تاریخ : Wed 29 Jul 2020 - 08:45
کد خبر : 43829
سرویس خبری : جهان شهر

صهیونیست‌ها در بن‌بست ایران

«فرهیختگان» درباره چرخش بی‌نتیجه رژیم‌صهیونیستی در بحران سوریه از عدم مداخله به رویکرد تهاجمی گزارش می‌دهد

صهیونیست‌ها در بن‌بست ایران

رژیم‌صهیونیستی با حملات خود سعی می‌کند این پیام را به ایران برساند که حضور تهران در کنار مرزهای جولان اشغالی نقطه قرمز این رژیم محسوب می‌شود و تل‌آویو تحمل استقرار نیروهای ایران در مرزهای خود را ندارد.این وضعیت نشان می‌دهد سیاست خارجی رژیم‌صهیونیستی با گذشت زمان و پیروزی‌های حاصل شده برای جبهه مقاومت با چرخش همراه بوده است.

  به گزارش «فرهیختگان»،  بستر تمام تحولات این روزها در غرب آسیا، از تبعات رخدادهای سال 2011 است. خیزش‌های مردمی سال ۲۰۱۱ جهان عرب، نظم موجود و واقعیت‌های استراتژیک منطقه را تغییر داد و ترتیبات سیاسی و امنیتی نوینی خلق کرد. این تغییرات خاورمیانه‌ پسا۲۰۱۱ را آبستن تحولات گسترده‌ای کرد و باعث شد تا قدرت‌های بسیاری برای بهره‌مندی از آنارشی منطقه‌ای به تکاپو بیفتند.

در بین بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، رژیم‌صهیونیستی یکی از بازیگرانی بوده که از آغاز موج تحولات در شمال آفریقا وغرب آسیا، به سبب نزدیکی جغرافیایی به کشورهای درگیر با انقلاب‌های مردمی، با تحولات عمیقی در محیط امنیت ملی خود روبه‌رو بوده است. شکل‌گیری موج بیداری در کشورهای عربی و به دنبال آن سقوط دیکتاتوری‌های وابسته به غرب، به‌خصوص رژیم 30 ساله حسنی مبارک که به‌نوعی قابل اعتمادترین هم‌پیمان تل‌آویو در خاورمیانه شناخته می‌شد، کفه موازنه قوا را به نفع ایران و جبهه مقاومت سنگین‌تر کرد.

با این وجود تحولات سوریه و تبدیل اعتراضات مرد می به جنگ داخلی که با دخالت قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای همراه بود، فرصت مناسبی برای کشورهای محافظه‌کار عربی و رژیم‌صهیونیستی فراهم کرد تا دمشق را از صف محور مقاومت خارج کرده و توازن قدرت را به نفع خود و به ضرر رقیب منطقه‌ای خود، یعنی ایران تغییر دهند؛ این تقابل بین سوریه و کشورهای منطقه از این باب بوده که سوریه تحت رهبری خاندان اسد در بسیاری از برهه‌ها همچون جنگ ایران و عراق، جنگ داخلی لبنان، حمایت از حزب‌الله، مبارزه با رژیم‌صهیونیستی و حمایت از گروه‌های مقاومت فلسطین، عمدتا با جمهوری اسلامی ایران در یک جبهه واحد قرار گرفته است. به سخن دیگر در منطقه خاورمیانه دمشق همراه با تهران، سیاست‌هایی پیاده کرده‌اند که برخلاف نظم موردنظر ساختار بین‌الملل بوده و از این رو همواره با ساختار بین‌الملل دیالکتیک منفی داشته‌اند.

افزون بر این، دمشق برخلاف سایر کشورهای عربی که در سال‌های اخیر به‌طور علنی یا غیرعلنی با رژیم‌صهیونیستی ارتباط گرفته‌اند، حاضر به شناسایی رژیم‌صهیونیستی یا تعامل با دولت صهیونیستی نشده و همواره حالتی از جنگ و درگیری بر روح روابط بین این دو کشور حکمفرما بوده است. از همین رو سوریه بنا به شرایط ممتاز ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی خود، در معادلات غرب آسیا نقش بسیار مهمی برعهده داشته است. «پاتریک سیل» مفسر و نویسنده چندین کتاب درباره مسائل خاورمیانه در اهمیت استراتژیک و ژئوپلیتیکی سوریه می‌گوید: «هر کشوری که سوریه را کنترل کند یا از دوستی با آن بهره‌مند شود، می‌تواند سایر کشورهای عربی را منزوی سازد و دیگر به هیچ ترکیبی از کشورهای عربی احتیاج پیدا نکند.۱» به همین دلیل سوریه قبل و بعد از استقلال خود(۱۹۴۶) مورد توجه قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای بوده است. این اهمیت به‌ویژه با تاسیس رژیم‌صهیونیستی در سال ۱۹۴۸ در منطقه خاورمیانه دوچندان شده است چراکه سوریه در بین اعراب به خط مقدم مبارزه با رژیم‌صهیونیستی تبدیل شد و جایگاه ویژه‌ای در بین کشورهای منطقه و فرامنطقه پیدا کرد.»

هنری کسینجر، وزیر اسبق امورخارجه آمریکا در این‌باره می‌گوید: «اعراب نمی‌توانند بدون مصر بجنگند و بدون سوریه صلح کنند.۲» با این وجود سوریه از سال ۲۰۱۱، همچون ربع قرن اول تاسیس خود، به دلیل بی‌ثبانی و ناآرامی‌های داخلی، به‌طور ناخواسته زمین بازی کشورهای متعدد و محلی برای رقابت و انتقام‌جویی قدرت‌های خارجی شد.  در بحران سوریه، تل‌آویو مواضع متفاوتی داشت. در آغاز بحران سوریه، رژیم‌صهیونیستی ابتدا سعی کرد به دلیل ترس ناشی از خلأ قدرت در سوریه پسااسد و قدرت‌گیری اسلام‌گرایان ضدصهیونیستی یا ملی‌گرایان طرفدار آرمان فلسطین و از سوی دیگر حفظ آرامش در بلندی‌های جولان اشغالی که از ابعاد استراتژیک، ایدئولوژیک و هیدروپلتیک برای دولت صهیونیستی حائز اهمیت است، سیاست عدم مداخله را در پیش بگیرد و به قول آریل شارون، نخست‌وزیر اسبق رژیم‌صهیونیستی، «شیطان شناخته‌شده»(بشار اسد) را ترجیح دهد.۳ به عبارت دیگر رژیم‌صهیونیستی سعی می‌کرد ثبات نسبی موجود در مرزهای شمال‌شرقی خود را که از بعد از جنگ یوم کیپور(۱۹۷۳) تداوم داشته است، حفظ کند و در قبال بحران سوریه، سیاست و راهبردهای خود را با صبر و دقت بیشتری پیش ببرد. با این حال مرور گفته‌های سیاستمداران صهیونیستی در آغاز بحران سوریه نشان‌دهنده این است که تل‌آویو راهبرد کاملا مشخصی در قبال سوریه نداشته؛ به‌گونه‌ای که در آغاز اعتراضات در سوریه، آویگدور لیبرمن، وزیر امورخارجه وقت رژیم‌صهیونیستی ، خواهان آن شد که جامعه بین‌الملل با سوریه همچون لیبی رفتار کنند و نظام اسد را همانند رژیم قذافی با توسل به قدرت نظامی ساقط کنند؛ اما اندکی بعد، سکوت و عدم مداخله، رویکرد غالب در میان مقام‌ها و نهادهای رسمی رژیم‌صهیونیستی شد.۴

  تغییر محاسبات برای شکست دیوار ایران

 با این حال محاسبات استراتژیک دولت یهود در قبال بحران سوریه با گذشت زمان تغییر یافت؛ به‌گونه‌ای که با گسترش بحران سوریه و حضور قدرت‌های خارجی برای بهره‌مندی از کیک سوریه، رژیم‌صهیونیستی مجاب شد که سیاست عدم مداخله را کنار بگذارد و به تعبیر رابینوییچ، سفیر اسبق رژیم‌صهیونیستی در واشنگتن، تل‌آویو بتواند از آنارشی منطقه‌ای استفاده کرده و حکومت بشار را که از آن به «دیوار ایرانی» نام می‌برد، فرو بریزد.۵ حضور قانونی و بی‌واسطه ایران و حزب‌الله لبنان به‌عنوان دشمنان شماره یک رژیم‌صهیونیستی در سوریه و در نزدیکی مرز دولت صهیونیستی که به نوعی امنیت وجودی این رژیم را زیر سوال می‌برند، تل‌آویو را نگران ساخت. موفقیت بشار اسد در حفظ کیان حکومت سوریه و تسلط بر بیش از ۶۰ درصد از خاک آن، پیروزی بزرگی برای دمشق و محور مقاومت محسوب می‌شود. درحقیقت اینکه سوریه پسابحران با رهبری بشار اسد که توانسته از امتحان سخت فروپاشی، پیروز بیرون بیاید و متحدان راستین خود را در منطقه بشناسد و در نتیجه با قدرت مضاعفی در محور مقاومت ایفای نقش کند برای رژیم‌صهیونیستی غیرقابل قبول خواهد بود.

بنابراین بحران سوریه شاید در ابتدای امر، فرصت‌ها و امیدواری‌های بسیاری برای رژیم‌صهیونیستی و متحد استراتژیکش یعنی آمریکا به وجود آورد تا از طریق ضعف سوریه بتوانند نظم مورد دلخواه خود را با کاهش دادن نفوذ مادی و معنوی تهران در شامات و منطقه غرب آسیا، به وجود آورند، اما گذشت زمان و موفقیت‌های دولت سوریه، امیدها به یأس و فرصت‌ها به چالش تبدیل شد و رژیم صهیونیستی را در منگنه‌ای قرار داد که مجبور شد استراتژی خود را در قبال بحران سوریه تغییر دهد و سیاست تهاجمی در پیش بگیرد. از این رو رژیم‌صهیونیستی از سال ۲۰۱۳ حملات محدود هوایی و موشکی خود را به‌طور غیررسمی علیه سوریه آغاز کرد و از سال ۲۰۱۷ و با تثبیت دولت بشار اسد و آگاه شدن از ماندن بلندمدت تهران در سوریه، حملات خود را تحت عنوان عملیات شطرنج ادامه داد.۶

  ترس از ایران

بررسی راهبرد رژیم‌صهیونیستی در بحران سوریه و رصد گفته‌های مقامات ارشد این رژیم نشان می‌دهد که عمده دلیل حملات هوایی دولت صهیونیستی، معطوف به ترس از حضور ایران در سوریه، به‌خصوص در کنار مرزهای جولان اشغالی و عواقب حضور ایران در سوریه است. بر همین اساس نفتالی بنت، وزیر جنگ سابق رژیم‌صهیونیستی ادعا کرد که 70درصد مشکلات امنیتی رژیم‌صهیونیستی از جانب ایران است.۷

رژیم اشغالگر قدس با حملات هوایی خود و ایجاد هزینه‌های بسیار نظامی و سیاسی به دنبال آن است که تهران را از کنار مرزهای خود دور کند تا از این طریق از یک‌سو بتواند قدرت بازدارندگی خود را که از زمان حضور تهران در دمشق کاهش یافته است، بهبود ببخشد و ازسوی دیگر از عواقب حضور ایران و تاثیرگذاری قدرت نرم تهران در دمشق جلوگیری کند. در همین خصوص افرایم اینبار، کارشناس مسائل امنیتی رژیم‌صهیونیستی و مدیر مرکز مطالعات استراتژیک بگین سادات طی مقاله‌ای در سال ۲۰۱۳ با انتقاد از سیاست بی‌طرفی  این رژیم‌ درخصوص بحران سوریه، ابراز کرد: «سوریه تحت خاندان اسد پایدارترین متحد جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه بوده و ایران بزرگ‌ترین چالش استراتژیک برای امنیت ملی اسرائیل است. به همین دلیل بقای رژیم اسد برای تحکیم هلال شیعه از خلیج‌فارس تا دریای مدیترانه یک هدف مهم ایرانی است، از همین رو ایران از نفوذ خود در عراق و لبنان برای فرستادن جنگجویان شیعی برای پیشبرد رژیم علوی در سوریه استفاده می‌کند. ایران دشمن شماره یک اسرائیل است و بنابراین تضعیف آن باید نخستین اولویت اسرائیل در سیاست خارجی دولتش باشد. سقوط اسد ضربه بزرگی برای جاه‌طلبی‌های ایران برای تسلط بر خاورمیانه خواهد بود و به نفع اسرائیل است که نفوذ ایران در منطقه کاهش یابد.۸»

بنیامین نتانیاهو به همین دلیل، بهانه حمله اسرائیل به سوریه را ایران عنوان و ادعا کرده تهران دمشق را تبدیل به یک پایگاه نظامی علیه اسرائیل کرده است. او گفته تهران، سوریه و لبنان را جبهه‌های جنگ علیه نابودی اسرائیل کرده است.۹ رژیم‌صهیونیستی خاطره تلخ شکل‌گیری حزب‌الله لبنان را که با حمله به جنوب لبنان محقق شد، فراموش نکرده است و به همین دلیل سعی می‌کند با انجام حملات و تضعیف بنیه‌های نظامی سوریه و ایجاد هزینه‌های بسیار امنیتی و نظامی، مانع از شکل‌گیری حزب‌الله دیگر در مرزهای شمال‌شرقی خود شود؛ چراکه رژیم‌صهیونیستی به نزدیکی نیروهای دفاعی سوریه(NDF) به ایران آگاه است۱۰ و پتانسیل شکل‌گیری گروه مقاومت جدید ضداسرائیلی در نزدیکی جولان را بسیار محتمل می‌داند. آویگدور لیبرمن در این باره گفته است: «اسرائیل تمام تلاش خود را خواهد کرد تا از ایجاد «راهرو شیعی» از تهران تا دمشق جلوگیری کند و مانع از شکل‌گیری کریدوری شود که ایران را به لبنان متصل کند و نفوذ منطقه‌ای ایران را تا سواحل دریای مدیترانه گسترش دهد.» یکی از نگرانی‌های عمده رژیم‌صهیونیستی، نفوذ و تسلط بیش از پیش ایران بر خاورمیانه از زمان موج بیداری و به‌خصوص بحران سوریه است. این نگرانی به حدی عمیق است که جیمز جفری، دیپلمات باسابقه آمریکایی، درباره آن مقایسه جالبی کرده و گفته بود: «درحالی که ایالات متحده ممکن است هوا را در خاورمیانه کنترل کند، ایران ماسه‌ها را در کنترل خود دارد.۱۱» تل‌آویو بیش از هر چیزی، از پیشرفت و رشد چشمگیر موشک‌های ایرانی هراسان است؛ چراکه اگر این موشک‌ها از طریق مرزهای سوریه به دست نیروهای حزب‌الله لبنان و سازمان جهاد اسلامی و حماس در نوارغزه برسد و در نبرد‌های آتی، علیه رژیم‌صهیونیستی استفاده شود، موازنه قوا در سرزمین‌های اشغالی را به‌صورت کامل دگرگون خواهد کرد.

تحلیلگران و مقامات امنیتی صهیونیست بر این اساس به دنبال قطع کردن این حلقه هستند. آنان بر همین اساس به نتانیاهو پیشنهاد رفتار تهاجمی‌تر و نظامی داده‌اند تا از این طریق بتواند در گام نخست این پیام را به سوریه منتقل کند که هزینه رابطه اسد با ایران از مزایای آن فراتر خواهد رفت و حضور ایران در سوریه برای دمشق بسیار هزینه‌زا خواهد بود و تا زمانی که بشار اسد خواهان حضور تهران در دمشق است باید پذیرای حملات هوایی تل‌آویو نیز باشد. در گام دوم رژیم‌صهیونیستی با حملات خود سعی می‌کند این پیام را به ایران برساند که حضور تهران در کنار مرزهای جولان اشغالی نقطه قرمز این رژیم محسوب می‌شود و تل‌آویو تحمل استقرار نیروهای ایران در مرزهای خود را ندارد.

این وضعیت نشان می‌دهد سیاست خارجی رژیم‌صهیونیستی با گذشت زمان و پیروزی‌های حاصل شده برای جبهه مقاومت با چرخش همراه بوده است. این چرخش از عدم مداخله و عدم کنش اولیه تا استفاده از دیپلماسی با طرف‌های آمریکایی به‌منظور بقا در سوریه برای حفظ امنیت رژیم‌صهیونیستی و حمایت از مخالفان بشار اسد و از سوی دیگر مذاکره با طرف روسی به‌منظور حفظ امنیت مرز‌های جولان اشغالی و جلوگیری از نفوذ بیش از پیش ایران و درنهایت انجام حملات هوایی مستقیم رژیم‌صهیونیستی به سوریه برای ارسال پیام‌ها به طرف‌های ایرانی و سوری را شامل می‌شود. بررسی‌های میدانی نشان تل‌آویو خیلی دیر به فکر مقابله با ایران در سوریه افتاده است و اکنون دیگر کار از دست بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای خارج شده است. در راهبرد امنیتی و دفاعی ایران، بر خلاف کشورهایی همچون آمریکا، حضور نیرو در کشورهای متحد معنا ندارد و ایران در هیچ کشوری به دنبال ایجاد پایگاه برای حضور و تداوم نفوذ نیست. ایران درست در همان روزهایی که صهیونیست‌ها عرصه میدانی را سبک و سنگین می‌کردند، در سوریه و پادگان‌هایی در ایران مشغول آموزش نیروهای نظامی سوری بود. تعامل نیروهای سوری با فرماندهان ایرانی که بیش از اصول نظامی، در اخلاق زبانزد هستند، ارتباط مستحکمی بین نیروهای نظامی دو طرف ایجاد کرده و همین مساله نیز باعث تشکیل ارتشی سوری اما با پیوندهای عمیق با ایران شده است. در کنار آموزش این نیروها، تهران تسلیحات قابل‌توجهی نیز به سوریه منتقل کرده است و بخشی از این تسلیحات هم به‌راحتی به‌دست حزب‌الله لبنان و بخشی نیز به طرز باورنکردنی به‌دست رزمندگان حماس و جهاد اسلامی رسیده است. هدف قرار دادن اتوبوس نظامیان صهیونیستی با موشک کورنت، به‌خوبی نشان می‌دهد که حضور ایران در سوریه، دست مقاومت را برای پاسخگویی به تجاوزات صهیونیست‌ها بازتر کرده است.

  پی‌نوشت‌ها:
-1Goodarzi, Jubin, 2020, «IRAN AND THE SYRIAN CIVIL WAR” in Hinnebusch, Raymond and Saouli, Adham, the war of Syria: regional and international dimensions of the Syrian usprising, London and new York. Publishd routledge, p 318
۲- علی‌پور، جواد و قیطاسی، سجاد، ۱۳۹۶، « آینده‌پژوهی بحران سیاسی- امنیتی سوریه بر پایه سناریونویسی» فصلنامه پژوهش‌های سیاسی جهان اسلام، سال هفتم، شماره چهارم، صفحه 223
 ۳- رابینویچ، ایتمار، ۱۳۹۵، «تاثیرات تضعیف سوریه بر امنیت اسرائیل» ترجمه منصور براتی، فصلنامه مطالعات منطقه‌ای: آمریکاشناسی-اسرائیل‌شناسی، سال هجدهم، شماره اول صفحه 77
 ۴- اسدی، علی‌اکبر، ۱۳۹۰، «بیداری اسلامی در جهان عرب و امنیت رژیم‌صهیونیستی» مطالعات فلسطین، شماره ۱۳ و ۱۴ صفحه 103
۵- رابینویچ، ایتمار، ۱۳۹۵، «تاثیرات تضعیف سوریه بر امنیت اسرائیل» ترجمه منصور براتی، فصلنامه مطالعات منطقه‌ای: آمریکاشناسی-اسرائیل‌شناسی، سال هجدهم، شماره اول صفحه 81
-6 Gross, Judah ari, 2018, «IDF reveals ‘Operation Chess,’ its effort to keep Iranian reprisals in check” the times of Israel: (https://www. timesofisrael. com/idf-reveals-operation-chess-its-effort-to-thwart-iranian-reprisals-from-syria/)
۷- «نفتالی بنت: هدف‌مان بیرون راندن ایران از سوریه طی یک سال آینده است» (1398) خبرگزاری فارس: (/www. farsnews. ir/news/13981120000468/)
8- Inbar, Efraim, 2013, «Israel’s Interests in Syria” BESA Center Perspectives Paper, No. 205
9- tahhan, zena (2017) Why does Israel keep attacking Syria?, Aljazireera, (https://www. aljazeera. com/indepth/features/2017/10/israel-attacking-syria-171023081211645. html)
-10 Siegel, Jacob (2017) The Myth of Iran’s Military Mastermind, thedailybeast, (https://www. thedailybeast. com/the-myth-of-irans-military-mastermind)

-11 Byman, Daniel, (2018) will Israel and iran go to war in Syria? Brookings, (https://www. brookings. edu/blog/order-from-chaos/2018/10/05/will-israel-and-iran-go-to-war-in-syria/)

 * نویسنده: امیررضا مقومی، روزنامه نگار