به گزارش «فرهیختگان»، فاطمه رایگانی، دانشجوی دکتری فلسفه طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: «نمیتوانم نفس بکشم» جمله ظاهرا سادهای است که این روزها با معنایی جدید میلیونها بار تکرار میشود و در هربار تکرارش هزاران صفحه از تاریخ مبارزه با تبعیضهای نژادی را یادآوری میکند. این جمله از آخرین کلماتی بود که «جورج فلوید» سیاهپوست دقایقی قبل از مرگش زیر چکمههای پلیس آمریکا به زبان آورد و حالا تبدیل شده به نمادی از آخرین کلمات هزاران قربانی انحای مختلف تبعیض که زیر چکمههای استکبار نفسشان بریده میشود اما هیچوقت جملاتشان بهگوش مجامع جهانی نمیرسد. هزاران مسلمان کشتهشده در جنگهای ضدعربی و ضداسلامی آمریکا و رژیمصهیونیستی و هزاران سیاهپوست کشتهشده و سرکوبشده رژیم آپارتاید آفریقایجنوبی نمونهای برجسته از این خروار است.
آپارتاید چیست؟
آپارتاید (Apartheid) یا جدانژادی، واژهای به زبان آفریکانس (Afrikaans) است که میتوان آن را بهنوعی از تبعیض نژادی (Racism) در آفریقایجنوبی ارجاع دارد. این فرهنگ استبدادی مبتنیبر اندیشه baasskap (برتری سفیدپوستان)، اکثریت سیاهپوست آفریقایی را تحت سلطه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اقلیت سفیدپوست برده بود و محرومیتهای وحشیانهای را برای آنان رقم میزد. این فرهنگ اگرچه همواره در آفریقایجنوبی جریان داشت اما در سال ۱۹۴۸ بهعنوان یک سیاست قانونی و رسمی تثبیت شد و تا سال ۱۹۹۱ ادامه یافت. براساس این سیاست وحشیانه، ملت سیاهپوست مجبور بودند در ایالتهایی محروم و محدود زندگی کنند بدون اینکه حق خروج از آنجا را داشته باشند. آنها حتی حق شرکت در مراسم ملی و مذهبی را نیز نداشتند و از کلیه امتیازات و امکانات محروم میشدند. بین سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۳ بیش از ۳.۵ میلیون آفریقایی در پی این قوانین خانههای خود را از دست دادند و مجبور شدند به نواحی مشخصشده نقلمکان کنند.
با این اقدامات کمکم آپارتاید خشم عدالتطلبان را برانگیخت و جنبشهای اثرگذاری را در قرن بیستم بهراه انداخت. در دهه هفتم و هشتم این قرن، مقاومتهای داخلی علیه آپارتاید سرکوبهای خونینی را از جانب رژیم بهراه انداخت و هزاران نفر در این مسیر به کام مرگ یا زندان کشیده شدند.
نلسون ماندلا، مهمترین چهره مبارزه با آپارتاید در آفریقایجنوبی است که در آگوست 1962 در پی اقدامات ضدآپارتایدیاش برای بار چندم دستگیر و به حبس ابد محکوم شد و تا سال 1990 در زندان بهسر برد. او پس از آزادی از زندان مبارزاتش را ازسر گرفت و سرانجام این مبارزات به لغو رسمی آپارتاید و سپس ریاستجمهوری او منجر شد.
امامخمینی(ره) الهامبخش حرکتهای ضدآپارتاید
نلسون ماندلا پس از آزادی از زندان رژیم آپارتاید، ضمن حرکتهای سیاسی و اجتماعیاش بارها به الهامات امامخمینی(ره) در این مسیر اذعان کرد. او امامخمینی را بیدارگر همه موحدان عصر خود میدانست که نهفقط رهبر انقلاب ایران که رهبر تمام نهضتهای آزادیبخش جهان است. ماندلا در دوران ریاستجمهوریاش دوبار به ایران آمد و هر دوبار در دیدار با آیتالله خامنهای تاکید کرد که امام در مبارزات ضدآپارتایدی امیدبخش مردم آفریقایجنوبی بوده است. علاوهبر نلسون ماندلا بسیاری از نخبگان فکری و سیاسی فعال در این نهضت نیز بر همین عقیدهاند که امام امیدبخش مبارزاتشان بوده است. «ژرالد هورن»، استاد دانشگاه هیوستون تگزاس در گفتوگوی اختصاصی با ایرنا اعلام کرد: «نهضت امامخمینی(ره) سرانجام زمینه پیروزی مبارزات مردم آفریقایجنوبی و دیگر کشورهای منطقه جنوب آفریقا را بر آپارتاید و حامیان غربی آن فراهم کرد.» حنیف هندریکس، عضو مسلمان پارلمان آفریقایجنوبی نیز در مصاحبهای با RNA گفت: «ما امیدی به پیروزی بر رژیم آپارتاید نداشتیم. امامخمینی بود که با پیروزی بر رژیم طاغوت برای مردم ما ایده مبارزه و آزادی را زنده کرد.»
اما فارغ از نقلقولها و سخنان، از منظر اندیشهای و معنوی چه چیز آیتالله خمینی و انقلاب اسلامی را منبعی الهامبخش و امیدآفرین برای مبارزان و فعالان علیه رژیم نژادپرست آپارتاید بدل کرده بود؟ شاید بتوان پاسخ این موضوع را در دو محور خلاصه کرد:
• اصل نهضت امامخمینی(ره) بهعنوان یک حرکت آزادیبخش که توانست با اتکا بر نیروی ایمان و بسیجکردن مستضعفان ایران رژیم استبدادی را به زانو درآورد و نظام اسلامی را برپا کند، نمونهای بود که برای همه مستضعفان عالم الهامبخش و امیدآفرین بود و پیام «ما میتوانیم در مقابل ظلم بایستیم» را صادر کرد.
• موضع امام درباره دو رژیم غاصب صهیونیستی و آپارتایدی آفریقایجنوبی، در شرایطی که قدرتهای غربی از این دو حمایت همهجانبه میکردند، مستقیما مردم فلسطین و سیاهپوستان آفریقایی را به مقاومت فراخواند. امامخمینی(ره) چندماه قبل از پیروزی انقلاب اعلام کرده بود نظام اسلامی برای برقراری ارتباط با دنیا محدودیتی ندارد و باب گفتوگو را با همه باز خواهد کرد مگر رژیم غاصب اسرائیل و نظام نژادپرست و آپارتایدی آفریقایجنوبی که هیچکدام مشروعیت ندارند و حتی فروش نفت به آنها نیز متوقف خواهد شد. بعد از انقلاب نیز امام دقیقا همین سیاست را پیش گرفت.
مجموع این دو اتفاق حرارت مبارزان آفریقایی را علیه رژیم نژادپرست آپارتایدی بیشتر کرد و پیروزی آنان را رقم زد.
چرا نه به آپارتاید و رژیم صهیونیستی؟
خداوند در قرآن کریم همواره اصل را بر صلح قرار داده است. مگر آنجاکه عدالت زیرپا گذاشته شود. در چنین شرایطی ایجاد صلح تنها از راه برقراری عدالت میگذرد. همچنان که خداوند پیامبران را فرستاد تا هرکجا مستقر شدند مردم را به برپایی عدالت فرابخوانند. انقلاب اسلامی نیز بهعنوان تداومبخش حرکت انبیا همین اصل را محور تمام سیاستهای داخلی و خارجی خود قرار داد و با همین رویکرد حرکتش را بر استکبارستیزی بنا کرد. استکبار همان چیزی است که در مقابل جریان فطری انسانها ایستاده و جلوی برقراری عدالت توحیدی را میگیرد. نظام توحیدی درصورتی میتواند استقرار بیابد که به جنگ استکبار برود.
امامخمینی(ره) با آغاز حرکت ضداستبدادی و استکبارستیزانهاش دوگانه اسلام و استکبار را در عصر جدید عالم پررنگ کرد تا جهت مبارزه همه حقخواهان عالم را روشن کند. فرقی نمیکند استکبار لباس دین مانند داعش و امثال آن به تن داشته باشد یا کفر. هرکجا که کسی در مقابل فطرت انسان بایستد پرچم طاغوت بالا رفته و برعهده موحدان است که با آن مبارزه کنند.
توحید روح مکتب امام است که برمبنای آن همه انسانها، با بهرهمندی از نیروی عقل و فطرت، آزاد و برابر آفریده شدهاند و پس از آفرینش، میزان بندگیشان برای خدا ارزش آنها را مشخص میکند. پس هیچکس حق ندارد به حقوق اساسی آنان تعارض کند. حق همه انسانهاست که در جامعه مبتنیبر عدالت زندگی کنند و از مواهب آن بهرهمند شوند.
اولین مخالفان و معارضان سرسخت اقامه عدل روی زمین مستکبران هستند که تا بر تمام عالم غلبه پیدا نکنند و بر همه منابع عمومی و بینالمللی تسلط نیابند دست از ظلم و بیعدالتی برنخواهند داشت. آنها برای رسیدن به اهداف خود استقلال ملتها را به غارت میبرند و آزادی آنها را سلب میکنند. برای همین است که جمهوری اسلامی با شعار استقلال و آزادی دشمن اصلی خود را در این عالم به تاراجبرندگان این دو عنصر معرفی میکند. شیطان بزرگ بودن آمریکا، غده سرطانی بودن رژیمصهیونیستی و نامشروع بودن رژیم آپارتایدی آفریقایجنوبی در مکتب امام و لزوم مقابله دائمی با سیاستها و رفتارهای آنها نیز برمبنای همین منطق شکل گرفته است. البته تفاوت آمریکا با دو رژیم نام برده شده دیگر در این است که در ظاهر مشروعیت خود را از ملتش گرفته اما هم رژیمصهیونیستی و هم آفریقایجنوبی با حذف اکثریت کشوری که آن را به بند کشیده بودند رژیمی تماما نامشروع برپا ساختند که هیچ ملتی به آن تعلق ندارد. پس هرگونه مماشات با این دو، مخالف اصل توحید و حرکت عدالتمحور مبتنیبر آن است. رژیم آپارتاید با فعالکردن احساسات نژادپرستانه ضدسیاهپوستی و رژیم صهیونیستی با بیدارکردن گرایشهای ضدعربی در منطقه خود، وحشیانهترین شکل تبعیضهای نژادی را به نمایش گذاشتند و جنایات زیادی مبتنیبر همین سیاست رقم زدند.
آپارتاید هنوز زنده است
سیاستهای آپارتایدی در آفریقایجنوبی بهطور رسمی ملغی شد اما جریان آپارتاید و انحای مختلف تبعیض نژادی در این عالم همچنان باقی است و رژیمصهیونیستی و آمریکا پرچمداران این بیعدالتی بزرگ هستند. سیاستهای عربستیزانه صهیونیستها تا جایی ملت فلسلطین را زیر ستم و محدودیتهای ضدانسانی برد که در 15 مارس 2017 سازمانملل متحد برای نخستینبار، آنها را به برپاکردن «رژیم آپارتاید» علیه فلسطینیها متهم کرد. آمریکا نیز در تمام این سالها حامی تمامقد این جنایت بوده و این اواخر نیز با طرح موسوم به «معامله قرن» این جنایت را به اوج رساند. میزان خشونت نهفته در این طرح بهحدی است که 50 تن از سیاستمداران سابق اروپا که بین آنها اسامی افرادی چون زیگمار گابریل وزیر امور خارجه سابق آلمان، خاویر سولانا دبیرکل سابق ناتو و همچنین ژان کلود یونکر رئیس سابق پارلمان اروپا به چشم میخورد، در نامهای سرگشاده این طرح را یادآور سیاستهای تبعیضآمیز در آفریقایجنوبی در دوران آپارتاید دانستند.
البته سیاستهای آپارتایدی آمریکا محدود به همین حمایتها نیست. ماجرای «جورج فلوید» تنها نمونهای از سیاستهای ضدانسانی آمریکا در مقابل شهروندان سیاهپوست خود است که با آمدن ترامپ شدت یافته است. سالهاست در این کشور نرخ بیکاری سیاهپوستان دوبرابر سفیدپوستان است و تنها 47 درصد آنها صاحب خانه هستند؛ دانشآموزان سیاهپوست سهبرابر بیشتر از سفیدپوستان تعلیق یا اخراج میشوند و 67 درصد پزشکان با سیاهها رفتار نژادپرستانه دارند. این مساله که از نظر پزشکی یک جنایت محسوب میشود در بحران کرونا بهخوبی خود را نشان داد. با اینکه درصد جمعیت سیاهپوستان در این کشور بسیار کمتر از سفیدهاست اما نرخ مرگومیر آنها بر اثر این بیماری بسیار بالاتر بوده و طبق گزارش نیویورکتایمز، امکانات پزشکی کمتری دراختیار آنها قرار میگیرد و اینها همه جورج فلویدهایی هستند که سالهاست حنجرههایشان زیر چکمههای آمریکا خاموش میشود.
تمام این گزارشها نشان میدهد آپارتاید با همان قوت گذشته خود با صورتهای دیگری در جهان حیات دارد و همین نکته بار خطیر مبارزه با بیعدالتیهای آپارتایدی را بر دوش حقخواهان عالم سنگین و سنگینتر میکند؛ بدونشک در این راه رویکرد مقاومانه و مقتدرانه امامخمینی(ره) و انقلاب اسلامی ایران دربرابر ظلم میتواند کارساز باشد.