
جنگ با داعش برای جلوگیری از گسترش قلمرو این گروه در لیبی و نیز مبارزه با قاچاق هزاران مهاجر از لیبی به اروپا از دیگر ماموریتهای مهم سراج است. پدر این مهندس معمار 56 ساله هم در دوران حکومت قذافی وزیر بود. سراج که از قبیله تبروک است و با تمام قبایل رابطهای نزدیک دارد با توافق سازمان ملل و حامیان غربی لیبی به نخستوزیری این کشور منصوب شد؛ اما هنوز هم در شرق این کشور قدرت او را به رسمیت نمیشناسند و سراج را «عروسک خیمه شب بازی غرب» میدانند. هفتهنامه آلمانی اشپیگل به تازگی گفتوگویی با سراج انجام داده است که بخشی از آن در ادامه میآید.
جناب نخستوزیر آیا خودتان را فرد مناسبی برای رهبری لیبی میدانید؟
بهتر است چنین سوالی را از مردم لیبی بپرسید. امروز لیبی موقعیت بسیار پیچیدهای دارد و زمانی که به ریاست شورای ریاستجمهوری این کشور منصوب شدم از هر نظر آماده بودم و برای برقراری ثبات در لیبی نیازمند کمکهای محلی و بینالمللی هستیم.
لیبی هیچ ساختار قدرتی حتی در طرابلس ندارد. اوضاع در شرق این کشورکه ناامیدکنندهتر هم هست. این گفتوگو را هم در یک پایگاه دریایی انجام میدهیم. خودتان هم هنوز به گروههای شبهنظامی برای حفاظت از خود اعتماد میکنید. پس چه ارتباطی میان شما و مردم لیبی وجود دارد؟
در روزهای اول که نخستوزیر شدم اوضاع اینگونه بود که شما توصیف کردید اما اکنون اوضاع کمی بهتر است. نهاد نخستوزیری را در ساختمان اصلی دولت در طرابلس ایجاد کردهایم و اغلب از آن استفاده میکنیم. اما گاهی اوقات هم از این پایگاه دریایی برای تشکیل جلسات دولت بهره میبریم.
خودتان احساس امنیت میکنید؟
اغلب اوقات.
تاکنون هیچ تلاشی برای حمله به این پایگاه دریایی صورت نگرفته است؟
نه. ما عربها اعتقاد داریم که زندگی و مرگ در دست خدا است. پس نباید چندان نگران بود.
ماه مارس و زمانی که شما از مسیر دریایی از تونس راهی لیبی شدید تا قدرت نصفه و نیمه را در این کشور بحران زده در دست بگیرید از حمایت مردم برخوردار بودید اما اکنون اوضاع فرق کرده است. شرایط در لیبی بیثباتتر شده و به تبع آن، حمایت مردم از شما هم کاهش یافته است. آیا این توانایی را در خود میبینید تا باز هم به مردم امیدواری بدهید؟
من تا 30 مارس 2016 رسما نخستوزیر نبودم اما از آغاز نخستوزیری بلافاصله با بحرانها و چالشهایی روبهرو شدیم که یادگاری از دولت قبل یا رژیم گذشته بود. ما هیچ منبع مالی در اختیار نداریم و صادرات نفت هم متوقف شده است. بنابراین درآمدی نداریم تا با کمک آن بتوانیم بر بحرانها و مشکلات فائق آییم. حتی مالیات هم پرداخت نمیشود. اما خوشبختانه به تازگی به رقمی معادل یک و نیم میلیارد دینار لیبی دست یافتهایم و توانستیم کمی از مشکلات را برطرف کنیم. این رقم هفت سال پیش معادل یک میلیارد یورو بود اما با سقوط ارزش دینار، بسیاری از ارزش خود را از دست داده است. اولویت برای ما حل معضل کمبود برق در کل کشور است و به کمک زیادی برای حل این مشکل نیاز داریم.
با افزایش مهاجرتها و ادامه حملات گروههای شبه نظامی این مشکل حل میشود؟
این دو مورد تنها موانع حل معضل کمبود برق نیستند. گرمای طاقت فرسای تابستان و از کار افتادن بسیاری از نیروگاهها وضعیت را بحرانیتر کرد. از سوی دیگر بانکها هم تقریبا ورشکسته هستند. مردم و تجار طی سالهای اخیر 24 میلیارد دینار از پولهای خود را از بانکها خارج کردهاند و منابع مالی در اختیارمان نیست.
مدارس و دانشگاهها بازگشایی شده اما هنوز هم جوانان در حال پیوستن به داعش هستند. تقریبا هیچ فرصت شغلی هم وجود ندارد.
درست است. فرصتهای شغلی معدودی آن هم در بخش خدمات عمومی وجود دارد. برای ایجاد شغل ما نیاز به رشد اقتصادی داریم اما اصلا در حال حاضر اقتصادی در لیبی وجود ندارد. باید هر چه سریعتر صادرات نفت خود را که از زمان درگیری حکومت قذافی با مخالفان متوقف شده، از سر بگیریم ولی برای این کار هم به کمک نیاز داریم. تقریبا هیچ پالایشگاه سالمی در لیبی باقی نمانده است. متاسفانه نفت موتور محرک اقتصاد ما است و آن چنین وضعی دارد. با این وجود تلاشهایی کردهایم و مذاکراتی برای اتحاد میان شرق و غرب لیبی صورت گرفته که نتایج مثبت آن بهزودی نمایان میشود.
از نگاه شما چرا داعش توانست در لیبی قدرتنمایی کند؟
اصلیترین دلیل فقدان امنیت در کشور پس از سقوط حکومت قذافی بود.
منظورتان کمبود پلیس و نیروی نظامی و فروپاشی جامعه قبیلهای است که مطیع قذافی و پشتسر او قرار داشت؟
دقیقا. ما بارها به این نکته اشاره میکردیم اما گوش شنوایی در دنیا نبود. هیچ قدرتی حاضر نبود کمک مورد نیازمان را برای مقابله با داعش در اختیار لیبی بگذارد. اما وضعیت فرق کرده و برای مثال آمریکا کمکهای خوبی برای مقابله با داعش در اختیارمان گذاشته است.