به گزارش «فرهیختگان»، ۲۷ ماه از کارزار فشار حداکثری علیه ایران میگذرد و اصلیترین افراد این تیم یکییکی از کاخ سفید خارج میشوند، چندی پیش جان بولتون اخراج شد و حالا برایان هوک، رئیس گروه ویژه اقدام ایران از وزارت خارجه آمریکا خارج شده است.
این اتفاق در شرایطی رخ میدهد که تنها دو ماه تا موعد اولین غروب برجام باقی مانده و با فرارسیدن نیمه مهرماه تحریمهای تسلیحاتی ایران برطرف میشود و اگر وضعیت سیاسی به همین منوال طی شود تمام تلاشهای ایالات متحده بر باد خواهد رفت و فقدان قدرت اجماعسازی علیه ایران بیش از هر زمان دیگری در شورای امنیت سازمان ملل نمایان خواهد شد. از طرف دیگر حدود سه ماه تا انتخابات ریاستجمهوری آمریکا باقیمانده و ترامپ همچنان نتوانسته یکی از پروندههای مهم و وعدههای اصلی خود در حوزه سیاست خارجی که همان کشاندن ایران پای میز مذاکره و انعقاد یک تفاهم جدید با تهران بوده را نهایی کند، البته شاید این هدف تنزلیافته آن چیزی باشد که افرادی چون جان بولتون در ذهن داشتند چراکه آنها میخواستند اساساً حکومتی بهنام جمهوری اسلامی برپا نباشد و حتی وعده کرده بودند تا با پایان سال ۹۷ جشن سقوط ایران را بگیرند، اما خب امروز ماهها از آن موعد میگذرد و نهتنها ایران و جمهوری اسلامی روی پای خود ایستاده، بلکه نشانههای بیشتری برای فائق آمدن ایران بر فشار حداکثری نمایان شده است. مثال سادهای که بارها باید آن را تکرار کرد (چراکه نمونه بسیار مهمی از ناکارآمدی سیاست فشار حداکثری است) ماجرای شکلگیری روابط ایران با ونزوئلاست، روابطی که فصل جدید آن با ارسال 5 نفتکش بزرگ حامل بنزین به این کشور آمریکای جنوبی آغاز شد (آنهم با جیپیاس و رادارهای روشن و پرچمهای برافراشته ایران) و با تجارت کالاهای دیگر ادامه یافت و حالا کار بهجایی رسیده که سازمان اتکا در کاراکاس شعبه بزرگی از فروشگاههای زنجیرهای خود را احداث کرده و حجم زیادی از کالا را برای فروش در کاراکاس ارائه کرده است.
در این شرایط برایان هوک که مهره اصلی آمریکاییها برای تحریم و استفاده از آن برای پیشبرد فشار حداکثری بود از وزارت خارجه آمریکا خارج شده و الیوت آبرامز که پیش از این مسئولیت مشابهی در وزارت خارجه آمریکا درخصوص ونزوئلا داشت جایگزین وی شده است.
خروج هوک و پروژههای جاری آمریکا
هوک در ماجرای فشار حداکثری نقشی مرکزی و محوری داشت. رئیس سابق گروه اقدام ایران در این دو سال هرچه میتوانست انجام داد تا کمپین فشار حداکثری هم شامل کشورهای متعددی باشد و هم اینکه همه ابزارها برای تکمیل فشار بهکار گرفته شوند، او در همین ماههای اخیر تلاشهای زیادی کرد تا با سفر به کشورهای عربی، گروهی از آنها را برای مقابله با ایران متحد و هماهنگ کند، علاوهبر این رایزنیهای زیادی را هم با اعضای دائم و غیردائم شورای امنیت سازمان ملل داشت تا شاید آنها بتوانند با ایجاد یک گروه حداکثری در مقابل مقاومتهای کشورهایی چون چین و روسیه بایستند.
در این مدت برایان هوک اولا تلاش کرد اعضای گروهی 1+5 را مجاب کند که آمریکا امکان استفاده از ظرفیت مکانیسم ماشه را دارد که البته ناکام بود و حتی اروپاییها هم اعلام کردند برداشت کاخسفید از متن توافق اشتباه است و از آنجایی که واشنگتن از توافق خارج شده، امکان استفاده از فرآیند اسنپبک را ندارد و بعد از آن دستورکار جدید را به جریان انداخت و ذیل آن تلاش کرد با ارائه پیشنویس یک قطعنامه به اعضای شورای امنیت سازمان ملل موافقت آنها برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران را کسب کند که در این مساله هم ناموفق بود و اعضای شورای امنیت بهویژه روسیه و چین بهعنوان اعضای دائم و دارای حق وتو سرسختانه با این پیشنهاد به مخالفت پرداختند. همین دو روز پیش و همزمان با انتشار خبر تغییر برایان هوک بود که چینیها مجددا از برجام حمایت کرده و مخالفت خود با قطعنامه جدید را اعلام کردند. حالا چند روزی بیشتر تا موعد ارائه پیشنهاد تصویب قطعنامه مورد نظر آمریکا به شورای امنیت باقی نمانده و قرار است در جلسه آتی درمورد آن بحث و تبادل نظر شود و از آنجایی که موضع آمریکا به هیچ عنوان جلو نیست و همچنان این کشور نتوانسته همراهی کشورهای دیگر را بهدست آورد، تغییر برایان هوک بسیار معنادار بهنظر میرسد. همین شرایط هم هست که باعث شده گاردین درباره خروج هوک بنویسد: «بلندپروازیهای هوک بدون دستاورد پایان یافت.»
ترامپ و ماجرای ساختن یک مقصر
دونالد ترامپ فاصله زیادی با انتخابات ندارد و طبق برخی نظرسنجیها از شرایط مساعدی در میان رایدهندگان آمریکایی برخوردار نیست. از اینرو بهنظر میرسد که او درحال تلاش است تا با راهکارهای مختلف، حجم فشارها و انتقادات را کم کند و شرایط خود را در افکار عمومی آمریکا بهبود بخشد. یکی از این راهکارها که در برخی تحلیلهای این چند روز مشاهده میشود، ساختن مقصر در پروژههایی است که ترامپ در دوره قبلی انتخابات وعده تحقق آنها را داده بود، ولی پس از گذشت 4 سال هنوز به نتیجه نرسیده است. یکی از این پروژهها پرونده ایران است و حالا بسیاری معتقدند خروج برایان هوک نهتنها استعفایی خودخواسته نبوده که راهکاری برای خروج ترامپ از زیر فشارهاست و احتمالا در روزهای آتی این برایان هوک است که بهعنوان مقصر اصلی در شکست فشار حداکثری معرفی خواهد شد.
الیوت آبرامز کیست و چه تئوریهایی در سر دارد؟
همچنانکه گفتیم فرصت برای ترامپ بسیار محدود است و او ناچار به تغییر استراتژی در مقابل ایران است، ولو به اینکه این استراتژی مستلزم کمرنگ شدن فشار حداکثری در حوزه اقتصادی، و استفاده از ابزارهایی در مدیریت رسانهای، تبلیغاتی و افکار عمومی باشد.
الیوت آبرامز، دیپلمات و حقوقدان 72 ساله آمریکایی، شخصیتی امنیتی دارد و سالهاست در پستهای متفاوتی در حاکمیت آمریکا فعال است. او در ابتدای انقلاب اسلامی ایران بهعنوان دستیار وزیرخارجه ایالاتمتحده در دولت رونالد ریگان، فعالیت کرده است. آبرامز سالها پیش و در ماجرای مک فارلین جزء تیمی بود که با برخی مقامات در ایران وارد مذاکره شد و بعدها با لو رفتن این مذاکره یا بهتر بگوییم معامله پنهانی در آمریکا محاکمه شد.
در سال ۱۹۹۱ او گناهکاری خود در گمراه کردن کنگره آمریکا در مورد پرونده ایران-کنترا را پذیرفت هرچند چندی پس از محاکمه توسط جرج بوش پدر بخشیده شد. از اینرو باید گفت که او سابقه مذاکره با برخی مقامات ایران را در کارنامه دارد و بیگانه با ورود به یک مذاکره پنهانی با تهران نیست.
آبرامز اما از آن تندروهایی است که در این سالها در پروژههای مختلف ایالات متحده برای ایجاد آشوب، اغتشاش و کودتا در کشورهای مختلف دخالت داشته است، سوابق کاری وی در جریان جنایتها در السالوادور، حمایت از شورشیهای نیکاراگوئه، فشار و ایدهپردازی برای شکلگیری جنگ 2003 آمریکا با عراق و این مورد آخر در پرونده ونزوئلا، شاهدی بر این مدعاست. او از سال 2019 مسئولیت پرونده ونزوئلا در وزارت امور خارجه آمریکا را برعهده گرفته است که میتوان مهمترین اقدام او در این مدت را معرفی و حمایت از خوان گوایدو بهعنوان رئیسجمهور خودخوانده ونزوئلا دانست.
آبرامز البته صرفا از سال 2019 در پرونده ونزوئلا دخیل نبوده و سالهاست که از موثرین در اقدامات ایالات متحده درخصوص ونزوئلا شناخته میشود، چنانکه در سال 2002 و چندی بعد از کودتای نافرجام آمریکا علیه مادورو، فاش شد که وی یکی از نفرات اصلی در شکلدهی به این کودتا بوده است.
درخصوص ماجرای ونزوئلا باید نکته مهمی را مدنظر داشت و آن این است که با تمام تلاشهایی که در این یک دهه درخصوص این کشور صورت گرفته است و آمریکاییها تلاش کردهاند تمام ظرفیتها از تحریم اقتصادی و حمله سایبری تا اغتشاش و حتی کودتا را نه یکبار که چند بار بهکار گیرند، همچنان از رسیدن به هدف اصلی خود باز ماندهاند، به این معنا که با وجود همه این فشارها، هنوز دولت ونزوئلا سرپاست و این فاصله زیادی با هدف نهایی آمریکا دارد (هرچند نتیجه این فشارهای آمریکا تخریب بسیاری از زیرساختها و توانمندیهای اقتصادی ونزوئلا باشد) و لذا میتوان به این صورت جمعبندی کرد که مسئول پروژه به سرانجام نرسیده ونزوئلا حالا مسئولیت جدیدی درقبال پروندهای سختتر و دشوارتر بهدست گرفته است.
چه چیزی در پیش است؟
شواهد و قرائن حکایت از این دارد که امروز اگر ایران اوج فشارهای اقتصادی و سیاسی را پشت سر نگذاشته باشد، در اوج آن قرار دارد. فشار حداکثری و توانمندی آمریکاییها برای اعمال آن همینی است که فعلا مشاهده میشود. امروز با وجود ضرباتی که به اقتصاد ایران وارد شده مشخصا فضایی جدید هم در مقابل کشور قرار گرفته و بعد از آغاز تجارت پرسود با ونزوئلا، مسیر همکاریهای بلندمدت و استراتژیک با چین و روسیه هم تسهیل شده است، مسالهای که آمریکاییها در این ایام خود را بهخاطر آن به زمین و زمان زدهاند و هرچه توانستهاند انجام دادهاند تا مانع اجرای آن شوند. علاوهبر این آنها در شورای امنیت هم ناموفق بودهاند و فرصت زیادی پیشرو ندارند تا بتوانند از نتیجه فشار حداکثری در انتخابات نوامبر بهره ببرند. از اینرو درکنار تحریمهایی که حفظ خواهند شد، باید گزینههایی چون افزایش اقدامات اطلاعاتی و امنیتی را هم مفروض دانست آنچه مدتی است دوباره اوج گرفته و تلاش میشود ضرباتی به ایران و جریان مقاومت در منطقه وارد شود. حضور آبرامز هم اگرچه تقویتکننده جناح تحریمها ارزیابی نمیشود، احتمالا بهمنظور توانمند کردن همین دست اقدامات و ابزارها صورت گرفته تا یک شیفت استراتژیک در مواجهه آمریکا با ایران روی دهد، هرچند در فرصتی 2 یا 3 ماهه و در کنار محدودیتهای بسیار زیاد آمریکا در این روزها عملا امکان اجرای بسیاری از این دست ایدهها از قبل منتفی است. لذا باید منتظر بود و دید آبرامز توانمندیهای بیشتری نسبت به هوک دارد یا یک عقبگرد تاریخی رقم خورده است.
* نویسنده: علی جمشیدی، دبیرگروه سیاسی
اخبار مرتبط: