عبارتی شالوده اصلی دانشگاه هیاتعلمی است که میتواند به دانشگاه روح ببخشد یا برعکس آن را به سمت پوچی پیش ببرد.
در سالهای اخیر رکن سوم پژوهش(یعنی انتخاب مساله، انجام آن پژوهش و بهرهگیری از پژوهش که در قالب پایاننامه و رسالهها مطرح میشود) در کشور تعریف نشده است. وقتی یک مشکل در رشتهای تشخیص داده میشود که این مشکل در قالب موضوع یک پایاننامه تعریف میشود و مراحل انجام خود را به سلامت طی میکند، دانشجو به سلامت تحصیلات خود را به پایان رسانده و استادراهنما نیز حق و حقوق خود را دریافت میکند و این درحالی است که استمرار آن موضوع و پایاننامه در هیچ جای کشور و جامعه دیده نمیشود.
نتایج یک پایاننامه یا رساله در بسیاری از مواقع به سختافزار یا مطالعات مرزهای دانش تبدیل میشود. آیا میتوان گفت باز هم نتیجه آن پایاننامه در جامعه دیده نشده؟
مفهوم در اینجا بار حقوقی موضوع است؛ اینکه چه کسی باید از نتایج این پایاننامه بهرهبرداری کند. متاسفانه دفاتر ارتباط با صنعت در دانشگاهها معنای واقعی خود را پیدا نکردهاند و صرفا دفتر ارتباط با صنعت با این مفهومی که در ذهن ما وجود دارد مناسب نیست. معتقدم باید یک نظامنامهای نوشته شود و در آن حقوق تمام افراد درگیر در این چرخه از دانشجو، دانشگاه، استادراهنما و سرمایهگذار را در نظر بگیرد. به عبارت بهتر دانشگاه باید بتواند بستههای اقتصادی متعددی را تنظیم کند که در این زمینه در دانشگاهها شاهد گام جدیای که بتوان به آن استناد کرد و مسیر را هموار کند، نبودیم.
برای تحول در آموزش باید یک نظام را طراحی کنیم
تحول در آموزش یکی از پیشنیازهای تحول علمی است؛ مسئولان دانشگاه آزاد اسلامی هم روی این موضوع کار کرده و فضای دانشگاه را به سمت کاربردی شدن پیش میبرند. فکر میکنید اولویتهای دانشگاه آزاد اسلامی برای تحول در آموزش چیست؟
ما باید نظام را طراحی کنیم چراکه پرداختن به امور بهصورت موردی مشکلی را حل نمیکند؛ علت هم همین است که دانشگاه در متن جامعه و یک سیستم است و به این صورت نیست که یک دانشگاه پیشرفته داشته باشیم اما سایر عوامل آن در جامعه از آن پیشرفتگی برخوردار نباشند. یعنی اگر کسی فکر میکند که میتوانیم صرفا یک دانشگاه پیشرفته داشته باشیم اما سایر عوامل موثر در آن پیشرفت دخیل نباشند، موفق نخواهیم بود.
بهطور مثال یک فارغالتحصیل خوبی داریم که در یک زمینه پژوهش خوبی را نیز انجام داده و به نتایج مثبت نیز رسیده است. این دانشجو وقتی میخواهد وارد بحث تولید این محصول شود ارکان دیگر نیز باید همان پویایی را داشته باشند یعنی اداره مالیات، بانکها، بستر کاربردی دانشگاه و تمام عوامل تاثیرگذار باید بدانند به چه شکلی باید رفتار کنند. باید یک نظامی را طراحی کرد که تمام ارکان در آن نظام دیده شود؛ در این نظام یک قسمت دانشگاه و بقیه بخشها به بخشهای دیگر برمیگردد.
تحول در آموزش و پژوهش باید بر مبنای نیاز جامعه باشد
مهمترین بخش نیازمند تحول کدام است؟ اصلا تحول در آموزش باید بر چه مبنایی باشد؟
چه تحول در آموزش و چه تحول در پژوهش باید در وهله اول بر مبنای نیاز جامعه باشد؛ در وهله دوم وقتی به نتیجه میرسیم باید مسیر بعد از نتیجه را نیز روشن کنیم. متاسفانه مسیر بعد از نتیجه شفاف نیست. این که دانشجو در دوره آموزشی خود از چه استادی بهرهمند شده و آن استاد تا چه میزان به آن علم تسلط واقعی دارد در آموزش پررنگ است که باید به آن بپردازیم. همچنین باید به ارتقای اساتید نیز پرداخته و به صرف دادن مقاله اکتفا نکنیم. تحول در آموزش اگر آموزش برمبنای نیاز باشد و ملاک عمل افرادی که فارغالتحصیل میشوند نتایج آن زحماتی که چه در آموزش و چه پژوهش میکشند باشد، به نظرم سبد علمی میتواند کمکم مسیر خود را پیدا کند.
در کشور نیز چون تحولات سیاسی و اقتصادی متفاوتی در دورانهایی تجربه کردیم لازم است تا یک نظامی را طراحی کنیم؛ یعنی به صرف اینکه بگوییم میخواهیم تحول در آموزش را ایجاد کرده و این تحول بهخودی خود ایجاد میشود، نخواهد بود.
یکی از بحثهایی که در این زمینه در شورای تحول داریم این است که توانستیم سند راهبردی تحول را تهیه کرده که حدود دو ماه است برای دکتر طهرانچی ارسال کردهایم که درصورت تصویب ایشان بهزودی ابلاغ خواهد شد. در صورت تایید و ابلاغ سند راهبردی تحول بهعنوان برنامه عملکردی کمیتههای تحولی مدنظر قرار گرفته و شاهد آثار آن در کشور خواهیم بود. درصورت تصویب این سند شاهد سه رکن تحول خواهیم بود؛ اسناد بالادستی در این سند(برنامه جامع علمی کشور، سند اسلامی شدن دانشگاهها و اسناد دیگر در این سند آورده و اقدامات آن نیز ذکر شده است) کمیتهها نیز تشکیل و حدود 6 کمیته از 10 کمیته طراحیشده نیز فعال شده است.
یکی از انتظارها این است که دانشگاه آزاد اسلامی بهعنوان یک نمونه و پایلوت برای بحث اجرای ایدههای تحولی عمل کند. فکر میکنید دانشگاه آزاد اسلامی میتواند این نقش را ایفا کند؟
قطعا میتواند این نقش را ایفا کند؛ درحال حاضر ظرفیتهایی در دانشگاه آزاد اسلامی وجود دارد که در داخل کشور و حتی دانشگاههای مطرح دنیا وجود ندارد. دانشگاه آزاد اسلامی توانسته در تمام نقاط کشور وجود داشته باشد و این امتیازی است که سایر دانشگاهها از آن محروم هستند. اکثر اساتید این دانشگاه در مناطق خود حضور دارند و از نظر بومی به مشکلات بومی و نیازهای آموزشی هر استان اشراف دارند. دانشگاه آزاد اسلامی باید از تجربیاتی که در این چهار دهه بهدست آورده استفاده کند. این مزیت فقط مختص به دانشگاه آزاد اسلامی است که میتواند در هر نقطهای از کشور از متخصصان مربوطه استفاده کرده و در زمینه آموزشی و پژوهشی تعریف کار کرده و فرآیند را طوری طی کند که هم بحثهای آموزشی به کیفیت لازم برسد و هم بحثهای پژوهشی و تحقیقاتی ما به سمتی برود که بتواند مشکلی را از جامعه حل کند. نتایج، بخش سومی است که باید مدنظر قرار بگیرد. هیچ سندی را ندیدم که دانشگاه منتشر کرده باشد و نتیجه خروجی آن آموزش و پژوهش دستاوردهای اقتصادی باشد. باید هم در زمینه کیفیت که ضرورت است کار کرده؛ یعنی از کسرت به قلت ولی از قلت به کیفیت حرکت کنیم تا خواسته مقاممعظمرهبری از دانشگاه آزاد اسلامی در بحث تحول آموزشی محقق شود.
بنده از سال 1370 تاکنون با تمام دانشگاههای معتبر کشور در بخش صنعت کار کردم؛ صدها پروژه تخصصی را تحقیق کرده و در صنعت 71 مورد را اجرا کردیم. از سال 94 نیز همکاری خود را بهصورت سیستماتیک با دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب آغاز کردم و درحال حاضر نیز در شورای تحول دانشگاه حضور دارم و ایمان دارم امکان این موضوع وجود دارد که از خروجی بحثهای آموزشی و پژوهشی به بحثهای اقتصادی برسیم. درحال حاضر یک دوره 2 ساله، یک دوره سه و یک دوره 5 ساله طراحی و تعریف شده است و فلسفه تمام این دورهها مشخص شده و در کوتاهمدت از کمیسیونهای تخصصی نیز استفاده خواهیم کرد تا کثرت مشکلاتی که در مسیر راه وجود دارد با همفکری و اجماعنظر تخصصی خروجی را داشته باشیم و مدیریت در جهان نشان داده است که مشکلات هر سازمان و هر دستگاه باید ابتدا از درون و راهکارهای خود سازمان حل شود و در دورههای تکاملی از شیوههای پیشرفته دیگر استفاده کنیم. پیشبینی ما این است که در این دوره 2 ساله و بخشی از دوره 3 ساله بعدی به اموری که طراحی کردیم خواهیم پرداخت. درحال حاضر به صفر تا 100 مشکلات نظام موضوعاتی که برای آن 10 کمیته تشکیل دادیم، پرداختهایم.
این 10 کمیته مشخصا چه وظیفهای برعهده دارند؟
این 10 کمیته باید بتواند تمام بحثهای پژوهشی و آموزشی که مبتنیبر نیاز جامعه است را در ابتدا استحصال کند و سپس براساس آن، تحقیقات و آموزش را مرتبط کند و خروجی آن به دستاوردهای اقتصادی برسد. این کمیتهها ممکن است افزایش پیدا کنند. در این مدل هیچ چیزی را بهعنوان قید که مانع از حرکت و مانع از ایجاد تحول شود به رسیمت نمیشناسیم. این به معنی این نیست که تمام ابزارهای لازم را دراختیار داریم بلکه به این مفهوم است که تمام ابزارهایی که موردنیاز است را باید در اختیار بگیریم.
امتیازبندی و اعلام شاخصها باید توسط یک نظام در داخل کشور صورت بگیرد
در رتبهبندی اخیر سایمگو ما در تعداد و ارجاع مقالات پیشرفت داشتیم؛ این موضوع نشان میدهد که الان پیشرفت علمی اتفاق افتاده است؛ چرا این پیشرفت علمی در زندگی مردم یا ابعاد مختلف اقتصادی کشور مشاهده نمیشود؟ با توجه به تاکیدات مقاممعظمرهبری در بحث تحول علمی فکر میکنید علاج این موضوع چیست و چقدر به دانشگاهها برمیگردد؟
یکی از اشکالاتی که در نظام علمی کشور وجود دارد این است که خودمان را متکی به این رتبهبندیها میکنیم. البته مخالف این سنجشها نیستم ما زمانی میتوانیم این رتبهبندی را ملاک قرار دهیم که این سنجشها در داخل باشد. فرض کنید در رتبهبندیهای بینالمللی رتبهای را بهدست آورده یا از دست دادهایم؛ سوال اینجاست که اگر رتبهای را بهدست آوردیم آثار آن کجاست و اگر رتبهای را از دست دادیم آثار آن کجا دیده شده است. آنها نمیتوانند بهصورت واقعی آنچه را که نیاز ماست و آنچه پاسخ به نیاز کشور است را سنجش کنند. آنها خروجیها را میبینند و خروجیها آن چیزی نیست که با نوشتن یک مقاله حاصل شده باشد. خروجیها آن چیزی است که بخشی از آن باید در بستر جاریسازی اتفاق بیفتد. سوال اینجاست که نتیجه پیشرفت علمی کجاست؟ از زمانی که در یک زمینه پاسخ مثبت میبینیم تا آن را به مرز اقتصادی برسانیم مراحل متعددی را باید طی کنیم. ولی متاسفانه بستر و سازوکار این موضوع در دانشگاهها وجود ندارد. به عبارت بهتر مرحله اول انتخاب، مرحله دوم انجام و مرحله سوم اجراست که مرحله سوم یعنی اجرا در بستر دانشگاه دیده نمیشود و دستگاههای مستقلی نیاز است که ما را ارزیابی کنند که آنها را با تاثیرات مرتبط کنیم.
باید بدانیم رشتهها به کدام سمت حرکت کرده و فارغالتحصیلان دانشگاهها چقدر جذب صنعت میشوند. باید بدانیم که چند درصد از اساتیدمان با صنعت کار کرده و میتوانند در سطح بینالمللی خدمات ارائه دهند. باید کرسیهای علمی تعریف کنیم که مستقل بوده و زیرنظر دولت نباشند تا اگر نقطهضعفی دیدند با صدای رسا در بعد آموزشی و پژوهشی مطرح کرده و پای آن بمانند. عالمترین فرد ما در دانشگاه تاجرترین فرد ما نخواهد بود و نباید باشد اما این استاد باید بتواند تاجر و عالم تربیت کند. باید یک رگولاتوری علمی در کشور ایجاد کنیم و این به معنی این نیست که باید شرایط فعلی خود را از بین ببریم. زمانی تغییر قابل قبول است که کار را بهتر کند؛ یعنی اگر قرار است تحولی رخ دهد باید آثار آن مثبت باشد و این امکانپذیر نیست مگر اینکه یک سیستم رگولاتوری را طراحی کنیم تا دانشگاهها با یکدیگر رقابت علمی کنند و خروجیهای آن اگر تاثیرگذار است در رنکینگ علمی دیده شود. به عبارت بهتر امتیازبندی، انجام رنکینگ و اعلام شاخصها حتما باید توسط یک نظام و سیستم در داخل کشور صورت بگیرد ضمن اینکه آن مفهوم بینالمللی نیز در جای خود محفوظ است.
* نویسنده: سارا طاهری، روزنامهنگار