به گزارش «فرهیختگان»، رامین مهمانپرست، سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه و سفیر پیشین ایران در لهستان است که در گفتوگو با او درخصوص سخنان رهبر انقلاب درباره اینکه «اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم نیز حتما شکست خواهد خورد» به بررسی ابعاد و ماهیت جریان تحریف و هزینههای ناشی از چنین تفکری پرداختهایم که مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
با توجه به سخن رهبری مبنیبر اینکه به موازات تحریم یک جریان تحریف نیز در داخل کشور فعال است و ضمن ناامید کردن مردم آدرس غلط میدهد، بفرمایید تحلیل شما از ماهیت این جریان چیست و چرا سعی دارد راهحل مشکلات را مذاکره با آمریکا عنوان کند؟
به نظر میرسد دو جریان فکری در مسیر تحریف حرکت میکنند. یکی از این جریانات متعلق به آن گروهی است که اعتقاد به توان داخلی و ایمان به انجام برنامههایی برای حفظ اقتدار کشور از درون ندارد، یعنی خودباوری نسبت به توان ملی و داخلی بهویژه در امور اقتصادی را نداشته و فکر میکند راه نجات کشور فقط در مذاکره با قدرتها و کنار آمدن با آنهاست. آنها معتقدند پذیرش برخی شروط آنها و دادن امتیازات سبب میشود تا آنها مسیر همکاری را با ما هموار کنند. این یک جریان است که متاسفانه به دلیل همین عدمخودباوری ضربههای زیادی به کشور وارد کرده اما فکر میکند درحال خدمت است و برای نجات کشور این حرفها را بیان میکند ولی در عمل با چشمپوشی از توانایی و ظرفیتهای داخل به طرف مقابل کمک میکند که اقداماتی که علیه ما انجام میدهند، اثر داشته و ما را ضعیف کرده و چارهای جز کنار آمدن نباشد.
جریان تحریف، دشمن را از نتیجهبخش بودن تحریمها مطمئن میکند
وقتی طرف مقابل احساس کند تمایل به کنار آمدن داریم و آن اقداماتی که علیه ما در تحریم انجام داده اثرگذار بوده، اقدامات بیشتری را در همان مسیر انجام میدهد، چراکه به نتیجه میرسند که توانستهاند ما را تحتفشار قرار دهند و به سمت مذاکره و دادن امتیاز نزدیک کنند. این جریانی است که متاسفانه در کشور وجود دارد و امیدواریم هرچه سریعتر به اشتباه بودن این طرز تفکر پی ببرند و جریان خودباور با ایمان به توانایی داخلی در کشور حاکم شود. جریان دومی که در کنار آن وجود دارد، شاید از اینکه راه مقابله با تحریم پرداختن به توانایی داخلی و تقویت ساختارهای داخلی و تکیه کردن به مردم و استفاده از نیروی جوان کشور و منابع عظیم خدادادی کشور است، اطلاع دارد ولی چون یک نوع وابستگی به غرب دارد در مسیر طراحی که علیه کشور صورت گرفته حرکت میکند و دائما سعی دارد تبلیغات منفی علیه کشور انجام دهد و مردم را ناامید کند، از اینرو در عمل هر دو جریان در یک مسیر حرکت و متاسفانه به کشور لطمه وارد میکنند.
عایدی جریان تحریف و این تفکر از بحث مذاکره با آمریکا در داخل کشور چیست؟
این موضوع نیز دوجنبه دارد؛ یک جنبه این است که چون با امید مذاکره و کنار آمدن و تفاهم با آمریکا و وابستگان آمریکا یک ریسک بزرگی کردند لذا شکست این مسیر و طراحیشان، شکست یک جریان سیاسی را به دنبال دارد، بنابراین مایل نیستند این شکست را بپذیرند.
جریان سیاسی حامی مذاکره به دلیل ترس از شکست حاضر به اعتراف نیست
آنها تمایل دارند این مسیر دنبال شود، حتی اگر معتقد به این باشند که ادامهدادن آن فایده ندارد ولی برگشت از اصولی که بدان معتقد بودند و مطرح کردهاند برای این جریان نوعی شکست تلقی میشود و از اینرو حاضر به اعتراف به این شکست نیستند. بخش دیگری از جریانات ممکن است به دنبال این باشند که بگویند اگر مشکلات زیادی در کشور داریم و شرایط معیشتی سختتر میشود، به دلیل این است که گروهی داخل ایران مانع مذاکره هستند و اجازه نمیدهند توافق کنیم و چنانچه این محدودیتها و مشکلات برطرف شود، مشکلات اقتصادی نیز حل خواهد شد. بنابراین فکر میکنم اگر آگاهانه این کار را انجام میدهند خطای بسیار بزرگی است و قابلبخشش نیست. اما برخی نیز عمدا شرایط سختی ایجاد کرده یا از شرایط سخت ایجادشده بهرهبرداری سیاسی میکنند و میخواهند وانمود کنند مقصر اصلی این وضعیت کسانی هستند که با مذاکره مخالفت میکنند، درصورتی که تمام این شرایط حتی علیرغم همه تردیدها و عدماعتمادی که به غرب بود برای مذاکره آماده شد تا حقانیت جمهوری اسلامی ایران ثابت شود و برخی مطمئن شوند، طرف مقابل قابلاعتماد نیست.
جریان تحریف به امید مذاکره اقتصاد کشور را رها کرده است
بنابراین باید همت اصلی برای ایجاد تقویت ساختارهای داخلی و ایجاد اقتدار داخلی در زمینههای مختلف بهویژه زمینههای اقتصادی باشد که از ضعف ما طرف مذاکرهکننده استفاده نکند. اما اگر داخل را رها کنید و به امید مذاکره و نتیجه آن باشید، وضعیتی حاصل میشود که متاسفانه مردم ما تحتشرایط سختی قرار میگیرند و ادامه آن وضعیت میتواند آنها را دلسرد کند یا منجر به تنشهایی در داخل کشور شود. کسانی که به فکر کشور و دلسوز هستند باید یادآوری کنند شرایط فعلی مذاکره با مقامات آمریکایی، آن هم در شرایطی که انتخابات ریاستجمهوری در پیش دارند، یک فریب سیاسی است تا از نتایج آن برای انتخابات خود استفاده کنند. بنابراین باید به سرعت سراغ مشکلات داخلی و ریشههای این مشکلات رفت و اقداماتی اساسی و شجاعانه در ساختارهای سیاسی و اقتصادی کشور انجام داد و مدیرانی سالم و باانگیزه و خلاق باید جایگزین شوند تا بتوانیم جلوی صدمه بیشتر به وضعیت معیشت مردم را بگیریم.
اخیرا برخی جریانات داخلی از بایدن و دموکراتها دفاع کردند و میخواهند اینطور القا کنند که دموکراتها با جمهوریخواهان فرق دارند؛ آیا این امر از نظر عقل سیاسی قابلقبول است؟
این طرز تفکر بههیچوجه موردتایید نیست چراکه کسانی که فکر میکنند رقابتی که بین جریانات سیاسی داخل آمریکا وجود دارد یک رقابتی است که ما میتوانیم از آن بهرهبرداری کنیم، اشتباه است.
بدترین و منسجمترین دوران تحریم کشور در دوران دموکراتها بود
در چارچوب سیاست خارجی ایالاتمتحده آمریکا بحث مقابله با نظام جمهوری اسلامی ایران و مقابله با اهداف انقلاب اسلامی اصل محوری است که همه جریانات سیاسی در آنجا از این حمایت میکنند. ممکن است تاکتیکهای متفاوتی داشته باشند و شعارهای متفاوتی بدهند ولی فراموش نکنیم بدترین شرایط تحریم و منسجمترین گروه برای تحریم کشور در دوران دموکراتها صورت گرفت. ما نباید فریب شعارهای سیاسی جریانات سیاسی داخل آمریکا را بخوریم بلکه باید به توانایی داخلی خود اتکا داشته باشیم و ضعفها را برطرف کنیم و در صورت تغییرات سیاسی داخل آمریکا میتوانیم بهرهبرداری انجام دهیم. اگر فقط به این امید باشیم که تغییراتی در آمریکا صورت گیرد یا فقط بایدن سرکار بیاید همه مشکلات ما حل میشود، این یک اشتباه استراتژیک است.
* نویسنده: مریم عاقلی، روزنامهنگار