به گزارش «فرهیختگان»، در دنیای کنونی که ماراتن علمی میان کشورها قوت بیشتری گرفته و رقابت بر سر پیشرفتهای علمی، هدف و معیار توسعه کشورها محسوب میشود، عمدتا مسئولیت نظام آموزشعالی، بهواسطه اهمیت تربیت نیروهای توانمند بیشتر از گذشته است. توسعه همهجانبه یک کشور نیاز به دانش دارد و دانش ازطریق نیروهای انسانی تحصیلکرده در خدمت توسعه کشور قرار میگیرند. از اینرو است که کشورها به فراخور وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود، چشماندازها و برنامهریزیهای مختلفی را برای پیشرفت نظام آموزشعالی و پرورش نیروهای نخبه تدوین میکنند. در این میان بروز برخی حوادث و اتفاقات در یک کشور میتواند نظام آموزشعالی را همسو با سایر حوزهها دچار آسیب کند. در این گزارش قصد داریم وضعیت آموزشعالی در کشور سوریه را مورد ارزیابی قرار دهیم و از آنجاکه سوریه از سال 2011 با جنگهای داخلی و درگیریهای پیاپی مواجه بوده، لذا روند آموزشی این کشور تحولات قابلتوجهی را پشتسر گذاشته است. شاید برای مردم سوریه که از نزدیک با اتفاقات رخداده در این کشور در ارتباط بودهاند، مقیاس ویرانیها و آسیبهایی که به بخشهای مختلف کشور وارد شده، ملموستر باشد. کشته و زخمیشدن صدها هزار نفر از مردم این کشور، آوارگی و پناهندگی بسیاری از خانوارها، بروز بحرانهای اقتصادی، تعطیلی مدارس و دانشگاهها و گریختن معلمان و اساتید و دانشجویان به خارج از مرزهای این کشور و بهطور کلی خروج کشور از ریل توسعه، طبیعتا پیامدهای ناگواری را ازجمله عدم پیشرفت آموزشعالی بههمراه داشته است.
نظام آموزشعالی سوریه پیش از جنگ
یکی از پیامدهای وخیم جنگ داخلی سوریه وضعیت بغرنج دانشگاههای این کشور است. البته ناگفته نماند که وضعیت دانشگاههای سوریه، حتی قبل از این جنگ نیز بدون مشکل نبود، تا جاییکه طبق آمار تا پیش از جنگ، حدود پنج میلیون شهروند سوری ازجمله بسیاری از اساتید، دانشجویان و افراد مایل به تحصیل را مجبور به ترک کشور کرد. باوجود این گفته میشود سوریه تا پیش از جنگ، از جامعترین و قدیمیترین نظام آموزشی در بین کشورهای عربی برخوردار بوده است. پس از تاسیس دولت سوریه در سال 1946، تنها یک دانشگاه، آن هم در پایتخت سوریه یعنی دمشق با نام «دانشگاه دمشق» وجود داشت که در سال 1923 تاسیس شده بود. در سال 1958 یک دانشگاه در شهر حلب و پس از آن در دهه 1970 دو دانشگاه دیگر در لاذقیه و حمص با هدف تحکیم رژیم حزب بعث به رهبری حافظ اسد تاسیس شدند. پس از درگذشت حافظ اسد و شروع زمامداری پسرش، بشار اسد، سه دانشگاه دولتی دیگر و 20 دانشگاه خصوصی نیز در سوریه افتتاح شد. تاسیس دانشگاههای خصوصی در این کشور موجب شد بار آموزشی تا حد زیادی از روی دانشگاههای دولتی برداشته شود. هرچند هزینه ورود به دانشگاههای خصوصی نسبتبه تحصیل در دانشگاههای دولتی چندین برابر بود و اقشار کمتری توانایی تحصیل در دانشگاههای خصوصی را داشتند، اما باوجود این، تاسیس دانشگاههای خصوصی گامی در جهت ارتقای نظام آموزشی این کشور بود. به اذعان کارشناسان، در آن زمان (تا پیش از سال 2011) نظام آموزشعالی سوریه یک نظام آموزشی با روشهای تدریس و برنامههای درسی قدیمی بود که همواره موردانتقاد قرار داشت و اساتیدی که تحصیل در خارج از کشور، بهویژه کشورهای اروپایی و آمریکایی را تجربه کردند، این نظام آموزشی را ناکارآمد میدانستند.
یکی از نقدهای وارده به سبک آموزشی دانشگاههای سوریه این بود که تدریس تئوری و نظری و مبتنیبر حفظیات از روی کتاب، در اولویت قرار داشت. همچنین تبادلنظر آزاد و مشارکت در گفتوگو میان استاد و دانشجو جایگاه چندانی در دانشگاه نداشت. حقوق ناچیزی که اساتید در دانشگاههای دولتی دریافت میکردند، انگیزهای برای تدریس به روشهای مدرن و مشارکت دادن دانشجویان در بحثهای کلاسی را برای اساتید باقی نمیگذاشت. درواقع اکثر قریببه اتفاق استادان دانشگاههای دولتی، علاوهبر تدریس در دانشگاه، شغل دوم دیگری نیز داشتند و ترجیح میدادند با حضور در کلاسهای دانشگاهی و تدریس از روی کتاب، اندک حقوق پرداختی از دانشگاه را دریافت کنند. در این میان، تاثیر اتفاقات سیاسی بر روند فعالیت دانشگاهها و نظام آموزشعالی سوریه بسیار زیاد بود و بهعبارتی مانع از حرکت درست دانشگاهها درجهت تحقیق و پژوهش و انجام فعالیتهای دانشجویی میشد.
جنگ و آموزشعالی در سوریه
این روال ادامه داشت تا اینکه در سال 2011 جنگ داخلی سوریه آغاز شد. بهدنبال شدتگرفتن درگیریها در این کشور، تعداد قابلتوجهی از دانشگاههای خصوصی تعطیل شد. دانشجویان و اساتید دانشگاههای دولتی نیز یا از حضور در دانشگاه منصرف شدند یا به شهرها و کشورهای دیگر گریختند. با طولانی شدن جنگ، مطبوعات محلی سوریه در این زمینه نوشتند: «سالها جنگ بهطور کلی منجربه فرسایش شدید در دانشگاههای سوریه شده است. تعداد دانشجویان به میزان قابلتوجهی کاهش یافته است و یکپنجم کادر آموزشعالی سوریه کشور را ترک کردهاند. در دو سال ابتدایی جنگ هزار و 629 دانشآموز و بیش از صدها دانشجو در حملات و یورشها کشته شدند.» نکته قابلتوجه این است که در جنگ داخلی سوریه، بسیاری از دانشگاهها بین جبههها و در مواردی تحت آتش مستقیم قرار گرفتند. بهعنوان مثال، علاوهبر دانشگاه حلب، که شاهد نبردهای شدیدی بود، هنگام درگیری در این شهر بین نیروهای دولتی و خیزشهای ارتش آزاد سوریه، دانشگاه دولتی فرات در شهر دیرالزور در شرق سوریه نیز متحمل خسارات شدیدی شد. پس از آن نیز محوطه این دانشگاه بارها و بارها توسط داعش بمباران شد. آمارها نشان میدهد در آستانه درگیریهای سال 2011 و آغاز جنگ در سوریه، 350 هزار دانشجو در دانشگاههای این کشور مشغول تحصیل بودند. همچنین هشتهزار مدرس و استاد دانشگاه، در این دانشگاهها تدریس میکردند، درحالیکه آمار سال 2018 گویای آن است که اکنون دو هزار دانشجو در سوریه مشغول تحصیل هستند و بیش از صدها هزار دانشجو به کشورهای دیگر مانند ترکیه و اردن پناهنده شدهاند.
فعالیت 60 درصد موسسات آموزشی سوریه
اگرچه از شدت درگیریها در اغلب استانهای سوریه کاسته شده، اما باوجود این، سوریه همچنان وضعیت ثابتی پیدا نکرده است. در برخی استانهای این کشور، دانشگاهها مجددا راهاندازی شده و آن تعداد از دانشجویانی که از یکسو بهواسطه جنگ از ادامه تحصیل بازمانده بودند و ازسوی دیگر امکان ترک سوریه را نداشتند، بار دیگر صندلیهای دانشگاهها را پرکردهاند. براساس برآوردهای انجامشده 53 درصد از موسسات آموزشی استانهای حلب، ادلب، الرقه و دیرالزور در جریان جنگ سوریه آسیب دیده و 10درصد آنها بهطور کلی ویران شدهاند، اما گفته میشود درحال حاضر 60 درصد از موسسات آموزشی سوریه اعماز مدارس و دانشگاهها همچنان به فعالیت خود ادامه میدهند.
سوریه دارای 6 دانشگاه دولتی در استانهای حلب، حمص، لاذقیه، طرطوس، دیرالزور، حماه و دو دانشگاه در دمشق است. همچنین 24 دانشگاه خصوصی، چهار انستیتوی تحصیلات تکمیلی و پنج دانشکده صنعتی دارد. در سال 1901 تاسیس دفتر دانشکده پزشکی در دمشق تصویب شد.
این مدرسه که اولین هسته دانشگاه دمشق بود، در سال 1903 افتتاح شد و شامل رشتههای پزشکی و داروسازی بود که به زبان ترکی آموزش داده میشد. در سال 1913 یک دانشکده حقوق در بیروت افتتاح شد که بیشتر اساتید آن عربزبان بودند و دروس را به زبان عربی تدریس میکردند. یک سال بعد یعنی در سال 1914 این دانشکده به دمشق منتقل شد. به این ترتیب هسته اولیه دانشگاه دمشق با شکلگیری انستیتو پزشکی و یک دانشکده حقوق در سال1919 پایهگذاری شد. دانشگاه دمشق، اولین و بزرگترین دانشگاه دولتی سوریه است که آن را مادر دانشگاههای سوریه مینامند. از آغاز سال 1946 این دانشگاه با تاسیس کالجها و موسسات عالی دیگری گسترش پیدا کرد و رفتهرفته درکنار دانشکده پزشکی و حقوق، دانشکده علوم، هنر، پژوهشکده عالی معلمان و دانشکده مهندسی شکل گرفت.
در سال 1958، قانون جدیدی برای ساماندهی دانشگاهها در مناطق شمالی و جنوبی سوریه، با نام قانون اصلاح دانشگاهها صادر شد و به این ترتیب دانشگاه دمشق بهعنوان یک دانشگاه مادر شکل گرفت. پس از آن و در سال 1959 دولت دانشگاه دیگری در منطقه شمالی سوریه بهنام دانشگاه حلب تاسیس کرد که دانشکدههای متعددی شامل دانشکده هنر، حقوق، تجارت، علوم، پزشکی، دندانپزشکی، مهندسی، آموزش و شریعت داشت. دانشگاه حلب بهسرعت رشد کرد و تعداد دانشجویان دانشگاه و اعضای هیاتعلمی آن افزایش یافت. مضافبر اینکه همکاری دو دانشگاه حلب و دمشق بیشتر شد و تعداد دانشگاههای دولتی نیز افزایش یافت. دانشگاه تشرین در شهر لاذقیه یکی دیگر از دانشگاههای دولتی سوریه است. این دانشگاه در دوران جنگ، نسبتبه دانشگاههای دیگر این کشور متحمل آسیبهای کمتری شده است. دانشگاه تشرین دارای یک ساختمان علمی بزرگ و حدود 70 هزار دانشجو است که در بیش از 20دانشکده و سه انستیتوی برتر عالی تحصیل میکنند. این دانشگاه نیز یکی از دانشگاههای معتبر دولتی سوریه است. شواهد نشان میدهد این دانشگاه گسترش قابلتوجهی داشته و علاوهبر دانشکدهها و موسسات تخصصی، امکاناتی مانند بیمارستانهای تخصصی (بیمارستان اسد و بیمارستان دانشگاه)، دانشکده پرستاری و مرکز رایانه الکترونیکی را در اختیار دانشجویان قرار داده است.
دانشگاه حلب نیز ازجمله دانشگاههای معتبر سوریه محسوب میشود که وابسته به دانشگاه دمشق است. این دانشگاه در سال 2008 رویکرد جدیدی را در نظام آموزشی خود پیادهسازی کرد که هدف از آن توسعه علمی و ارتقای جایگاه این دانشگاه در میان دانشگاههای عربی و خارجی بود، لذا دولت با مجهزکردن دانشگاه به تجهیزات پیشرفته، امکانات تخصصی و افزایش کیفیت برنامههای درسی تصمیم داشت تغییرات مدرنی را در این دانشگاه اعمال کند. 27 دانشکده، 12 موسسه فنی، هفت برنامه آموزشباز، کتابخانه مرکزی، یک مرکز رادیو و تلویزیون و 6 بیمارستان آموزشی مهمترین امکاناتی هستند که دولت در اختیار دانشجویان این دانشگاه قرار داده است. برآوردها نشان میدهد تا پیش از آغاز جنگ، دانشگاه حلب در مسیر درست دستیابی به اهداف خود قرار داشت، اما با شروع جنگ دستاندازهای متعددی مانع از رشد دانشگاه حلب شد. دانشگاه حمات (حماة) ششمین دانشگاه دولتی در سوریه است که با حکم بشار اسد در سال2014 تاسیس شد. دانشگاه حمات در یک منطقه استراتژیک در مرکز سوریه واقع شده است. هنر، آموزش، تربیتبدنی، دندانپزشکی، پرستاری، دامپزشکی، اقتصاد، کشاورزی، معماری و داروسازی رشتههایی است که در این دانشگاه تدریس میشود. دانشگاه فرات نیز یکی دیگر از دانشگاههای دولتی سوریه است که در شهر دیرالزور واقع شده است. به اذعان نشریات محلی، این دانشگاه که در سال 2006 تاسیس شده، بر اساس مدرنترین شیوههای آموزشی پایهگذاری شد و قرار بود برای پیشبرد تحصیلات دانشگاهی در استانهای شرقی (دیرالزور، الحسکه، الراقه) فعالیت کند. این دانشگاه آسیبهای شدیدی در جریان جنگ سوریه متحمل شد. این دانشگاه شامل 16 دانشکده، ازجمله هشت دانشکده در دیرالزور ، چهارمورد در رقه و چهارمورد در الحسکه است. براساس آمار، در سال تحصیلی 2006، تعداد کل دانشجویان این دانشگاه هفت هزارنفر بود.
تنزل آموزشعالی سوریه
مشکلات آموزشعالی سوریه درنتیجه پیامدهای ناشیاز جنگ چندساله در این کشور است که موجب شده جایگاه علمی دانشگاههای سوریه در سطح جهانی بهشدت تنزل پیدا کند. رتبه دانشگاههای سوریه در سال 2018 با چهار هزار رتبه پایینتر در رتبهبندیهای جهانی قرار گرفت. تا پیش از شروع جنگ، دانشگاه دمشق بهعنوان یک دانشگاه قدیمی و سطحیک در منطقه و حتی در رنکینگهای جهانی مطرح بود.
برای مثال دانشگاه دمشق که پیش از جنگ رتبه دوم دانشگاههای این کشور و رتبه سههزار و 955 را در رتبهبندیهای جهانی داشت، در سالهای آغازین جنگ با تنزل بسیار شدیدی به رتبه هشت هزار و 481 جهانی سقوط کرد. دانشگاه البعث در استان حمص نیز در رتبهبندیهای جهانی پیش از سال 2011 در جایگاه چهار هزار و 629 قرار داشت، اما در سالهای پس از 2011 رتبه این دانشگاه به 11 هزار و 764 تنزل پیدا کرد.
* نویسنده: زهرا فریدزادگان، روزنامهنگار